آذربایجاناخبارایراننارداران

برای حاج طالع باقرزاده؛ آبرودار کدام دایه مهربان تر از مادری شده اید که اینگونه خودی ها را لِه می کنید؟/ نزدیک است روزی که میله ها کنار روند و عاشقانه های در حق پروانگی شان را از سر بگیرند

در کدام جبهه علیه آیین خود شمشیر از رو بسته اند که شیاطین را سر سفره خود نشانده و دست سرد فتنه شان را به گرمی می فشارند؟

مرکز فرهنگی قفقاز/مینا سادات حسینی

سپاس پروردگاری را که هدایتمان کرد به روشنی راه حقیقت و اجابت کرد “رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ” را در حق ما.

و در سایه سار لطف خودش، ایمانمان را بارور کرد و ما را به باور بندگی رساند، تا زبان بگشاییم و دیده باز کنیم برای یافتن چاره راهی برای رمزگشایی معمای غریب قریب عجیب، که چگونه می شود اعتقادات را به زنجیر بکشند و عشق را به دار مجازات؟!

چگونه می شود پروانه ها را حق پروانگی ضایع کنند و از عاشقانه ها، محروم…

بشریت را به کدام حق خورده و نخورده محکوم می کنند به اینگونه زندگی و به این سان سوختن و ساختن…

چگونه می شود سرزمینی را اینچنین به انزوا کشاند، وقتی بیش از ۹۰ درصد نفس ها به عشق مسلمانی دم و بازدم می زنند.

در کجای قانون این دنیای بی در و پیکر، آزادی بیان و حقوق بشر پشت میله ها و زندان ها تحقق می یابد؟

به کدام بهانه، جان ها بهای حماقت برخی از خدا بی خبرها شده است؟

پلیدی ها و حرام لقمه ها از کجا آب می خورند که خون در شیشه می کنند و تقدیم اربابان ناقض حقوق بشرشان می دارند؟

به کدام خیال خام دل بسته اند که چشم بر شعور مردمشان بسته اند. مگر بیداری ها را نمی شوند؟

آبرودار کدام دایه مهربان تر از مادری شده اند که اینگونه خودی ها را لِه می کنند و بر این افتخار خونین سر و دست می شکنند؟

در کدام جبهه علیه آیین خود شمشیر از رو بسته اند که شیاطین را سر سفره خود نشانده و دست سرد فتنه شان را به گرمی می فشارند؟

نزدیک است روزی که آهِ معصومیت ها و مظلومیت مادرانه ها و دخترانه ها دامن گیرشان شود.

نزدیک است روزی که ایمان های بیدار، نیلوفرانه از خواب غفلتشان بالا رود و دار مکافاتی شود بر گردن کلفتی این همه سال امپراطوری ظلم.

نزدیک است روزی که میله ها کنار روند و عاشقانه های در حق پروانگی شان را از سر بگیرند.

نزدیک است که طشت رسوایی شان از بلندی بام خودکامگی شان بیافتد و دنیایی خبردار شود.

مسیر بیداری به فانوس ایمان روشن شده است، گرچه دنیای استعمار هار شده و به نفس نفس افتاده برای خاموش کردن این روشنی محض، اما پشت این بیداری غریب، به خدا گرم است و به دینی که قرار است عالم گیر شود و کام دنیایی را به طعم عدالت، شیرین کند؛ ان شالله…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا