آیا روسیه قابل اعتماد است
روسیه از زمانی که مسئله سوریه از یک تحول داخلی به یک بحران منطقهای و بینالمللی تبدیل شد به حمایت از دولت بشار اسد در مقابل فشارهای خارجی پرداخت.زمانی که بحران سوریه در سال 2013 به اوج خود رسید و کشورهای حامی مخالفان از سقوط دمشق در کمتر از دو ماه سخن میگفتند، مسکو تاکید داشت که نباید تجربه لیبی این بار در سوریه روی دهد.
بسیاری از کارشناسان در کشورمان با توجه به رفتار نه چندان اطمینان بخش کرملین در قبال پرونده هستهای ایران این بحث را مطرح میکردند که مسکو در سوریه هم به دنبال کسب امتیازهای جدید اقتصادی و سیاسی از غرب از طریق معامله با برگ دمشق است. این کارشناسان با اشاره به سنت سیاست خارجی خاورمیانهای روسیه که با نفوذ در این منطقه به دنبال امتیاز از غرب در شرق اروپاست، تاکیدی کردند که روسها در بزنگاه دمشق را وجه معامله قرار خواهند.
اما زمانی که قطعنامههای آمریکا، فرانسه و انگلیس توسط روسیه وتو شد، این نگاه تا حد زیادی رد شد. پس از جنگ سرد سابقه نداشته که روسیه در شورای امنیت از وتو استفاده کند، در 1991 مسکو با وسوسه عربستان در برابر حمله آمریکا به عراق برای خروج صدام از کویت سکوت کرد.روسها در حمله به افغانستان نیز واکنش قابل توجهی نداشتند و در زمان اشغال عراق هم در سال 2003 ترجیح دادند، نه در شورای امنیت و نه در عرصه سیاسی واکنش قابل توجهی علیه سیاستهای تهاجمی آمریکا نداشته باشند.
روسها که با حضور ایران نگرانی زیادی از ترکیه و عربستان ندارند تمام توجه خود را معطوف به مقابله با قدرتهای فرامنطقهای کرده اند و آخرین اقدام غیرمنتظرانه مسکو فروش سامانه راهبردی اس-300 به دمشق برای تقویت دفاع هوایی سوریه است. سامانهای که 2 سال قبل مسکو از فروش آن به ایران امتناع کرد. |
---|
روسیه در زمان وقوع انقلابهای رنگین در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان نیز از داشتن واکنش متناسب با دخالتهای غرب و گسترش ناتو به شرق ناتوان بود. وقوع دخالت به اصطلاح بشردوستانه کشورهای غربی در لیبی نقطه تاثیرگذاری در رفتار روسیه در قبال غرب و ناتو به عنوان بازوی عملیاتی رفتار پلیس گونه آمریکا در محیط بینالمللی بود.آمریکا و غرب در حالی لیبی را به عرصه نفوذ خود بدل کردند که سازمان ملل و شورای امنیت به آنها تنها اجازه ایجاد پرواز ممنوع را داده بود ولی حملات پیاپی جنگندههای فرانسوی و انگلیسی زیرساختهای لیبی را منهدم کرد و زمینه را برای افزایش نفوذ اروپا در شمال آفریقا فراهم کرد.
مسکو پس از این بحران بینالمللی دریافت که غرب و ناتو تنها به دنبال تامین 100 درصدی منافع خود هستند و با هر حرکت خود تلاش دارند تا حلقه محاصره کشورهای مخالف و رقیب خود را تنگتر کنند.روسیه بر همین اساس و با این درک که پس از سوریه نوبت دیگر کشورهای منطقه خواهد بود. دریافتتد که پس از هرگام به عقب، نه تنها امتیازی از غرب دریافت نشده بلکه پیشروی همچنان ادامه دارد.
«ولی کوزه گر» کارشناس مسائل روسیه در این باره میگوید: طی 22 سال گذشته به جز بحران آبخازیا و اوستیا سابقه نداشته که مسکو این چنین از کشوری(سوریه) حمایت کند. روسیه در قضیه کوزوو، لیبی، اکراین و حتی گرجستان تا این حد ایستادگی نکرد و مسامحه میکرد ولی نتیجهای که گرفت، پیشرفت غرب بود.
روسیه در بحران سوریه برای اینکه به آمریکا ثابت کند که در حمایت از دمشق ثابتقدم است، نزدیک به 20 ناو و کشتی جنگی به دریای مدیترانه و سواحل غربی سوریه برای حفظ موازنه نظامی ارسال کرد.روسها که با حضور ایران نگرانی زیادی از ترکیه و عربستان ندارند تمام توجه خود را معطوف به مقابله با قدرتهای فرامنطقهای کرده اند و آخرین اقدام غیرمنتظرانه مسکو فروش سامانه راهبردی اس-300 به دمشق برای تقویت دفاع هوایی سوریه است. سامانهای که 2 سال قبل مسکو از فروش آن به ایران امتناع کرد.
سوال اینجاست که چرا مسکو اینگونه در حمایت از دمشق ثابت قدم است؛ در وهله اول سوریه به نوعی آخرین پایگاه روسیه در منطقه است، روسها در دهه 60 و 70 میلادی در کشورهایی چون یمن، عراق، سوریه، لیبی و حتی مصر نفوذ داشتند ولی با فروپاشی شوروی تمام این کشورها اکنون به دامن غرب افتادهاند. سوریه تنها بازمانده دوستان سنتی کرملین در خاورمیانه است که تفاوت مهمی با کشورهایی چون یمن دارد و نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد؛ موقعیت ژئوپلتیک سوریه در گذرگاه آسیا به اروپا و ساحل قابل توجه آن در دریای مدیترانه رمز اهمیت ژئوپلتیک این کشور است.
دلیل دوم این است که روسیه منافع اقتصادی مهمی در سوریه میتواند داشته باشد، از قراردادهای تسلیحاتی تا بازار مصرف سوریه و اخیرا کشف منابع انرژی همگی میتواند کرملین را برای حضور در عرصه سوریه ترغیب کند.
سوریه تنها بازمانده دوستان سنتی کرملین در خاورمیانه است که تفاوت مهمی با کشورهایی چون یمن دارد و نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد؛ موقعیت ژئوپلتیک سوریه در گذرگاه آسیا به اروپا و ساحل قابل توجه آن در دریای مدیترانه رمز اهمیت ژئوپلتیک این کشور است. |
---|
دلیل سوم نیز که میتوان برای رفتار سرسختانه روسیه در قبال دخالتهای غرب در سوریه ذکر کرد این حقیقت است که مسکو از بدعتهایی که پس از بحران سوریه ایجاد شده نگران است. تصور اینکه کشورهایی چون عربستان یا قطر با کمک افراطگراها اقدام به بر هم ریختن مناطقی چون چچن در روسیه یا ایغور در غرب چین دست بزنند و آنگاه یک کرسی در نهادی بینالمللی به آنها اعطا شود به طور بالقوه میتواند تهدیدی برای امنیت روسیه باشد.
دلیل چهارمی هم میتوان در این زمینه ذکر کرد بعد داخلی پرونده سوریه برای مقامات روس است، در عرصه داخلی جریان اصلی حاکمیت روسیه یعنی طیف «سن پترزبورگ» با چهرههایی چون ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، سرگئی لاوروف وزیر خارجه و دیمیتری میدویدیف نخستوزیر همگی نوع رفتار خود را به احیا امپراطوری تزاری و تبدیل به ابرقدرتی بنا نهادهاند که بر این اساس روسیه باید رفتاری همشان یک قدرت جهانی برای خود قائل باشد.
امیر نیاکویی استاد دانشگاه گیلان در این باره میگوید: زمانی که ویتالی چورکین (نماینده روسیه در سازمان ملل) دستهایش را در مخالفت با مجوز ایجاد پرواز ممنوع به فراز سوریه بالا برد، این پیام را داشت که دیگر روسیه قدرتی منطقهای نیست بلکه اکنون روسیه قدرتی جهانی است.وی همچنین رفتار روسیه در مقابله با مداخلهجویی آمریکا را نوعی موازنه نرم در مقابل ناتو دانسته و گفت روسیه احساس میکند که با حفظ سوریه در منطقه فوقالعاده استراتژیک میخواهد نقش خود را در خاورمیانه حفظ کند.
در پایان میتوان نتیجه گرفت که مسکو همچنان به موازنه در مقابل آمریکا در بحران سوریه ادامه خواهد داد و اجازه نمیدهد که سوریه به لیبی جدید تبدیل شود. اینکه روسیه برای این بحران هزینههایی پرداخته امری واضح است که آنگاه میتوان نتیجه گرفت، دیگر نمیتوان روسها را برای عقبنشینی از سوریه با وعدههای اقتصادی یا منافع کوچک تطمیع کرد.
حمید رضا کاظمی/کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه