تحليل ها

دكترين پوتين در ديپلماسي‌خارجي

روسيه هرگز نمي‌تواند خود را خارج از دايره قدرت‌هاي منطقه‌اي ببيند. آنچه كه روسيه در راس برنامه‌هاي خود دارد، تبديل شدن به ابرقدرت در سياست‌هاي خارجي است و براي رسيدن به اين نقطه از هيچ كاري فروگذاري نمي‌كند. از جمله اقدامات روسيه افزايش حجم صادرات سلاح است كه در سال ۲۰۱۲ به ۱۵،۲ ميليارد دلار يعني افزايش سه برابري طي ده سال اخير رسيد. هدف از اين كار، توسعه صنعت كشور و حفظ جايگاه خود در سياست‌خارجي مي‌باشد.

فئودور لوكيانوف، سياست‌پرداز روس با اطمينان مي‌گويد: «پوتين بر خلاف ديميتري مدودف، رييس‌جمهور پيش از خود، تمام حوادث دنياي امروز را از يك زاويه نگاه مي‌كند. ولاديمير پوتين در اولين دوره رياست‌جمهوري خود پس از فروپاشي شوروي در انديشه حفظ قدرت از دست رفته و قرار گرفتن در قطب رو در روي غرب بود. اما به خاطر تغيير شرايط جهاني و به طبع آن روسيه، پوتين نيز همچون مدودف با اين حقيقت كنار آمد كه به جاي قدرت جهاني، قدرت منطقه باشد و حوزه عمكلرد خود را از اروپا تا اقيانوس آرام حفظ كند. با اين حال، وجه تفاوت وي با مدودف در تمايل پوتين به حضور فعال در تمامي حوادث جهاني و تاثيرگذاري بر حوادث در چهارچوب منافع كشور مي‌باشد. زيرا از نظر پوتين هر عنصر در نظم جهاني تاثير مستقيم بر موقعيت و وضعيت روسيه خواهد داشت».

برخي سياست‌پردازان ديگر روس بر اين عقيده هستند كه دوره رياست‌جمهوري ولاديمير پوتين و «نظامي شدن» سياست‌هاي خارجي اين كشور، در حقيقت سپردفاعي در مقابل حملات احتمالي و ترس دروني رهبر كشور است، نه نمايش واقعي قدرت و موضع‌گيري كرملين به عنوان ابرقدرت. گري كاسپاروف، قهرمان سابق شطرنج روسيه و رهبر حزب اپوزيسيون در گفتگويي اختصاصي با روزنامه « El Pais» پيشگويي كرد كه «روسيه پوتين» تغييرات راديكال اعمال مي‌كند. وي مي‌گويد: «رژيم حاكم در كشور انعطاف كمتري به نسبت قبل نشان مي‌دهد و حتي امكانات اين حكومت براي مانور دادن در حوادث مختلف نيز كمتر شده. رژيم حاكم در روسيه به مراحل پاياني خود نزديك مي‌شود. من تصور مي‌كنم كه در آينده نزديك، شايد دو تا سه سال ديگر، شاهد يك انفجار عظيم در كشور باشيم كه بهاي سنگيني براي كل كشور خواهد داشت».

آنچه كه امروز در سياست‌خارجي روسيه قابل مشاهده است، احساس ترس از وقوع انقلاب و يا تهاجم اسلام در اين كشور مي‌باشد. اين دو عامل، در مركز سياست‌گذاري‌هاي خارجي قرار گرفته‌اند. مسكو سعي دارد حضور نظامي خود را در هر جاي ممكن افزايش دهد. و عليرغم فقدان منطق سياسي و عدم رضايت قدرت‌هاي جهاني، كرملين با تمام قدرت از دولت حاكم در سوريه حمايت مي‌كند.

سال‌هاي متمادي اتحاد جماهير شوروي يكي از بازيكنان بانفوذ در فضاي استراتژيك خاورميانه محسوب مي‌شد: اتحاد جماهير شوروي از سازمان آزاديبخش فلسطين حمايت قاطعانه مي‌كرد. در چهارچوب جنگ سرد و حمايت مهم شوروي و كشورهاي غيرمتعهد كه همه دوست شوروي بودند و رياست مجمع عمومي كه بر عهده الجزاير بود، رهبر جنبش آزاديبخش براي نخستين‌بار در مجمع عمومي سازمان‌ملل، از حقانيت و مظلوميت مبارزان راه آزادي سخن گفت. شوروي نزديك به ۳۰ سال از تنها حزب دمكرات مردمي در تمام شبه‌جزيره عربي در جمهوري دمكرات يمن حمايت به عمل آورد و روابط حسنه‌اي با عراق برقرار كرده بود كه در دست صدام حسين و حزب بعث قرار داشت. اكنون، از اين فضاي وسيع، تنها منطقه‌اي كه براي روسيه باقي مانده، كشور سوريه – كانون بحران و جنگ ميهني است و تنها پايگاه نظامي روسيه در اين منطقه، بندر طرطوس در درياي سياه مي‌باشد.

به اعتقاد برخي كارشناسان غربي، ترس روسيه از اين است كه حوادث جاري به شكل دومينو جريان پيدا كنند. كرملين مبارزات امروز براي سرنگوني رژيم حاكم در سوريه را در چارچوب دومينو مطالعه مي‌كند. اين بازي از تونس آغاز شد، به سمت ليبي،‌ سپس مصر حركت كرد و عنوان «بهار عربي» گرفت. اين جريان مي‌توانست تا ايران نيز كشيده شده و به حكومت ايران ضربه وارد كند. حتي وقوع انقلاب‌هاي جديد در كشورهاي صاحب اعتبار آسياي‌مركزي نيز دور از ذهن نمي‌باشد.

فئودور لوكيانوف، در جاي ديگر اشاره كرده كه روسيه از تمام امكانات خود براي مسئله سوريه استفاده كرده است. دولت سوريه دير يا زود سرنگون مي‌شود، به همين خاطر، زمان آن رسيده كه تصميم قاطعي براي پايان دادن به اين بازي اتخاذ شود تا منافع بيشتري عايد روسيه گردد. روسيه مي‌تواند با امضاي يك قرارداد، اسد را بفروشد. گزينه ديگر اين است كه نقش ميانجي را برعهده گرفته و به رهبر اين كشور وعده دهد كه در صورت كناره‌گيري اسد از حكومت، امنيت كشور را تضمين كرده، در تشكيل دولت جديد نقش موثر خواهد داشت.

به هر صورت، غرب بر آن است تا به هر شكل ممكن كرملين را متقاعد به تغيير موضع كند. از زمان فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، سياست‌هاي مسكو در خاورميانه چندان موفقيتي به همراه نداشته است. پيروزي اپوزيسيون و سرنگوني حكومت دمشق، راه وقوع انقلاب‌هاي بعدي را در آسياي‌مركزي باز مي‌كند و در نتيجه، مشكل اسلام هر چه بيشتر گريبان‌گير روسيه خواهد شد. اگر نگراني‌هاي پوتين براي وقوع انقلاب را به آن اضافه كنيم، نتيجه گيري‌ها شكل عيني‌تر پيدا خواهند كرد.

چرا روسيه حاضر به رها كردن سوريه نيست
به اعتقاد كارشناسان، كرملين از جنگ عراق، افغانستان و ليبي براي خود نتيجه‌گيري‌هايي كرده و متوجه شده كه پيروزي در درگيري‌هاي نظامي امروز، به عوامل زيادي وابسته هستند. شايد احساس خطر از ترويج انقلاب‌هايي كه طي سال‌هاي اخير رخ داده‌اند، سبب شده كه روسيه گستره فعاليت‌هاي سازمان «پيمان امنيت جمعي» (كه از سال ۹۰ كار خود را آغاز كرده) را توسعه دهد. اين سازمان متشكل از كشورهاي ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقيزستان و تاجيكستان است. در شرايط كنوني، كرملين يكباره تصميم مي‌گيرد فعاليت‌هاي اتحاديه‌هاي نظامي را به روزرساني كند. حتي صحبت از تشكيل «مشت هوايي» به ميان آمده كه بتواند امنيت را در منطقه آسياي‌مركزي تامين ساخته و مانع از وقوع هرگونه انقلاب ناخواسته شود. ولاديمير پوتين در اين‌باره تاكيد كرد: «ما آماده‌ايم تا ماموريت خود را براي حفظ ثبات در فضاي اوراسيا انجام دهيم». حتي مراد تاژين، دبير سابق شوراي امنيت قزاقستان نيز در همين رابطه صريحا اعلام كرد: «واكنش بحراني در چهارچوب مكانيزم‌هاي سازماني به منظور بهره‌برداري از ظرفيت‌ها در صورت وقوع بحران‌هاي داخلي در قلمروي كشورهاي عضو سازمان است».

با شرايط حاضر، روسيه برنامه‌هاي خود را در جهت بالابردن توان ناوگان هوايي متمركز كرده است. اگر در نظر بگيريم كه سال ۲۰۱۱، ناوگان هوايي روسيه داراي ۲۰ فروند تجهيزات جديد بود، امروز و با گذشت تنها دو سال، به ۳۵ فروند رسيده و نيروهاي متحده دست كم ۴۰ فروند جنگنده سوخومي ۳۰ و ۳۵ به اضافه بمب افكن سوخومي ۳۴ در اختيار خواهند داشت. برنامه اين است كه بمب افكن‌هاي روسي با برد بلند و دست كم ۱۴۰ فروند جنگنده به روز رساني شوند. بخشي از اين تجهيزات طي سال جاري براي محافظت از مسكو اختصاص پيدا مي‌كنند. محل اصلي استقرار تجهيزات مذكور پايگاه ۹۹۹ كانت در خاك قرقيزستان است. اين ناوگان «مشت هوايي» را تشكيل مي‌دهند و در صورتي كه موج انقلابي از آفريقاي‌شمالي و خاورميانه به سوي كشورهاي سابق شوروي جريان پيدا كند، وارد عمل خواهند شد.

ولاديمير پوتين، ستون پنجم ناوگان دريايي خود را به عنوان برگ برنده اين كشور در منطقه به شمار مي‌آورد. روسيه نمي‌تواند منطقه را بدون حضور قوي و تاثيرگذار خود تصور كند. علي‌رغم سخنان برخي سياست‌مداران اروپا، دستور كار روز وزارت دفاع در جهت حمله به غرب نيست. حتي اگر تصور كنيم كه كرملين تصميم به جنگ با اروپا داشته باشد، كافي است موشك‌هاي خود را به سوي غرب روان كرده و ناوگان مستقر در منطقه كالنينگراد و خاك بلاروس را به آن سو رهبري كند.

كرملين، توافق بر سر استقرار ناوگان درياي‌سياه روسيه در منطقه سواستاپول را يك دستاورد بزرگ به شمار مي‌آورد. اواخر ماه آوريل سال جاري، روسيه اعلام كرد كه قصد دارد حضور نظامي خود را در منطقه كريمه افزايش دهد. روسيه به زودي ناوچه جديد «آدميرال گريگورويچ» را وارد عمل مي‌كند. الكساندر فيدوتنكوف، يك مقام نظامي روسيه نيز تاييد كرد كه طي سال جاري اين ناوچه در ساختار نيروهاي دفاعي روسيه قرار مي‌گيرد و اولين ناوچه از طرح شش ستوني دفاعي روسيه با برخورداري از تجهيزات موشكي برد بلند تشكيل خواهد داد. علاوه بر اين، شش زيردريايي و هفت قايق جنگي نيز در درياي سياه مستقر خواهند شد.

با اين همه، كشتي‌هاي جنگي تضمين‌كننده موضع دفاعي روسيه در منطقه نيستند، بلكه اين عملكرد را نيروهايي مكانيزه در منطقه كريمه بر عهده دارند كه هر زمان به كمك آنها نياز باشد، بلافاصله وارد عمل خواهند شد. اين نيروهاي ويژه متشكل از پانزده هزار سرباز است كه سياست‌مداران اوكرايني را به هراس مي‌اندازد و نقطه اتكاي ستون پنجم سياسي است كه كنستانتين زاتولين (عضو «روسيه واحد» و مدير موسسه كشورهاي آسياي‌مركزي) رسما از آن سخن گفت. سياست‌مداران اوكراين پس از وقوع انقلاب نارنجي وي را چندين مرتبه متهم به فعاليت‌هاي خرابكارانه كردند. سازمان جديد پان روسيست (يا طرفدار روسيه) در منطقه با احزاب حاكم به رقابت برخاسته است. «جنبش روسيه» از روز ۱۴ ماه مه سال جاري در شهر اودسا كار خود را آغاز كرده و طي جلساتي به بحث و گفتگو در خصوص «مسئله تشكيل اتحاديه روسيه، بلاروس و اوكراين» (دست كم مناطق شرقي و جنوبي اوكراين) نشسته است.

ترجمه و تاليف: فرزانه شفيعي، دانشجوي دکتری تاریخ و فرهنگ روسیه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا