آذربایجاناخبارایرانتحليل هاقره باغ

ایران میانجی بحران قره باغ خواهد شد؟

هرچند برخوردهای نظامی میان نیروهای آذربایجان و ارمنستان که از دوم آوریل آغاز شد، پس از چهار روز و با اعلام آتش‌بس، موقتاً متوقف شده، اما کشته شدن ده‌ها تن در جریان این درگیری‌ها، اسباب نگرانی جدی همسایگان دو کشور و همچنین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را فراهم ساخته است.

بیش از دو دهه از زمان فروپاشی اتحاد شوروی و پایان سلطه مسکو بر سرزمین‌های وسیعی از اوراسیای مرکزی می‌گذرد، اما وجود منازعات حل نشده در این سرزمین‌ها، میراث تلخ بر جای مانده از شوروی است که هرچند وقت یک بار و به دلایل مختلف، خودنمایی می‌کند. طی حدود دو هفته اخیر، بروز دور جدیدی از درگیری‌های نظامی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه خودمختار قره‌باغ، نشان داد که این میراث، دستکم در منطقه قفقاز جنوبی، هنوز از پتانسیلی جدی برای بی‌ثبات کردن این منطقه حساس و حتی بروز جنگ برخودار است.

به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز به نقل از تابناک،  دکتر حمیدرضا عزیزی در مطلبی در سایت تحلیلی «المانیتور» ضمن بیان موارد فوق، به بررسی پتانسیل ایران برای میانجی گری در بحران قره باغ پرداخته است.

در ادامه این مطلب آمده است:

هرچند برخوردهای نظامی میان نیروهای آذربایجان و ارمنستان که از دوم آوریل آغاز شد، پس از چهار روز و با اعلام آتش‌بس، موقتاً متوقف شده، اما کشته شدن ده‌ها تن در جریان این درگیری‌ها، اسباب نگرانی جدی همسایگان دو کشور و همچنین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را فراهم نمود ساخته است.

از همان روز نخست بروز درگیری‌ها، ایران که به واسطه ملاحظات گوناگون امنیتی و اقتصادی، همواره نسبت به وضعیت ثبات در مناطق شمالی خود نگران بوده، ضمن دعوت از طرفین به خویشتنداری و پرهیز از توسعه درگیری‌ها، خواستار حل و فصل موضوع از طریق ساز و کارهای دیپلماتیک شد و فراتر از آن، آمادگی خود را برای میانجی‌گری جهت پایان دادن به بحران در قره‌باغ، اعلام کرد.

روز 5 آوریل، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در گفت‌و‌گوی تلفنی با همتای ارمنستانی خود، ضمن تأکید بر ضرورت توقف درگیری‌ها در منطقه قره‌باغ، آمادگی ایران جهت ایفای نقش در این زمینه در صورت تمایل طرفین درگیر را اعلام کرد. وی که همان روز جهت شرکت در نشست سه‌جانبه وزرای خارجه ایران ایران، آذربایجان و ترکیه به رامسر رفته بود، در دیدار با المار ممدیاراف، همتای آذربایجانی خود نیز بار دیگر بر «آمادگی کامل ایران برای به کارگیری مساعی جمیله با هدف حل‌و‌فصل مسالمت‌آمیز مناقشه جاری» تأکید کرد.

یک روز بعد و در روز ششم آوریل، حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران نیز در تماس‌های تلفنی جداگانه با روسای جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بر آمادگی ایران برای ایفای نقش فعال در حل و فصل مناقشه قره‌باغ تأکید کرد و گفت: «جمهوری اسلامی ایران از کشته شدن نیروهای نظامی و غیرنظامی دو کشور همسایه و دوست در جریان این درگیری‌ها بسیار متأسف و آماده است تمامی امکانات خود را برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات میان دو کشور دوست و همسایه از طریق گفت‌وگوهای سیاسی به کار گیرد».

حقیقت این است که ایران به دلایل مختلف مایل به توسعه درگیری‌ها در منطقه قفقاز جنوبی نیست. از جمله مهمترین این دلایل آن است که بالا گرفتن تنش‌ها در منطقه، می‌تواند افزایش حضور نظامی کشورهای فرامنطقه‌ای را در حمایت از طرف‌های درگیر به همراه داشته باشد که این امر همواره یکی از نگرانی‌های امنیتی ایران در منطقه بوده است.

از سوی دیگر، با توجه به پیوندهای اقتصادی و اجتماعی موجود میان ایران و هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان، چنین امری می‌تواند دربردارنده چالش‌های جدی برای ایران باشد. بنابراین، تأکید مقامات ارشد ایرانی بر ضرورت جلوگیری از توسعه درگیری‌ها، امری کاملاً منطقی و قابل درک است. اما سوال اینجاست که آیا با توجه به مجموعه شرایط موجود، ایران می‌تواند به عنوان یک «میانجی» میان ارمنستان و آذربایجان فعالیت کند و یا به طور کلی، نقشی فعال و متمایز را در این زمینه بر عهده بگیرد؟

برای پاسخ به این سوال، توجه به دو نکته ضروری است. نخست اینکه در طی تمامی سال‌های پس از فروپاشی شوروی، روسیه در تلاش بوده جمهوری‌های سابق اتحاد را در مدار سیاسی و اقتصادی خود حفظ کرده و به عبارت دیگر، کنترل خود را بر منطقه‌ای که آن را «خارج نزدیک» خود می‌خواند، استمرار بخشد. در این چارچوب، مسکو همواره نسبت به هرگونه نقش‌آفرینی مثبت یا منفی بازیگران خارجی در این منطقه، به ویژه در آسیای مرکزی و قفقاز حساس بوده و سعی داشته تمامی ابتکارات سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی را از کانال خود هدایت کند.

به طور مشخص در بحث از ایران، این امر در تلاش‌های ایران در سال‌های نخست دهه 90 برای میانجی‌گری در جنگ قره‌باغ و همچنین جنگ داخلی تاجیکستان نمود یافت که به واسطه ملاحظات روسیه، ایران هیچ‌گاه نتوانست نقشی مستقل در آن‌ها ایفا کند. ابتکارات میانجی‌گرانه ایران در تاجیکستان، در بهترین حالت به یافتن راه‌حلی «مشترک» میان تهران و مسکو ختم شد و در موضوع قره‌باغ نیز اصولاً روسیه ترجیح داد ماجرا را به کلی از طریقی دیگر (گروه مینسک، متشکل از روسیه، آمریکا و فرانسه) دنبال کند.

نکته دوم که در ارتباط با موضوع قبل نیز هست، این است که روسیه در شرایط کنونی و در دور جدید درگیری‌ها در قره‌باغ، دستور کارهای ویژه‌ای را دنبال می‌کند که حتی سبب حساس‌تر شدنش نسبت به نقش‌آفرینی بازیگران خارجی – از جمله ایران – می‌شود. از یک سو، طی دو سال اخیر و در پی بروز بحران اوکراین که به شدیدترین تقابل روسیه با غرب طی دو دهه اخیر منجر شد، مسکو سعی داشته پیوندهای خود با جمهوری‌های سابق شوروی را بیش از پیش استحکام بخشد که طرح «اتحادیه اوراسیایی»، مهمترین نمود این رویکرد به شمار می‌رود.

در این شرایط، بحران قره‌باغ فرصتی برای روسیه است تا از طریق ایفای نقش فعال، هم باکو و هم ایروان را به پذیرش نقش ویژه خود در منطقه متقاعد سازد. از سوی دیگر، با توجه به تقابل موجود میان روسیه و ترکیه و ابراز حمایت علنی آنکارا از آذربایجان در مقابل ارمنستان، ماجرا برای مسکو به نوعی زورآزمایی با ترکیه نیز تبدیل شده و همین امر، اهمیت آن را برای روسیه دوچندان ساخته است.

با توجه به این ملاحظات، نمی‌توان انتظار داشت که تمایل ایران به میانجی‌گری در بحران قره‌باغ، به ایفای نقشی مستقل و مجزا از سوی تهران در این ماجرا منجر شود. بهترین نتیجه‌ای که می‌توان انتظار داشت، فعال شدن ایران در روند یافتن راه‌حل دیپلماتیک، از طریق مشارکت با روسیه و در قالب یک فرایند «میانجی‌گری چندجانبه» است.

با این وجود، باید توجه داشت که ایران در عمل، با در پیش گرفتن رویکرد «بی‌طرفی مثبت» یا «بی‌طرفی فعال» در مناقشه قره‌باغ، هم‌اکنون نیز به دستاوردی دیپلماتیک در عرصه منطقه‌ای دست یافته، زیرا توانسته به واسطه پرهیز از جانبداری از یکی از طرفین مناقشه و تأکید بر حل و فصل دیپلماتیک موضوع، خود را به عنوان بازیگری مسئول و صلح‌طلب در همسایگی شمالی خود معرفی نماید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا