آذربایجاناخبارایران

سفر آیت‌الله نوری همدانی جلوه ای از جایگاه مرجعیت بین شیعیان آذربایجان بود

کارشناس مسائل غرب آسیا با تاکید براینکه درحال حاضر دو فرهنگ غربی و اسلامی در جامعه آذربایجان به صورت موازی رشد پیدا می‌کنند، گفت: دولت آذربایجان محرک رشد فرهنگ غربی و متدینن محرک ترویج دین داری بین مردم هستند.
به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز، جمهوری آذربایجان با مساحتی برابر 6/86 هزار کیلومتر مربع در شرق قفقاز واقع شده و نوار مرزی آن در ساحل غربی دریای خزر 456 کیلومتر است. بندر باکو بزرگترین شهر ساحلی دریای خزر با دو میلیون نفر جمعیت یکی از بزرگترین و قدیمی ترین شهرهای منطقه است. جمهوری آذربایجان هم از نظر موقعیت ژئوپلیتیکی و هم مکان جغرافیایی از اهمیت خاصی در منطقه قفقاز و دریای خزر برخوردار است که این موقعیت یگانه و تغییرناپذیر است.
میراث فرهنگی و معماری ملی و اسلامی جمهوری آذربایجان مهمترین عامل ثبات ملت جمهوری آذربایجان است. آذربایجان دومین کشور شیعه جهان است که با برخورداری از باور آذری‌ها به اینکه خودشان ملت بزرگی هستند که سابقه دولتمداری در منطقه را دارا هستند، به آنان نوعی اعتماد به نفس داده است. میراث‌های گرانبهای معماری و آداب و رسوم مردم آن در کنار تنوع فرهنگی و انواع غذاها، پوشاک و صنایع دستی متنوع و چشم اندازهای جغرافیایی متنوع این کشور را به موزه مردم شناسی تبدیل کرده است که همه ساله هزاران گردشگر خارجی را بخود جلب می کند که موجب شکوفایی اقتصادی می شود.جمهوری آذربایجان پرجمعیت‌ترین کشور در میان جمهوری‌های قفقاز است.
در این باره و در مورد وضعیت شیعیان کشور آذربایجان گفت‌وگویی را با علی اصغر خواجه الدین کارشناس مسائل غرب آسیا پرداختیم که در ادامه متن آن را می خوانیم:

ابتدا در مورد وضعیت شیعیان جمهوری آذربایجان از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی را به طور کلی بیان فرمایید؟
کشور جمهوری آذربایجان بعد از جمهوری اسلامی ایران از لحاظ درصد جمعیتی شیعه دومین کشور جهان است که حدود 70 تا 75 درصد جمعیت آن کشور شیعه است که این جمعیت نشانگر این است که این کشور محیطی مناسب برای معارف اهل بیت(ع) است.
علت اینکه امروزه این کشور از لحاظ معارف دینی فعالیتی کم رنگ در جهان اسلام دارد این است که حدود 70 سال در این کشور تبلیغ کمونیست بوده و قبل از آن هم سیاست تزار در این کشور حکم فرما بود یعنی تبلیغ فرهنگ روسی داشت.
دو عاملی که باعث شده مردم جمهوری آذربایجان نسبت به مباحث دینی و هویت خویش غافل باشند کمونیست و تزار بود؛ کمونیست سیاست دین زدایی داشت و با ادیان مبارزه می کرد و نقش تزار مبارزه با ملیت و هویت بود.
کمونیست ها برای دین زدایی علما را به قتل می رساندند مدارس دینی را تعطیل کردند مساجد را تغییر کاربری و تبدیل به انبار می کردند و از 1500 تا 200 مسجدی که در شوروی وجود داشت فقط تعداد محدودی فعالیت می کردند و به هیچ عنوان تبلیغ دینی رسمی وجود نداشت، به همین دلیل مردم کاملا با مباحث دین فاصله گرفتند.
با وجود خفقان در مباحث دینی در دوران کمونیست ولی بحث امام حسین(ع)، محرم و عاشورا به صورت مخفیانه در منازل مطرح بود و مباحث احکام اموات را هم رعایت می کردند ولی سایر احکام دین از جمله نماز، روزه و حجاب و …در این کشور در زمان کمونیست نمایان نبود.
بعد از فروپاشی شوروی حکام که سرکار آمدند چون پرورش یافته دوران کمونیست بودند با زبان دموکراسی حرف می زدند ولی تفکر و ذهنیت کمونیستی داشتند و با دین و تبلیغ دین خیلی موافق نبودند ولی با این وجود فعالیت های تبلیغی نسبی ایجاد شد و دین کم کم تبلیغ شد و طلبه ها مشغول تحصیل در داخل و خارج شدند تا بتوانند معارف اهل بیت(ع) را در کشور خود و سراسر جهان گسترش دهند.
بعد از فرو پاشی شوروی و مستقل شدن کشور آذربایجان 2 عامل باعث مشکل در تبلیغ دین به صورت گسترده در کشور خود مختار شد یکی از آنها این بود که حکام که سر کار آمدند با همان ذهنیت و تفکر کمونیستی حکومت کردند و دوم عامل اینکه دروازه فرهنگ غربی به شکل گسترده در این کشور نفوذ کرد و این سبب شد که مردم کم کم از دین فاصله بگیرند و دوستداران وعاشقان اهل بیت(ع) در مذیقه قرار گیرند.

چرا با آنکه شیعیان اکثریت جمعیت جمهوری آذربایجان را تشکیل می دهند، اما نقش چندانی در تحولات جهان اسلام در عراق، سوریه، یمن، بحرین و… ندارند؟
نمی شود گفت شیعیان آذربایجان هیچ نقشی در تحولات منطقه ندارند و باید آنها را نسبت به امکانات خود سنجید و شیعیان نسبت به آنچه که دولت اجازه می دهد نقش دارند و در این کشور گروه های دینی در محدودیت و فشار هستند. شیعیان نمی توانند در این زمینه کاری انجام دهند چرا که سیاست دولت بر این مبنا نیست.

برخی معتقدند که وضعیت شیعیان در دوره حیدر علی اف از وضع فعلی یعنی دوره الهام علی اف بهتر بوده! نظر شما در این باره چیست و علت آن را چه می دانید؟
باید گفت رفته رفته محدودیت نسبت به دین توسط حاکمان نظام آذربایجان بیشتر شده است که این اتفاق 2 عامل دارد؛ دلیل اول آن استقرار حکومت و قدرت گرفتن آنها است که این اقتدار حاکمان دولت موجب محدود کردن آزادی نسبی شده است؛ دلیل دوم هم ارتباط با دنیای غرب است که روز به روز در این کشور زیادتر و تدریجا نفوذ فرهنگ غربی عمیق تر شده است.
اما اگر از جنبه دیگری به این موضوع بنگریم افراد متدین و دیندار که بعد از فروپاشی شوروی به دین گرایش پیدا کردند به مراتب پخته تر و با تجربه تر شده اند و توانسته اند در فرهنگ جامعه خود نفوذ پیدا کنند و نمی‌شود گفت فقط فرهنگ غرب در این کشور رشد کرده بلکه فرهنگ دینی هم در میان افراد خاصی پیشرفت کرده است.
در واقع می توان گفت در طی این سال‌ها در کشور آذربایجان دو فرهنگ پیشرفت و رشد داشته اند که یکی از آن دو فرهنگ غرب است که محرک آن را می توان دولت نامید و فرهنگ دینی دومین آن پیشرفت ها است که مردم متدین باعث این رشد شده اند و مردم بیشتری نسبت به دین آگاهی و شناخت پیدا کرده اند.

در شرایطی که سلفی گری در نقاط مختلف جهان اسلام رو به گسترش است، آیا بهتر نیست که حکومت آذربایجان به جای گسترش روابط خود با کشورهای عربی ـ که گزارشات زیادی در این زمینه منتشر می شود ـ بر عهده و تعمیق روابط خود با ایران اقدام کند. آیا از افزایش وهابیان و سلفی ها نگران کننده نیست؟ در خصوص مقابله با آنها اقدام عملی انجام داده است؟
این موضوع را باید از چند جنبه نگاه کرد؛ در کشوری که حکومت آن بر اساس سکولار باشد هر کشوری که با منافع دولت سازگار باشد همکاری می کند و کاری به منافع دینی و مذهبی ندارد چون دولت سکولار است.
جنبه دیگری که باید مورد توجه مسؤولان کشور آذربایجان قرار گیرد رشد افراطی سلفی درآن مناطق است که اگر این مسأله را مهار نکنند مردم کشور آذربایجان با خطر امنیتی تهدید می شود و مهار آن با گفتگو و مذاکره حل نمی شود بلکه باید شرایطی را فراهم آورد که امکان تعمیق سازی عقاید شیعی و تبلیغ عمیق شیعی شود.
وهابیت با شعارهای جذاب و ترویج شبهاتی که در ظاهر انسان را جذب خود می کند. همچنین آنها در این زمینه پول زیادی را در مناطق محروم از لحاظ اقتصادی و فرهنگی صرف می‌کنند که همین امر موجب رشد سلفی‌گری در آن مناطق می‌شود. مهار رشد وهابیت و سلفی گری در منطقه با ادعا قابل مهار نیست و روش زندان و آزار و اذیت پاسخگو نخواهد بود بلکه امروز مهار جریان های نوظهور با فرهنگ تبلیغ، علم و تربیت عالمان دینی و بصیرت بخشی امکان پذیراست.

اصولا آذربایجان کانون و قدیمی ترین منطقه حضور پیروان و محبان اهل‌بیت(ع) در قفقاز به شمار می‌رود، آیا توانسته با این پیشینه غنی، به لحاظ فرهنگی در منطقه نقش آفرین باشد؟
حدود 200 عالم دینی در خطه آذربایجان در تاریخ وجود دارند که در کتاب نقباء البشر به آن اشاره شده است و در این موضوع کتاب های خاصی با عنوان علمای آذربایجان و قفقاز نوشته شده است و در نجف مدرسه خاصی به نام مدرسه قفقازی ها وجود داشت.
در اوایل فروپاشی شوروی مبارزه علما در قفقاز بود که نشانگر وجود عالمانی با بصیرت در آن منطقه بود همچنین شاعرانی در این منطقه رشد کرده اند که در مرثیه سرایی و شعر مهارت خاصی داشتند که از جمله آن شاعران می توان به سید عظیم شیروانی و میرزا علی اکبر صابر اشاره کرد.

سفر علماء و مراجع به آذربایجان چه تاثیراتی می تواند در دین و فرهنگ مردم این کشور داشته باشد؟ خصوصا سفر اخیر آیت الله نوری همدانی(حفظه الله) با چه هدفی بود و چه تاثیراتی داشت؟
سفر علما و مراجع شیعه به کشورهای مختلف اسلام موجب محبت مردم منطقه به شیعه و اسلام می شود و با پندها و توصیه های این علما تشیع و اسلام در آن منطقه رشد می کند و باعث گسترش موسسات و نهادهای شیعی در آن منطقه می شود و سفر اخیر آیت الله نوری همدانی نشانگر قدرت مرجعیت بین شیعیان آذربایجان و جلوه ای از محبوبیت روحانیت بین آنها بود.
در هر منطقه ای که قصد تبلیغ تشیع را داریم باید مراکز فرهنگی و مساجد احیا شود تا بتوان یک مرکز امن برای عبادت و محل رجوع شیعیان برای پاسخگویی به سوالات دینی و مشکلات آنها وجود داشته باشد و فقط با سفرهای موقت تمام مشکلات حل شدنی نخواهد بود؛ تربیت عالمان صالح و باسواد یکی از اهداف در ترویج دین است و ارتباط با مراکز شیعه مثل حوزه علمیه قم بسیار حائز اهمیت است چرا که مسائل و مشکلات شیعیان آذربایجان با مراجع در میان گذاشته شود تا راه حل برای آنها ارائه شود.

در پایان بفرمایید مساله قره باغ که موجب تنش بین کشور آذربایجان و ارمنستان شده است چیست و این مساله چطور قابل حل است؟
قره باغ منطقه ای است که کشور ارمنستان و آذربایجان بر سر مالکیت آن نزاع دارند و ارمنستان ادعا می کند که خاک این کشور است چرا که در زمان شوروی کوچ ارمنی ها به قره باغ اتفاق افتاده است و از آن طرف کشور آذربایجان ادعا می کند که قره باغ خاک اسلام است؛ مسأله قره باغ بعید است با دیپلماسی حل بشود و اگر هم حل شدنی باشد باید با آمادگی مردم، فرهنگ شهادت و وطن پرستی صورت بگیرد، سیاست تنش بین ملت ها در سیاست اتحاد شوروی همیشه بوده است. امروز دولت آذربایجان در دو جبهه باید چاره اندیشی بکند یکی جلوگیری از رشد قارچ گونه سلفی ها و وهابیت و دیگری حل مسأله قره باغ است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا