مصاحبه

مصاحبه منتشر نشده دکتر محسن صمداف، رهبر حزب اسلام جمهوری آذربایجان

ریشه های مستحکم دین اسلام در بین مردم جمهوری آذربایجان کدامند؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین

اگر به گذشته تاریخی کشور آذربایجان نظری داشته باشیم، خواهیم دید مراحل مختلفی از آن ها سپری شده بطوریکه در یکی از مهم ترین این مراحل همانطور که مطلع هستید  کشور و مردم ما در قرن گذشته با پشت سر گذاشتن استیلای کمونیسم به استقلال رسیده است.

بدیهی است که هر مردمی دارای خواسته ها و آرزوهای مخصوص به خودش بوده و نخستین خواسته که متاثر از فطرت ذاتی انسان ها می باشد، تامین نیازهای معنوی خود می باشد. این مسئله طبیعتا بر پایه و اساس دین استوار و دست یافتنی خواهد بود. انسان پس از آشنایی با مسائل و مبانی دینی خواهد توانست تا با کسب دانستنی های لازم، ایمان خود را با برداشتن گام های استوار به کمال و سعادت برساند.

یکی از مهم ترین عوامل و اهداف استقلال و رهایی مردم جمهوری آذربایجان از استیلای کمونیسم، احیا و به کارگیری مقدسات، عقاید و مبانی دینی در زندگی روزمره خود بود تا بدین طریق بتواند به چنین تفکری جنبه عینی و عملی داده باشد. همانطور که می دانید جمهوری آذربایجان 19 سال است که با برداشتن گام های لازم و مواجهه با مشکلات و موانع متعدد، استقلال خود را بدست آورده است. اگر مروری بر مواضع و رابطه مردم جمهوری آذربایجان با دین اسلام داشته باشیم، خواهیم دید که اتفاق نظری وجود نداشته و  این مسئله را می توان در سه مرحله مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.

مردم ابتدا در نگرش به دین چنین تصور می کرد که دین واقعیت و حقیقتی مقدس بوده و این مسئله برای مردم مهم تر از هر چیز دیگر قلمداد می شد. لکن با گذشت زمان مردم به این نتیجه رسیدند که تقدس دین در زندگی فردی تک تک مردم جامعه نقش اساسی داشته و شناخت بیشتر این مسئله باعث شد تا مردم به این واقعیت برسند که رسیدن به خوشبختی و کمال در گرو دین اسلام بوده و علی رغم گذشت 1400 سال از آن امروز جوابگوی هرگونه شبهات و مسائل مبتلا به می باشد و دلیل این امر را می توان استواری دین بر پایه ایدوئولوژی مبتنی بر فطرت بشری دانست.

مردم کشورمان بعد از مواجهه با مشکلات و حوادث گوناگون اکنون با مسئله مهمی چون اشغال اراضی خود و مناقشه قره باغ روبرو بوده و طبق اعلام کارشناسان مسائل دینی و تحقیقات بعمل آمده کم کم به این نتیجه رسیده است که علاوه بر نقش کلیدی مبانی دین اسلام به عنوان تامین کننده نیازهای شخصی در زندگی فردی، اکنون مردم دین اسلام را به عنوان عامل اصلی حل و فصل مشکلات اجتماعی خود قلمداد می کنند. لکن ضروری است تا زمینه های آشنایی هر چه بیشتر مردم از ماهیت واقعی دین فراهم شده و مردم شناخت بیشتری از این حقیقت داشته باشند. بطوریکه با برقراری عوامل معرفت شناختی میان جامعه و دین، گام های لازم در این رابطه توسط مردم برداشته شود.

 وظیفه دولت در رابطه با دین و دین مداری مردم چه بوده و نقش کمیته دولتی امور تشکل های دینی در این رابطه چه می باشد؟

دولت در حقیقت نهادی است که با هدف تامین نیازها و اجرای اراده مردم ایجاد شده اما تنها خواسته مردم از دولت تامین خوراک و پوشاک، نیازمندی های اقتصادی و مسائل سیاسی، اجتماعی نمی باشد. بلکه در حقیقت مبانی دینی و اعتقادی به عنوان پشتوانه تامین این نیازمندی ها، در جهت دهی به مسائلی از این دست نقش اساسی را ایفا می نماید که به شکر خدا کشور ما با بهره مندی بیش از 98 درصد مردم مسلمان نه تنها از این موهبت ابراز ناراحتی ننموده بلکه ضمن قدردانی از خدای متعال به خود افتخار می کند. چرا که حتی سایر ملل و کشورهای غیر مسلمان نیز با داشتن الگویی چون امام حسین(ع) بر خود بالیده و از مکتب و سیره آن حضرت استفاده می نمایند. بطوریکه با درس گرفتن از این معنویات در زندگی روزمره خود مردمان خودشان را از گمراهی و ظلالت نجات می دهند.

این مسئله نشان می دهد که دست اندرکاران کمیته مذکور از شناخت و اشرافیت کافی نسبت به مسائل دینی و اعتقادی بهره مند نبوده بطوریکه حوادث و اتفاقات اخیر نیز گواهی بر این ادعا می باشد. بطور قطع این کمیته بایستی پاسخگوی این سوال باشد که چرا از کلمه دین در نامگذاری برای این کمیته استفاده شده است؟

چرا که در فعالیت این کمیته گام مثبتی در ارتباط با مسائل دینی مشاهده نشده و ما شاهد موضع گیری های تند آنان علیه دین و امور اعتقادی بوده ایم و این باعث تاسف می باشد. بهتر بود که در نامگذاری این کمیته بدون قید لفظ دینی از کلمه لائیک و یا کلمه های مشابه  استفاده می شد تا نشان دهنده اعتقاد آنان بوده و مردم نیز دچار تناقض نشوند. در کشور ما کمیته های مشابه دیگری نیز در این ارتباط وجود دارد که به طور مثال اداره مسلمانان قفقاز به رهبری الله شکور پاشازاده از این دست می باشد. لکن تاکنون اظهار نظرهایی در ضدیت با دین از سوی آنان مشاهده نکرده ایم که طبیعتا به عنوان نماینده اسلام اینچنین نیز بایستی باشد. اما این شخص با نام دین و به نمایندگی از اسلام پا به صحنه گذاشته لکن در عمل قدم به قدم در ضدیت با دین گام برداشته و اعلام موضع کرده است و ما انتظار داریم که این کمیته یا با تغییر نام و یا با تغییر عملکرد و مواضع خود این ضدیت را برطرف نماید.

 آیا اداره مسلمانان قفقاز می تواند مدافع حقوق دینی و اعتقادی مردم مسلمان جمهوری آذربایجان باشد؟

در این رابطه می توان گفت به معنی واقعی کلمه نه، اما در ظاهر می تواند باشد. این اداره در اعلام مواضع و عملکرد خود تاحدودی توانسته به عنوان نهادی در رابطه با مسائل دینی به ایفای نقش پرداخته و انتظار می رود به عنوان نماینده روحانیون مسلمان منطقه کارنامه مثبتی داشته باشد. در هر حال می شود گفت فعالیت این اداره تا حدی به میزان اراده و توانایی دست اندرکاران این نهاد بستگی داشته و تاحدودی نیز بایستی بسترهای انجام وظیفه آنان از سوی دولت و مردم فراهم شده باشد. لکن ما انتظار دارین انشاء الله  این اداره در انجام وظیفه و کم کردن فاصله با مردم به مراتب جدیت و اهتمام بیشتری داشته باشد.

 در قانون اساسی جمهوری آذربایجان بر لائیک بودن ساختار سیاسی این کشور تاکید شده است. دیدگاه شما در این رابطه چگونه است؟

هر چند که کشور ما در جهان به عنوان کشوری سکولار و ضد دین شناخته شده و ما در نحوه نام گذاری این مسئله نیز حرف زیادی برای گفتن داریم لکن چنین برداشت می شود که در کشور ما دین از حکومت جدا بوده و دخالت دین در مسائل سیاسی و دولتی غیر قابل قبول می باشد. هر چند که طی این فرآیند در عینیت بخشی به دین و پیشرفت و توسعه اسلام بایستی نقطه نظراتی در این رابطه بیان شود و این غیر قابل انکار می باشد. البته این مسئله بایستی مد نظر باشد که اداره مسلمانان قفقاز در زمان اتحاد جماهیر شوروی تاسیس شده و طبیعتا برای ادامه فعالیت و بقای خود بایستی هماهنگی هایی با حاکمیت داشته باشد.

 نظر شما در رابطه با سیاست دولت مبنی بر تحت نظر قرار دادن مساجد توسط اداره مسلمانان قفقاز چیست؟

از دیدگاه قانونی طبیعتا همه مساجد بایستی تحت نظارت دولت بوده و متولی این کار نیز بایستی یک ارگان یا نهادی باشد لکن مشکل در نحوه واگذاری مسئولیت نبوده بلکه در دخالت دولت و محدود کردن فعالیت های این اداره در مدیریت امور مساجد می تواند باشد که این نیز غیر قابل قبول می باشد.

 دلایل اصلی حفظ وحدت و اعتقادات مردم در جمهوری مسلمان آذربایجان کدامند؟

همانطور که می دانید مذاهب اسلامی از 5 مذهب تشکیل شده به گونه ای که این 5 مذهب هیچ مخالفتی با یکدیگر نداشته و در مقابل همدیگر قرار ندارند. در نگاهی کلی به این مذاهب می توان آنان را انگشتان یک دست قلمداد کرده بطوریکه در صورت اتحاد این انگشتان، مشتی با نام وحدت به وجود آمده و در اقصی نقاط دنیا چه در فلسطین و چه در لبنان و چه در دیگر کشورهای مسلمان عامل اصلی پیروزی و موفقیت آنان خواهد شد. مسئله شیعه و سنی یک مبحث علمی بوده و تنها در مجامع و دوایر علمی قابل بحث و بررسی می باشد. اختلاف شیعه و سنی را از نگاهی دیگر می توان نمونه مشابه دیگری از وجود چندین مرجع تقلید در مذهب شیعه تصور نموده و چنانچه این مباحث در بین مسلمانان مورد بحث و تبادل نظر قرار بگیرند باعث خواهد شد تا فهم گسترده تری از دین به وجود آمده و مبانی دینی در جوامع سیر تکاملی داشته و زمینه های از میان برداشتن بدعت ها در دین را فراهم خواهد کرد. چنانچه این 5 مذهب با قبول اصول و عقاید یکدیگر فضای دلنشینی در جهان اسلام به وجود آورده و این مسئله قابل انتظار نیز می باشد.

همانطور که می دانید مردم مسلمان کشورهای مختلف جهان بر حسب برخورداری از مذاهب مختلف به منطقه خاصی از جغرافیای جهان اسلام نسبت داده می شوند که در این بین کشور جمهوری آذربایجان نیز با داشتن بیش از 98 درصد مردم مسلمان و 70 تا 80 درصد شیعیان همچنین پیروی از مکتب اهل بیت به عنوان کشوری مسلمان شناخته شده و دنبال روی مذهب جعفری می باشد. البته نبایستی فراموش شود که برخورداری از این موهبت در یک روز حتی در یک قرن به وجود نیامده بلکه تاریخ سیاسی و اجتماعی مردم زمینه ساز حیات دین اسلام در کشور بوده است. بطوریکه اگر مروری بر گذشته جمهوری آذربایجان پس از ایجاد و به قدرت رسیدن اسلام در جهان داشته باشیم خواهیم دید که فعالیت و عملکرد اشخاص قابل احترامی چون فضولی و میرزا علی اکبر صابر به عنوان شعرا و دوستداران مکتب اهل بیت گواهی بر این ادعا می باشد. در کشور ما علاوه بر شیعیان حتی برادران اهل تسنن نیز ارادت و محبت ویژه ای به امامان معصوم علیهما السلام داشته به نحوی که در ایام سوگواری ماه محرم عزادار سرور و سالار شهیدان بوده و در مجالس دینی و مذهبی  از فضائل و مناقب حضرت علی(ع) سخن به میان آورده که این مسئله را می توان با استناد به آیات قرآن کریم، احادیث و روایات منتسب به رسول گرامی اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهما السلام، نشان از وجود وحدت شیعه و سنی در کشورمان ارزیابی کرد.

لازم به یادآوری است که کشورهای بیگانه و دشمنان مردم مسلمان جمهوری آذربایجان در تلاشند تا بین مردم و مکتب و سیره اهل بیت فاصله و جدایی انداخته به طوریکه با اقداماتی از قبیل سوق دادن اعتقاد جوانان به فرق و مکاتب انحرافی همچنین به چالش کشاندن اخلاق فردی و اجتماعی(فساد اخلاقی) مردم را از این مسیر مقدس گمراه سازند لکن همانطوریکه اشاره شد عشق به دین، مقدسات و اهل بیت در کشورمان در چند روز به دست نیامده است که بتوان آن را در عرض چند روز از بین برد.

 اسلام هراسی و بخصوص تبلیغات منفی علیه مکتب اهل بیت علیهم السلام در جمهوری آذربایجان چه دلایلی دارد؟ 

امروزه همانند سایر کشورها، در جمهوری آذربایجان نیز اسلام هراسی، تبلیغات علیه دین و محدودسازی فعالیت و زندگی شیعیان قابل مشاهده می باشد. بطوریکه ممنوعیت انتشار کتب دینی و تخریب مساجد از جمله این اقامات می باشد و باعث تاسف است که این مشکلات حتی در بخش های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دیگر نیز وجود دارد. یکی از اقدامات تاسف برانگیز دیگر دستکاری و اضافه کردن تبصره ای به قانون اعتقادات دینی و آزادی وجدان بود که دانشجویان و طلاب تحصیل کرده را که در دیگر کشورهای مسلمان به تحصیل یا اخذ مدرک اقدام کرده باشند را از انجام امور تبلیغی و دینی در مساجد و جماعات جمهوری آذربایجان محروم کرده است بطوریکه طرف اصلی و روی سخن آنان با شیعیان و دوستداران اهل بیت بوده تا ارادت جوانان این کشور را به اهل بیت تحت تاثیر قرار داده و آنان را با عضویت در فرق و مذاهب ساختگی به ظاهر دینی منحرف نمایند و از این طریق با تحت کنترل داشتن آنان به سیاست های فریبکارانه و حیله گرانه خود جامه عمل بپوشانند.

 تبلیغات ضد اسلامی در جمهوری آذربایجان نتیجه معکوس داده و عشق و علاقه مردم دیندار به اسلام و اهل بیت علیهم السلام روز به روز افزایش یافته است. دلایل این مسئله چیست؟

تمایل و افزایش علاقه مردم جمهوری آذربایجان به دین و انجام فرائض دینی و برگزاری آئین ها و مراسمات در اماکن دینی ما را بیش از پیش امیدوارتر و خوشحال کرده است. لکن چنانچه این موانع بر سر راه مردم گذاشته نمی شد، این حرکت به مراتب گسترده تر و فعال تر انجام می گرفت که متاسفانه در این بین ما شرارت رادیو و تلویزیون و برخی از جراید که با تبلیغ علیه دین و نه ترویج بی دینی در مسیر این راه سنگ اندازی می کنند را مشاهده می کنیم. چنانچه در کشور مسلمان جمهوری آذربایجان هیچ برنامه تلویزیونی با محتوای دینی حتی در ماه مبارک رمضان هم پخش نشده و در رابطه با دین هیچ سخنی به میان آورده نمی شود. به نظر ما تلویزیون و مطبوعات برای مردم و حق آن ها بوده و بایستی پاسخگوی مطالبات اعتقادی و دینی آنان باشد که متاسفانه با بهره گیری از برنامه های کلیشه ای و غربی، اهمیت چندانی به این امر داده نشده و مردم آذربایجان را از این نعمت محروم ساخته اند. لکن ارزش ها و شایستگی های مردم کشورمان بر هیچ کسی پوشیده نبوده و نیست که علی رغم هجمه های شدید ضد دینی و غیر اسلامی و وجود ابزارهای علنی فساد، آنان کماکان در راه دین ثابت قدم و متعهد می باشند. چنانچه ما پوشیدن لباس دینداری، در آخر الزمان و عصر ظهور را برازنده مردم جمهوری آذربایجان دانسته و امیدواریم مردم با سربلندی موانع پیش روی خود را پشت سر گذاشته و در این بخش گام های اساسی تری نیز بردارند.  و در کنار دیگر کشورهای مسلمان علی الخصوص جمهوری اسلامی ایران جزء پرچمداران اسلام ناب محمدی باشند انشاء الله.

 آیا تشکل های دینی خواهند توانست وظایف خود در قبال تبلیغات اسلامی را به نحوی مطلوب به انجام رسانند؟

این موضوع برای ما مسئله ای جدی، بسیار ناراحت کننده و تاسف بار می باشد. بطوریکه ما نیز در این رابطه وظایف و مسئولیت های بسیاری بر دوش داریم و هر قدر هم که در این رابطه فعالیت صورت گیرد، در جمهوری آذربایجان باز هم جای کار بیشتر و فعالیت جدی تری وجود دارد. بطوریکه ما از اقدامات و فعالیت خود رضایت کاملی نداریم لکن انجام وظیفه دوستان در چنین شرایط و محیط نامناسبی درخور توجه و شایسته تقدیر می باشد. هر چند غیر از ما، احزاب و تشکل های غرب پرست و غیر دینی هم در کشور وجود دارند که قسمتی از فعالیت های خود را به تبلیغات دینی و موضوعات مذهبی اختصاص می دهند لکن متاسفانه ایجاد موانع از قبیل تخریب و بستن مساجد، وقت و هزینه متولیان این بخش را به هدر داده و حرکت آنان را کند می نماید. ما امیدواریم بار دیگر شاهد چنین حوادث تاسف بار در جمهوری آذربایجان نباشیم و با مهیا شدن فضا و امکانات کافی برای دست اندرکاران این بخش خصوصا حزب اسلام، اقداماتی در خور شان دین اسلام و مسلمانان از کشور به گوش جهانیان رسانده شده و نتایج قابل قبولی به دست آید.

 آیا قانون ممنوعیت حجاب در مدارس جمهوری آذربایجان مطابق با قوانین کشور می باشد؟

در قوانین کشور ما قانونی مبنی بر مخالفت با حضور دختران محجبه در کلاس های درس وجود نداشته لکن آنان با شعار پوشش یکدست و متحدالشکل در تلاشند تا به مبارزه با حجاب بپردازند. حتی ممنوعیت صدور گذرنامه برای بانوان محجبه نیز در قوانین رسمی کشور ما وجود ندارد. اگر ما امروز در زمره کشورهای دموکراتیک و مردمی قرار داریم بایستی حقوق شهروندی و اجتماعی مردم را رعایت نماییم که در این راستا اقداماتی نیز از سوی ما صورت گرفته است. این وظیفه تمامی گروه ها، تشکل ها و احزاب خصوصا حزب اسلام می باشد که در راستای مبارزه با این اقدامات گام های اساسی تری بردارند. بطوریکه برقراری عدالت دینی و حقوق شهروندی در اهمیت دادن به مبانی و شعائر دینی امکان پذیر بوده و حجاب یکی از این عوامل می باشد. حجاب از طرفی نشان دهنده شخصیت عفیف و پاکدامن زنان و دختران ما بوده و رعایت این مسئله زمینه ساز تربیت جوانان مومن و غرتمند را فراهم خواهد ساخت. مردم کشور ما در چنین برهه ای به چنین جوانانی نیاز بیشتری داشته بطوریکه در برخورد با مشکلاتی چون مناقشه قره باغ ضرورت این مسئله بیشتر از هر چیزی به چشم خورده و حل و فصل شدن این مناقشه غیر از بهره گیری از چنین جوانانی که زائیده و پرورش یافته مادران و زنان محجه باشند، راه دیگری نخواهد داشت.

 چگونه می توان زخم دردناک مناقشه قره باغ که امروز متوجه مردم آذربایجان است را مداوا کرد؟

همانطور که می دانید اکنون در بین سیاستمداران و احزاب مخالف و موافق داخلی و خارجی راه حل سیاسی در کنار دیگر راه حل های حل و فصل مناقشه قره باغ بیشتر از همه مورد تاکید بوده و مطرح می شود. بطوریکه مسئولیت حل و فصل مناقشه نیز بر عهده گروهی تحت نظر سازمان ملل با نام مینسک به رهبری سه کشور آمریکا، فرانسه و انگلیس گذاشته شده است. که به طور مکرر بر ادامه فعالیت این گروه تا رسیدن به نتایج مطلوب تاکید داشته و این مسئله را تبلیغ و تلقین نیز می کنند. شاید هم از طریق می خواهند بگویند که مردم جمهوری آذربایجان از خونریزی تنفر داشته و مردمی صلح طلب می باشند. لکن به نظر ما نیازی نبود تا این پیام مردم جمهوری آذربایجان طی مدت 18 سال طول کشیده و لازم بود تا مدت معینی برای این کار در نظر گرفته شود. بطوریکه بایستی حل و فصل مناقشه در یک بازه زمانی مشخص انجام گرفته و ما نیز طبیعتا به عنوان کشوری همسایه خواهان حل و فصل مناقشه از راه های مسالمت آمیز می باشیم. لکن ما نمی خواهیم عده ای با شعار صلح دوستی مردم آذربایجان را همانند موضوع فلسطین که 60 سال از وعده های حل و فصل مناقشه و احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین می گذرد،  از رسیدن به حقوق خود محروم ساخته و در حق آنان ظلم نمایند.

باعث تاسف است که سازمان ها و اشخاص تاثیرگذار و مسئول در مناقشه قره باغ همین آمریکا و اتحادیه اروپایی هستند که در موضوع فلسطین نیز ان ها مسئولیت داشته و احساس مسئولیت نشان می دهند. بدیهی است که طرف های تاثیرگذار و به وجود آورنده بحران نخواهند توانست در حل و فصل مناقشات تاثیرگذار باشند. چرا که حل و فصل این مناقشات جزء سیاست ها و خواست انان نمی باشد. بنابر این مناقشه قره باغ شباهت های زیادی به مسئله فلسطین دارد به گونه ای که خود آنان به وجود آورنده مناقشه قره باغ بوده و امروز با حمایت از طرف ناحق درگیر (ارمنستان) و انجام نشست ها و برنا مه های گوناگون در تلاشند تا با جداسازی قره باغ، تمامیت ارضی کشور ما را خدشه دار نمایند. جای تعجب و تاسف دارد که آن ها می خواهند طی این 18 سال این مسئله را به مردم ما بقبولانند.

در طی این سال ها مواضع و سیاست های کشورهای تاثیرگذار و همسایه نیز دچار تغییر و تحول شده به نحوی که طبیعتا حل و فصل مناقشه در چارچوب سازمان های بین المللی به مراتب دشوارتر شده است. لکن اشخاص مسئول در کشور به این نتیجه رسیده اند که هدف از طولانی شدن زمان روند رسیدگی به حل و فص مناقشه قره باغ چه بوده و مهم تر اینکه مردم امروز بهتر از آنان به این نتیجه رسیده است. بنابراین اکنون چه از دیدگاه روابط بین الملل و چه از دیدگاه نظرات شرع مقدس اکنون ما حق داریم در آزادسازی اراضی اشغال شده شخصا اقدام نماییم. لکن تنها مسئله مورد بحث این است که در بین احزاب و گروه های موافق و مخالف در این رابطه اتفاق نظری وجود ندارد و علی رغم اعلام و یادآوری موضوع توسط مسئولین خصوصا رئیس جمهور، اقدامات عملی در این زمینه مشاهده نمی شود.

اگر چنانچه از اسلام در این رابطه استفاده شده و گام های عملی تری برداشته شود، حقیقتا نتایج و دستاوردهای ارزنده ای به دست آمده و اسلام نقش موثری در این بین خواهد داشت بطوریکه همه تشکل ها و گروه های اسلامی و دینی خصوصا حزب اسلام خود را در این زمینه مسئول و دارای وظیفه می دانند که انشاء الله گام های موثری نیز برداشته خواهد شد.

 نفوذ سرطانی و تهدیدآمیز رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان را چگونه می توان ارزیابی کرد؟

رژیم صهیونیستی در تلاش است تا سلطه خود بر کشورها خصوصا کشورهای مسلمان را افزایش داده و طبیعتا نفوذ و در اختیار گرفتن کشوری چون آذربایجان با داشتن 98 درصد مردم مسلمان جزء اهداف و سیاست های آنان می باشد. بنابر این در تلاشند تا با بهره گیری از راه های مختلف به اهداف حیله گرانه و فریب کارانه خود برسند که در این راه از دست زدن به هر جنایت، تهمت و گناهی فرو گذار نبوده و دنباله روی اجداد خودشان در زمینه آزار و اذیت و ظلم به پیامبران الهی و دین اسلام بوده و هستند. آن ها می خواهند در کنار جذب و همراه ساختن مردم جمهوری آذربایجان دولتمردان این کشور را نیز در این رابطه شریک و متحد نمایند. باعث تاسف است که دولت و حاکمیت آذربایجان با رژیم صهیونیستی در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی همراهی و همکاری نموده و این مسئله بر هیچکس پوشیده نمی باشد.

ما بارها به این نکته اشاره کرده ایم که از کشتی سوراخ و آسیب دیده بایستی خارج شده و نبایستی به آن پناه آورده شود. چگونه ممکن است رژیم بیماری که اکنون دیگر نشانه های اضمحلال و از هم گسستگی آن به اثبات رسیده و غیر قابل انکار قلمداد می شود، کمک حال کشور مسلمانی چون جمهوری آذربایجان باشد. آن ها حتی به کشتی صلح و افراد داوطلبی که می خواستند با کمک های مادی خود مرحمی بر زخم های مردم مظلوم و محاصره شده فلسطین باشند رحم نکرده و دستانشان را به جنایتی بزرگ آلوده کرده و بر احساس نفرت مردم جهان بیشتر از پیش افزودند.

امیدواریم تمامی مردم جهان خصوصا مردم جمهوری آذربایجان ماهیت واقعی این رژیم که همان آسیب رساندن به منافع ملت ها و کشورها می باشند درک نموده و در تعامل خود با این رژیم تجدید نظر کرده و روابط خود را قطع نمایند. همچنین امیدواریم سفارت این رژیم منهوس را از جمهوری آذربایجان خارج نموده و ما به زودی شاهد این قضیه خواهیم بود انشاء الله.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا