اردبیل

متن کامل خطبه های نماز جمعه اردبیل

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می نمایم. در بیان فضیلت تقوا، همین بس که انسان را از فزع اکبر در قیامت نجات می دهد. خداوند متعال می فرماید فقط کسانی نجات پیدا می کنند که اهل تقوا باشند.:«وَیُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» (زمر: ۶۱) اهل تقوا در روزی که همه وانفسا میگویند حزن وغمی ندارند.آنروزی که«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ»،«وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ»،«وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ »،«لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ»(عبس آیه34-32) می باشد.آن روز، روزیست که انسان از برادر ، پدر ، مادر و فرزندان خود فرار کرده و چنان مشغول کار خودش است که متوجه دیگران نیست.

اگر به تابلوی آخرت نگاه کنید متوجه می شوید که تقوا چه عظمتی دارد.یک جزء از این تابلو سوق است، یعنی همین که اعمال انسان ها مورد محاسبه واقع  شد، همین که ندای« وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ »(یس-آیه59) نازل شد و انسانها از هم جدا شدند، یک عده را به سمت جهنم و دسته ای دیگر را هم به سمت بهشت سوق می دهند.

اینکه چرا مردم را بصورت دسته جمعی به سمت بهشت ویا جهنم سوق می دهند، ما نمی دانیم؛ این موضوع جزء اسرار است.اما خداوند متعال آیه سوق را در اواخر سوره زمر اینطور بیان فرموده است«وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ»(زمر-آیه71) آنهایی که با کفر زندگی کرده اند آنها را دسته جمعی به سمت جهنم سوق می دهند«حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا»همین که به جهنم رسیدند«فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» درهای جهنم باز می شوند.جهنم فقط یک در ندارد، خداونددر قرآن می فرماید«لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»(حجر-آیه44) جهنم هفت در داشته و هر دری مشتری خودش را دارد. همین که این آیه نازل شد آقا رسول الله(ص) چنان حالشان دگرگون شد که هیچ کس نتوانست با ایشان صحبت کندتا اینکه سلمان رفت تا حضرت زهرا(س) را بیاورد تا زهراء(س) با رسول خداصحبت کند و توجه او را به این منشا جلب کند.

وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا وقتی که  درجهنم باز شد اولین چیزی که دیده می شود خزنه جهنم است که همان دربانان جهنم هستند، آنها اینگونه می گویند:

أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ آیا شما در دنیا غافل زندگی کردید و برای شما پیامبری نیامد؟ 

يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ خداوند برای شما حرف هایی دارد آیا کسی نبود که حرف های خدا را به شما برساند؟ 

وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا و آیا کسی نبود که شما را از چنین روزی بترساند؟ معلوم است، کسی که به مسجد، نماز جمعه ویا نماز جماعت نیامده و عمر خود را در جای دیگری گذرانده باشد این حرف ها را نمی شنود.

قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ یعنی خواهند گفت بله و اینجاست که به حق، کلمه عذاب خداوند بر آنها  نازل خواهد شد.

« قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ »(زمر-آیه72) گفته می شود از درهای جهنم داخل شويد که همواره در آنجا خواهيد بود، جايگاه سرکشان چه بد جايگاهی است.

« وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ »(زمر-آیه73) اهل تقوا را هم دسته جمعی به بهشت می برند حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا به محض اینکه می رسند

وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا درهای بهشت باز می شوند وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا و دربانان بهشت اولین چیزی که می گویند، این است سَلَامٌ عَلَيْكُمْ، سلام می دهند و می گویند از طرف خداوند برای شما سلامتی باشد، طِبْتُمْ، پاک و پاکیزه هستید فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ به این ضیافت کبرای خداوند متعال وارد بشویدکه پایانی ندارد.

« وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ »(زمر-آیه74) اولین صحبت اهل بهشت این است : حمد بر خدایی که هر وعده ای به ما داده بود راست بود وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاء و دراین ضیافت کبرای خداوند هر طور که بخواهند می توانند تصرف کنند،آیا جایگاهی از این بزرگ تر ممکن است؟مُلکی از این بزرگ تر وجود دارد؟

« وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا » (انسان-آیه20)  خداوند متعال می فرماید: چشمت که به بهشت بیافتد نعیم و مُلک کبیر می بینی. و در آخر خداوند می فرماید: فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ – تعدادی از امامان ما هنگام رحلت این آیه را خوانده اند فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ- خداوند متعال خود آگاه است که بعد از شکسته شدن حجاب ها چه دیده می شود که می فرمایند: فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ.

عزیزان! انسان بعد از رسیدن به کمال چه چیزی آرزو می کند؟ کامل شدن نشانه هایی دارد.پیامبر(ص) انسان کامل است، ببینید حضرت نسبت به چه چیزی بسیار مشتاق و آرزو مندند، پیامبر(ص) به شدت از تجملات گریزان است و این از نشانه های انسان کامل می باشد که دنبال تجملات و تشریفات و اسراف نیست و تفوّق طلبی نمی کند. یک نشانه ی بزرگ برای کامل گشتن و بالغ شدن، انس یافتن، خلوت کردن، نجوا، مناجات کردن و مغازله کردن با خداوند متعال است. اینجاست که نماز شب جایگاه ویژه ای دارد. تنها چیزی که پیامبر(ص) در شب معراج از خداوند می خواهد این است که « الهی اضفنی الی عبودیتک» بلی،درخواست انسان کامل از خداوند متعال اینگونه است که؛ ای خدا می خواهم عبد تو باشم. ما که در این عالم حتی نمی توانیم خودمان را به ذره تشبیه کنیم، اگر بخواهیم در برابر اراده ی حکیمانه ای که حاکم بر عالم است جایگاهی بیابیم راه آن عبودیت است. در عبودیت مناجات و نجوا بسیار تاثیر گذار و با ارزش می باشد. نماز شب برای این است که”واعرض اسرارک الی صاحب الاسرار” تا در عالم شب اسرار خودت را به صاحب اسرار عرضه بداری” وَفی مُناجاتِک رَوحی وَ راحَتی “ (مناجات المریدین)

انسان کامل زمانی راحت است که وارد در مناجات خداوند شده و این را با لفظ و بیان نمی توان تبیین  کرد.

أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ “(مناجات الذاکرین)امام سجاد (ع) به خداوند عرض می کند: خدایا استغفار می کنم از هر لذتی که از غیر ذکر تو برده ام، مگر می شود این حالات را در قالب الفاظ بیان نمود؟امام صادق(ع) می فرماید: ” الرّكْعَتانِ في جَوْفِ اللَّيْلِ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ خَيْرِ الدُّنْيا وَ ما فيها ” دو ركعت نماز در دل شب براي من از دنيا و آنچه در آنست بهتر می باشد.

اندر همه عمر من شبی وقت نماز             آمد بر من خیال معشوقه فراز

بگشاد زرخ حجاب و می گفت به ناز         آری بنگر که از چه می مانی باز

یعنی در تمام عمر فقط در نماز یک نیمرخی از خودش به من نشان داد و گفت ببین چه چیزی از دستت می رود،فکر می کنند نماز تکلیف است ،آنهایی که از نماز فرار می کنند، بدانند نماز تکلیف نیست بلکه نماز تشریف است و به انسان شرافت می دهد.

در بحبوحه تاسوعا حضرت امام حسین (ع) به برادرش حضرت ابالفضل العباس(ع) فرمود: اینها امروز با من می خواهند جنگ کنند،شمر رسیده است و ابن زیاد به او دستور داده است همان روزی که رسیدی به عمر سعد بگو، کار را تمام کند اگر اقدام نکرد او را کنار بگذار و خودت فرماندهی لشگر را بدست بگیر و کار را تمام کن.امام حسین(ع) از دشمنی که رذالت را به حد اعلا دارد یک روز مهلت می گیرد، حضرت از آنها می خواهد که بگذارند تا یک شب نیز با خدایش خلوت کرده و مناجات کند. ای عاشقان حسین(ع)!او را اینگونه بشناسید و اینطور خودتان را به حسین(ع)شبیه کنید. حضرت از ابالفضل(ع) می خواهد ” فان استطعت أن تؤخرهم إلى غد، وتدفعهم عنا العشية ” اگر می توانی جنگ را به فردا بیانداز تا این شب برای من باشد،- اباعبدالله برای مناجات شب مشتری است همانطور که خداوند مشتری آن است .خدا می فرماید: «الیل لی» شب برای من است- امام حسین(ع) در ادامه می فرمایند:” لعلنا نصلي لربنا الليلة “یعنی تا ما در  شب برای خداوند نماز بگذاریم ” وندعوه ونستغفره ” و با خداوند مناجات کرده و استغفار نماییم ” فانه يعلم اني احب الصلوة له ” و  خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن را چقدر دوست می دارم” وکثرة الدعاء و الاستغفا “ خدا خود آگاه است که من چقدر دعا و استغفار را دوست دارم.

آن شب چنان غوغایی در اردوگاه سپاه حسین(ع) به پا شد که در تاریخ نوشته اند در آن شب عده ای از اردوگاه عمر سعد به اردوگاه امام پیوستند و این به سبب ناله های بلند شده از اردوگاه امام حسین(ع)بود.. دقت کنید که در آن لحظات حساس هم، مناجات فراموش نشد.حضرت زینب(س) هنگامی که پشت دروازه کوفه منتظر و در داغ عزیزان شهید شده غصه دار و مصیبت زده بودند، در آن شب به نماز شب مشغول شدند درحالی که دیگر سرپا نمی توانست بایستد .

قدرت مناجات به حدی است که مقامات انسان به آن وابسته می باشد.ان شاالله در فرصت مناسب باید بحث شود که مقامات در مناجات بوده و روح نماز در آن است. نماز را  نگذاشته اند که فکرت مشغول کلمات شود بلکه این کلمات وسیله ای برای تخاطب با خداوند می باشد. هر چه از این تخاطب بهره مند شوید به همان اندازه از این عالم برای خود زاد و توشه جمع نموده ای. همانطور که خداوند در مرحله اول، نماز شب را برای پیامبر(ص)واجب نموده،سپس فرموده است: « عسى أن يبعثك ربك مقاما محمودا »(اسراء-آیه80) یعنی می خواهم به تو مقام بدهم و راهش، خلوت و مناجات است،راه از این است بسم الله هر که دارد عزم راه.

————————————————————————————–

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

خودم و همه ی عزیزان را به تقوای خداوند متعال دعوت می کنم.عزیزان در این عالم بالاترین نعمتی  که خداوند به انسان عنایت داشته ، معرفت است. اینکه انسان بداند که در حال طیّ طریق است،اینکه انسان بداند این عالم دار عداوت نیست،اینکه انسان بداند خدای متعال این عالم را از روی حساب خلق کرده است.اینکه انسان بداند با عنایت خداوند در این عالم هر صاحب اثری می تواند اثر بگذارد،«بیده ملکوت السماوات و الارض »(مومنون-آیه88) اینکه انسان بداند بعد از این عالم ابدیتی وجود دارد، نعمتی از این بزرگتر نیست . مصیبتی هم از این بزرگتر نیست که انسان از همه این ها غافل باشد. خداوند می پرسد آیا این دو یکی است؟«أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»(رعد-آیه19) ای پیامبر! آیا کسی که می داند آنچه از پروردگارت به تو نازل شده حق است ، با آنکه کور است یکسانند؟! خداوند کسی را که نمی داند کور نام گذاری کرده است.

حضرت امام حسین(ع) در دعای عرفه می فرماید: خدایا! از تو یک چیز می خواهم اگر آنرا به من بدهی هرچه را از من گرفتی بگیر! من ضرر نمی کنم واگر آن را ندادی همه عالم را بدهی برای من فرقی نمی کند. فاسئلک فکاک رغبتی من النار،این گردن من در این دنیا در گرو آتش است یک کاری بکن من این را آزاد کنم، بعد از آن از این دنیا بروم..” فَاسْعَوْا فِي فَكَاكِ رِقَابِكُمْ” (خطبه183 نهج البلاغه) حضرت رسول(ص) فرمود: گردن شما بسته به اعمال شماست ، قبل از اینکه از این دنیا خارج شوید آن را از گردن خود باز کنید؛ آن کسی که نتوانسته خودش را رها کند اولین حرفی که می گوید این است که من را بازگردانید،اما در دستگاه ربوبی شوخی وجود ندارد،باید بدانیم ،این لحظات زندگی گذرا و از بین رفتنی است و لیکن  ما می توانیم آنها را به سعادت جاودان تبدیل کنیم. از خدای متعال می خواهیم به ما معرفتی عنایت نماید تا بتوانیم برای ابدیت، خودمان را همیشه آماده و حاضر نگه داریم.

عزیزان!  وجود گرامی حضرت ختمی مرتبت وشخصیت شخیص آن حضرت،  بزرگترین عامل وحدت واجتماع است. پیرامون آنچه انسانها را دور هم جمع می کند  واز آنها «واحد مجموعی» می سازد  و از این رهگذر،  هویت آنها را شکل می دهد  بحث های مهمی صورت گرفته است . برخی عامل «خون» ، بعضی  «نژاد»، جمعی« زبان » وپاره ای « محدوده جغرافیایی »را مولفه های وحدت ، اجتماع  و نشان هویت  اشخاص و جوامع می دانند ولی هیچکدام از آنها به قوت باور های  اعتقادی و دینی  نیست.  بویژه  اعتقاد ومعارفی که حضرت ختمی مرتبت (ص) به عنوان خاتم انبیاء وخاتم  تمام افکار و  اندیشه ها آورده است. الخاتم لما سبق و الفاتح لما استقبل

این عامل، کماً وکیفاً از تمام  عوامل بالاتر است. از جهت کمی می تواند فراتر از قومیت و ملیت عمل کند  وهمه را تحت یک اعتقاد  گرد آورد. همچنانکه جاذبه رسول خدا(ص) بیش از یک میلیارد ونیم جمعیت بشری را جمع کرده است واز جهت کیفی نیز می تواند آنچنان عمیق باشد که با قتل وشکنجه وزندان و… ذره ای از آن کم نشود. بلال را که تنها چند روز بود ایمان آورده بود، روی شن های داغ حجاز می خواباندند وتازیانه های سنگین می زدند اما جز احد احد از او نمی شنیدند. پدر ومادر عمار را که اندک زمانی بود ایمان آورده بودند با دوشتر ، دو نیمه کردند اما  نتوانستند اهانت به رسول خدا (ص) را برزبان آنها جاری سازند.

گاهی چندین نسل باورمند، تحت شدیدترین بمباران اعتقادی قرار می گیرند،اما راسخ تر از کوه بر باورهای مقدسشان پای می فشارند. من از همین نقطه به بحث بسیار مهمی که مربوط به «19 ژانویه» مصادف با ولادت حضرت ختمی (ص) مرتبت است وارد می شوم.

«19 ژانویه»  برای ما آذری های مسلمان، یک نقطه عطف  تاریخی و روز بزرگی است بگونه ای که ما باید این روز را هر ساله پاس بداریم. حدود 24 سال پیش در دی ماه سال 1368 در اواخر حکومت شوروی سوسیالیستی حادثه بزرگی در مرز ایران و شوروی اتفاق افتاد، بدین قرار که در اثر ضعف دولت شوروی، مهار مرزها ازدست رفت واز مرکز  دستور رسید که از جدیت در کنترل های امنیتی بکاهند، وجود اختلاف بین مسئوولین شوروی سوسیالیستی نیز این بهم ریختگی را تشدید کرد و آثار فروپاشی هویدا گردید. لازم به ذکر است  که مقدمات فروپاشی از سال 69 آغاز شد، هنگامی که اهالی متدین آذربایجان این از هم گسیختگی را احساس کردند بطرف مرزهای ایران هجوم آوردند. آنها هر روز در کنار رود ارس می ایستادند و بطرف ایران ندای الله اکبر و ندای لا اله الا الله سر می دادند و در قالب شعار نسبت  به ایران  و ایرانی ابراز عشق و احساسات می کردند با تعبیراتی فراموش نشدنی نظیر :

بیز سیزینن قارداشوخ       ایرانچون حسرتوخ

یاد دان چیخماز ایرانمیز

که هنوزنیز از یاد ها نرفته است.

جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز، انتظار چنین روزی را داشت و خود را برای استقبال آماده کرده بود. گزارش مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی ایران نشان می داد که مردم آذربایجان نسبت به ایران و اسلام بشدّت اظهار علاقه می کنند و با ضعف یا زوال دولت کمونیستی، قطعاً این عطش به صورت هجوم سیل آسا به طرف ایران ، خودرا نشان خواهد داد. از طرفی گزارش ها نشان می داد ممنوعیت  70 ساله عطش آنها را به اسلام و ایران صد چندان کرده است. از این رو مردم ایران و نیروهای حکومتی کاملاً در مرزها آماده بودند و تهران دستور داده بود چنانچه مردم آذربایجان بطرف مرزها آمدند یا حتی وارد خاک ایران شدند از آنها استقبال شود و از ورودشان  ممانعتی بعمل نیاید.

مردم  مسلمان آذربایجان 70 سال منتظر چنین روزی بودند. از مرز بیله سوار تا نخجوان، آنسوی ارس، پر بود از آذری هایی که هر روز جمع می شدند، شعار می دادند وبه اسلام و ایران ابراز علاقه شدید می کردند. آنها از اینکه از خفقان 70 ساله آزاد می شدند بشدت  خوشحالی می کردند تا اینکه در« 19 ژانویه » بزرگترین حادثه تاریخ اخیر آذربایجان بوقوع پیوست.

شعارهای روزانه آنها را قانع نمی کرد، « 19 ژانویه » تا ساعت  10 صبح  شعار دادند اما از نیروهای روس اطمینان نداشتند تا اینکه از شدت  ازدحام، هرچه مأمور، تانک و هلی کوپتر بود کنار رفت و آنها یکباره سیم خاردارها را برداشته و خود را در زمستان سرد به آب زده و داخل خاک  ایران شدند هر جا می نگریستی جمعیت فراوانی بود که بسوی ایران سرازیر می شد از خشکی، از رودخانه و …

گوئی یک لشکر عظیم وارد ایران شده و دولت شوروی کاملاً غافلگیر شده بود و ارتش سرخ بکلی تمرکز و تعادل خود را از دست داده بود، زیرا مطلقاً انتظار ورود چنین جمعیتی را به ایران نداشتند. مطابق قواعد بین المللی هیچ دولتی بدون گذرنامه اجازه ورود اتباع خارجی را به خاک خود نمی دهد ولی دولت ایران هیچ مانعی ایجاد نکرد زیرا از اهالی آذربایجان جز لااله الا الله والله اکبر و ابراز احساسات  به وطن تاریخی خودشان چیزی ندید.

به مجرد ورود به ایران، ناباورانه از اینکه در سرزمین ایرانند، خاک را بوسیدند واظهار داشتند: ما هفتاد سال با عشق به اسلام وایران وامام رضا (ع) و در حسرت ایران و حسرت مسجد و دینداری زیسته ایم. لذا اول کاری که کردند با هجوم به مساجد، پرچم امام حسین را به تبرک تکه تکه کرده و قرآن را روی چشم و سینه نهادند. باری عشق به دین و ایران در اعلی  درجه خود،  تجلی یافت و تنها اشک شادمانی بود که از چشمانشان سرازیر می شد.

همزمان جمعی از اتباع ایران  نیز وارد  آذربایجان  شدند. شگفت اینکه اتباع آذری برای پذیرائی از میهمانان ایرانی در منازل شخصی خود با جدیت تمام از همدیگر سبقت می گرفتند و هر چه تحفه ها و هدیه ها بود  پیشکش مهمانان  ایرانی خود می کردند.

برخی بر این باورند دولت وقت شوروی سوسیالیستی، عمدا راه را باز کرد تا ارتش سرخ شوروی بهانه ای برای ورود  به باکو که ملتهب بود، دست و پا کند و موفق  به جنایت شود و این جنایت در «20ژانویه» سال 1990 اتفاق  افتاد.

این سخن درست نیست، بلکه عکس قضیه صادق است. آنها از حرکت مردم آذربایجان  بطرف ایران و از شدت اجتماع هراسناک و بشدت عصبانی بودند و برای ارعاب مردم و جلوگیری از قیام  آنها، بدستور دفتر سیاسی حزب کمونیست و شخص گور باچف، واحدهای نظامی وسیعی را از سایر مناطق شوروی به دروازه های باکو انتقال  و ارتش سرخ شبانه وارد باکو شد و مردم را در «20 ژانویه»  قتل عام کردند، در این جنایت  135 نفر کشته  وبیش از 700 نفر زخمی شدند ما به  روح همه این شهدای بزرگ که نمادهای غیرت و بصیرت کشور آذربایجان هستند درود می فرستیم.

همین اشتباه بزرگ گورباچف، باعث فزونی نارضایتی مردم نسبت به حکومت شوروی سوسیالیستی شد. در نتیجه مردم یکپارچه به پا خواستند و رهبر کمونیست آذربایجان با هواپیمای نظامی حکومت شوروی به مسکو فرار کرد.

در هر حال مردم آذربایجان با ضعف دولت شوروی عکس العمل  خوبی  نشان دادند و وارد ایران شدند و طرفه  اینکه  بسیاری از آنها مایل به مراجعت نبودند، لذا مسئولین ایرانی ناگزیر با اهداء قرآن و … آنها را به مراجعت را ضی کردند.

«19 ژانویه » روزی است که مسلمانان غیور وفهیم آذربایجان  تابوی 70 ساله دولت کمونیستی را شکستند و تعلق خاطر خود را بصورت عملی به اسلام وایران نشان دادند.

اینکه ملتی پس از 70 سال تبلیغات ضد دینی و ضد ایرانی، اصالت و هویت  خود را حفظ کند و وطن تاریخی خود را فراموش نکند، کار بسیار بسیار بزرگ و ارزشمنداست و نباید فراموش شود. روسها سرمایه گذاری سنگین هفتاد ساله بر علیه اسلام و ایران کرده بودند تا هر دو فراموش شود آنها برای آذری ها تاریخ تحریف شده نوشته بودند. جناب حیدر علی اف رئیس جمهور سابق می گفت تاریخ ملت ما را روسها نوشته اند اگر من هم خلاف آن را بگویم مردم نمی پذیرند روسها در مسیر تشکیل هویت جدید، الفبای عربی را عوض کردند تا همه چیز فراموش بشود استالین می گفت ما که موفق شدیم حروف الفبای عربی را از قفقازیها بگیریم برای ما از انقلاب بالشویک بالاتر است آذری ها در روز نوزدهم ژانویه همه این شیطنت ها را پنبه کردند و عملا  اعلام نمودندکه تا قیامت نمی توانند مارا از اسلام و وطن تاریخیمان جدا کنند.

لذا این روز نقطه عطف تاریخی در تاریخ  ایران، اسلام و آذربایجان خواهد ماند. از این رو ما تصمیم گرفتیم روز« 19 ژانویه» را روز « آذری های مسلمان  جهان» و روز بازیابی هویت  نسل آذری اعلام کنیم روز «19 ژانویه»  آیینه تمام عیار  وتمام نما برای هویت جماعت آذری است.

هرکس درصدد کشف هویت آذری هاست به این روز مراجعه کند. آنها پس از هفتاد سال اختناق و تبلیغ  و سرمایه گذاری سنگین ضد دینی و ضد ایرانی، بمحض ورود به ایران ، بطرف پرچم امام حسین (ع) هجوم بردند، یعنی «عاشورا »را فراموش نمی کنیم.

به سوی قرآن هجوم بردند یعنی «وحی »را فراموش نمی کنیم.

به سوی مسجد هجوم  بردند یعنی «بندگی وعبادت » مرام اصلی ماست.

وبه سوی ایران  آمدند تا بگویند «اصالت» خود و «وطن تاریخی »خودرا فراموش نمی کنیم.

ما از این پس هر سال «19 ژانویه » را بنام «روز آذری های مسلمان جهان » جشن خواهیم گرفت  تا هم یاد وخاطره آن  حرکت  حماسی را زنده نگه  داریم و هم این ارتباط مقدس عاطفی و معنوی بین آذری های دوسوی ارس  را پاس داریم تا  دشمنان نتوانند با تبلیغات سوء خود موجبات بد بینی  و فاصله را فراهم آورند.  ما هر سال این روز را بزرگ داشته و  جشن خواهیم گرفت  تا تحریفی در تاریخ  و هویت آذری ها صورت نگیرد .

این اقدام بسیار ارزشمند آذریها، اوهام و خیالات باطل بسیاری را برهم زد. من به این جماعت خیال پرداز و متوهم توصیه می کنم سری به مساجد آذربایجان بزنند و به جمعه و جماعات بنگرند، به اجتماعات عاشورا  و تاسوعا، رمضان و شبهای قدر آن و دیگر مناسبتهای مذهبی آنها و دست کم به سروده های مفاخر بزرگ آذری ها، نظیر نظامی گنجوی که وطن خود را اینگونه تعیین و تعریف  کرده که:

همه عالم تن است و ایران دل           نیست گوینده زین قیاس خجل

هرگز نمی توان آذری ها را از اهل بیت (ع) و از حسین (ع) جدا کرد و اهل بیت(ع) باید در متن حیات باشد نه در حاشیه. ما آذری ها نه خدا را در مسجد و نه حسین (ع) را در حسینیه محصور و محبوس نمی کنیم. جدایی دین از سیاست، حبس خدا و حصراهل بیت (ع) است. از منظر لائیک ها هم خدا وهم دین خدا در اسارت است.

حضرات معصومین فرموده اند: ما پدران شمائیم. وجود مبارک پیامبر عظیم الشان اسلام فرمود : انا و علی ابوا هذه الامه، پدرتنها نشان هویت شخص و منشأ سرافرازی و مباهات اوست. هم ایشان (ص) فرمود:

ان العربیه لیست باب والد و انما هو لسان ناطق، فمن تکلم به فهو عربی، الا انکم ولد آدم و آدم من تراب و اکرمکم عندالله اتقیکم. هان ! که شما فرزند آدمید و هم او از خاک آفریده شده است و کرامتتان نزد خداوند به تقواست. این بیان رسول خدا (ص) در حقیقت پاسخ کسانی بود که مستانه صلای «من فرزند عربم » سر می دادند.

ما تنها با اسلام ومکارم اخلاقی و انتساب به اهل بیت (ع) احساس سربلندی می کنیم. ما تعصب مقدسی به مکارم اخلاقی واعتقادات توحیدی خود داریم و به نسبتی که به خاندان وحی داریم و به نشان فاخری که از این خاندان گرفته ایم و به اینکه آن ذوات مقدس (ع) ما را بعنوان فرزندان معنوی خود پذیرفته اند، می بالیم.

به تعبیر شهریار ملک سخن :

جز یک نسب که از تو بخود بسته چیستم

من آنچنان که آل علی هست، نیستم

اما مرا هم ای علی از خود مران که من

تا چشم داشتم به حسینت گریستم

تا هستم ای رفیق  ندانی که  کیستم

روزی سراغ وقت من آیی که نیستم

اگر بناست روزی  بنام «آذری های جهان » نامگذاری شود آن روز را اکثریت تعیین خواهد کرد نه اقلیت و نه غیر آذری ها،  بلکه اتخاذ هر تصمیمی در هر امر مهمی  منطقاً میبایست توسط اکثریت باشد. جهت ثبت دقیق این واقعه عظیم تاریخی لازم است این نکته را یاد آور شوم که برخی تاریخ این حادثه را 31 دسامبر می دانند. من از آنها قدردانم که به زنده نگه داشتن این حادثه اهتمام ورزیده اند ولی از آنها می خواهم؛ اولاً در این مهم  با ما همراه باشند و ثانیاً زمان دقیق حادثه را تغییر ندهند. روز 31 دسامبر هیچ حادثه ای بوقوع نپیوسته است. این اتفاق بزرگ روز« 19 ژانویه »بوده وکسانیکه آن را به 31 دسامبر انتقال داده اند خواسته اند از جمعیت عید کریسمس استفاده کنند، در حالیکه  حوادث تاریخی نباید با  استحسانات عقلی دستخوش تغییر شود، بنابر این موضوع 31 دسامبر یک توهم بیش نیست.

شایسته است بمنظور تکریم روز« 19 ژانویه»، این روز جهانی، یک موسسه فراگیر مدنی و مردمی که از تمام آذری های جهان نماینده ای در آن حضور داشته باشد تشکیل شود.

ما از کنار مرقد شیخ صفی الدین اسحق اردبیلی و از کنار مزار شاه اسماعیل صفوی خطایی، روز «19 ژانویه» را که امسال مقارن با ولادت حضرت ختمی مرتبت(ص) است « روز آذری های مسلمان جهان» اعلام و این مقارنت را به فال نیک می گیریم و به تفال این تقارن، امسال را برای اعلان این روز انتخاب می کنیم.

ما در کنار مرقد شاه اسماعیل  صفوی عهد می بندیم، حفظ یکپارچگی وطن تاریخی تمام آذری های جهان یعنی ایران و ترویج محبت و ولایت و اندیشه ناب اهل بیت پیامبر گرامی اسلام(ص) را بعنوان دو رسالت اصلی او ادامه دهیم.

اینجانب صرفاً بعنوان عالم دین و از جایگاه بیان بایسته های دینی سخن می گویم.علمای دین در روزگار غیبت یک وظیفه بسیار مهم برعهده دارند و آن عبارتست از اینکه دستان ایتام آل محمد (ص) یعنی شیعه را در دستان معصوم (ع) بگذارند. حضرت فرمود: رحم الله من اخذ بایدی ایتامنا واوصلهم الینا من در این قضایا بروشنی دیدم که دشمنان دوست نما، دست ایتام آل محمد (ص) را بدست انسانهای نامحرم می دهند از این رو جهت اداء وظیفه دینی  متعرّض این بحث شدم.

 نقل مطالب با ذکر نام مرکز فرهنگی قفقاز بلامانع است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا