تحلیلگر روس: با عینک پوتین به سوریه بنگریم/ تهدید اسلامگرایان برای روسیه
“در حالی که ما با روسها بر سر نابودی سلاحهای شیمیایی در جهان مشاجره میکنیم، عملا هیچگاه این نکته ذکر نمیشود که چگونه رویدادها در داخل سرزمین مادری روسیه، بیهیچ شک و شبههای بر دیدگاه مسکو درخصوص همکاری با واشنگتن تاثیر میگذارد.”
به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز، در مطلبی که در بخش خبری یاهونیوز آمریکا آمده، عنوان شده است: « در مقالههای بسیاری در مطبوعات روسیه و از دهان تحلیلگران مطلع صحنه این کشور این هشدارها بارها ابراز شده است که افراطیون در حال احاطه بر روسیه هستند و نام جنایتکاران چچنی و داغستانی، در پشت پرده موج جنایات در مسکو و دیگر شهرهای بزرگ روسیه دیده میشود.
“ایگور روتار”، یک تحلیلگر سرشناس روس اخیرا در وبلاگ خود نوشته کرملین پس از درگیری در جنگ تلخ دهه 90 امتیازات بسیاری به منطقه چچن در قفقاز داده است. وی افزود: این منطقه اکنون در حال تاسیس یک کشور دوفاکتوی اسلامی با نشانههای روشن یک استبداد شرقی است.
این تحلیلگر عنوان داشته مانند همیشه در این منطقه، که بیش از آنچه بتوان قبول کرد تاریخ دارد، روابط کرملین با چچن را میتوان با روابط روسیه تزاری با “امارت بخارا” مقایسه کرد. در آن زمان امیر از جانب مسکو مجاز بود در قلمرویش هر کاری میخواهد انجام دهد، به شرط آنکه وفاداریاش را به حکومت سلطنتی آن زمان روسیه نشان میداد.
بیشتر این اطلاعات که به سختی میتوان آنها را در مطبوعات آمریکا پیدا کرد، از باز نشر روزنامهها و نشریات روسیه توسط “پل گوبل” نشات میگیرد که پیشتر شوروی شناس برجسته در “رادیو اروپای آزاد” و وزارت خارجه آمریکا بود؛ وی هماکنون در ویرجینیا زندگی میکند و یکی از بزرگترین متخصصان دنیا در زمینه اتحاد جماهیر شوروی و روسیه است.
به منطقه بازگردیم. “رمضان قدیروف”، رئیسجمهور چچن یک فرد مسلما عجیب و غریب است که تصاویر او بر روی وب نشان میدهد او سوار یک گرگ منحصر به فرد است، یک ببر کم سن و سال را در آغوشش نوازش میدهد و تفنگی را به سمت سر خود نشانه رفته است! پولهایی هم که با هدف بازسازی برای چچن فرستاده میشود گاهی خرج اسبهای زیبایی میشود که او دوست دارد در دوبی با آنها مسابقه دهد.
او پس از اینکه پدرش، که یک مبلغ بود، ترور شد به قدرت رسید و ظاهرا هنوز با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه روابط خوبی دارد اما این یک دوستی مبهم است، زیرا او مسجد مسلمانان “گروزنی” را به عنوان نمادی در فدراسیون ارتدوکس روسیه عرضه کرده و به دنبال گسترش عقاید مسلمانیاش به دیگر بخشهای فدراسیون روسیه است. اما هر چند ترس روسیه از مردم قفقاز بینهایت است- مسکو جنگ از پس جنگ با آنها جنگیده و بسیاری از آنها به تبعیدهای توان فرسا که در زمان استالین بیشتر در شرق بود، فرستاده شدهاند- این ترس به خصوص ترس از اسلام در حال رشد است.
برخی تحلیلگران مانند “ایلان برمن”، کارشناس سیاست خارجی روسیه، همانگونه که در کتاب جدیدش با عنوان “انفجار از داخل: پایان روسیه و آنچه این برای آمریکا معنی میدهد” گفته، به این اشاره دارند که جمعیت اسلاو روسیه تا سال 2020 میتواند تنها به 25 درصد کاهش یابد و دیگران میگویند مسلمانان تا سال 2050 فقط به خاطر نرخ زاد و ولد زیادشان حاکم خواهند شد. اما از سوی دیگر برخی این گونه استدلال میکنند که هفت تا 9 میلیون مسلمان مورد نظر امروز به سختی میتوانند به سرعت به جمعیت مورد اشاره برسند. این در مقایسه با جمعیت 143 میلیونی روسیه است.
گروه دیگر، “شورای تحقیق نروژ”، 1600 نفر را بهار گذشته در فدراسیون روسیه مورد بررسی قرار داد که 90 درصد از آنها با قومیت روس بودند. یک سوم گفتند که روابط بین قومی در روسیه “ضعیف یا خیلی ضعیف” بوده، اما در مسکو 47 درصد چنین چیزی را گفتند. درخصوص ازدواج بین قومیتهای مختلف نیز پاسخدهندگان کولیها، چچنیها، قرقیزها، آذربایجانیها، قزاقها، تاجیکها و چینیها را به عنوان عضوی از خانواده نپذیرفتند.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مداخله چین در طول مرز طولانیاش با روسیه یا شوروی سابق در وجود روسها ترس میاندازد. ترس از اینکه پکن سرزمین آنها را با جمعیت زیاد همیشگیاش بدزدد.
به منظور فهم احساسات عمیقی که روسیه، با گذشته درخشان ارتدوکسیاش، علیه این اسلام جدید و واقعا غالب دارد، باید به تاثیراتی که آن بر زندگی روزمره داشته، نگریست.
همانگونه که فرانسویها حجاب یا پوشیدن روسری را در میان دختران و زنان به طور کلی در محافل عمومی غیرقانونی اعلام کردهاند، روسها نیز اکنون حجاب را در مدارس منع کردهاند. اما “پل گوبل” در این خصوص میگوید: ممنوعیت حجاب در مدارس توسط دولت روسیه نه تنها منجر به سرپیچی عمومی مدنی از مقامات محلی، که به نقض قوانین به گونهای دیگر مینگرند، شده، بلکه حضور دانشآموزان در مدرسه را در بعضی مناطق کاهش داده و باعث شده برخی مقامات منطقهای به شهروندان روس بگویند اگر این ممنوعیت را دوست ندارند، باید کشور را ترک کنند.
در نهایت روسها سراسیمه در حال آمادهسازی برای المپیک زمستانی هستند و برای تقویت حفظ نظم و آرامش در منطقه “سوچی” دوباره از قزاقها طلب کمک کردهاند؛ یعنی همان اسبسواران تازیانه به دست اروپای جنوب شرقی و قفقاز که زمانی از تزارها محافظت میکردند. این امر باعث به وجود آمدن ترس قابل ملاحظهای در میان مهاجران به سوچی از جنوب روسیه شده است.
هیچکدام از این تحولات به نوبه خود امکان همکاری روسیه و آمریکا را درخصوص سوریه و تسلیحاتش از بین نمیبرد اما ترس در درون یک کشور و جنبش اقلیتهای غیر قابل اعتماد در قبال مواضع قدرت همواره بر رخدادهای سیاست خارجی تاثیر گذاشته است.
هنگامی که ولادیمیر پوتین به مسلمانان سوریه و متعاقب آن مسلمان چچن مینگرد، چیزی را میبیند که ما نمیبینیم. برای ما خوب است که با عینک او به مسائل نگاه کنیم.»