اردبیل

خطبه های نماز جمعه اردبیل (۹۳/۱/۸)

خطبه اول

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

–        دعوت به تقوای الهی

خودم وهمه ی عزیزان را به تقوای خداوند متعال دعوت می کنم. خداوند متعال وصف های با عظمتی برای تقوا بیان فرموده است که برای هیچ مفهوم دیگری در قرآن این وصف ها گفته نشده است. یکی از آن توصیفات با عظمت این است که خداوند متعال خبر می دهد که حسن عاقبت همیشه با تقوا حاصل می شود   « وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ»( القصص -آیه ۸۳).

–        تقوا تنها راه عاقبت به خیری

اگر انسان میخواهد کسب و کار و زندگی و عاقبتش ختم به خیر بشود راهش فقط تقواست . بعضی از انسان ها با پایان عمرشان به آتش می رسند،وقتی که چشم از این دنیا فرو می بندند و حصار زمان و مکان این عالم از بین می روند و مخدّرات که انسان را مست کرده بودند از بین می روند ، آنگاه چشم می گشایند و حقیقت اشیاء را می بینند، حقیقت اخلاق  و کارهایی را که  انجام داده اند می بینند، یعنی هم تجسم اخلاق و هم تجسم اعمال را آنجا ملاحظه می کنند که همه چیز برای آنها آتش است و در درون آتش در محاصره هستند، خداوند متعال در قرآن در مورد عده ای می فرمایند « إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا »(کهف-آیه29)، خداوند متعال می فرمایند انسان های ظالم را ، آنهایی که حق دیگران را خورده اند و دیگران را فریب داده و بر سر آنها کلاه گذاشته اند و خیانت کرده اند  وقتی اثر آن  اعمال را می خواهند ببینند، مشاهده می کنند که در سراپرده آتش قرار گرفته اند. حضرت زهرا(س) در لحظات آخر عمر شریفشان دست به دعا بلند کردند و به خداوند متعال عرضه داشتند” اللهم الیک لا الی النار ” (کتاب فوائد المشاهد ) یعنی خدایا مرا به سمت خودت  و رحمتت ببر و مرا به سوی آتش مبر.

–        فاطمه زهرا(س)، الگویی برای تمام ادوار تاریخ

شهادت حضرت زهرا(س)  پیش روی ما قرار دارد. جامعه ما مخصوصاً در مقطع کنونی شدیداً احتیاج دارد که از حضرات معصومین الگو بگیرد. جامعه ما به روش و منش و فکر آنها نیاز دارد.جنگ الآن، جنگ الگوهاست. از زمین و آسمان الگوست که به نسل ما معرفی می شود، در این موقعیت برای درست تشخیص دادن  و انتخاب درست نیاز به عقلانیت است . خداوند متعال با عنایت خاص خود حضرت زهرا(س) را به وجود آورده است تا یک الگوی ابدی و جاودانه  برای تمام ادوار تاریخ باشد. تمام دوران های تاریخ زیرپای حضرت زهرا(س) قرار دارد. کسی نمی تواند بگوید که زهرا(س) به درد این روزگار نمی خورد. به خطبه های حضرت زهرا(س) بنگرید ببینید که حضرت چطور از ادوار تاریخی خبر می دهند.  عصمت معصوم به این خاطر است که از اشتهای نفس و  شرایط اجتماعی  و تاریخی متأثر نیست. دین ولو در بستر تاریخ حرکت کند هیچ وقت وامدار شرایط تاریخی نمی شود. ما باید به سراغ حضرت زهرا (س) برویم. پیامبر(ص)، مفخر مخلوقات، عصاره ی کائنات، که تمام ذرات عالم در برابر او خاضع هستند از طرف خداوند مأمور می شود تا در برابر زهرا(س) خاضع باشد. معنای این امر چیست؟ آن مقامی که پیامبر (ص) به آن دست یافته است« ثمَّ دَنَا فَتَدَلي‏، فَكانَ قَاب قَوْسينِ أَوْ أَدْني »(نجم-آیه8و9) باید این مقام تدلی تبیین شود تا معلوم شود مقام تدلّی غیر از مقام دُنُوّ است، دُنُوّ یعنی نزدیک شد، اما تدلی مقام دیگری دارد، اوج عبودیت در مقام تدلی ظهور می یابد. صاحب این مقام در برابر حضرت زهرا(س) خضوع می کند،  آیا این خضوع یک پدر از جهت پدر بودن در برابر فرزنداست؟ پیامبر(ص) از آن جهت که پیامبر است و سفیری از طرف خداوند است و از طرف خدای علی اعلا مأمور است و تمام کارهایش هم از روی وحی است« وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَي‏، إِنْ هُوَ إِلا وَحْي يُوحَي » (نجم-آیه3و4) مأمور به خضوع می شود. دنیا باید در این مورد فکر بکند که در این موضوع چه سرّی وجود دارد.حضرت رسول الله می خواهند بگویند که من خاضع شدم،اهل دنیا  شما هم در برابر فکر، اندیشه و سیره زهرا(س) باید خاضع بشوید . تمام تکوینیّات در برابر پیامبر(ص) خاضع هستند، حضرت صاحب العصر و الزمان(عج) می فرمایند که اقتدای  من در کارهایم به مادرم زهرا(س) است. این مقاماتی که در مورد حضرت زهرا(س) در روایات گفته شده است برای این است که ما به حضرت زهرا(س)  با نگاه عادی ننگریم،در زیارت جامعه ائمة المؤمنين می خوانیم” لَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتى تَولَّى اللّهُ رِياضَتَها “یعنی شما قلبی دارید که خداوند خودش آنرا در دست گرفته و خداوند خودش آنرا تربیت کرده است. حضرت فرمود ما حجت خداوند برای انسانها هستیم و مادرمان زهرا(س) برای ما حجت است. یعنی اگر به مقاماتی نرسیم خداوندمی فرماید پس چرا زهرا(س) به آن مقام رسید و شما نرسیدید. حضرت زهرا(س)  در محشر در درون یک قبّه ای وارد می شوند که ظاهرش از باطن و باطنش از ظاهر آشکار است. ظاهر این قبّه عفو خداوند و باطنش رحمت اوست. ایشان وارد محشر می شوند در حالی که تاجی بر سر دارند که آن تاج را خداوند بر سر ایشان قرار داده و مانند ستاره  می درخشد نه مانند این تاجهایی که متاع دنیا هستند و هفتادهزار ملک در طرف راست و هفتاد هزار ملک در طرف چپ ایشان و سوار بر شتری هستند که زمام آن مرکب  در دست کسی است که او واسطه ی رزق معنوی برای تمام عالم است و او حضرت جبرئیل است که آورنده ی وحی برای تمام انبیا اوست و در آنجا کشنده ی زمام مرکب حضرت زهرا(س) می باشد. حال ما می خواهیم به حضرت زهرا(س) که دارنده ی چنین شخصیتی است نزدیک بشویم و نسل ما به حضرت زهرا(س) شباهت پیدا کند. وقتی حضرت زهرا(س)وارد محشر می شود در مقابل در بهشت می ایستد اما وارد بهشت نمی شود، از طرف خداوند متعال خطاب می شود که چرا وارد نمی شوی، حضرت در جواب می فرماید “شیعتی و شِيعَةُ شِيعَتِي ” تا شیعیان من نیایند و شیعه شیعیان من نیایند و موالیان ما نیایند وارد بهشت نمی شوم. آنجاست که حضرت می فرمایند، فاطمه زهرا(س) شفاعتی می کنند که در اثر آن ” يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّينَ ” در آنجا کل محشر آرزو می کند ای کاش آنها  هم فاطمی بودند و منسوب به حضرت زهرا(س) بودند.

می خواهیم ببینیم این نسل ما و این دختر خانم هایی که خودشان را در خیابان در معرض دید نامحرم قرار  می دهند آیا نسبتی با حضرت زهرا(س) دارند؟ آیا برای دخترهای ما این که با حضرت زهرا (س) نسبت داشته باشند باعث فخر است و یا فخرشان آن است که به مدل هایی که افکار عفن  فرهنگ لیبرال دموکراسی امروزی عرضه میدارد منسوب باشند؟

یک خانم در مدینه محضر حضرت زهرا (س) وارد شد و گفت مرا شوهرم فرستاده است تا از شما بپرسم آیا شوهر من از شیعیان شماست یا نه؟ حضرت فرمود برو به شوهرت بگو” ان کنت تعمل بما امرناک و تنتهی عما زجرناک فانت من شیعیتنا و الا فلا ” اگر به امرما عمل می کند و از آنچه نهی  کرده ایم دوری می کند، از شیعیان ماست  و گرنه از شیعیان ما نیست، بعد از آنکه کلام حضرت را به او رساند آن شخص بر سر خود زد و گریه کرد و گفت معنای این کلام آن است که من شیعه نیستم و کم مانده بود که دق کند، آن زن مجدداً  نزد حضرت رفت و عرضه داشت که شوهر من به این روز افتاده است، حضرت آنجا کلامی فرموده است که باید خون گریه کرد. حضرت فرمود به او بگو هرکس به امر ما عمل نکند و به آنچه نهی کرده ایم دقت نداشته باشد شیعه ی ما نیست ولی اگر ما را دوست داشته باشد جزو موالیان ما خواهد بود و به بهشت خواهد رفت ولی اول خدا باید او را تطهیر نماید، حضرت این موضوع را که در چه چیزی او را تطهیر خواهند کرد بیشتر توضیح ندادند . تطهیر در آخرت متفاوت است یک توبه در این دنیا انسان را از غازورات تطهیر می کند. اما در آخرت تطهیر با آتش است،کفشی از آتش می پوشانند تا مغز سرش ذوب شود این اقل عذاب است تازه او خیال می کند کسی در جهنم شدید تر از او در عذاب نیست!!

–        ویژگی های یک الگوی ابدی

حضرت زهرا(س) برای این عالم الگوی ابدی است. در یک الگوی ابدی باید شرایطی باشد.

یکی از آن شرایط علم است چون نمی شود از جاهل تبعیت نمود.

یکی عصمت است چون از انسان خطاکار نمی شود پیروی کرد.

یکی جمال و زیبایی است . جمال است که برای انسان جاذبه ایجاد می کند و انسان را می کشد و می برد

چهارمین هم ارتباط عاطفی است. که هر چهار مورد در حضرت زهرا(س) در حد اعلا وجود دارد.

 امام صادق(ع) نسبت به علم حضرت زهرا(س) اظهار فخر می کند و می فرماید در پیش ماست مصحف فاطمه(س) ،آن مصحفی که به خاطر آن همه  به ما محتاج هستند و ما به هیچ کس محتاج نیستیم. در بیان عصمت حضرت باید بگویم که پیامبر(ص) فوق عصمت بودن فاطمه(س)را امضاء نموده و فرموده است”ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها”. در وصف جمال او باید بگویم که پیامبر(ص) فرمود که اگر تمام زیبایی های دنیا را جمع کنند و بخواهند آن زیبایی ها را متجسّم نمایند و نشان دهند، فرزند من زهرا(س) خواهد شد. پیامبر(ص) فرمود فرزند من زهرا(س) حوراء انسیّه است، یعنی حوراء است ولی در شکل انسان.  ارتباط معنوی حضرت با شیعیان در حدی است که امام صادق (ع) به شخصی فرمود فلان کار خلاف را انجام نده، مادر من حضرت زهرا(س) ناراحت می شود، آن شخص گفت مادرتان حضرت زهرا(س) خیلی وقت است که از دنیا رفته است، آیا متوجه می شود که من چکار می کنم که از آن ناراحت بشود؟ به جواب توجه کنید و لذت ببرید و به این تاج فخر و شرفی که بر سر شیعه گذاشته اند افتخار کنید، امام صادق(ع) فرمود:”ای والله یبلغها فیشق علیها” به خدا قسم هرکاری انجام می دهید به محضر مادرم حضرت زهرا(س) می رسد و بر ایشان خیلی سنگین می آید. چرا فردی این گونه مثلاً به خیابان می آید و خودش را در نگاه دیگران جستجو می کند، از این فتنه و فساد، این کجی و انحراف به خدا پناه می بریم. آیه قرآن را بخوانید« وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ »(محمد-آیه31) تمام اخبار شما را می گیریم و خبر شما در دست ماست.

–        شروع راه الگو گیری از فاطمه زهرا(س)

اکنون از کدام وصف حضرت زهرا(س) شروع کنیم. سه مورد را به اجمال عرض می کنم.

یکی عفت وحجاب و حفظ حریم با جنس مخالف است. هرچه تلاش  بکنیم که یک تعریف آرمانی در خصوص ارتباط دوجنس مخالف بگوییم به آنچه حضرت فرموده نخواهد رسید. بشر ولو الآن در برابر فکر زهرا(س)چموش باشد اما زمانی سرش به سنگ خواهد خورد و دوباره به حرف زهرا(س)باز خواهد گشت

دومین مورد سادگی حضرت زهرا(س) است. ساده زیستی  و بساطت یک بحث عظیمی است که ما الآن شدیداً به آن احتیاج داریم.

سومین مورد دفاع از ولایت است.

 الان غرب دائماً الگوی تازه معرفی می کند که لباس اینگونه باشد، موی سر اینگونه باشد، رفتار و کردار اینگونه باشد، مراسم اینگونه باشد و عروسی ها اینگونه باشد. دعوا بر سر این است که شخصیت زن به چیست ، غرب  می گوید شخصیت زن به فریبایی اوست، او باید از هر طریق فریبایی خود را بالا ببرد ولو عریان بشود، دین ما با این ها مخالف است. خانم اگر می خواهد جاذبه داشته باشد باید حجاب داشته باشد، اگر یک جنسِ مبتذلِ زیر دست و پا شود دیگر جاذبه ای ندارد. انسان همین که لباسش را در آورد شرع می گوید که حیا را بیرون انداخت «اذا نزعت الدرع نزعت الحیا» حضرت فرمود حیا را که کنار گذاشتید دیگر ملاحتی نخواهید داشت. حضرت فرمود “النساء بلا حیا کالطعام بلا ملح” خانمی که حیا و وقار و حشمت نداشته باشد،آن خانم به آن غذایی شبیه است که نمک ندارد، چقدر زیبا تعبیر کرده اند. الآن غرب هجمه را بر روی ما شروع کرده است و به حجاب لقب سلول پارچه ای می دهند. این سلول است یا کمند عشق؟! خداوند با غیرت خودش فواحش را حرام کرده است ، چون نسبت به بنده اش غیرت دارد که بنده اش خورد نشود و لگدمال نشود. اگر زیست بدون ازدواج شروع شود در ابتدا خانم ضرر می کند و از بین می رود. آن استاد دانشگاهی که فکر اش غربی است و پرورش یافته ی کانال های هوایی است عقلش بیشتر از این کشش نخواهد داشت که می گوید وقتی می توانم  شیر آماده را بخرم و به خانه بیاورم، چرا یک گاو را بخرم و به خانه بیاورم تا شیر بدهد و کلی هزینه روی دستم بگذارد، خدایا از این تشبیه به تو پناه می بریم . کرامت چگونه می تواند بدتر از این شکسته شود؟ بردگی چطور مدرن می شود؟ جاهلیت چگونه از جاهلیت اولی بیشتر می شود؟ دعوای ما با غرب بر روی این مسائل است.

عزیزان من، آن دختر خانمی را برای ازدواج انتخاب کنید که لیاقت  و توانایی آن را داشته باشد که بنای یک نسل سالم را برای شما بگذارد. چقدر مثل زیبایی به ما آموخته اند که :

تخم گوتی یر آختار    سرنبش گوتور سوت آختار

این ضرب المثل می گوید که نسل خودتان را در هر جایی قرار ندهید. گاهی در یک خانه ای را برای ازدواج میزنید که نسل خودتان را ضایع می کنید.یک دختر خانمی که نسبت به گناه جرأت داشته باشد، آیا می دانید که این جرأت چقدر در نسل تأثیر دارد؟ چرا ولد زنا و ولد الشبهه با هم فرق دارند، ولد شبهه از مقامات عالیه محروم نمی شود ولی چرا ولد زنا از مقامات عالیه محروم است؟ هر دو هم از بیگانه به عمل آمده اند، چون در ولد زنا تجرّی در برابر خداوند وجود دارد. ولد زنا را شرع مقدس  از تمام مقامات عالیه محروم کرده است. معیار شما برای انتخاب شریک زندگی چیست؟ یک خانمی انتخاب کنید که مقید باشد به اینکه هنگام شیر دادن به بچه وضو بگیرد،کسی که اهل نماز نیست که اصلاً به وضو گرفتن فکر نمی کند.چطور می تواند بچه را به خوبی تربیت کند و یک نسل شایسته به جامعه تحویل دهد؟! قدرت یک زن در پرورش عواطف عالیه فرزندی است نه در جمع آوری شندرگاز دنیا، نقش اول او مادری است و این پیام بزرگ حضرت زهرا(س) است ایفای این نقش با بی عفتی نمی شود.

یک خانم که می خواهد به حضرت زهرا(س) اقتدا کند باید بداند که ایشان نگران تشییع جنازه خود در شب بود که مبادا برجستگی بدنشان دیده شود، اسماء گفت خانم نگران نباشید در منطقه  ما چیزی برای تشییع جنازه هست که به آن تابوت گفته می شود، حضرت قبل از  شهادتشان گفتند تا تابوتی برای ایشان درست کنند آیا اگر الآن در روز روشن در برابر چشم گرگ های گرسنه با آن چشمهای آلوده به گناه چنان ظاهر شوید که وجود شما مرتع چشم ناپاک آنها شود، آیا از ولایت حضرت زهرا(س) خارج نشده اید. اینکه هم حضرت زهرا(س) را بخواهید و هم آن نوع رفتار را نمی شود، خداوند می فرماید من در درون انسان دو قلب قرار نداده ام« مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ »(الاحزاب-آیه3). خواهر من این لباسی که پوشیده ای حرف دارد، این لباس زبان دارد، خداوند می فرماید یک لباس بپوشید که حرفی که می زند زیبا باشد، خداوند از تو این را فقط خواسته است به خانم ها می گوید به گونه ای در جامعه ظاهر شوید که وقتی به لباست نگاه می کنند بگویند او معروف به عفت است تا مورد اذیت واقع نشوید،حتی یعرفن فلا یوءذین. اما بعضی لباس ها به گونه ای است که معنای دیگری دارند و انسان را به فکر های دیگری دعوت می کنند. حجاب و پوشش زن زبان دارد و آن زبان را شهریار به گونه ای گفته که کسی نمی تواند بگوید.

به تعبیر شهریار ،یک خانم با پوشش خودش می گوید:

من شاه کشور ادب و شرم و عفتم        با من کدام دست در آغوش می کنی

ان شا الله که نسل ما نسل فاطمی باشد.

خطبه دوم

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

–        قبول اعمال فقط از متقین

خودم و عزیزان را به تقوای خداوند متعال دعوت می کنم.

عزیزان خداوند متعال فرموده است،إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ »(مائده-آیه27) خداوند معیار داده است و فرموده است من اعمال را قبول می کنم ولی  اعمالی را که متعلق به اهل تقوا باشد. این آیه از شاهکار های بزرگ قرآن است. بعضی افراد فکر می کنند که گریه زیاد و داشتن چشم اشکبار نشان قبولی است ولی نه، راه قبول شدن تقوا است. خیلی افراد گریه می کنند ولی در مواجهه با نامحرم حریم را رعایت نمی کنند، بعضی افراد فکر می کنند معیار، عبادت بیشتر است و زیاد عبادت می کنند تا خداوند قبول بکند اما آنطور نیست.کسی اهل عبادت زیاد است، ولی در جایی که می بیند  دستش  به بیت المال می رسد خودداری نمی کند.بعضی ها اهل برّ هستند و بسیار زیاد کار خیر انجام می دهند اما این هم معیار نیست، یک زمان می بینید مقدمات گناه که فراهم شد برای دور ماندن از گناه قدرتی ندارند، این هم به درد نمی خورد. هرچه که فکر کنید آخر به اینجا خواهید رسید که انسان آیا در برابر گناه کف نفس دارد یا نه؟ خداوند می فرماید من این را معیار قرار داده ام  «انما یتقبل الله من المتقین»  متقی هم کف نفس دارد و هم به احتمال گناه حساس است اگر جایی احساس کرد که خطایی کرده سریع هوشیار می شود. خداوند می فرماید « إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ »(اعراف-آیه201) متقی کسی است که تا شیطان او را مس کرد فورا به یاد می آورد که ای وای از چشم خدا افتادم و سریع از گناه کنار می کشد. این نشان تقوا است. در قیامت اعمال حسنه زیادی را می آورند اما همه آنها را غبار می کنند و از بین می برند. خداوند متعال می فرماید ما عمل زیادی را به محشر خواهیم آورد وهمه آنها را گرد و غبار خواهیم کرد«وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورا»(فرقان-آیه23) یعنی اعمال عده ای را مثل  نماز و حج خواهیم آورد و همه ی آنها را گرد و خاک و محو و نابود و ذره ذره خواهیم نمود و در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم : روز قیامت خداوند گروهى را مبعوث مى کند در حالى که نورى در مقابل آنان همچون لباسهاى سفید و درخشنده است (این نور همان اعمال آنها است ) سپس به آن اعمال فرمان مى دهد: همگى ذرات پراکنده غبار شوید (و به دنبال آن همه محو مى گردند) سپس فرمود: انهم کانوا یصومون و یصلون و لکن کانوا اذا عرض لهم شى ء من الحرام اخذوه ؛آنها نماز و روزه را بجا مى آوردند ولى هنگامى که حرامى به آنها عرضه مى شد آن را مى چسبیدند، چون کف نفس وجود نداشت پس در آنجا اعمال هم قبول نمی شوند.

–        12 فروردین جشن بزرگ ملی و مذهبی

عزیزان من در مورد  12 فروردین  حضرت امام فرمودند که برای ما یک عید بزرگ مذهبی و ملی است و ملت ما باید این روز را جشن بگیرند چون این  روز با عظمتی برای ماست. در این روز هم شکل و هم محتوای نظام ما تعیین شد . شکل نظام جمهوریت و محتوایش هم اسلام. حضرت امام در آن ایام که هنوز دوماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود مردم را به انتخابات دعوت نمودند و فرمودند که به هرچه رأی می دهید بدهید و هرچه می خواهید بنویسید. دیده نشده است که به یک نظام حکومتی بیش از 98در صد رأی داده شود.

–        رأی مردم در 12 فروردین، سند با عظمت تاریخی

در آن ایام عده ای می گفتند زود است و هنوز اینکار را انجام ندهید، تازه 50 روز است که انقلاب پیروز شده است، که حضرت امام فرمودند نه، ما باید مدیریت را به خود مردم بدهیم و مردم باید خودشان برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند، به امام گفتند که شورای انقلاب را شما نصب کرده اید، فرمودند نه مردم باید مدیریت کنند، به امام گفتند این مردم شما راقبول کرده اند و وقتی شما بگویید جمهوری اسلامی دیگر کسی چیزی نمی گوید و این همه مردم به رهبری شما انقلاب کرده اند در نتیجه احتیاجی به رفراندوم نیست، حضرت امام باز هم قبول نکردند و گفتند مردم باید خودشان تصمیم بگیرند و باید در رفراندوم شرکت بکنند. در نتیجه یک سند با عظمتی در تاریخ ما درست شد.

–        اسلام قید جمهوریت

عزیزان یک جوان مسلمان ، مخصوصا یک جوان ایرانی باید با برهان و استدلال بفهمد که چطور می شود که ما اسلامیت را قید جمهوریت  قرار می دهیم. آیا اصلاً جمهوریت و اسلامیت در کنار هم جمع می شوند یا نه؟ در گرجستان برای ماجرایی مردم تظاهرات کردند و می گفتند حکومت دینی، حکومت دموکراسی نیست، یا دموکراسی یا حکومت دینی، آنها می گفتند ما آزادیم و حکومت دموکراسی را انتخاب می کنیم،جماعت را اینگونه به اشتیاه انداخته اند. آیا می شود ما به دموکراسی قید بزنیم و یا اصلاً دموکراسی قید نمی پذیرد؟ می گویند اگر قید اسلامیت به دموکراسی زده شود، در آنصورت دیگر دموکراسی وجود ندارد، چون رأی مردم از آنها گرفته می شود.

 زیبایی اسلام و نظام ما در این است که دموکراسی را با اسلامیت قبول می کند. معنای این چیست؟ ما باید این موضوع را تبیین کنیم. اگر در دموکراسی اسلامیت نباشد، عزیزان من به طور رسمی گرگ های گرسنه را در داخل گله انداخته اید.جمهوری اسلامی برای اولین بار با راه اندازی حکومت دینی  و مردم سالاری دینی به گونه ای که کرامت ، حقوق،  اخلاق و معنویت بشر حفظ شود، آورده است در کنار دموکراسی یک شرایط و قید هایی را قرار داده است.در دو مورد دموکراسی قید دارد:

1-    برای مسئولان

2-    برای  احکام مدنی

جمهوری اسلامی می گوید ما همه چیز را به تیغ رأی نمی توانیم بسپاریم. می خواهیم برای خودمان حاکم انتخاب کنیم ، در انتخاب حاکم نمی توانیم از عدالت او چشم پوشی کنیم. عدالت ، عفت، حیا و حجاب را نمی شود به رأی گیری گذاشت.این ها چیز هایی است که ضرورت زندگی بشر است و یک شخصی که می خواهد حاکم شود و تمام سرنوشت جماعت به او سپرده شود باید عادل، امین، شجاع بوده و علم و درایت داشته باشد و اگر این اوصاف در اختیار افراد باشد و اجازه داده شود هرکسی را که می خواهند انتخاب کنند ممکن است یک قمارباز را انتخاب کنند. رضاخانی که بر سر کار آمد در اردبیل در اصطبل امیر طومان مهتر بود. طومان از اصطلاحات مغولی است، به ده هزار سرباز،طومان گفته می شود، امیر طومان یعنی رئیس ده هزار نفر سرباز و رضاخان در اردبیل به اسب های آنها تیمار می کشید، او را آوردندو رئیس مملکت کردند. در آن زمان حتی شعر هم گفتند:

رفته رفته قشو قلمدان شد!                   كهنه مهتر وزير ايران شد !!

در اردبیل در زیر پل ابراهیم آباد وقتی رضاخان قمار بازی می کرد بین دو طرف دعوا می شود، فردی بنام    میوه چی تاپتوخ چاقو را پرتاب کرده و صورت رضاخان را بریده بود .هر وقت به اردبیل می آمد آن میوه فروش پنهان می شد، ما این فرد را رئیس خودمان قرار دادیم.!

 چطور شد که امثال هیتلر،صدام، بوش،ریگان، کلینتون و فهد و موجودات عجیب و غریب که خدا می داند اینها چقدر خون ریخته اند  به وجود آمدند؟ اینکه خداوند می فرماید و امرهم شورا بینهم،  می فرماید که کار خودتان را به شورا بگذارید نه کار من را که نماز چند رکعت است و یا نماز بخوانیم یا نخوانیم را به رأی بگذارید. یک حاکم باید حفیظ و امین باشد ،اگر این را به رأی بگذاریم فاتحه بشر با این کار خوانده شده است. خداوند متعال می فرماید اگر شما این امور را به رأی بگذارید، خودتان که سهل است تمام زمین و آسمان به فساد کشیده می شود.« وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ  بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ »(مومنون-آیه71) این آیه را با آب طلا باید نوشت. رئیس باید امین باشد . حضرت موسی را خداوند متعال به سراغ فرعون می فرستند و به او امر می کنند به سراغ فرعون برو و به او بگو این انسانها را همگی به من بده، من باید حکومت بکنم نه تو، « أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ  إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ »(دخان-آیه18)  چون من امین هستم.

مردم قبل از همه چیز نیاز به یک فضای سالم تربیتی دارند تا در آن فرزند صالح تربیت کنند و بنای یک نسل  سالم را پایه گذاری نمایند، آیا در دست فرعون و فرعونیان این کار شدنی است؟ حضرت یوسف می خواهد خزائن الارض را به دست بگیرد، میگوید  به من بده چون من امین هستم.« اجْعَلْنِي عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ »(یوسف-آیه55) چون من حفیظ و علیم هستم. حال تمام رده های حکومتی از رهبر و رئیس جمهور و وزیران تا یک کارگر ساده را در نظر بگیرید در آن کارگر هم این امانت داری باید اعتبار داشته باشد. حضرت شعیب وقتی می خواهد فردی را اجیر کند دخترش به او می گوید موسی را اجیر کند چون او امین است ، به آن نشانه که در راه او به دنبال ما راه نیافتاد و گفت من جلو می روم و شما پشت سر من بیایید و به من آدرس بدهید. یک آدمی که بدنبال ناموس دیگران باشد آیا می تواند برای مردم رئیس باشد.« قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ »(قصص-آیه26).

حضرت شعیب که می بیند موسی فردی امین است دخترش را هم به ازدواج او در می آورد یعنی در ازدواج هم شرط امانتداری است و پسر باید امین باشد . در شب زفاف مستحب است که پسر بایک دست موی پیشانی دختر را بگیرد و دست دیگر را به دعا بلند کند و بگوید خدایا این دختر را از دست تو امانت می گیرم  نه ازدست پدر و  مادرش! این موضوعات مباحث فوق العاده ای هستند  که اینها باید تبیین بشود.

–        دین مانع رأی به فاسقان و ملحدان

 دین ما اجازه رأی دادن به فاسق را نمی دهد،دین ما اجازه نمی دهد که به یک ملحد رأی  بدهیم، به یک شخصی رأی داده بشود که ناموس مردم را کشف حجاب نماید. پیامبر(ص) دیدند که خانمی را اسیر گرفته اند که بی حجاب است عبایشان را در آوردند و با آن موی سر خانم را پوشاندند. ما اگر به کسی رأی بدهیم که مملکت را تیول برای خودش بکند و در مملکت سِمَت ها فروخته بشود آیا در آن مملکت افرادی که به سِمَت ها گمارده می شوند امین خواهند بود؟« إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا »(نسا-آیه58)

جمهوری اسلامی در این مورد  شاهکار کرده است و کار مردم را به خودشان واگذار کرده است اما مصلحت های کلانی که مربوط است اولاً به اوصاف مسؤولین و ثانیاً به مسئله احکام مدنی مانند زنا و ربا را به رأی مردم واگذار نکرده است. جمهوری اسلامی سرنوشت مردم را به دست خود مردم داده و الآن مردم خودشان تصمیم می گیرند، الآن در کشور ما از رهبری تا شورای یک روستا با رأی مردم انتخاب می شوند. همه را مردم با رأی خودشان مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب می کنند. اما آن مصالح کلانی که اگر از بین برود کرامت بشر از بین می رود هیچ وقت نمی توان این کار را انجام داد که آنها را به رأی گذاشت و به دست مردم سپرد و چه بسا مردم بگویند ما آنها را نمی خواهیم ، در آنجا دین ما دین زور نیست، حضرت علی (ع) فرمودند چون جمع شده اید حکومت را می پذیرم ولی اگر جمع نمی شدید نمی پذیرفتم” لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِيامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اءَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اءَنْ لا يُقارُّوا عَلى كِظَّهَ ظالِم وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ لاْلَقْيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبها وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَاءْسِ اءوَّلِها، وَ لالْفَيْتُمْ دُنْياكُمْ هذِهِ اءَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ. “(خطبه 3 نهج البلاغه)

–        جمهوری اسلامی یک مدل جدید در روزگار ما

جمهوری اسلامی یک مدل جدید در روزگار ما ارائه نمود؛ عزیزان! نظام غالب حکومتی در دنیا نظام لائیک است، یعنی دین را یک طرف و حکومت را در طرف دیگر بگذارید ، دین را فقط در مسجد ، در قبرستان ها  و مراسم ترحیم باید جستجو کرد، به خدا باید گفت در مسجد بنشین و به امام حسین(ع) هم باید گفت در حسینیه بنشین، خدا را عبادت خواهید کرد ولی اطاعت نکنید، نظام لائیک یعنی این. این سیستم چند سده است که در دنیا حکومت می کند و چه جنایتکارها و خائنانی که پرورش داده است، اژدهاهایی پرورش داده و به جان بشریت انداخته است و این سلسله ادامه دارد. طبیعتاً حکومت ما که به وجود آمد دنیا علیه ما به پا خاست و گفتند نظام و حکومت دینی  نمی تواند وجود داشته باشد و از ادبیاتی فریبنده استفاده کردند که شما قدسیت دین را می شکنید و قداست دین را از بین می برید، دین اگر در مسجد باشد قداست دارد و…

–        تقلای نظام لائیک در آذربایجان

مجری یکی از برنامه های پربیننده آذربایجان که اخیراً جنایات وهابی ها را نشان می دهد می گوید ای مردم وقتی دین و علما را از قبرستان ها و مراسم ترحیم خارج می کنید و به عرصه اجتماعی می آورید و به آنها تریبون می دهید نتیجه اش پرورش  تروریست هایی این چنینی می شود. این مجری که اتفاقا سید هم هست به قرآن و پیامبر(ص) و علی(ع) و همه ی ائمه اهانت کرده است. خداوند خودش در قرآن فرموده است « وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ »(شعراء-آیه10) خداوند متعال به موسی امر فرمود که موسی به کاخ فرعون برو و نگفت که به قبرستان برو. توحید قبور برای وهابی هاست، توحید ما توحید قصور است و لذا خداوند می فرماید به قصرها برو! پیامبر(ص) هم به قبرستان فرستاده نشد، خداوند می فرماید« وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ »(فاطر-آیه22) پیامبر نمی توانی حرفت را به گوش کسی که در قبر است  برسانی. پیامبر(ص) حکومت تشکیل دادند و فرمود اگر قدرت در دست من نباشد نه سیاست، نه اخلاق و نه تربیت و ادب و عدالت همه بی معنی و غیر ممکن است. علی (ع) هم زمانی که حکومت را پذیرفت فرمود چون خداوند از علما پیمان گرفته که بر گرسنگی گرسنگان و سیری سیران صبر نکنند من حکومت را می پذیرم. حضرت فرمودند علما و نفرمودند ائمه، کار علما بسیار کار سنگینی است. من سوال می پرسم چطور می شود که وقتی فاسق ترین انسان به حکومت می رسد صدایی از آنها در نمی آید ولی وقتی ولایت فقیه به وجود می آید غوغا به پا می کنند؟ چرا در نگاه به حکومت دینی به طالبان و القاعده می نگرند، به جمهوری اسلامی بنگرند که تقریبا یک انتخابات در هر سال بعد از انقلاب برگزار کرده است.  اینکه دین باید از حکومت جدا شود مربوط به مسیحیت است که تفتیش عقاید کردند و بلاهایی بزرگ بر سر مردم آوردند در نتیجه مردم و عقلاء جمع شدند و گفتند دین از حکومت جدا شود و این مربوط به دین ما نیست که گفته است لااکراه فی الدین.

اگر حکومت آذربایجان حکومت دینی بود آن 20 درصد خاکی که از کشورشان جدا شده است، حتماً و حتماً و حتماً آن 20درصد از دستشان نمی رفت. حال نوازنده و خواننده ها را ببرید که به سربازانتان روحیه بدهند آیا توانستید روحیه بدهید؟ من به این سید بزرگوار توصیه می کنم  که راه  جدت و راه امیرالمومنین را برو. یک سید همه چیزش را هم بفروشد پدر و جدش را نمی فروشد.

[jwplayer config=”Qafqaz” mediaid=”6285″]

 دانلود 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا