اردبیل

متن کامل خطبه های نماز جمعه اردبیل – (نهم اسفند)

 

خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُلله الَّذی خَلَق السمواتِ و الارض و جَعَل الظُلماتِ و النور ثُمّ الَّذینَ کَفَروا بِرَبّهم یَعدِلون وَ الصَّلوه وَ السَّلام عَلی الهادی البَشیر، السّراجِ المُنیر، سَیدنا سَید الانبیاء وَ المُرسَلین، ابالقاسِم محمّد و علی آله الطَیبینَ الطاهِرین وَ لا سیَّما بَقیه الله فی الاَرَضین
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.تعبیر امیرالمومنین علی(ع)این است که زهر سیئات را فقط با تقوا می توان از بین برد. این که سیئات دارای زهر می باشند یک اثر تکوینی بوده و یک امر قراردادی نمی باشد. خداوند متعال یک قانون کلی بیان فرموده است که «مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ»(النساء-آیه123) – مَن، از الفاظ عموم است- هرکس در این عالم مرتکب سیئات شود،قاعده و قانون خداوند متعال است که در نهاداین عالم گذاشته شده وآن مجازات اوست،به جزائی که جزاء موافق با عمل است،جزاء وفاقا.

با هیچ کسی هم در این عالم شوخی و سازشی نیست و هیچ کس در برابر اعمالش بیمه و تضمین نشده است. همانطور که پیامبر(ص)به فرزندشان فاطمه زهرا(س) -که این ایام منسوب به حضرت است- اینگونه فرمودند که دخترم”اعملی بنفسک انی لا اغنی‏ عنک شیئا “خودت برای خودت عمل کن،من نمی توانم تو را از چیزی بی نیاز کنم. خودت باید کارهایت را انجام بدهی، حضرت زهرا(س) قصوری نداشتند و این خطاب در ظاهر به حضرت زهرا(س) می باشد ولی در واقع روی سخن با ماست. حضرت پیامبر(ص) می خواهند این موضوع را بیان کنند که اگر هر نسبتی هم در میان باشد قانون شکستنی نیست.اگر بخواهیم حقیقت امر را بیان کنیم باید بگوییم با خود حضرت پیامبر(ص) هم،بناء سازش –درصورت تخطّی- نیست و لذا در آخرین لخظه عمر شریف فرمودند:”لو عصیت لهویت”. اگر قرار بر سازش و مماشات بود ، خداوند با رسول خدا(ص) مماشات می کرد، ولی خداوند  به گونه ای با پیامبر(ص) صحبت می کند که انسان وحشت می کند،خداوند خطاب به پیامبر خود، می فرماید:«لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ»(بقره-آیه145) پیامبر اگر بعد از علمی که برای تو حاصل شده است از هوس هایشان پیروی کنی در آن صورت حتماً تو از ظالمان خواهی بود. در آیه دیگر آمده است« مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ »(رعد-آیه37) پیامبر اگر آن کار را انجام بدهی، در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت . در جایی دیگر با چنان ادبیاتی با پیامبر(ص) صحبت شده است که عقل از درک آن حیران است. مرحوم شیخ جعفر شوشتری – روحش شاد – این آیه را ذکر می کرد و میگفت پیامبری که اعظم عصاره ی کائنات ومفخر مخلوقات است، اگرقرار بر سازش بود با ایشان  سازش می شد ، تصور جایگاه عبودیتی که پیامبر(ص)به آن دست یافته است برای ما ممکن نیست. اما خداوند می فرماید« وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً إِذاً لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ »(الاسراء-آیه74و75) این آیه را تا جایی که مقدور است در خلوت های خودتان بخوانید و آویزه ی گوش بکنید .این آیه یک دستور العمل بزرگ است. زمانی که پیامبر(ص)جزیره العرب را فتح نمود،یک عده از اعراب طائف که هنوز مسلمان نشده بودند،دیدند که جزیره العرب فتح شده و اینها در محاصره هستند، لذا آمدند نزد حضرت پیامبر(ص) و گفتند ما تسلیم شما می شویم و مسلمان می گردیم، اما یک شرط دارد و آن هم اینکه به خدا بگویی از این دین و نماز، رکوع را بردارد چون ما تا به حال رکوع نکرده ایم و در برابر کسی سر فرو نیاورده ایم تا الان بیاییم در دین تو رکوع کنیم.گفتند آیا از ما می خواهی که در نماز خم شویم؟ در اینجا بود که پیامبر(ص) خواستند که حرف اینها را به خداوند متعال برساند، خداوند متعال آیه فوق را نازل فرمودند.پیامبر(ص)دلشان می خواست که این ها اسلام بیاورند ولی خداوند متعال می فرماید اگر ما تو را نگه نمی داشتیم کم مانده بود که به سمت آنها متمایل شوی! اگر اینکار را انجام می دادی ما تو را می گرفتیم و آنگاه دوچندان در دنيا و دو چندان در آخرت عذاب می کرديم و برای خود ياوری بر ضد ما نمی يافتی. و در آیه دیگر می فرماید« وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لأخذنا منه بالیمین، ثم لقطعنا منه الوتین »(الحاقه-آیه44تا46) اگر پیامبر(ص) به ما به دروغ سخنانی را می بست، قطعا ما او را به قهر می گرفتیم و شاهرگش را قطع می کردیم. این خداوند است که با  پیامبر اینگونه صحبت می کند. این آیات تکلیف همه ی ما را مشخص کرده است که امر خداوند قابل مماشات نیست و نباید جانب احتیاط را رها نمود. باید مواظب باشیم تا ابدیتمان را ضایع نکنیم.

عزیزان اگر بخواهیم برای انسان ارزش تعیین کنیم و اگر بخواهیم به یک انسانی نمره بدهیم و اگر بخواهیم شخصیت یک انسان را تعریف کنیم، شرافت و شخصیت والا برای انسان آن است که او چقدر توانسته در خودش قابلیت ایستادن در برابر حضرت حق تعالی و تکلم با ذات احدیت را ایجاد نماید ، خلوت نماید، مناجات کند، مغازله داشته باشد و خودش را در محضر حضرت حق ببیند. لذت حقیقی را در این بداند که بتواند با خداوند متعال انس بگیرد. و زبان صحبت کردن با خدا را کسب نماید.نماز را به همین منظور وضع کرده اند و فلسفه ی نماز همین است که انسان در محاذات حق بایستد.محاذات یعنی در مقابل خداوند ایستادن و رو در رو با حضرت حق تکلم نمودن. تخاطب در آن حالت شکل می گیرد و  خیرات در همین محاذات است. روح نماز محاذات و تخاطب با حق است، این است. یک جوان در مکه به بنده حرفی زد و من خیلی غصه خوردم. آن جوان که کاروانشان اول به مدینه مشرف شده بود می گفت در مدینه خیلی روضه می خواندیم و گریه می کردیم و شور می گرفتیم و سینه می زدیم، اما الآن که به مکه آمده ایم من آواره مانده ام که چکار کنم! آخه در مکه روضه خوانده نمی شود. این چقدر عیب وحشتناکی است که ما نتوانیم زبان گفتگو با خدا را داشته باشیم.

غیر نطق و غیر ایما و سجل                   صدهزاران ترجمان خیزد ز دل

ای خدا بنما تو جان را آن مقام             کان در آن بی حرف می روید کلام

در کنار کعبه زبان گفتگو نداشته باشی دیگر در کجا این مهم دست خواهد داد.

نماز روح دارد. روح نماز همان احساسی است که تو با همان احساس خودت را در برابر خدا می بینی. به آن حالت ذکر می گویند.به آن حالت ذکری گفته می شود. نماز را به خاطر آن حالت وضع نموده اند. اقم الصلاه لذکری، خداوند متعال می فرماید نماز را تکلیف کرده ام، لذکری؛ تا توی انسان خودت را هر لحظه در برابر من ببینی. نماز فقط این دو رکعت و سه رکعت و چهار رکعت که می خوانیم نیست، بلکه انسان هر لحظه می تواند در نماز باشد. آنچیزی که انسان را از سیئات و منکرات نگه می دارد، همان قرار گرفتن در محاذات حق است.   « إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ »(عنکبوت-آیه45) چرا در کنار آن ذکر را مطرح کرد، منظور این است که آن ذکر است که انسان را نگه می دارد. در آن حالتی که انسان احساس می کند با خداوند رودرو ایستاده و صحبت می کند، هیچ حالتی برای انسان مانند این حالت نفع و منفعت ندارد.خداوند متعال پیامبر(ص) را فرستاده تا این حال را درست کند.خداوند متعال به پیامبر(ص) می فرماید« وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ »(الذاریات-آیه55) خداوند نمی گوید موعظه کن، بلکه می فرماید به حالت ذکر برسان. اگر انسان به حالت ذُکر نرسد،او عبادت نکرده است ممکن است انسان ، هفتاد هشتاد سال عبادت کرده باشد، ولی یکبار احساس نکند که با چه کسی صحبت می کند.

امام صادق (ع)به حماد بن عیسی مشهور به غریق جحفه فرمود:” ما أقبح بالرجل أن يأتي عليه ستون سنه أو سبعون سنه فما يقيم صلاه واحده بحدودها تامه”یعنی چقدر زشت است بر شما شیعیان که شصت و یا هفتاد سال عمر کنید،ولی یک نماز مقبول نداشته باشید،انسان محروم از عبادت یا اهل نماز نیست و یا نماز خوانده ولی احساس نکرده در مقابل چه کسی ایستاده است. خداوندمتعال مشتری چنین انسان هایی نیست و به پیامبر(ص) هم می گوید آنها را رها کند.« فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا »(النجم-آیه29) پس تو اي پيامبر از هر كسي كه از ياد ما روگردان است و جز زندگي دنيا نمي‏خواهد روي بگردان .اگر این احساس محاذات در انسان وجود داشته باشد نمازش دارای روح است و اگر اینگونه نبود نماز روح ندارد و مانند مرده است. در روایت هست که نماز بعضی افراد را مانند لباس کهنه مچاله می کنند و به صورتشان می زنند” یُلَفُّ کَمَا یُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ فَیُضْرَبُ بِهَا وَجْهُ صَاحِبِهَا “. دین ادب، ببینید اینجا چگونه صحبت کرده است. ادب دین اسلام فوق العاده است، ادب پیامبر(ص) فوق العاده است. اما یک آدمی که در محضر خداوند رویش را یه سوی دیگر برگرداند، حریم ادب را شکسته است .در روایت آمده است” اما يخاف الذي يحول وجهه في الصلاة ان يحول الله وجهه وجه حمار “( بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 259، حديث 58) آيا آن کسي که صورت خود را در حال نماز برمي گرداند نمي ترسد از آنکه خدا صورت او را به شکل صورت حيوان تغيير دهد. در نماز که نمی شود صورت را به اطراف گرداند چون نماز را باطل می کند، اما کسی که محاذات ندارد،صورت دل خود را از حضرت حق برگردانده و اهانت کرده است،چنین شخصی مانند یک ضیط صوتی می شود که حمد و سوره می خواند. آن صدایی که از ضبط صوت خارج می شود انسان را نهی از منکر و فحشا نمی کند. نماز خیلی از انسان ها مانند ضبط صوت است. نماز اینجور افراد از روی عادت است، اگر عادت کردید وحضور قلب نداشتید در حقیقت شیطان را عادت داده اید و او خواهد آمد. حضرت فرمودند: لا تعود الخبيث من أنفسكم بنقض الصلاة فتطمعوه ، فان الشيطان خبيث يعتاد لما عود؛  شیطان را به خودتان عادت ندهید، هر طور عادت بدهید شیطان همانطور عادت می کند. اگر شیطان در نماز صبح حضور قلب و اقبال نسبت به نماز را گرفت،عادت خواهد کرد و باز هم خواهد آمد. چرا در روایت آمده که بعضی نمازها یک رکوع آن قبول است و یا در بعضی یک سجده قبول است؟ چون اقبال فقط در آن یک سجده ایجاد شده است.روح نماز عبارت است از آن اقبال و در محاذات حق قرار گرفتن، به همین خاطر تمام آداب شکلی که در نماز وجود دارد همگی مقدمه ای برای رسیدن به آن حال است. اگر قرار باشد آن حال از بین برود دین دیگر به آن آداب شکلی  اهمیّتی نمی دهد. یکی از آداب شکلی نماز این است که چشم باز باشد، بستن چشم در نماز مکروه است اما شهید ثانی فتوا می دهد که اگر حضور قلب در نماز بستگی به بستن چشم دارد ،رجحان با بستن چشم است و بستن چشمِ دیگر، کراهت ندارد.چون اصل و روح نماز همان اقبال است که انسان بتواند مقابل خداوند متعال قرار بگیرد. حالا یک جمله ای بگویم که خیلی حرف در آن نهفته است و آن اینکه اگر روح نماز آن اقبال است -که در آخر همه ی اینها به نماز شب خواهیم رسید که در نماز شب حال و زمان به گونه ای است که به صورت ویژه در انسان اقبال ایجاد می شود- انسان همیشه می تواند در نماز باشد. این جمله را در قلبت بنویس و لذت ببر، امام سجاد(ع) به خداوند متعال عرض می کند : الهی اقبلت بكلي عليك، با تمام وجود و تمام ذراتم در مقام اقبالم . برسید به مقام اقبال و همین که به آن مقام رسیدید همیشه در نماز خواهید بود. خداوند متعال در قرآن صراحتاً از آن انسان هایی صحبت می کند که دائماً در نماز هستند« الَّذِینَ هُمْ عَلَی صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ »(المعارج-آیه23)  دو تعبیر را خداوند به کار برده است «والذين هم على صلاتهم يحافظون»(المعارج-آیه34)  خداوند متعال سه بار در قرآن تعریف می کند کسانی را که نماز را حفظ می کنند. اما در یک جا از حفظ صحبت نمی کند بلکه از دوام نماز صحبت می کند. خداوند متعال می فرماید« إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا »(المعارج-آیه19) خلقت انسان به گونه ای است که از هیچ چیز سیر نمی شود. « إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً »(المعارج-آیه20)، و نيز اينطور خلق شده كه در برابر شر به جزع در مي‏آيد ، «وَ إِذَا مَسهُ الخَْيرُ مَنُوعاً»(المعارج-آیه21) و از رساندن خير به ديگران دريغ مي‏نمايد. یک عده خیلی پول دارند ،اما با آمدن پول دستشان بسته می شود و به نیازمندان کمک نمی کنند.« إِلا الْمُصلِّينَ »(المعارج-آیه22) خداوند می فرماید کسی که اهل نماز است اینگونه نیست.حقیقت و روح نماز تمام این زباله ها و کثافات روحی را می شورد و می برد. اهل نماز چه کسانی هستند؟ خداوند می فرماید« الَّذِينَ هُمْ عَلي صلاتهِمْ دَائمُونَ‏ »(المعارج-آیه23) کسانی که همیشه در نماز هستند.

خوشا آنان که الله یارشان بی           به حمد و قل هوالله کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمازند          بهشت جاودان بازارشان بی

به امام صادق گفتند اینکه خداوند می فرماید دائما در نماز باشید مگر شدنی است؟ امام صادق(ع) فرمود آنطور نیست که شما گمان می برید بلکه خداوند متعال می فرماید همیشه در حالت ذُکر باشید. اگر در خیابان و اداره هستید،در حال نماز باشید ، اصل مکان نماز اداره است، اصل مکان نماز بازار است، اصل محل نماز آنجاهایی است که از آن جاها به  بیت المال می شود نقب پنهانی زد.

از حضرت آیت الله مرندی آخرین شاگرد آیت الله قاضی پرسیدند آقا آیا می شود که انسان همیشه در نماز باشد؟ ایشان فرمودند که این کار سختی نیست، سعی کنید و از خدا بخواهید که عاقبت به خیر شوید.

خداوند همه ی ما را عاقبت به خیر نماید. اللهم لا تَأْخُذْنِی عَلَى غِرَّةٍ وَ لا تَأْخُذْنِی عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِی حَسْرَةً؛این دعا را حفظ کنید و همیشه بخوانید.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم. تقوا به زندگی کردن از روی حساب و کتاب گفته می شود. در عالم خلقت چشم بگردانید و ببینید آیا چیزی را خداوند بدون حساب و بدون حکمت خلق کرده است. خداوندمتعال این عالم را تماماً از سر حکمت  و از روی حساب خلق نموده است و بطور مکرر می فرماید که همه چیز از روی حساب خلق شده است.« وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ »(رعد-آیه 8) همه چیز از روی حساب خلق شده است.« وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ »(حجر-آیه21) قَدَر معلوم یعنی حساب. هر چقدر چشم بگردانید تنها موجودی که بدون حساب است و می تواند از مدار حساب و کتاب خارج شودو از دایره « كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ »(الانبیاء-آیه33) خارج شود ، انسان است. وقتی که انسان از دایره حساب خارج شود مانند آن است که یک حیوان وحشی را داخل یک چینی خانه رها کنند،ببینید چه اتفاقی روی می دهد. طبعاً همه چیز را به هم می ریزد و خراب می کند  و وقتی خراب کرد این عالم از او انتقام خواهد گرفت. ما معنای این کلام الهی که می فرماید انتقام می گیریم هیچوقت نخواهیم فهمید ،یعنی نمی توانیم به کنه آن برسیم.    « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ »(سجده-آیه22) کیست ستمکارتر از آن که به وسیله آیات پروردگارش به او تذکر داده شود، سپس از آنها روی گرداند؟، از حجاب برایش بگویی بی اعتنا باشد،از ریا بگویی مسخره کند، خداوند متعال از حرمت صحبت کند و او حرمت بشکند، خداوند متعال می فرماید: بی شک ما از مجرمان انتقام می گیریم. زمین و آسمان در برابر انتقام خداوند نمی توانند مقاومت کنند. خداوند متعال می فرماید از دایره حساب خارج نشوید اگر خارج شدید بر شما یک عذابی نازل می شود، عذاب نُکر، نکُر یعنی عذابی که به فکر نمی رسد.« وَکَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّکْرً »(طلاق-آیه8) و چه بسیار قریه هایی که از فرمان پروردگارشان و رسولان او سرپیچی کردند، پس ما سخت به حسابشان رسیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته معذّب ساختیم.  « فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَکَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا »(طلاق-آیه9) پس ثمره تلخ کار خود را چشیدند و عاقبت کارشان خسارت بود.« أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُوْلِی الْأَلْبَابِ»(طلاق-آیه10) خداوند برای آنها عذابی سخت آماده کرده است; پس ای خردمندانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید.

عزیزان پذیرش حوزه های علمیه آغاز شده است. آن جوانانی که استعداد دارند بدانند که توفیق بزرگی است که انسان به مقامات بزرگ عرفانی و معنوی برسدو توفیق بزرگی است که مربی نفوس شود و تربیه  و احیاء نفوس بنماید.آیا در این عالم نقشی از این بزرگتر وجود دارد که انسان تصور کند؟ تازه این وجهه دنیایی این امر است، خداوند جایگاه عالم را در ردیف خودش ذکر کرده است.به عقل هیچ کس نمی رسد که خداوند در آخرت برای عالمی که عامل باشد چه چیزی آماده نموده است! خداوند متعال می فرماید« شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ »(آل عمران-آیه18) خداوند چه کسانی را در ردیف خود ذکر می کند؟باید انسان آنقدر خودش را بالا بکشد که خداوند او را در کنار مقام خودش و مقام ملائکه قرار دهد. ان شاالله جوانان بااستعداد اعم از دختر و پسر با اجازه پدر و مادر هایشان باین انتخاب بزرگ اقدام کنند.

عزیزان از این هفته ، هفته ی احسان و نیکوکاری شروع می شود، عیدنوروز در پیش است،  جامعه ی ما اسلامیت و انسانیت و عطوفت خود را،باید در چنین روزهایی نشان دهد. این درست نیست که جامعه ای داشته باشیم که یک عده بهره مند باشند و یک عده تماشا بکنند. این نه جامعه ی اسلامی و نه جامعه ی انسانی است، این جامعه ،جامعه ی خیلی بی رحمی است.جامعه ای که فقط نظاره گر مشکلات مردم باشد و کاری انجام ندهد جامعه ی بی رحمی است. از این بسیار بدتر هم وجود دارد، آنهم جامعه ای است که نه تنها تماشا می کند بلکه آداب و رسومی ایجاد می کند که با آن مردم را گرفتار می کند. فرهنگ اشرافی گری، فرهنگ اسراف، فرهنگ اتراف ، فرهنگ تبذیر و فرهنگ تبرج جاهلیت روز به روز در آن جامعه افزوده می شود و آداب و رسوم غلط ترویج می یابد و انسانها در زیر آوار آداب جاهلی و نفسانی خفه می شوند. چنین جامعه ای خیلی بی رحم است،. اگر جامعه بی رحم شود آنگاه بلا نازل می شود.خداوند متعال می فرماید اِرحم، ترحم،  رحم کنید تا به شما رحم کنم.  ای کاش آن کسانی که این آداب را به وجود می آورند این صحبت مرا بشنوند، پبامبر(ص) می فرماید:” إِنَّ اللَّهَ يُعَذِّبُ الَّذِينَ يُعَذِّبُونَ النَّاسَ فِي الدُّنْيَا ” آن کسانی که انسان ها را در این دنیا عذاب می کنند خداوند متعال می فرماید من آنها را عذاب خواهم کرد. آنهایی که وضع مالی خوبی دارند بدانند که خداوند در مال آنها حقی برای نیازمندان قرار داده است. خداوند متعال خطاب به آنها می فرماید « وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ معلوم لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ » (الذاریات – آیه 19) می فرماید که آنها در مال تو حقی دارند و نمی گوید که از مال خودت بده، بلکه میگوید حق خود آنها را به ایشان بدهید. این غیر از خمس و زکات است، این غیر از حقوق واجبه است. با پرداخت حقوق واجبه این حق نیازمندان از مال شما ساقط نمی شود.خداوند وقتی مومن را می خواهد تعریف کند این گونه تعریف می کند وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ معلوم لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ. ما باید این موضوع را در جامعه فرهنگ سازی کنیم.  حضرت پیامبر(ص) می فرمایند از امت من یک جماعتی وارد محشر می شوند از صراط مانند برق خاطف عبور  می کنند و نورانیت آنها به گونه ای است که چشم نمی تواند به آن نور نگاه کند، حضرت می فرمایند اینها پیامبر نیستند، اینها صدیقین و شهدا هم نیستند، پس اینها کیستند که وارد محشر شده اند و چشم از نور آنها خیره می شود؟ پیامبر(ص)می فرمایند اینها یک قومی هستند که خداوند متعال به دست آنها مشکلات مردم را حل می کرد. ما اگر این موقعیت هایی را که به دست می آید اگر به درستی از آنها استفاده نکنیم، بعداً تأسف باید بخوریم. حضرت آیت الله بهجت فرموده اند که بحرالعلوم که از دنیا رفت ،ایشان را یک نفر در خواب دید و فرمود که خداوند تمام درها را در بهشت به روی من باز کرد و فقط یک در به روی من بسته است و من خیلی به خاطر آن متأسفم و حسرت می خورم.فرمود من در دنیا صاحب آبرو بودم و خیلی مشکلات را با آبرویم می توانستم حل کنم ولی اینکار را نکردم و خدا یک در را به روی من بسته نگه داشته است، ما بذلت جاهی فی سبیل الله، من آبروی خودم را فی سبیل الله بذل نکردم. انسان هایی هستند که ثروت فراوان دارند و با پول به هر لذتی رسیده اند متوجه شده اند که آن لذت ها آنها را اشباع نمی کنند و در آخر امر آمده اند و در یک نقطه ایستاده اند و دیده اند که هیچ لذتی به این لذت نمی رسد که در قلب کسی که دستش از همه جا کوتاه شده و آینده را تاریک می بیند ،سرور و شادی ایجاد کنند. آمده و به اینجا رسیده و می بینید که این لذت فوق لذتهاست،این لذت بشدت آرام بخش است و گرنه زیاد خوردن و پوشیدن و در بانک پول انباشته کردن برای انسان مهذب و خود ساخته لذت ندارد. پیامبر (ص) فرمود یک روستا و منطقه ای نیست که آنجا یک نفر گرسنه بخوابد و خداوند متعال در قیامت به مردم آن منطقه نگاهی بیاندازد. حضرت فرموده است انسانی که با شکم سیر بخوابد ، در حالی که همسایه اش گرسنه است، به من ایمان نیاورده است .امام باقر(ع) فرمود که منظور از همسایه تا چهل خانه  از هر طرف است .  پیامبر(ص) باغ میوه داشتند زمانی که میوه های باغ می رسید حضرت می فرمودند که دیوارها را سوراخ کنید ، بگذارید هر کس احتیاج دارد، بیاید. حضرت می فرمودند که برای منِ تنها سفره نیاندازیدو تا جایی که می توانست تنها بر سر سفره نمی نشست. یکّه خواری در اسلام مکروه است،رسول خدا (ص)می فرمود: “بهترین سفره آن است که دستهای بیشتری در آن باشد.” در روایت هست که هرکس می خواهد که دعایش مستجاب شود، دعای شخصی نکند. در خصوص حضرت پیامبر(ص) وارد شده؛” لا یأخذ مما آتاه الله إلا قوت عامه ” بیشتر از توشه یک سال را در خانه جمع نمی کرد،آنهم چه غذایی” من أیسر ما یجد من التمر و الشعیر” یکی جو و دیگری هم خرما بود” و یضع سائر ذلك فی سبیل الله ” و هرچه اضافه بود جمع نمی کرد ودر راه خدا نمی داد و ” لا يسأل شيئا إلا أعطاه ” هرکس درخواست می کرد به او می داد و در آخر می دید که جز توشه اش چیزی نمانده، اینبار شروع می کرد و از توشه سال خود می دادو هنوز سال تمام نشده توشه حضرت تمام می شد.

یک جمله می گویم که خیلی ارزشمند است و آن اینکه عزیزانِ من، الآن از اقتصاد زیاد صحبت می شود  و هر جا که نگاه می کنیم از اقتصاد مقاومتی صحبت می شود. اقتصاد مقاومتی یک رکن مهم دارد، اگر قرار باشد که اقتصاد مقاومتی شکل بگیرد اگر این رکن نباشد محال است که اتفاق بیافتد. رکن اقتصاد مقاومتی، فرهنگ مقاومتی است. فرهنگ مقاومتی به فرهنگی گفته می شود که وقتی انسان صنعتگریا کارخانه داریا کاسبِ بازار می شود، انگیزه اش تکاثر نباشد ، انگیزه اش این نباشد که صرفا می  خواهم یک تومان را ده تومان کنم ویا دنبال تفاخر و اشرافی گری باشد و پول را در جایی حبس کند که جز لذت نفسانی فائده ای ندارد،دنبال تعویض خانه و ماشین باشد، بلکه انگیزه اش عبادت باشد.اعتقاد او این باشد که بالاترین عبادت آن است که عزت خانواده ای را حفظ کند، در اینصورت دیگر پول را در بانک نمی خواباند، که سود پول بگیرد بلکه می گوید باید پول من در جایی سرمایه گذاری شود که عزت یک خانواده از طریق آن حفظ شود. بنده به کارخانه دار ها می گویم که شما از ما به بهشت و خدا خیلی نزدیک تر هستید، خداوند متعال آن عنایتی که به شما داشته و ثروتی که به شما داده است به دیگران این عنایت  را نفرموده است. این که سر ماه می بینی مثلا300 نقر در صف ایستاده اند و از آنجا حقوق می گیرند، این را با هیچ چیزی نمی شود مقایسه نمود.

اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که هیچ وقت زمین نخورد و در هیچ بحرانی نتوانند زمین گیر کنند بزننداش،مقاوم یعنی بر روی پای خودش بایستد. اقتصاد کشور ما با شدیدترین جنگ مواجه شده است،یک اقتصاد عادی نیست،این اقتصاد در وهله اول به فرهنگ دینی و انسانی و آسمانی احتیاج دارد و الّا مهمترین کار ما در جامعه این است که عبادت را به بازار و تجارت و تولید بیاوریم. اگر این انگیزه ایجاد شد ارزشهای اقتصاد مقاومتی درست خواهد شد.

اقتصاد همیشه وابسته به فرهنگ است. از مسائل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آنچه اهمیت بیشتری دارد مسئله ی فرهنگ است. مقام معظم رهبری فرمودند که اقتدار یعنی اقتدار فرهنگی.

اشخاصی هستند که ثروت کلانی اندوخته اند ولی این نگاه را ندارند که با ثروت انباشته، عزت یک نفر را حفظ کنند. حضرت علی (ع) هر روز صبح وارد بازار می شدند و هرکس خواب بود بیدار می کرد و می فرمود ” اغدوا الی عزکم ”  برخیز و به دنبال عزتت برو! حضرت  25 سال با بیل و کلنگ به جان کوه و دشت افتاد، تعداد زیادی باغ درست کردند، تعداد زیادی چاه آب حفر کردند، اما نه با نیت تکاثر و نه با نیت اشرافی گری. اگر اهل بازاروصنعت کارشان را به دیده ی عبادت ننگرند ما هیچ وقت نخواهیم توانست بر روی پای خود بایستیم. این خط اشتباها زده شده است، جایی نمی رسیم. حضرت علی (ع) تا چاهی به آب می رسید آن را وقف می کردند. این انگیزه فوق العاده مبارک است.

یکی از سرمایه دارانی که اخیراً به استان ما آمده بود می گفت که 1000 میلیارد پول را در جایی سرمایه گذاری کرده است که از آنجا برای او سود زیادی نمی رسد در حالی که اگر آن پول را در بانک می گذاشت سود بیشتری دریافت می کرد ولی اینکار را نکرده است، می گفت در آن مجموعه ی ایشان هست مشکلات افراد زیادی برطرف می شود،صدها خانواده از آنجا ارتزاق می کنند و این برای من از پول مهمتر است، آنچیزی که برای انسان باقی می ماند سود نیست بلکه احیای انسان هاست .اگر عزت یک انسان زنده شود در حقیقت او حیات یافته است،وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا