مقالات

بررسی منابع تنش و تهدید بین ج.ا. ایران و جمهوری آذربایجان

مجید علی محمدی – سایت روزنامه ی افکار

با فروپاشی نظام مبتنی بر «سوسیالیسم شوروی»، غیرعملی بودن وعده های احساسی بلشویک های انقلابی در ساختن مدینه فاضله مبتنی بر اندیشه های «کمونیسم» برای مردم جهان به اثبات رسید. ثمره فوری و آنی مرگ مغزی «کمونیست»ها، رها شدن «14» دولت جدید با ملیت های مختلف بدون برپایی انقلاب درونی و ساختاری بوده است.بازتاب انقلاب اسلامی در میان دولت – ملت جمهوری آذربایجان که اشتراک فرهنگی و مذهبی فراوانی با مردمان ایران اسلامی دارند و تأثیر ارزش های انقلاب اسلامی در آن کشور (که مصداقی از صدور انقلاب اسلامی است)، سیاستمداران جمهوری آذربایجان را به خطایی استراتژیک وادار ساخته است که همان ایجاد فضای عمل فرهنگی و سیاسی برای تفکر ضد اسلامی و ضد شیعی بوده است.

 این درحالی است که اکثریت جمعیت این کشور مسلمان را پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تشکیل می دهند. این موضوع را می توان اثر مستقیم گرایش دولتمردان جمهوری آذربایجان به دشمنان فرهنگ و امنیت آن کشور یعنی آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی دانست.در حالی که نقاط مشترک فرهنگی می تواند محملی برای همکاری و درک متقابل میان دو کشور باشد؛ توسط دشمنان اسلام، به منبع تنش و تهدید فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان مبدل شده است.پس از اعلام استقلال جمهوری آذربایجان به دلیل سیاست های فرهنگی گذشته و باتوجه به عدم همخوانی منافع شخصی وحزبی سران این کشور با دین اسلام و مذهب تشیع و نیز به دلیل فشار قدرت های خارجی، بدون توجه به مذهب اکثریت مردم این جمهوری، قانون اساسی این کشور بر اساس دو اصل لائیسم (دنیوی بودن) وسکولاریسم (جدایی‌ دین از سیاست) وضع گردید.بر اساس اسناد و مدارک موجود، هرگاه حکومت باکو اقدامی در کنترل فعالیت گروه‏های میسیونری انجام داده است، با واکنش سفارت آمریکا در این کشور مواجه شده است. لیکن برخورد قهرآمیز نیروهای دولتی جمهوری آذربایجان با عزاداران اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در محرم سال 1388هـ.ش و نیز اعمال محدودیت برای انجام واجبات دینی مانند حجاب اسلامی همواره مورد تأیید و حمایت آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی بوده است. دراین خصوص اظهارات هشدارگونه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران درباره سیاست اسلام‌ستیزی دولت جمهوری آذربایجان و گسترش روابط آن جمهوری با رژیم صهیونیستی (که ارتباط مستقیمی با امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی ایران دارد) بهانه ای برای اعلام مواضع ناصحیح نسبت به این هشدار به موقع بوده است.مبحث « بررسی منابع تنش و تهدید جمهوری اسلامی ایران و حکومت نوپای آذربایجان» ضمن روشن ساختن مشکلاتی که حاکمان فعلی این کشور با تمامی همسایگان خویش دارند، اثبات خواهد کرد که هشدار رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر یک نگاه جامع و استراتژیک در موضوع تنش آفرینی های مداوم و حساسیت برانگیز حکام منطقه قفقاز جنوبی بوده است.بنا بر دلایل مستحکمی که اشاره خواهد شد، ایران اسلامی آنچنان پایه های طبیعی و انسانی استواری دارد که نه تنها نسبت به جمهوری آذربایجان بلکه نسبت به هیچکدام از همسایگانش چشم داشت ارضی و سرزمینی نداشته و نخواهد داشت.بررسی منشأ جغرافیایی مشاجره ها و تنش های بالقوه میان ایران و همسایگان نیز ارائه یک طبقه قابل فهم از آن، وظیفه ای بوده است که این پژوهش، خود را بدان متعهد دانسته است.همچنین، توجه لازم به زمینه های تحریک عناصر افراطی سرزمین قفقاز برای پیگیری آرمان خیالی «آذربایجان بزرگ» که در دستور کار قدرت های فرامنطقه ای قرار دارد؛ نیز صورت گرفته است.واگذاری بخشی از خاک ایران توسط «پهلوی اول» به کشور ترکیه که دست کمی از واگذاری بحرین در دولت «پهلوی دوم» نداشته است؛ موضوعی فراموش شده در دل تاریخ نه چندان دور ایران می باشد. این موضوع، حاوی چند پیآمد مهم بوده است که هم اکنون نیز ادامه دارد.

 مقدمه

 با فروپاشی نظام مبتنی بر «سوسیالیسم شوروی» که وعده بلشویک های انقلابی برای رهایی ملل تحت ستم را عملا به استبداد خفقان آمیز کمونیست های خشن مبدل ساخت، «چهارده» دولت جدید با ملیت های مختلف از نظام سوسیالیسی شوروی جدا شده و به تعبیری، به علت مرگ مغزی اندیشه «کمونیسم»، به حال خود رها شدند.از 27 آذر 1370 هـ.ش ( 18 نوامبر 1991) که در باکو استقلال مجدد ِجمهوری آذربایجان اعلام شد، این جمهوری نوپا از جمله حکومت هایی بوده است که بیشترین تنش های سیاسی و امنیتی را در فضای درونی و بیرونی تجربه کرده است.«شورش»، «کودتا»، «جنگ» و دگرگونی های عمده در سیاست خارجی، بخشی از جلوه های ناپایداری این دولت – ملت بوده است.گزینش مبحث « بررسی منابع تنش و تهدید جمهوری اسلامی ایران و حکومت نوپای آذربایجان » با توجه به موقعیت جمهوری اسلامی ایران در نظام بین الملل و بخصوص پس از بیداری شگفت انگیز اسلامی در جهان اسلام؛ دارای فوایدی خواهد بود که نتیجه گیری نهایی از تحقیق، آن را منعکس خواهد کرد. توجه لازم به این مسأله که اظهارات هشدارگونه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران درباره سیاست اسلام‌ستیزی دولت جمهوری آذربایجان و گسترش روابط آن جمهوری با رژیم صهیونیستی (که ارتباط مستقیمی با امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی ایران دارد) بازتاب وسیعی در جمهوری آذربایجان داشته است؛ اهمیت موضوع را خاطر نشان خواهد ساخت».1

 همچنین اهمیت مبحث یاد شده از این حیث مضاعف خواهد شد که ظهور جمهوری اسلامی ایران به عنوان عامل مؤثر بیداری ملت ها، قدرت های فرامنطقه ای را به شدت نگران ساخته است. به ویژه آنکه از نگاه نظام سلطه غرب، ابـراز وجـود ِ یک قدرت نوظهور منطقه ای؛ تحقق فرضیه «ساموئل هانتینگتون» است که در نظریه «نبرد تمدنها» به صراحت، این فرضیه را مطرح ساخت که «کشورهای مرکزی هر حوزه تمدنی(به ویژه تمدن اسلام) جای قدرتهای بزرگ را خواهند گرفت».پرسش هایی که این پژوهش درصدد پاسخگویی آن برآمده است ناظر بر نوعِ نگرش به منابع تنش و تهدید میان همسایگان است که نه فقط در مورد حکومت نوپای قفقاز جنوبی (با نام خودخوانده آذربایجان) بلکه در مورد سایر همسایگان ارضی و سرزمینی ایران اسلامی قابل بررسی و ملاحظه است.مشخصا اینکه منشأ جغرافیایی مشاجره ها و تنش ها میان ایران و همسایگان(از جمله جمهوری آذربایجان) کدام است؟ پرسش بعدی آن است که طبقه بندی منابع جغرافیایی مشاجره، تنش و تهدید خارجی میان ایران و همسایگان(از جمله حکومت یاد شده) چگونه است؟شایان ذکر است که پاسخ به سؤال های مطرح شده، «چارچوب نظری» این بحث را نیز شکل خواهد داد.با روشن شدن «چارچوب نظری» پژوهش، این سؤال مطرح و بررسی خواهد شد که تنش های سیاسی و امنیتی جمهوری آذربایجان که حاکمان آن را به اتخاذ تصمیم های نابخردانه در سیاست خارجی سوق داده است، از چه ویژگی برخوردار است؟

 مفهوم شناسی

 1 – منابع «اقتصاد جغرافیایی» یا «ژئواکونومیک» تنش و تهدید خارجی

 زمانی که بخش یا تمام قابلیت های اقتصادی دولت – ملت ها در گرو مسائل جغرافیایی باشد، «اقتصاد جغرافیایی» یا «ژئو اکونومیک» شکل می گیرد. این مفهوم از آن جهت حائز اهمیت است که در گذشته کشورهایی بوده و هستند که منبع اصلی درآمد آنها تنها از راه فروش موقعیت استراتژیک فضای سرزمینی شان به قدرت های فرامنطقه ای حاصل شده است. این دولت – ملت ها نمونه های کامل و عینی از «اقتصاد مبتنی بر جغرافیا» هستند.نکته حائز اهمیت در تشریح مفهوم «ژئو اکونومیک» آن است که طراحی های درازمدت اقتصادی دولت ها در مرزها بر منابعی استوار است که می توان آنها را در شمار «منابع مشترک» به حساب آورد. بنابراین، اختلاف نظر در مکان تقسیم آب؛ برداشت گسترده از بخش علیای رودخانه هایی که وارد چند کشور می شوند؛ اختلاف برسر مالکیت جزیره ها و میدان های نفتی آنها؛ اختلاف برسر مسائل کشتیرانی؛ منابع انرژی در محدوده فلات قاره؛ محدوده صیدگاه و نیز مناطق انحصاری اقتصادی در شمار مسائل ژئواکونومیک هستند. در جهان معاصر، مسائل ژئواکونومیک دارای چند ویژگی بارز است:

 نخست آنکه اهمیت آنها نسبت به مسائل ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک به تدریج رو به گسترش است. از سوی دیگر، مشاجره دولت ها با انگیزه های ژئواکونومیک برای ملت-هایشان عینی و قابل لمس تر از دیگر انگیزه هاست. به همین جهت دولت ها در این گونه مشاجره ها می توانند به سرعت حمایت داخلی شهروندان را در قبال دولت های درگیر به دست آورند. به عنوان نمونه نزاع بر سر منابع آبی یا همان «جنگ آب»2 یکی از زیر مجموعه های حساس سیاست های مبتنی بر اقتصاد جغرافیایی است.

 2 – منابع «ژئوپلتیک» و «ژئواستراتژیک» تنش و تهدید خارجی

 افزایش دقت در درک این مبحث، مستلزم تعریف دقیق این دو مفهوم است. نخست آنکه، مفهوم «ژئوپلتیک» را، «سیاست برگرفته از جغرافیا و یا زمین» تعریف کرده اند. دوم اینکه، مفهوم «ژئواستراتژیک» را، «استراتژی نظامی برگرفته از جغرافیا یا زمین» تعریف نموده اند. 3 بنابراین زمانی که استقلال، تمامیت ارضی، وحدت و امنیت ملی و ارزش های اساسی دولت – ملت، به فضای جغرافیایی و سیاست ملل دیگر پیوند می خورد، منابع ژئوپلتیک مشاجره شکل می گیرند. اما در آنجا که سیاست خارجی دولت ها و یا استراتژی نظامی آنها تحت تأثیر محیط و فضای جغرافیایی و بویژه تحت تأثیر موقعیت های نسبی4 است، مسائل ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک شکل می گیرند. اختلاف های دیرینه، دامنه دار و گوناگون در مورد مرزهای دریایی، زمینی و حتی هوایی، گسترش سرزمینی یک واحد قومی در دوسوی مرز بین الملل و امتداد سرزمینی و جمعیتی بخشی از یک قومیت در کشور همجوار، در شمار مسائل «ژئوپلتیک» تنش زا به شمار می روند.همچنین اختلاف های دیرینه بر سر مالکیت جزیره یا جزیره ها و نیز نحوه دفاع از آن، ایجاد نوار امنیتی در حاشیه مرز و تعقیب مخالفان تا آن سوی مرزهای بین المللی، مداخله نظامی برای حمایت از اتباع و هم کیشان، تأسیس پایگاه های نظامی، از جمله تأسیسات موشکی در حاشیه مرز در شمار مسائل «ژئواستراتژیک» قلمداد می شوند.

 3 – منابع «فرهنگ جغرافیایی» یا «ژئوکالچر» تنش و تهدید خارجی

 بخشی از اختلاف های همسایگان در کشورهای جهان، ناشی از رقابت ها و یا تداخل دیرینه منابع و علایق فرهنگی است. این منابع مشاجره در شمار منابع «ژئوکالچر» محسوب می شوند. رقابت های دیرینه قومی و ملی گرایانه، حمایت از هم کیشان در کشور همسایه، بخشی از این فعالیت ها و عملکردها است.شایان ذکر است که مانند سایر موارد پیشین، گسترش دامنه نبردهای ایدئولوژیک در جهان (که دین مبین اسلام حوزه وسیعی از آن را به خود اختصاص داده است)، تلاش فراگیر قدرت های منفعت طلب بیگانه را به خود اختصاص داده است.آنچه که به عنوان نظریه «تهاجم فرهنگی»(ابداع رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایران) مطرح است، در این مبحث قابل بررسی است. اسلامی که در ذات خودش اصول فراوانی برای وحدت و تعاون دارد، قدرت-های بیگانه در تلاشند تا آن را به عاملی برای تفرقه و نزاع میان کشورهای جهان اسلام تبدیل کنند.البته این موضوع علیرغم موفقیت قدرت های بیگانه در اختلاف افکنی میان فرق گوناگون «امت اسلامی» به نوعی به خود آنان نیز بازگشته است و «ژئوکاچر» به یکی از دغدغه های اصلی آنان در جهان (به خصوص پس از بیداری اسلامی و سقوط دیکتاتورهای وابسته) تبدیل شده است.

 در حوزه مسائل فرهنگی (ژئوکالچر) مباحث فراوانی قابل طرح است5 ، لیکن پیرامون نظریه «صدور انقلاب» که امام خمینی(ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران مبدع آن بوده اند، این نکته حائز اهمیت است که قدرت های بیگانه تلاش داشته و دارند تا کشورهای همسایه ایران را دچار وهم و ترس نمایند. آنان در حالی کشورهای منطقه و نیز جهان اسلام را از تلاش جمهوری اسلامی ایران برای «کنترل ایدئولوژیک منطقه»6 به هراس می اندازند که فرهنگ خود آنان (مبتنی بر دو عنصر سکس و خشونت)،‌ کل جهان بشریت را تهدید می کند.

 ادبیات تحقیق

 برای دریافتی دقیق و جزئی تر از فرآیند تهدید و تنش خارجی ایران اسلامی (به ویژه نظر به جایگاه جدیدی که نظام جمهوری اسلامی ایران پس از بیداری اسلامی در روابط بین الملل کسب نموده است)، منابع تنش و تهدیدی که می تواند توسط دشمن از «قوه» به «فعل» درآید بررسی و تجزیه و تحلیل خواهد شد:

 منشأ جغرافیایی مشاجره ها و تنش ها

 جغرافیدان مشهور «پیتر هاگت» در کتابش ضمن ارائه مدلی از کشورهای محصور در خشکی، دوازده محور جغرافیایی بالقوه دردسرزا را که می توانند موجب مشاجره و منازعه دولت های همسایه شوند را تشریح می نماید: 7

 شایان ذکر است نگاه این جغرافیدان از آن جهت حائز اهمیت است که دریافت های علمی وی مبنای عمل و دخالت عناصر فرصت طلب بین المللی برای فعال نمودن عناصر نزاع در میان ملل اسلامی است که به آن اشاره خواهد شد:

 1 – تمایل دولت محصور در خشکی برای دسترسی به آب های آزاد از طریق فضای سرزمینی کشور یا کشورهای همسایه.

 2 – اختلاف تفسیر در باره خط تقسیم آب(آب پخشان).

 3 – تغییر مرز بین المللی به دلیلی تغییر مسیر رودخانه.

 4 – اختلاف در تعیین مرز و چگونگی بهره برداری از دریاچه مشترک.

 5 – ربودن آبهای علیای رود.

 6 – گسترش سرزمین یک گروه واحد قومی در دوسوی مرز بین المللی.

 7 – حمایت از گروه اقلیت وابسته به گروه اکثریت در آن سوی مرز.

 8 – کوچ فصلی چادرنشینان دامدار در دو سوی مرز.

 9 – ادعای ارضی مبنی بر تهدید شهرهای مرزی.

 10 – جنش جدایی طلبانه داخلی، مورد حمایت همسایه یا همسایگان.

 11 – منبع نفتی امتداد یافته در دو سوی مرز. 8

 12 – منابع مهم معدنی با موقعیت سرحدی.

 «پیتر هاگت» بر این نکته تأکید می کند که فهرست او تنها شامل منشأ جغرافیایی تنش ها بوده و عامل های غیر محیطی را دربر نمی گیرد.البته باید توجه داشت که حتی منشأ جغرافیایی تنش ها نیز محدود به فهرست «پیتر هاگت» نیست. بنابراین بخش دیگری از منابع مشاجره در جهان به شرح ذیل قابل احصاء خواهد بود :

 سایر منابع تنش زا در میان همسایگان

 با تأمل در سایر منابع مشاجره بین همسایگان مشخص خواهد شد که تنش ها و تهدید خارجی شامل فهرستی طولانی است که هر یک از آنها می تواند زمینه ای برای تکوین بحران های دوسویه یا چند سویه را فراهم آورد. فلذا اشاره به سایر موارد تهدیدزا میان کشورهای جهان حائز اهمیت است.

 1 – اختلاف نظر در مورد چگونگی تحدید حدود رودخانه های قابل کشتیرانی مرزی.

 2 – اختلاف های دیرینه بر سر مالکیت جزیره یا جزیره ها.

 3 – چگونگی تحدید مرزهای دریایی و خشکی.

 4 – تداخل منابع و نیز منافع دولت های همجوار در دریاها.

 5 – اختلاف نظر یا تفسیر در محدوده صیدگاه ها.

 6 – ورود آواره گان ناشی از جنگ های داخلی به خاک و سرزمین دولت های همسایه.

 7 – ایجاد نوار امنیتی در حاشیه مرز و تعقیب مخالفان تا آن سوی مرزهای بین المللی.

 8 – مداخله نظامی برای حمایت از اتباع و هم کیشان. 9

 9 – در اختیار قراردادن ایستگاه های رادیو – تلویزیونی به مخالفان دولت همسایه.

 10 – تأسیس پایگاه های نظامی، از جمله تأسیسات موشکی در حاشیه مرز . 10

 طبقه بندی منابع جغرافیایی مشاجره، تنش و تهدید خارجی

 در مقدمه، این سوال مطرح شد که طبقه بندی منابع جغرافیایی مشاجره، تنش و تهدید خارجی میان ایران و همسایگان چگونه است؟پاسخ آن است که، منابع جغرافیایی مشاجره بین دولت های همجوار از نقطه نظر منشأ ، ریشه و نیز نوع تنش؛ در سه گروه کلی جای می-گیرد:

 1 – «اقتصاد جغرافیایی» یا ژئو اکونومیک. 11

 2 – ژئو استراتژیک و ژئو پلتیک. 12

 3 – «فرهنگ جغرافیایی» یا ژئو کالچر . 13

 شایان ذکر است که گروه بندی قطعی منابع جغرافیایی تنش و تهدید خارجی و قرار دادن هر یک از آنها در یک گروه، به سختی امکان پذیر است. چرا که برخی از این منابع می توانند ویژگی های مشترک «ژئواستراتژیک» و «ژئوپلتیک» داشته باشند. به عنوان نمونه، اختلاف نظر همسایگان برسر مالکیت جزیره ها، می تواند جنبه های چندگانه ای داشته باشد. با توضیح این نکته، یادآوری می نماید که هریک از این مفاهیم به اختصار در مفهوم شناسی مورد بررسی قرار گرفته اند.

 معرفی اجمالی دولت – ملت آذربایجان

 جمهوری‌ دولت – ملت آذربایجان‌ با «‌86600‌» کیلومتر مربع مساحت‌ در جنوب‌ رشته‌ کوه‌های‌ قفقاز و شمال‌ رودخانه‌ ارس‌ درمجاورت‌ دریای‌ خزر واقع شده‌است. این جمهوری همچنین در همسایگی کشورهای‌ ایران،‌ ارمنستان‌،‌ ترکیه،‌ گرجستان،‌ روسیه‌ و کشورهای‌ دیگر کناره‌ دریای‌ خزر،‌ ترکمنستان و قزاقستان‌ قرار دارد.جمهوری‌ آذربایجان‌ شامل‌ منطقه‌ خودمختار نخجوان‌ است‌ که‌ در غرب‌ ارمنستان‌‌، شمال‌ غرب‌ ایران‌ و شرق‌ ترکیه‌ قرار دارد‌. شهرهای‌ مهم‌ آذربایجان‌ عبارتند از: ‌ باکو، گنجه‌، آستارا، اردو باد، خال کندی،‌ سومقاییت‌، شوشا،‌ شکی،‌ شیروان‌ و شاماخی‌.جمهوری‌ آذربایجان‌ در منطقه‌ جغرافیایی‌ قفقاز و در گذرگاه‌ اروپا و آسیای‌ جنوب‌ غربی‌ و در جوار دریای‌ خزر قرار گرفته‌است‌.

 نوع‌ حکومت‌ این‌ کشور، جمهوری‌ پارلمانی‌ چند حزبی‌ با یک‌ مجلس‌ قانونگذاری‌است‌.حدود ‌70‌ درصد مردم‌ جمهوری‌ آذربایجان‌ شیعه‌ هستند و کلا 4/93 درصد مردم‌ این‌ کشور مسلمان‌ بوده‌ و 8/4 درصد مسیحی‌ ارتدکس‌ و بقیه‌ پیرو ادیان‌ دیگر هستند. 89 درصد مردم‌ این‌ کشور آذری‌ زبان‌ هستند ‌اما در کنار زبان‌ ترکی‌ آذری (که زبان‌ رسمی است‌) زبان‌های‌ روسی‌،‌ ارمنی‌،‌ کردی‌،‌ تالشی‌،‌ یهودی‌،‌ و لزگی‌ نیز در این کشور رواج دارد. جمعیت‌ جمهوری آذربایجان‌ هم اکنون حدود 8 میلیون‌ نفر برآورد شده و واحد پول‌ منات‌ است‌. شایان ذکر است که تنش های سیاسی امنیتی جمهوری آذربایجان با همسایگانش، ریشه در مسائلی دارد که این جمهوری نوپا در برخی موارد حتی پیش از تأسیس و تکوین، با آن مواجه بوده است:

 1 – نقض حاکمیت ارضی

 حزب افراطی داشناک با حمایت جدی و همه جانبه ارمنستان با اشغال 20 درصد خاک جمهوری آذربایجان به ویژه «ناگورنو قره باغ» . 14 دهلیز لاچین، شوشی(یا، شوشا) و پیرامون آنها، این حکومت نوپا را درگیر فضایی جنگی کرده که متعاقب چنین فضایی، ناپایداری قابل تأملی در رفتار سیاسی این دولت نوپا مشاهده می گردد.

 2 – ناپیوستگی سرزمینی

 دالان «زنگ زور» در جنوب ارمنستان به پهنای حدود 42 کیلومتر، باعث جدایی جمهوری خودمختار نخجوان از خاک اصلی آذربایجان شده است. آثار ژئوپلتیک این ناپیوستگی ارضی برای آذربایجان همطراز اشغال قره باغ اهمیت دارد.شایان ذکر است که مابین آذربایجان و ارمنستان سه منطقه «قره باغ علیا» . 15 ، «نخجوان» و نیز دالان «زنگ زور» وجود دارد. زنگ زور که آذربایجان ونخجوان را از همدیگر جدا میسازد، بنا بر سیاست روس ها به ارمنستان محول گشت. جای گیری این منطقه مابین آذربایجان و نخجوان در واقع بخاطر ممانعت از همسایگی آذربایجان و ترکیه بود . نخجوان بعدها با توافق میان روسیه، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان به جمهوری خود مختار تبدیل شده و تحت حاکمیت آذربایجان قرار گرفت . قره باغ علیا نیز در سال 1923 توسط روس ها در داخل مرزهای آذربایجان قرار گرفت .

 3 – دسترسی نداشتن به آب های آزاد

 این تنگ نای ژئوپلتیک به آذربایجان ویژگی یک دولت محصور در خشکی را داده که موجب وابستگی این جمهوری به راههای ارتباطی فدارتیو روسیه، ایران و گرجستان شده است.

 4 – تهدید روسیه

 دیدگاه کارشناسی که پیرامون تهدید روسیه وجود دارد، آن است که «استقلال هیچ یک از کشورهای جمهوری مشترک المنافع از راه «انقلاب» و تغییر شرایط از درون نبوده است؛ بلکه تنها «مرگ مغزی مسکو» این جمهوری ها را به حال خود رها کرده است. بنابراین وابستگی به شبکه های ارتباطی دریایی، ریلی و زمینی روسیه، مرزهای طولانی با روس ها و هم پیمان آن یعنی ارمنستان و نیز هراس تاریخی از قدرت یابی مجدد روس ها، آذربایجان را نگران تداوم استقلال خود کرده است. فلذا تضمین استقلال در قبال تهدید روسیه، هدف محوری این دولت نوپاست. . 16

 بنا براین تلاش برای ورود به ساختار های امنیت غرب، سازمان همکاری های اقتصادی دریای سیاه، شورای اروپا و نیز در یک اشتباه فاحش استراتژیک، تمایل به همکاری جدی با اسرائیل از جمله به دلیل همین دغدغه تاریخی و تنگناهای پایدار جغرافیایی ناشی از آن است.

 5 – توهم تهدید از جانب جمهوری اسلامی ایران

 علیرغم غیر استثماری و عادلانه بودن روابط ایران و جمهوری آذربایجان که نقطه تمایز روابط این کشور با دیگر کشورهای خارجی است؛ تقابل جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه، قدرت های منفعت طلب و طماع بیگانه باعث گردیده است تا بخش زیادی از منابع تهدید و تنش خارجی ایران و آذربایجان در فضایی از وهم و خیال به حکومت نوپای آذربایجان القا شود. . 17

 هرچند جمهوری اسلامی ایران در همان روزهای نخست استقلال، موجودیت آذربایجان را به رسمیت شناخت، اما این واقعیت تاریخی که در نظام آموزشی ایران تدریس می شود که «آذربایجان و نخجوان بخشی جدا شده از سرزمین بزرگ ایران بوده است»، توسط قدرت های بیگانه به عنوان تهدید حاکمیت ملی به آنان القاء شده است.از سویی دیگر دولت آذربایجان بدون توجه به واقعیت تاریخی و عینی جمعیت غالب شیعی کشورش، همواره خود را از تأثیرپذیری از فرهنگ شیعیان ایران، (که ضامن حفظ هویت ملی آذربایجان خواهد بود) نگران جلوه داده است. مع الاسف استراتژی فرهنگی مقابله با اسلام گرایی را تمام رئیسان دولت های آذربایجان، از ایلچی بیگ تا حیدر علی اف و نیز الهام علی اف پیگیری نموده اند و با افراط در این راه، به همکاری با دشمن اصلی مردم آذربایجان، یعنی اسرائیل غاصب تن داده اند.

 علاوه بر عوامل یاد شده، مشکلات ساختاری اقتصادی، فساد گسترده اداری – مالی و دست نیابی به تفاهم و توافق مناسب با دولت های پیرامون دریای خزر بر سر رژیم حقوقی مناسب، آسیب پذیری این دولت نوپا را افزایش داده و آذربایجان را در چنبره ای از منابع بالقوه و یا فعال مشاجره های پیرامونی گرفتار کرده است. تعدد منابع تنش و تهدید خارجی بین دو کشور، تا حدودی ناشی از فقدان تعریف مشخص، روشن و پایداری است که حکومت آذربایجان در روابط خود با جمهوری اسلامی باید ارائه نماید.قدمت برخی از این منابع به سال ها و حتی دهه های پیش از استقلال آذربایجان می رسد که به آن اشاره خواهد شد.

 6 – آرمان «آذربایجان بزرگ»

 برای درک پیشینه مفهوم «آرمان آذربایجان بزرگ»؛ نگاهی به سابقه این نام گذاری ضروری است. روسیه تزاری، دشمن اصلی استقلال و تمامیت ارضی ایران، در مارس 1917م / اسفند 1295 هـ . ش سقوط کرد و زمام امور به دست حکومت موقت افتاد و درپی آن 88 تن از نمایندگان سه دوره اول تا سوم مجلس شورای ملی ایران در اول آوریل 1917م / 12 فروردین 1296 هـ . ش پیام تبریکی خطاب نمایندگان مجلس دومای روسیه فرستادند و از «پیروزی ملت بزرگ روس» ابراز خوشنودی کردند.متعاقب این پیام، لئون تروتسکی (کمیسر ملی امور خارجه دولت شوروی) در 14 ژانویه 1918م / 26 دی ماه 1296 هـ . ش یادداشت رسمی خطاب به(اسدخان) کاردار وقت ایران در روسیه شوروی ارسال نمود و افزون بر الغای معاده 1907، همه قراردادهای میان ایران و روسیه تزاری را که آزادی و استقلال ایران را به نحوی محدود می کرد، بی اعتبار دانست. .18

 در این دوره، روسها کوشیدند تا با همسایة خود،‌ ایران، روابط سیاسی برقرار کنند. در این سالها، نظام جدید روسیه با تخطئه سیاست روسیه تزاری درباره ایران و لغو قراردادها و معاهدات و امتیازات رژیم سابق، با حسن نیت در راه برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با ایران کوشید، اما به سبب بی‌‌اعتنایی دولت های ایران و کارشکنی انگلیسی ها از تلاش های خود نتیجه‌ای به دست نیاورد.

 اشاره به سابقه این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که این نگاه انقلابیون بلشویک صرفا برای مدت اندکی دوام یافت. به عنوان نمونه، علیرغم قول مکتوب نماینده لنین به ایرانی ها؛ در عمل، الغای رسمی قرارداد 1907 با پیمان مودت و شوروی در 26 فوریه 1921م / 7 اسفند 1300 هـ . ش ؛ فارغ از شرایط نخستینی که انقلابیون بلشویک تعهد داده بودند، محقق شد.

 در چنین فضای بهت آوری که ایران گرفتار فضای بهم ریخته ناشی از انحراف در انقلاب مشروطه است؛ انگلیسی ها به دلیل سقوط روسیه تزاری و به هم خوردن «بازی بزرگ».19 ضمن تلاش برای به شکست کشاندن انقلاب بلشویکی در روسیه؛ در ایران نیز در صدد انجام کودتا بودند. ناگهان در 28 نوامبر 1918م مطابق با هفتم آذر 1297 هـ . ش ؛ (حدود دوسال قبل از وقوع کودتای انگلیسی رضاخان) «جمهوری دمکراتیک آذربایجان» تأسیس شد. به نحوی که تشابه اسمی این دولت – ملت نوظهور با استان آذربایجان ایران، باعث اعتراض رسمی وزارت خارجه وقت ایران نیز شد. . 20

 2/6 – آرمان «آذربایجان بزرگ» و عکس العمل انقلابیون بلشویک در روسیه

 با زوال روحیه انقلابی بلشویک ها و همزمان، تلاش دستیاران لنین برای حفظ میراث سرزمینی به جا مانده از حکومت تزارها و نیز احساس خطر حاکمیت جدید روسیه از مفهوم «آرمان آذربایجان بزرگ» )(که عنصری قفقازی – انگلیسی به نام «محمد امین رسول زاده» سردمدار آن شده بود)؛ «حکومت خود خوانده جمهوری آذربایجان در سال‌ ‌1920‌م در یک حمله سنگین نظامی به ‌وسیله‌ ارتش سرخ سرنگون‌ گردیده و با حمایت بلشویک‌های ارمنی مانند «شائومیان» و «نریمانوف» و به یکی‌ از جمهوری‌های تشکیل‌دهنده‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ سوسیالیستی تبدیل شد». 20 و در نهایت اینکه بار دیگر جان و مال و ناموس و حیثیت مسلمانان قفقاز دست خوش قتل و غارت و تارج شد.

 شایان ذکر است که در پی این حادثه، فرصت طلبی و فریب کاری کمونیست های مدعی حمایت از حقوق کارگران و محرومین نیز کاملا آشکار شد. بلشویک ها پس از پایان دادن به عمر کوتاه جمهوری دمکراتیک آذربایجان، نام این جمهوری را تغییر ندادند. علت بقای نام پیشین که اعتراض رسمی وزارت خارجه وقت ایران را در پی داشت (و نیز محور بحث-های مهم مطبوعاتی در دهه 1930 و 1940 میلادی قرار کرفت)، به طور مشخص زمینه سازی برای دست اندازی احتمالی روس ها به جنوب ارس{سرزمین ایران} بوده است. . 21 چه اینکه بعدها سید جعفر پیشه وری و همکارانش پس از آنکه ارتش سرخ، شمال غرب ایران را تصرف کرد، خواهان «اسقرار یک حکومت خودمختار در منطقه، رسمیت یافتن زبان آذری، حضور نمایندگان بیشتر در تهران و توزیع عادلانه تر عایدات ملی شدند». 22

 3/6 – تلاش قدرت های بیگانه برای احیای مفهوم آرمان «آذربایجان بزرگ» پس از پیروزی انقلاب اسلامی شوروی ها به دلیل فضای جنگ سرد پس از جنگ دوم جهانی و نیز به دلیل آنکه رژیم پهلوی متحد استراتژیک غرب محسوب می شد، ناسیونالیست های باکو را در طرح این عقیده تا حدودی که به استراتژی دیپلماتیک اتحاد شوروی در روابط با ایران لطمه جدی وارد نشود آزاد گذاشته بودند. . 23 آنان از این اقدام خود چند هدف عمده دنبال می کردند که به صورت اجمال به آن اشاره خواهد شد:

 الف) – جایگزین کردن احساسات «ضد ایرانی» به جای احساسات «ضد روسی» در بین مردم و مسلمانان قفقاز. علیرغم اینکه به لحاظ تاریخی مسلم است که امضا کنندگان قراردادها، دستگاه مستبد پادشاهی ترکان قاجار بوده اند و نه سایر اقوام ایرانی، تبلیغ کمونیست ها بر این موضوع متمرکز شده بود که در قراردادهای گلستان و ترکمنچای ، «آذربایجان واحد» بین ایرانی ها و روس ها تقسیم شده است و برای برخورداری مردم آذربایجان جنوبی (ایران) از مزایای زندگی کمونیستی ، باید آذربایجان ایران به آذربایجان شمالی (شوروی) ملحق شود.

 ب) – ایجاد تغییرات و گسست فرهنگی در منطقه قفقاز و ترویج فرهنگ روسی مانند تغییر الفبا و مبارزه با زبان فارسی و عربی.

 پ) – مشغول کردن مقامات ومسئولان ایرانی به رفع خطر تجزیه مجدد ایران وبه انفعال کشانیدن آنان در قبال سرنوشت مسلمانان قفقاز.

 ج) – استفاده از اندیشه آذربایجان واحد و تجزیه ایران به عنوان اهرم فشار برای اخذ امتیازات اقتصادی سیاسی بویژه در دوران جنگ سرد و در زمان حاکمیت رژیم پهلوی که ایران تحت سلطه آمریکا قرار داشت.

 پس از پیروزی انقلاب اسلامی که روس ها باور نمی کردند کشور ایران بدون اتکاء قدرت های بین المللی ادامه حیات بدهد، با رؤیت استقامت ایران اسلامی اولین جرقه این حرکت شوم را زدند و حیدر علی اف معاون اول نخست وزیر وقت اتحاد جماهیر شوروی در آذر ماه 1361هـ.ش هنگام بازدید دیپلمات های خارجی از آذربایجان شوروی، (برخلاف عرف دیپلماتیک و اصل همزیستی مسالمت آمیز ایران و اتحاد شوروی)، ضمن برشمردن پیشرفت های آذربایجانِ تحت تابعیت مسکو، از عقب ماندگی و فقر استان های آذربایجان شرقی و غربی ایران اظهار تأسف کرد و در نهایت گفت: «مردم آذربایجان شوروی آرزومند وحدت دو آذربایجان و برخوردار گرداندن خلق آذربایجان ایران از رفاه و سعادت خود هستند». 24 این رویه وقیحانه در طول حیات اتحاد شوروی ادامه داشت و حتی دانشگاه باکو (به ویژه گروه تاریخ آن) بررسی های مفصلی در زمینه ابعاد، قابلیت ها و در مجموع اهمیت اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی ارس انجام داد.

 پس از فروپاشی شوروی سابق و رها شدن کشورهای مشترک المنافع به حال خود، از آنجا که در جمهوری های مستقل مشترک المنافع در دوره روسیه سابق هرگز اجازه رشد مدیریتی و سیاسی به اقشار مختلف داده نشد و تنها قشر خاصی تربیت شده بودند. تربیت شدگان دستگاه اداری شوروی در قفقاز برخلاف تمام موازین استراتژیک،‌ به جای تمرکز قوای بیرونی و درونی علیه ارامنه که قره باغ را اشغال کرده بودند، بار دیگر در سطحی گسترده تر موضوع اتحاد دو آذربایجان را زنده نمودند و بخش مهمی از قابلیت های این جمهوری نوپا را صرف این خط مشی کردند.نکته قابل تأمل آنکه، باپیگیری حیدر علی اف معاون نخست وزیر وقت شوروی در مسئولیت بعدی اش که ریاست مجلس وقت جمهوری خود مختار نخجوان بوده است، در 16 دسامبر 1990 شورای عالی این جمهوری مصوبه ای تصویب کرد و 31 دسامبر را روز همبستگی آذری های جهان اعلام کرد. بعد ها نیز شورای عالی حیدری آذربایجان مصوبه ای همانند مصوبه جمهوری خود مختار نخجوان تصویب کرد. بدین ترتیب از سال1991 تا کنون هر سال درجمهوری آذربایجان 31 دسامبر به عنوان روز عید و روز همبستگی آذری-های جهان جشن گرفته می شود.

 شایان ذکر است که مدعیان «آرمان آذربایجان بزرگ» که پس از گرایش های کمونیستی دو آتشه به طرفداری همه جانبه از غرب (به خصوص آمریکا و اسراییل) روی آورده اند، از تبلیغات ضد ایرانی خود سه هدف اساسی را دنبال می کنند:

 1- حمله و توهین همه جانبه به زبان فارسی به عنوان زبان هویتی و ملی عامل اتحاد همه اقوام ملت ایران.

 2- انکار هویت تاریخی ایرانی مردم منطقه قفقاز و آذربایجان ، تنها به دلیل اختلاف زبانی موجود.

 3- القای وجود هویت نژادی غیر ایرانی برای مردم غیور آذربایجان واقعی و مردم شمال ارس.

 همچنین برگزاری اولین کنگره آذری های جهان در 21 نوامبر 2001 در باکو و تاسیس کمیته امور آذربایجانی های مقیم خارج در جولای2002 از جمله اقدامات صورت گرفته است.این نکته قابل تأملی است که بانی این فتنه؛ «محمدامین رسول‌زاده»، از سران کمیته مساوات، در پاسخ به اعتراض ایرانی ها در 90 سال پیش نوشته است: «… از ما چرا ظنین هستید؟ باید تصور کنیم چنین گمان کرده‌اند که از گرفتن نام آذربایجان که اسم یک ولایت ایران است، به مسمای آن [منظور آذربایجان واقعی در ایران] نیز ما چشم داریم … دعوی مختاریت آذربایجان به هیچ وجه به جنوب ارس راجع نیست. باز بالفعل این را اثبات می‌کنیم … ». 25

 در جمع بندی از این بحث می توان گفت که وجود تفاوت های بارز هویتی بین دوسوی ارس، حتی برفرض تحقق آرمان آذربایجان بزرگ، ناسازگاری عمیقی را بین دو جامعه موجب خواهد شد. در واقع آذری های ایران که دارای علائق دینی محکم و نظام تربیتی مبتنی بر مفاهیم اصیل دینی هستند، برای هر جامعه و سیستم سیاسی لائیک خطر آفرین خواهند بود. به نظر می رسد بلوای تبلیغاتی هدفمندی را که وجود دارد، می توان صرفا احیای منبع تنش توسط بیگانگان نام نهاد. زیرا در حال حاضر برخی احزاب و سازمان های جمهوری آذربایجان، چنین وحدتی را نامناسب و حتی غیر ممکن می دانند.

 7 – یکپارچه نبودن سرزمین

 جغرافیای قفقاز تقریبا مشابه رأس المسندم 26 در جنوب تنگه هرمز، وضعیت پیچیده ای دارد. هر چند این پیچیدگی در تمام فضای سرزمینی به جای مانده از امپراطوری اتحاد شوروی دیده می شود و در شمار میراث شوم این امپراطوری است، اما در قفقاز که بنا بر ملاحظات قومی و مذهبی مشابه بالکان است، آثار پردامنه ای را برجای گذاشته است. جداسازی نخجوان از خاک اصلی جمهوری آذربایجان و دادن هویت سیاسی نیمه مستقلی به آن، با عنوان «جمهوری خود مختار نخجوان»،یکی از نمونه های تنش زای چنین ساختار اداری نامناسبی است . 27

 جمهوری خود مختار نخجوان با مساحتی حدود 5500 کیلومتر مربع در محاصره فضای سرزمینی ارمنستان است که مانند هلالی، جهت های شرقی، شمالی و بخش اعظم غربی آن را در برگرفته است. این جمهوری خودمختار، در بال شرقی از طریق دالان مگری و زنگ زور ارمنستان، به پهنای حدود 42 کیلومتر از آذربایجان جدا افتاده است و هیچ راه ارتباطی مستقیمی با خاک اصلی سرزمین ملی ندارد.جمهوری خود مختار نخجوان به جز مرز گسترده با ارمنستان، دارای مرز بسیار کوتاه (و انگشت مانندی) با پنهای 11 کیلومتر با ترکیه و مرزی 179 کیلومتری در طول رودخانه ارس با جمهوری اسلامی ایران است. شایان ذکر است که پیامدهای جداافتادگی و ناپیوستگی آذربایجان و نخجوان، حتی از مسأله قره باغ نیز برای باکو دردناک تر است.

 قطع ارتباط سرزمینی آذربایجان و نخجوان به معنی قطع ارتباط مستقیم زمینی این دولت با ترکیه و اروپاست؛ چنین موقعیتی سبب شده است که آذربایجان از نظر ارتباطی منحصرا با فدراسیون روسیه، جمهوری اسلامی ایران و گرجستان مرتبط باشد، زیرا مرزهای مشترک آذربایجان و ارمنستان در حال حاضر در شمار مرزهای بسته امنیتی به شمار می رود. از سوی دیگر، در حال حاضر نیز تنها راه ارتباطی زمینی مناسب و کوتاه نخجوان و آذربایجان، از طریق فضای سرزمین ایران امکان پذیر است. چنین موقعیتی این قابلیت را به ایران داده است تا درصورت لزوم ارتباط بین این دو بخش را مختل و یا به کلی قطع نماید. نکته حائز اهمیت آن است که این برتری ژئوپلتیک از یک سو به عنوان متغیری مستقل بر روابط دو کشور تأثیرگذار است و از سوی دیگر زمینه تحریک عناصر افراطی سرزمین قفقاز برای پیگیری آرمان آذربایجان بزرگ را توسط قدرت های فرامنطقه ای به وجود می-آورد. باید در نظر داشت که تنها راه ارتباطی ترکیه به جمهوری آذربایجان که ارزش استراتژیک زیادی برای این کشور دارد، دالان باریک و مردابی حاشیه بستر یکی از شاخه-های ارس به نام «قره سو» است. دولت وقت ایران در جریان مذاکران مرزی 1932م / 1311هـ.ش (که محمد علی فروغی مهره کهنه کار انگلستان مسئولیت آن را به عهده داشته است)، اختیار این باریکه بسیار مهم را به ترکیه سپرده است. «گراهام فولر» نویسنده معروف کتاب «قبله عالم»، ضمن بررسی و تحلیل پان ترکیسم و تقابل آن با اصول آتاتورک مبنی بر پرهیز از ترک وطنی، یکی از نمادهای محلی و جغرافیایی نقض این اصل را تلاش ترکیه برای دسترسی به اذربایجان می داند. وی می نویسد: «مهم است که بدانیم ترکیه در مذاکرات خود با ایران در سال 1932 به دقت درپی به دست آوردن یک راهرو زمینی باریک از ایران در مرز ترکیه و ایران بود تا وجود یک مرز مشترک باریک و زمینی میان ترکیه و منطقه خودمختار نخجوان را که تحت کنترل آذری ها بود تأمین کند؛ این باریکه تنها دسترسی مستقیم ترکیه به آذربایجان شوروی است.» . 28به هر حال واگذاری این باریکه از خاک ایران توسط پهلوی اول که دست کمی از واگذاری بحرین در دولت پهلوی دوم نداشته است؛ چند پیامد مهم دارد که به آن اشاره خواهد شد.نخست آنکه زمینه مناسب فعالیت های همه جانبه ترکیه را در خاک نخجوان فراهم کرده است، و دوم آنکه از نظر جغرافیای نظامی، نخجوان فضای مناسبی برای هجوم گسترده قوای مکانیزه به شمال غرب ایران است؛ بنابراین با توجه به وجود پایگاه نظامی آمریکا در ترکیه این موضوع می تواند از جمله منابع تنش و تهدید میان ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان به شمار می آید.

 8 – دسترسی نداشتن مستقیم به دریای آزاد

 دریای مازندران که با 378400 کیلومتر مربع مساحت، وسیع ترین و پرآب ترین دریاچه زمین است؛ قابلیت های مناسبی را برای ارتباط بین پنج کشور ساحلی مهیا کرده است. اما با وجود اینکه باکو به عنوان فعال ترین بندر حاشیه این دریا که قطب اصلی تجارت دریایی مازندران است، از نظر ارتباط های دریایی بین المللی جزو بندرهای خفه و محبوس به شمار می آید.آذربایجان با وجود مرز دریایی 315 کیلومتری، دارای موقعیت برّی است و به دلیل دسترسی نداشتن مستقیم به آب های آزاد، به کانال دنُ – ولگا و در نتیجه به روسیه وابسته است. این وابستگی با توجه به ناپیوستگی ارضی با نخجوان و ترکیه پایدار و همیشگی خواهد بود.آنچه در این موضوع مهم است و از منابع تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان محسوب می گردد، اشتباه استراتژیک ترکان قفقازی در وارد کردن آمریکایی ها به صحنه دریای مازندران و برهم زدن ترتیبات امنیتی موجود است.

 9 – روابط ایران با روسیه و ارمنستان

 باکو، هر گونه مناسبات ایران و ارمنستان را به دقت پیگیری می کند. در این زمینه دستگاه های سیاسی و تبلیغاتی آمریکایی، اروپایی و نیز اسرائیلی ها با رواج شایعات در این زمینه برای افزایش بدبینی عمیق دولت و مردم آذربایجان نسبت به جمهوری اسلامی ایران در تلاش هستند.با وجود آنکه جمهوری آذربایجان از مدتها قبل به اردوگاه آمریکایی – اسرائیلی پیوسته است، نسبت به اهداف ، ابعاد و چونگی روابط و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با روسیه نیز بدبین است و با توجه به اشغال قره باغ توسط متحد اصلی روس ها یعنی ارمنستان، جمهوری آذربایجان روابط سه جانبه ایران، روسیه و ارمنستان را به عنوان اتحادی برای تحکیم تهدید علیه خود قلمداد می کند. به هر حال هم اکنون با وجود رخنه اسرائیلی ها در حوزه حکومتی شمال رود ارس، فرآیند پیچیده ای در حوزه ژئوپلتیک قفقاز در جریان است که منابع تنش و تهدید میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را پیچیده تر نموده است.

 10 – رژیم حقوقی دریای مازندران

 پیدایش دولت – ملت های جدید در حاشیه دریای مازندران، تغییر رژیم حقوقی کنونی این دریا را که مبتنی بر قرارداد های 1921 و 1940 ایران و اتحاد شوروری است را ضروری کرده است. هر یک از کشورهای ساحلی بنا به علائق و منافع خود، ترتیبات حقوقی ویژه ای پیشنهاد می کنند. جمهوری آذربایجان که در بین تمام کشورهای ساحلی، دارای بیشترین منابع شناخته شده نفت و گاز در فلات قاره خود است، حساسیت بیشتری در قبال این موضوع دارد. در مجموع، هر رژیم حقوقی که مبتنی بر سه اصل زیر نباشد، باعث ایجاد تنش بین پنج کشور ساحلی به ویژه کشورهای جنوبی می شود و رسیدن به امنیت مناسب را مختل می سازد:

 1 – تضمین منافع همه کشورهای ساحلی.

 2 – جلوگیری از حضور قدرت های خارج از منطقه و اصولا جلوگیری از نظامی شدن دریا.

 3 – تضمین همکاری و هماهنگی پنج کشور ساحلی در زمینه های گوناگون مرتبط با مسائل زیست محیطی، حفظ ذخایر آبزیان، تسهیل مقررات رفت و آمد، حمل و نقل و… است.

 نکته مهم آن است که مد نظر قرار دادن چنین اصولی با سیاست های اشتباه آذربایجان هماهنگ نیست، زیرا این دولت بر خلاف منافع ملی خودش، مشوق حضور ناتو و آمریکایی ها در صحنه این دریاست که بدون شک از منابع اصلی تنش و تهدید میان ایران و جمهوری آذربایجان خواهد بود. . 29

 11 – حقآبه ارس

 برداشت عمده ایران از ارس تاکنون تقریبا منحصر به جلگه مغان و در واقع کمتر از حقآبه اش بوده است، اما در آینده با افزایش نیازهای آبی برای توسعه اقتصادی و کشاورزی، برداشت ها و نیازهای آبی ایران بیشتر خواهد شد. این موضوع می تواند در آینده یکی از منابع تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان باشد.

 12 – قراردادها و گرایش های نظامی آذربایجان

 اشغال 20% خاک جمهوری آذربایجان با حمایت مستقیم روسیه توسط ارمنستان؛ مدیران قفقازی تربیت شده توسط نظام کمونیستی شوروی را به شدت سردگم نموده است. حیدر علی اف رئیس جمهور متوفای جمهوری آذربایجان در سمت معاونت اول نخست وزیر وقت اتحاد جماهیر شوروی برخلاف عرف دیپلماتیک و اصل همزیستی مسالمت آمیز ایران و اتحاد شوروی، با رویه ای افراطی در طول حیات اتحاد شوروی پی گیر آرمان آذربایجان بزرگ و جدایی بخشی از خاک جمهوری اسلامی بوده است، تاجایی که حتی دانشگاه باکو (به ویژه گروه تاریخ) آن را مأمور بررسی های مفصل در زمینه ابعاد، قابلیت های اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی ارس نموده بود. همین فرد در زمان اشغال قره باغ، نماینده ای را به منظور درخواست اعزام نیروهای عملیات رزمی ایران جهت شرکت در جنگ با ارمنستان، به جمهوری اسلامی ایران گسیل داشته بود. . 30

 در چنین شرایطی، مدیران دولت – ملت جمهوری آذربایجان به هر جانبی روی می-آورند تا بر تنگناهای موجودشان غلبه نمایند. این کشور در حال حاضر با وجود آنکه با روسیه قرارداد همکاری های نظامی و امنیتی دارد، پای آمریکا، انگلیس ، اسرائیل و وهابیت عربستان سعودی را نیز به منطقه قفقاز گشوده است. همچنین بخشی از قراردادهای نظامی باکو عبارتند از:

 1 – قرارداد استراتژیک و مشارکت دوجانبه در دفع تجاوز و نیز قرارداد همکاری های نظامی در سطوح آموزشی، لجستیک و تسلیحاتی با ترکیه.

 2 – برنامه همکاری ناتو و پذیرش برنامه مشارکت برای صلح این سازمان و به خصوص تن دادن به قرارداد الحاقی به پیمان محدودیت سلاح های متعارف اروپا موسوم به «جناحی» است، 31 که از جمله ثمرات آن، بازدیدهای مرتب نمایندگان اروپایی این پیمان از تجهیزات ارتش آذربایجان است. علیرغم آنکه دشمن اصلی جمهوری آذربایجان یعنی کشور ارمنستان، با وجود روابط استراتژیک با روسیه اساسا در حوزه تمدنی اروپا تعریف شده است.

 در همین حال روسیه با استفاده از قرارداد«جناحی» و نیز ادامه فعالیت پایگاه نظامی «قبله» و وجود پروتکل های همکاری مرزی و بازگرداندن مجرمان، زمینه های مانور خود در این کشور را تا حدودی باز گذاشته است. این درحالی است که هم اکنون نه تنها دورنمای روشنی و مثبتی از حل و فصل مناقشه قره باغ به چشم نمی خورد، بلکه این نقطه بحرانی، انگیزه و یا بهانه ای برای کشیده شدن نیروهای ناظر صلح ناتو به عنوان بازوی نظامی پیمان امنیت و همکاری اروپا و نیز «گروه صلح مینسک» به منطقه شده است که به نظر می رسد حضور آنها پیش درآمدی برای حضور گسترده ناتو باشد. هرچند در حال حاضر با توجه به حساسیت روسیه و قضایای اخیر دخالت نظامی این کشور در گرجستان، امکان پیوستن آذربایجان به ناتو بسیار بعید است. نکته حائز اهمیت آنکه، این خطای استراتژیک و تلاش برای بازکردن پای ناتو، آمریکا و اسرائیل به قفقاز، یکی از منابع تنش و تهدید میان ایران و جمهوری آذربایجان خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش باکو برای همگرایی با آمریکا و اسرائیل را به عنوان عامل ناامن سازی ساحل دریای مازندران و ایجاد فضای امنیتی و نظامی گرایانه در مرزهای شمالی خود نکوهش کرده است. به ویژه آنکه بعد از واقعه 11 سپتامبر و گسترش تحرکات نظامی و تجاوزگرانة آمریکایی ها در خاورمیانه، جمهوری آذربایجان تحت تأثیر جنگ روانی تقسیم جهان به دو قطب ضد تروریسم و حامی تروریسم توسط دولت جنگ افروز جرج بوش، «‌ خدمات نظامی ویژه» ای را به دولت آمریکا ارائه نموده است. که شامل موارد ذیل است:

 الف – در جریان اشغال افغانستان، زمین و آسمان جمهوری آذربایجان به دستور حیدرعلی‌اف در اختیار نظامیان آمریکا قرار گرفت. همچنین در آستانة‌ حملة‌ آمریکا به افغانستان، صدها تن از سربازان آمریکایی در پادگانهای حومه باکو مستقر شدند. برخی جنگ‌افزارها و تجهیزات نظامی آمریکا به پایگاه های هوایی این جمهوری منتقل شد. جنگنده‌ها و بمب‌افکن‌های آمریکایی نیز در این کشور مستقر شدند و در کل، این کشور به عنوان پایگاه پشتیبانی و لجستیک آمریکا فعال شد.

 ب – این ماجرا، در جریان حملة‌ آمریکا به عراق نیز تداوم یافت و هر روز بر دامنة‌ آن افزوده شد. در حاشیة دریای خزر و در کنار مرزهای ایران، ایستگاه های و رادارهای آمریکایی نصب شد. از جمله خدمات سیاسی- نظامی دولت باکو به آمریکا، اعزام نیرو به عراق و افغانستان است. صدها تن از نیروهای نظامی این جمهوری، سال هاست که در افغانستان و عراق، تحت فرماندهی اشغالگران آمریکایی به سر می برند.

شایان ذکر است که مقامات باکو تاکنون از اعلام تعداد دقیق کشته‌شدگان نظامی اعزام شده به افغانستان و عراق خودداری کرده‌اند، اما هر از گاهی خبر کشته‌شدن این نظامیان در برخی مطبوعات باکو اعلام می‌شود. اخیراً نیز جنازة یک سرباز دیگر به نام « رافایل آقایف» از عراق به باکو فرستاده شد. همچنین یکی از تحلیل‌گران سیاسی باکو در مقاله‌ای اظهار داشته است: «‌استقلال حرف پوچی است، جمهوری آذربایجان مستقل نشده است. روسها رفته‌اند و جای آنها را آمریکایی‌ها گرفته‌اند . 32

 3 – پارلمان باکو اخیراً برنامه همکاری این کشور با فرماندهی نیروی نظامی آمریکا مستقر در اروپا را تصویب کرد. « آیدین میرزازاده» معاون کمیسیون اموردفاعی و امنیتی پارلمان باکو گفت: «این برنامه با هدف همگرایی هر چه بیشتر نیروهای نظامی دولت باکو با نهادهای امنیتی «یوروآتلانتیک» تدوین و تصویب شده است». وی افزود: «در قالب این برنامه همچنین رایزنی‌های دو جانبه نظامی بین دولت باکو و آمریکا، ایجاد گروه کاری دولت باکو و فرماندهی نظامی آمریکا در اروپا و برگزاری همایش‌های مشترک و طرح‌ریزی برنامه‌های نظامی تدارک دیده شده است». 33

 4 – تصویب برنامه همکاری جمهوری آذربایجان با فرماندهی نیروی نظامی آمریکا مستقر در اروپا در شرایطی است که به نوشته روزنامه روسی «ودوموستی» (Vedomosty) وزارت دفاع روسیه با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده است که، آمریکا درصدد است ایستگاه استراق سمع و جاسوسی دیگری را نیز در خاک این جمهوری دایر نماید. مقامات وزارت دفاع باکو با ابراز بی‌اطلاعی از این موضوع، اعلام کرده‌اند: مشخص نیست که وزارت دفاع روسیه براساس چه استدلال و مدرکی چنین بیانیه‌ای را صادر کرده است. 34

 در جمع بندی این بحث باید گفت که سران باکو در توجیه روابط غیر متعارف خود با امریکا و رژیم اشغالگر قدس ادعا میکردند که میخواهند با کمک امریکا و لابی یهودی ، ارامنه را به خروج از قره باغ وادار کنند . اما امروزه با گذشت سالها امضای توافق نامه آتش بس میان حیدر علی اف و رییس جمهور ارمنستان و در حالی که در این مدت دولت باکو به تمام خواستهای امریکا از جمله همکاری در اشغال افغانستان و عراق ، اعزام سرباز به این دو کشور ، واگذاری ایستگاههای جاسوسی در شهرهای مختلف از جمله باکو و استارا به امریکا ، گشایش سفارت رژیم صهیونیستی در باکو ، واگذاری منابع نفتی به شرکتهای امریکایی و انگلیسی ، تامین نفت مورد نیاز اسراییل و… عمل کرده است ، هنوز نه تنها یک وجب از خاک قره باغ تخلیه نشده است ، بلکه مناطقی بجز قره باغ که در اشغال حکومت ارمنستان است نیز آزاد نشده است. در ادامه آنچه مسلم است، این است که همکاری های گسترده نظامی بین دولت باکو با آمریکا مانع همکاریهای گسترده و حمایت‌های آمریکا از ارمنستان و استقلال‌‌طلبان قره‌باغ نشده و همچنین باعث تقویت مواضع باکو در مناقشه قره‌باغ نیز نگردیده است، بلکه باعث تضعیف موقعیت این جمهوری و افزایش بی‌اعتمادی میان برخی همسایگان این کشور شده است. چرا که طرحهای نظامی آمریکا در جمهوری آذربایجان هر کدام با هدف ایجاد تنش در منطقه و گسترش نفوذ در کل منطقة قفقاز پیگیری می‌شوند و در چنین شرایطی نیز روشن است که آمریکا حتی در یک سند همکاری نیز بر «تعلق قره‌باغ» به جمهوری آذربایجان اذعان نکرده است و از این رو حاضر نیست برای احیای تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان اقدامی به عمل آورد. بلکه آمریکا از طریق دولت باکو به دنبال نظامی کردن دریای مازندران و انجام اقدامات جاسوسی علیه روسیه، ایران و استمرار استیلای خود بر جمهوری آذربایجان و غارت نفت و منابع این کشور است.شایان ذکر است که در چنین فضایی برخی رسانه های دولتی باکو اصرار دارند که هر گونه ناکامی در بحث قره باغ را به روابط ایران با ارمنستان پیوند بزنند . «عاکف حمید اف» تحلیل گر سیاسی میگوید : دیگر مردم ما حرف هایی را که رسانه های دولتی باکو یا مطبوعات غربگرای پات ترکیست علیه ایران منتشر میکنند باور ندارند . ایلچی بیگ و حیدر علی اف و الهام علی اف می گفتند که با کمک امریکا و لابی یهودی و اسراییل ارمنستان را شکست خواهیم داد . فرض کنیم که ایران روابط اقتصادی گسترده ای با ارمنستان دارد و از نظر من این طبیعی است . ترکیه هم روابط اقتصادی گسترده ای با ارمنستان دارد و شرکت های ترک در ارمنستان مشغول فعالیت هستند . سوال اصلی من این است که آیا حکومت باکو و امریکا و لابی یهودی تاکنون برای آزادی اراضی اشغال شده اقدامی انجام داده اند؟. 35

 13 – گسترش وهابیت و گروه های میسیونری

 بازتاب انقلاب اسلامی در میان دولت – ملت جمهوری آذربایجان که اشتراک فرهنگی و مذهبی فراوانی با مردمان ایران اسلامی دارند و تأثیر ارزش های انقلاب اسلامی در آن کشور (که مصداقی از صدور انقلاب اسلامی است)، سیاستمداران خام و ناپخته جمهوری آذربایجان را به خطای استراتژیک دیگری وادار ساخته است که همان ایجاد فضای عمل فرهنگی و سیاسی برای تفکر ضد اسلامی و ضد شیعی وهابیت و نیز برخی گروه های میسیونری مسیحی است. نمونه آن در برخورد قهرآمیز نیروهای دولتی جمهوری آذربایجان با عزاداران اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در محرم سال 1388هـ.ش است. این درحالی است که اکثریت جمعیت این کشور مسلمان پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تشکیل می-دهند.

 این موضوع را می توان اثر مستقیم گرایش دولتمردان جمهوری آذربایجان به دشمنان فرهنگ و امنیت آن کشور یعنی آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی دانست. در حالی که نقاط مشترک فرهنگی می تواند محملی برای همکاری و درک متقابل میان دو کشور باشد؛ توسط دشمنان اسلام، به منبع تنش و تهدید فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان مبدل شده است. بنا بر اسناد موجود ، پس از فروپاشی شوروی و ایجاد جمهوری‏های تازه استقلال یافته در منطقه، تلاش برای گسترش وهابیت از سوی برخی محافل خارجی شدت گرفته است. به دنبال آن، بحث «تهدید اصول‏گرایی اسلامی از سوی جمهوری اسلامی ایران» توسط محافل تبلیغاتی غربی و صهیونیستی در افکار عمومی القاء گردید، ولی به زودی آشکار شد که جمهوری اسلامی ایران روابط خود را با کشورهای منطقه در چارچوب منافع مشترک تنظیم کرده است و اساساً کانون تهدید، گروه‏های وهابی هستند که با ذخایر مالی هنگفتی که برخی سران کشورهای عربی در اختیارشان قرار می‏دهند، تحت پوشش مؤسسه‏های خیریه در میان اقشار فقیر به ویژه یک میلیون آواره جنگ قره‏باغ فعالیت کرده و در قبال کمک‏های مالی، آنها را به وهابیت جذب می‏کنند.آمارهای متفاوتی از تعداد گروه‏های وهابی در جمهوری آذربایجان داده شده است که گاه تعداد آنها به صدها مورد می‏رسد. گفته می‏شود برخی مساجد باکو نظیر مسجد ابوبکر، محل فعالیت‏های آشکار وهابیون است.همچنین گروه‏های میسیونری مسیحی نیز در این کشور فعال شده اند که از جمله می‏توان به کلیسای «حیات سوزو»، کلیسای «بش اون لوقلار»، «یهوا شاهیدتری»، «آدوانتیس‏های روز هفتم»، «برادری گیده اون»، کلیسای «ایختوس» و «مروجین حیات نوین» اشاره کرد. جالب اینکه هرگاه حکومت باکو اقدامی در کنترل فعالیت گروه‏های میسیونری انجام داده است، با واکنش سفارت آمریکا در این کشور مواجه شده است. دراین خصوص می‏توان به واکنش غربی‏ها و شورای اروپا به تعطیلی فعالیت کلیسای «معبد محبت» در جمهوری آذربایجان اشاره کرد. این کلیسا بر خلاف قانون اساسی این جمهوری، در راستای ایجاد دشمنی بین مذاهب فعالیت می‏کرد. پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوری آذربایجان به دلیل سیاست های فرهنگی گذشته و باتوجه به عدم همخوانی منافع شخصی وحزبی سران این کشور با دین اسلام و مذهب تشیع و نیز به دلیل فشار قدرت های خارجی، بدون توجه به مذهب اکثریت مردم این جمهوری، قانون اساسی این کشور بر اساس دو اصل لائیسم (دنیوی بودن) وسکولاریسم (جدایی‌ دین از سیاست) وضع گردید.

 بندهای 2،3،4 اصل 48 قانون اساسی دولت باکو که به موضوع دین اختصاص یافته است، سیاست دولت باکو را در قبال مذهب بیش از 80 درصد مردم آذربایجان را به خوبی نشان می دهد :

 بند 2- «هرکس حق نگرش مستقل به دین، اعتقاد به هر دینی به صورت فردی و یا جمعی، عدم اعتقاد به هیچ دینی و همچنین بیان و انتشار اعتقاد دینی خود را دارد.»

 بند 3- «انجام مراسم دینی در صورتی که قواعد و انضباط اجتماعی را برهم نزند و یا در ضدیت با اخلاق عمومی نباشد آزاد است.»

 بند 4- «عقیده و اعتقاد دینی موجب برائت برهم زدن حقوق جمعی نمی‌شود.»

 چنانچه ملاحظه می‌شود قانون اساسی دولت باکو نه تنها از اسلام و مذهب تشیع که دین و مذهب اکثریت مطلق مردم این کشور است، سخنی به میان نیاورده بلکه با بیان اینکه عدم اعتقاد به هیچ دینی آزاد است بی‌دینی را نیز تائید کرده است. درحال حاضر حق نگرش آزاد به دین(بند2 ماده 48) صرفا در خدمت عناصر ضد اسلام و ضد مکتب تشیع قرار گرفته که با اهداف خاصی در جمهوری آذربایجان حضور دارند. آنان با روش های متعدد در صدد افزایش تاثیرگذاری بر دولتمردان باکو هستند این در حالی است که حدود 80 درصد از مردم جمهوری آذربایجان (شیعیان) برای انجام مراسم مذهبی با محدودیت های جدی مواجه هستند. امروزه بندهای 3 و 4 ماده اخیر الذکر به دستاویز دولت باکو برای برخورد با مراسم عزاداری ماه محرم در سطح خیابان ها تبدیل شده است. این در حالی است که در اولین سال های بعد از فروپاشی شوروی مراسم عزاداری حسینی و به خصوص روز عاشورا در سطح گسترده تری در معابر عمومی این کشور برگزار می شد که برخی محافل لاییک و وابسته به غرب با ابراز نگرانی از این وضعیت و با استناد به قانون اساسی موصوف محدودیت هایی را برای شیعیان ایجاد کرده اند.

 در نهایت باید گفت، عدم عزم حکومت باکو در مقابله با گسترش وهابیت و گروه های میسیونری می‏تواند موجب ایجاد چالش‏های دینی و ملی گردیده و ایجاد تفرقة دینی و مذهبی بخصوص افراط گری های وهابیت و مسیحیان صهیونیست موجب تزلزل در وحدت و وفاق ملی ‏شود که خود یکی از عوامل اصلی ناامنی است.

 جمع بندی و نتیجه گیری

 منابع تنش و تهدید میان جمهوری اسلامی ایران و دولت – ملت آذربایجان، در پنج گروه قرار می گیرند:

 1 – یکپارچه نبودن سرزمین آذربایجان و محصور بودن آن در خشکی می تواند زمینه‌های وابستگی درازمدت ژئوپلتیک آذربایجان به ایران را فراهم آورد.

 2 – مسأله اتحاد آذربایجان و یا آرمان آذربایجان بزرگ در شمار مسائل قومی محسوب می شوند.

 3 – گرایش استراتژیک آذربایجان به آمریکا و رژیم صهیونیستی را می توان در شمار منابع تنش ژئو استراتژیک دو کشور به حساب آورد.

 4 – بازتاب انقلاب اسلامی در میان دولت – ملت جمهوری آذربایجان و تأثیر ارزش-های انقلاب اسلامی در آن کشور که توسط دشمنان اسلام به نقطه تنش و تهدید مبدل شده است، در شمار مسائل فرهنگی است.

 5 – دو موضوع دیگر تنش و تهدید، یعنی مسأله حقآبه ارس و نظام حقوقی دریای مازندران، از ماهیت ژئواکونومیک برخوردارند.

 در بین تمام منابع موجود تنش، دو موضوع در آینده نقش اصلی را در روابط دو کشور ایفا خواهد کرد و بقیه منابع را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. نخست، مسئله فرهنگی تأثیر ارزش های انقلاب اسلامی در آن کشور است و دوم، مسأله قومی آرمان آذربایجان بزرگ است.

 در مورد موضوع نخست که بازتاب انقلاب اسلامی در میان دولت – ملت جمهوری آذربایجان است؛ خطای استراتژیک سیاست مداران جمهوری آذربایجان در ایجاد فضای مانور فرهنگی و سیاسی برای دشمنان فرهنگی و مذهبی کشورشان، آنها را رودروی مردم خویش قرارداده است که در آینده تبعات این رفتار غلط گریبان گیر آنان خواهد شد و باید پاسخگوی ملت مسلمان خود باشند.اما در مورد مسأله دوم یعنی موضوع قومی «آرمان آذربایجان بزرگ»، تازمانی که نظام جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی و به ویژه دیپلماتیک در مقیاس جهانی قدرتمند باشد، جمهوری آذربایجان در طرح این موضوع بیش از ایران آسیب خواهد دید. اما به محض احساس آغاز ضعف و فتور در ایران اسلامی، ناسیونالیست های ترک منطقه قفقاز به فکر بهره برداری از فرصت خواهند افتاد. کما اینکه متأسفانه در فتنه طراحی شده توسط قدرت های بیگانه پس از دهمین انتخاب ریاست جمهوری ایران در سال 1388، علیرغم اینکه منافع ملی آذربایجان ایجاب می‌کرد که حکومت باکو در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران سیاست معقولانه‌ای دنبال کند، ولی جمهوری آذربایجان با ضربه‌ای که نظام سلطه غرب بر علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تمهید بود، همراهی نموده و نوای شوم فروپاشی ایران و تحقق یافتن اندیشه «آذربایجان بزرگ» در محافل لائیک آن کشور مجددا مطرح گردید.

 پى‏نوشت‏ها

 1. سرلشکر فیروزآبادی در سخنان خویش با اشاره به مشترکات خونی مردم آران و مردم ایران و داشتن فرهنگ غنی دینی، مذهبی، تاریخی ملت‌های دو کشور، تصریح کرد: امیدواریم جناب آقای الهام علی‌اف به این امور که ارکان استحکام دولت اوست، توجه کند و گرنه عاقبتی سیاه خواهد داشت و بیداری مردم آران قابل سرکوب کردن نیست.وی افزود: بعضی کشورهای همسایه و مسلمان که با هم روابط خوبی هم داریم، متأسفانه ملاک‌های دوستی را حفظ نمی‌کنند و دست صهیونیست‌ها را بر کشور خود باز می‌گذارند و امروز بخشنامه می‌دهند که احکام الهی را در میان مردم مسلمان ممنوع کنند.عضو شورای‌عالی امنیت ملی کشور تأکید کرد: بنده یک بار دیگر نیز هشدار داده بودم که در رگ‌های مردم آران خون ایرانی جاری است و قلب‌های آن‌ها به عشق اسلام و قرآن و به آهنگ علی(ع) می‌تپد.

 2. Water War.

 3. کریمی پور، یدا… ، تحلیل ژئوپلتیک نواحی بحرانی سیستان و بلوچستان، پایان نامه دکتری (تهران: دانشگاه تربیت مدرس،1371،) ص35.

 4. منظور از «موقعیت های نسبی»، به عنوان مثال، توانایی جمهوری اسلامی ایران بر نظارت و نیز بستن تنگه هرمز در وقت لازم است. این موضوع بقدری حائز اهمیت است که تصور آن نیز برای قدرت های فرامنطقه ای مستلزم وحشت و اضطراب است.

 5. از جمله آنکه علیرغم اظهار نظر یکی از مسئولین بلندپایه دولت دهم مبنی بر اینکه «ادبیات نظامی را در حوزه فرهنگ قبول ندارد»، مفهوم «ژئوکالچر» و کارکردهای مبتنی بر جغرافیای فرهنگی، از جمله ابداعات یک مؤسسه مطالعاتی نیروی دریایی آمریکا می باشد.

 6. نظریه «هلال شیعی» که برای اولین بار توسط عبدا… پادشاه اردن مطرح گردید.

 7. پیتر هاگت، جغرافیا ترکیبی نو، جلد دوم، ترجمه شاپورگودرزی نژاد، (تهران: انتشارات سمت ،1376) ص 378.

 8. به عنوان نمونه، اشغالگران عراق در سال 1388هـ.ش آن را به عنوان یکی از منابع تنش میان دولت های ایران و عراق فعال کردند.

 9. نمونه این رفتار را در حمله سال 1388ه.ش روسیه به گرجستان به بهانه حمایت از اتباع روسی می توان شمرد.

 10. در خرداد ماه 1389ه.ش، رسانه های رسمی خبر ایجاد سپر موشکی توسط قدرت های فرا منطقه ای در خلیج فارس را منتشر کردند که در عمل کشور ترکیه در تابستان 1390 به این اقدام تنش زا دست یازید.

 11. Geo Economic

 12. Geo Strategic & Geo Politics.

 13. Geo Culture.

 14. Nagorno-Karabagh.

 15. در اصل نباید مناطق«قره باغ» و «قره باغ علیا» را یکی دانست زیرا قره باغ علیا به مساحت «4329» کیلومتر مربع تنها بخشی از منطقه وسیع قره باغ است . قره باغ از شهرستان-های آغدام، ترتر، یواله، فضولی، بیلگان، قبادلی، جبرائیل، مینگه چویر، آغجابدی، خواجوند، شوشا، خان کندی، لاچین،کلبجر، خانلار، گوروس، آق دره، برده، زنگ زور و خادروت تشکیل مییآبد . در حالیکه قره باغ علیا شامل مناطقی چون؛ خان کندی، شوشا، آق-دره، مادروت، خواجاوند و آسکرون می باشد.

 16. شایان ذکر است که در تاریخ 17/6/1388 خبرگزاری فارس به نقل از روزنامه «گازیه تا» گزارش داد که روسیه به اظهارات سفیر آذربایجان در مسکو درباره امکان راه حل نظامی برای حل مناقشه قره‌باغ، پاسخ تهدید آمیز داده است. دبیر کل «سازمان پیمان امنیت جمعی کشورهای مشترک المنافع» که روسیه در آن نقش رهبری دارد اعلام کرد: «هر نوع تجاوز نظامی جمهوری آذربایجان به قره باغ به منزله تهدید همه کشورهای عضو این سازمان محسوب می شود».

 17. برای دریافت درک درست از عمق استثمار منابع کشور آذربایجان توسط قدرت های بیگانه لازم است به نکته توجه شود که میزان تولید نفت خام جمهوری آذربایجان روزانه حدود یک میلیون بشکه است که درآمد حاصل از این محل، 25 درصد سهم دولت و مابقی سهم سرمایه گذاران خارجی است.

 18. مورخ الدوله، سپهر، ایران در جنگ بزرگ، تهران، انتشارات ادیب، چاپ دوم، 1362، ص 457- 456.

 19. “بازی بزرگ” عنوان مقطع مهمّی از تاریخ استعمارگری در اوایل قرن نوزدهم است و در نیمۀ دوم قرن نوزدهم هنگامی تشدید شد که پیشروی روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز، زنگ خطر را برای حکومت بریتانیا به صدا درآورد. در نیمۀ دوم قرن نوزدهم، روسیه آرام آرام توانایی رقابت با قدرت های اروپایی را از دست داد و کمتر می توانست در سیاست های اروپایی رقابت کند، بنابراین تلاش کرد در آسیا با رقبایش مقابله کند. در این راستا ایران به یکی از اهداف عمده رقابت های امپریالیستی روسیه تبدیل شد. فشار همزمان روسیه و بریتانیا و دخالت های آنها در حوزه های سیاسی – اقتصادی ایران بسیار سخت و در حقیقت غیر قابل مقاومت بود. بنابراین آثار عمیق خود را بر ایران دوران قاجار بر جای گذاشت. نقطۀ عطف “بازی بزرگ” در سال 1907 هنگامی شکل گرفت که روسیه و انگلستان با قراردادی ایران را به مناطق نفوذ خود تقسیم کردند. براساس این قرارداد، مناطق شمال و مرکز ایران حوزۀ نفوذ روسیه و مناطق جنوب شرقی ایران حوزۀ نفوذ انگلستان و منطقه میانی منطقه بی طرف اعلام شد.

 20. نگارنده معتقد است که بررسی نقش انگلیسی ها در ایجاد «جمهوری آذربایجان» در منابع تحقیقی و پژوهشی ایران مشاهده نشده است. دلایل نقش آفرینی بریتانیا در مقاله ای جداگانه تحت عنوان «نقش انگلیسی ها در تأسیس «جمهوری آذربایجان» درج شده که انشاءالله در آینده نزدیک تقدیم خواهد شد.

 20. رضا، عنایت الله، آذربایجان و آران(آلبانیای قفقاز)، مجموعه انتشارات ادبی، تاریخی موقوفات دکتر افشار یزدی، تهران، 1372.

 21. همان، به نقل از بارتولد نویسنده و مستشرق روس، ص 54.

 22. فاوست، لوئیس، ایران و جنگ سرد بحران آذربایجان، کاوه بیات، مؤسسه وزارت امور خارجه، تهران، 1373، ص 55.

 23. کریمی پور، یدا…، جغرافیای سیاسی – امنیتی شمال غرب ایران، پروژه تحقیقاتی، بخش چهارم.

 24. رادیوی تبلیغاتی حکومت انگلیس (BBC)، صبح روز دوم آذر ماه 1361.

 25. روزنامه ایران، تاریخ26ثور،‌(اردیبهشت 1298خورشیدی)،‌ شماره439.

 26. قسمت انتهایی ساحل جنوبی تنگة هرمز (رأس المسندم) جزو سرزمین عمان محسوب می شود که امارات متحدة عربی آن را از سرزمین اصلی عمان جدا کرده است.

 27. امیراحمدی، بهرام، «جغرافیای قفقاز»، تهران، انتشارات وازرت امور خارجه، 1375.

 28. فولر، گراهام، قبله عالم، پیشین، ص229.

 29. هشدار دقیق و به موقع سرلشگر بسیجی دکتر فیروزآبادی از این زاویه قابل تحلیل است.

 30. متن مذاکره نماینده جمهوری آذربایجان با همتای ایرانی، متن این سند محرمانه و غیر قابل انتشار است.

 31. کریمی پور، یدا…، جغرافیای سیاسی – امنیتی شمال غرب ایران،پیشین، بخش چهارم.

 32. خبرگزاری های رسمی، به نقل از مطبوعات جمهوری آذربایجان.

 33. همان، به نقل از مطبوعات جمهوری آذربایجان.

 34. همان.

 35. همان.»

 انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا