آذربایجاناخبارایران

در میزگرد “بررسی وضعیت اسلام‌‌‌گرایان جمهوری آذربایجان” مطرح شد؛سکولاریزاسیون تهی کردن جامعه آذربایجان از هویت برای پذیرش خواسته‌‌های غرب

برای فهم جامعه (جمهوری) آذربایجان رویکرد روابط بین المللی و سیاسی که نسبت به این جامعه داریم باید با یک نگاه اتنوگرافیک و مردم شناختی تلفیق شود. در برآیند این نگرش‌‌هاست که ما می‌‌توانیم یک نگاه جامع نسبت به جمهوری آذربایجان داشته باشیم.

به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز به نقل از آناج، میزگردی با عنوان “بررسی وضعیت اسلام گرایان جمهوری آذربایجان” با حضور جواد میری مینق، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی “پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی” و آصف حاجی زاده دکترای روابط بین الملل و مدرس دانشگاه و با محوریت سیاست‌‌‌‌های راهبردی غرب، اسرائیل، عربستان، ترکیه و ایران در جمهوری آذربایجان برگزار شد که متن کامل آن را در ادامه می‌‌خوانید:

آناج: اسلام‌‌‌گرایی در دوران مدرن دارای چه اهدافی بوده و اسلام‌‌‌گرایی در جمهوری آذربایجان را در سال‌‌‌های ۲۰-۱۹۱۸ چگونه ارزیابی می‌‌‌کنید؟

 میری: اسلام گرایی به معنای مدرن از بدو ورود استعمار به جهان اسلام و تضعیف امپراطوری‌‌‌هایی همچون عثمانی، گورکانیان در شبه قاره هند، دولت قاجار در ایران و تا حدودی ازبک‌‌‌ها در آسیای میانه در بین برخی علما و نواندیشان دینی همچون سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و علامه اقبال لاهوری آرام آرام نه تنها به مثابه یک دین بلکه به مثابه یک روش زندگی، و به عنوان یک چارچوب فکری، عملی، سیاسی در جهان اسلام و به عنوان یک ایدئولوژی در برابر استعمار غرب مطرح شد.

در جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۱۸ آثار اسلام‌‌‌گرایی به معنای مدرن و امروزین که از آن یاد می کنیم وجود نداشت. ممکن است برخی مسلمانان اسلام را به مثابه ابزاری برای آگاهی بخشی ملی استفاده کرده‌‌‌اند. شاید بهتر باشد اندکی برگردیم عقب‌‌‌تر و به کلیت منطقه قفقاز و به جنبش‌‌‌های بایسنقر و شیخ شامیل اشاره کنیم که باز در آن‌‌‌ها هم اسلام‌‌‌‌گرایی به معنای مدرن دیده نمی‌‌‌شود و این‌‌‌‌ها جنبش‌‌‌هایی بودند که صرفا ذیل پرچم اسلام در مقابل جبهه کفر که مشخصا در آن دوره روسیه بود ایستاده بودند.

حاجی زاده: در ابتدا باید خاطر نشان کرد که هدف اسلام از بدو ظهور ایجاد تحول در زندگی انسان‌‌‌‌ها و سوق دادن آدمی به سعادت و خوشبختی بوده است. اسلام در صدد سامان بخشی به حیات مادی و معنوی انسان‌‌‌ها بوده است لذا این هدف متعالی در مسیر عملی مسلمانان با فراز و فرودهایی مواجه شده است. در دوران مدرن شخصیت‌‌‌هایی همچون سید جمال الدین اسد آبادی این موضوع یعنی هدف اسلام در تأمین سعادت انسان‌‌ها را با موانع پیش روی آن دوباره طرح نموده و بر بازیابی این ویژگی تاکید کرده است. موانعی همچون استعمار که اجازه نداده است اسلام در مسیر متعالی خود با روندی طبیعی حرکت کرده و امکانات لازم را برای امت اسلامی مهیا کند. به بیان دیگر برطرف کردن مانع استعمار در وهله اول و بازگرداندن به روند طبیعی یعنی فرایندی که سعادت و حقوق انسان‌‌ها را هدف قرار داده است. این نوع نگرش و این اسلام همان اسلام سیاسی است که به دنبال اقتدار سیاسی مسلمانان است تا با اقتدار بتواند سعادت، رفاه، خوشبختی و حقوق انسان‌‌ها را براساس اصول اسلامی تأمین نماید. لذا خیزش‌های اسلامی در دوران مدرن برای برطرف کردن مانع استعمار و دست نشاندگان مستبدشان و به دست آوردن اقتدار سیاسی مجدد مسلمانان شکل یافته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. البته در جاهایی نیز اسلام مورد سوء استفاده قرار گرفته و بعضی‌ها با وارد کردن اندیشه‌ها و رفتارهای متناقض، آن را از مسیر اصولی خود خارج کرده‌‌‌اند ، مثلا بنیادگرایی، سلفی گری و یا نگرش‌‌‌های تکفیری، را در واقع نمی‌‌‌توان بخشی از جریان اسلام گرایی دانست زیرا افکار و اقدامات آنها تماما با اصول اسلام و سیره انبیاء و اولیاء در تناقض است.

در سال ۱۹۱۸ زمانیکه مردم آذربایجان از سیطره سلطه پادشاه روسیه رهایی ریافتند و اعلام حکومت جمهوری کردند با توجه به اینکه قاطبه جمعیت آذربایجان مسلمان بوده‌‌‌اند و به اصول اسلام پایبند بودند این گرایش را در پرچم دولت تاسیس شده با رنگ سبز که نماد اسلام گرایی بوده است نشان دادند. حرکت‌‌‌ها و بیداری اسلامی در آن دوره هم وجود داشت و از آن زمان فعال بوده‌‌اند هرچند این حرکت‌‌‌ها در عرصه سیاسی شکل غالب نداشته‌‌‌اند. گرچه ایدئولوژی دولت تازه تاسیس کاملا اسلام گرایانه نبود ولی ناسیونالیستی هم نبود بلکه نحله‌‌‌های ناسیونالیستی بعد از حمله بلشویک‌‌ها و سقوط دولت، در فضاهای فکری دوران مهاجرت فعال و تقویت شدند.

آناج: نسبت اسلام گرایی در جمهوری آذربایجان را با حرکت‌‌های اسلامی و بنیادگرایی در آسیای مرکزی چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

 میری: در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی خصوصا جمهوری آذربایجان شکافی که بین ملت و حاکمیت وجود دارد باعث تضاد بنیادین شده است. چون حاکمیت به گونه‌‌‌ای سیاستی را القا می‌‌‌کند که با فرهنگ و تاریخ جامعه همراهی و سنخیت ندارد و این خود باعث ایجاد شکاف‌‌‌های بنیادین شده است. و الان همانطور که مشاهده می‌‌‌کنیم یکی از احزابی که به شدت یارگیری می‌‌کند حزب التحریر است. و حتی نیروهایی همچون داعش نیز سلول‌‌هایی در آسیای مرکزی ایجاد کرده‌‌اند. در حوزه قفقاز به دلیل غلبه فرهنگ و تفکر شیعی وضعیت مقداری متفاوت است. البته یک نقطه دیگر را نیز در رابطه با اسلام گرایی و یا نحله های اسلام گرایی باید اشاره کرد و آن هم حضور تشکیلات ” فتح الله گولن” (نورچی ها) در این منطقه بوده است.

آناج: حرکت‌‌های اسلامی موجود در جمهوری آذربایجان را به چند دسته می‌‌توان تقسیم کرد و کشورهای عربی علی الخصوص عربستان از کدام جریان ها و با چه اهدافی حمایت می‌‌‌کنند؟

 حاجی زاده: در این رابطه باید پیش از هرچیز خاطرنشان کرد که تقریبا ۴ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان غیر مسلمان می‌‌‌باشند. از بین ۹۶ درصد باقی مانده که مسلمان هستند طبق آمار ارائه شده ۲۰ درصد را جمعیت سنی‌‌ها و ۷۶ درصد باقی مانده را نیز شیعیان تشکیل می‌‌‌دهند. از این جمعیت نیز حدود ۲۰ درصد با قرار گرفتن تحت تأثیر تبلیغات و افکار ناسیونالیستی، غربی و صهیونیستی غالبا مواضع غیر دینی و گاها هم ضد دینی دارند. اکثریت جمعیت شیعی باقی مانده با وجود قبول اصول اسلام، هنوز ضرورت و اهمیت نگرش سیاسی در ارتباط با اسلام را درک نکرده‌‌‌اند وجود فشارهای ناشی از جانب افراد غیر دینی داخل قدرت سیاسی تحت تأثیر عوامل غربی، صهیونیستی و کشورهای عربی از یک طرف و وجود تبلیغات گسترده مبنی بر ایجاد رابطه این همانی بین حرکت های تکفیری در منطقه قفقاز با اسلام گرایی شیعی، مهمترین موانع درک ضرورت و اهمیت اسلام سیاسی بوده است. می توان گفت تقریبا بیش از ۲۰ درصد جمعیت شیعی کشور هم نگرش سیاسی به اسلام دارند. نگرش سیاسی از این منظر که اسلام می‌‌‌تواند و باید اقتدار سیاسی داشته و بر مبنای اصول خود جامعه را اداره نماید. که از درون این جریانات می توان به “حزب اسلام” اشاره کرد.

اما در ارتباط با جمعیت سنی کشور می توان گفت بخش عظیمی از این شهروندان در واقع به مثابه پروژه ای عظیم توسط کشورهای عربی مانند کویت، امارات و عربستان سعودی نگریسته می‌‌‌شوند  که با ورود به جمهوری آذربایجان و با اقداماتی همچون ساخت مساجد، ایجاد کسب و کار و تبلیغات گسترده، دست به سازماندهی این بخش از جمعیت آذربایجان زده‌‌اند. لازم به ذکر است که فعالیت این کشورها حتی به مساجد شیعیان و جذب نیرو از این بخش جمعیت نیزدر حال گسترش است. گرچه دولت آذربایجان تا حدودی این خطر را احساس کرده است ولی به نظر می‌‌‌رسد دست این جریانات بازتر بوده و همانند فعالیت خود در آسیای مرکزی برای بسیج و سازماندهی گروه های سنی، در راستای اهداف خود در جمهوری آذربایجان نیز به این نوع اقدامات دست زده‌‌اند.

آناج: راهبردهای غربی‌‌ها و صهیونیست‌‌ها در قبال اسلام گرایی موجود در آذربایجان چه می‌‌باشد؟

 میری: راهبرد اسرائیل در منطقه قفقاز و جمهوری آذربایجان به نوعی شبیه سازی است که ایران در لبنان انجام داده است. اسرائیل تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده و بخشی از سیاست های خود را در کردستان عراق و به صورت جدی تر در جمهووری آذربایجان و از سال های اول فروپاشی شوروی دنبال می کند تا بتواند خانه امنی در شمال غربی ایران ایجاد کند و تاحدودی نیز موفق بوده است. به طوریکه امروز می‌‌بینیم شبکه‌‌های جاسوسی که در زمان جنگ سرد ملاقات های خود را در منطقه کازابلانکا در مراکش انجام می‌‌‌دادند امروز در دو نقطه از جهان یعنی اوکراین و جمهوری آذربایجان دیدار می‌‌کنند.

البته سیاست‌‌‌های ایران در قبال جمهوری آذربایجان نیز موثر بوده است به طوریکه در بین جمهوری‌‌‌های استقلال یافته از شوروی، جمهوری آذربایجان از منظر فرهنگی، زبانی و نژادی نزدیک ترین جمهوری به ما بوده است. سیاست‌‌‌هایی که ما در قبال جمهوری آذربایجان پیش گرفتیم به گونه‌‌‌ای شده که اساسا آن‌‌ها را از ما دور کرده است. اگر ما می‌‌خواهیم بدانیم چرا اسرائیل در این منطقه برخلاف مثلا گرجستان و یا ترکمنستان توانسته چنان نفوذ کند باید استراتژی‌‌های خودمان را نیز آسیب شناسی کنیم.

حاجی زاده: استراتژی کلی اسرائیل در خاورمیانه تبدیل کشورهای  بزرگ خصوصا کشورهای دارای گرایشات اسلام گرایی، به کشورهای کوچک و خالی کردن این کشورها از محتوای اسلام گرایی می‌‌باشد. به همین خاطر نیز بر روی  کشورهای کوچکی که در آسیای مرکزی  شکل گرفته‌‌اند و می‌‌توانند به روند دومینوی تجزیه کمک کنند سرمایه گذاری می‌‌کند و به همین دلیل از گرایش این نوع کشورها و خصوصا جمهوری آذربایجان به سوی اسلام گرایی جلوگیری می‌‌کند. به دلیل اینکه گرایش جمهوری آذربایجان و ترکیه به سمت اسلام گرایی سبب خواهد شد این کشورها در قالب نهادها و روابطی مانند سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی نقش موثری داشته و با کشوری مانند ایران متحد شده و در روند شکل گیری امت واحد اسلامی فعال باشند. هدف بعدی که از سوی غربی ها پیگیری شده و منطبق بر استراتژی کلی رژیم غاصب اسرائیل است روند سکولاریزاسیون می باشد. سکولاریزاسیون در واقع تهی کردن جوامع مسلمان از هویت واقعی شان و آماده سازی برای پذیرش خواسته ها و آموزه های غربی هاست.

در این ارتباط سفیر اسبق آمریکا در باکو اعلام کرده است: “آذربایجان یکی از نقاط مهم توازن استراتژیک در دنیاست.آمریکا و دوستانش رفتارِ توازنِ حمایت و انتقاد را درپیش خواهند گرفت”. در واقع پیشنهاد آمریکا به مقامات آذربایجانی این است که احساسات و نگرش تعلق مردم آذربایجان را نسبت به قره باغ تغییر دهند. و حکومت در این موضوع باید نقش موثری داشته باشد. امروز با گذشت بیش از ۲۰ سال هیچ کس در مورد عدم اقدام موثر غرب در مورد مناقشه قره باغ سوالی نمی پرسد این در حالی است که تحلیل گرانی همچون زینو باران و برندا شیفر با بولد کردن گزاره دروغین، عدم حمایت جمهوری اسلامی ایران از موضوع قره باغ، این گزاره را در تضاد با اسلام‌‌گرایی به نمایش می‌‌گذارند. بطور کلی می‌‌توان اینطور جمعبندی کرد که این مسائل به دو موضوع اشاره دارد: ۱٫ غرب نمی خواهد مسئله قره باغ حل شود و نخواهد گذاشت. ۲٫ با توجه به اینکه حکومت جمهوری آذربایجان متکی بر مردم و هویت اسلامی نیست لذا خودش هم نمی تواند قدرت لازم برای بازپس گیری و حل این مناقشه را به کار بندد.

آناج: مواضع دولت جمهوری آذربایجان در قبال اسلام گرایان را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟ اسلام‌‌گرایی در آذربایجان چه فرصت‌‌ها و تهدیداتی را می تواند در چشم انداز آتی جمهوری آذربایجان داشته باشد؟

حاجی زاده: واقعیت امر این است که در حال حاضریک موضع راهبردی در جمهوری آذربایجان وجود دارد که این موضع در ترکیه قبل از کودتا و در دوره اقتدار حزب جمهوری خواه خلق بیشتر مشهود بود. آن ها اعتقاد داشتند که با  تنظیم روابط دیپلماتیک بشکل ایجاد موازنه منفی و با قرار دادن نیروهای متعدد و مخالف خارجی در برابر هم  در درون این روابط، می توانند برای خود امنیت ایجاد نمایند. و برای اینکه بتوانند بستر لازم را برای ورود قدرت های متنوع فراهم نمایند تلاش می کردند خود را به عنوان یک حکومت سکولار و فاقد موضع معرفی نمایند. این رویه در حال حاضر در جمهوری آذربایجان نیز وجود دارد و دولت این کشور سعی دارد تا جمعیت ۹۶ درصدی مسلمان را با ۴ درصد غیر مسلمان حاضر همسطح نشان دهد. که این نحوه عملکرد سوای نگرش حق مدارانه حتی با مبانی مردمسالاری نیز در تضاد کامل می باشد. در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان، یهودیان تحت تدابیر شدید امنیتی می توانند مراسم سالانه خود را در مرکز شهر برگزار کنند در حالی که شیعیان این کشور برای برگزاری مراسم عاشورا با هزاران مانع مواجه می شوند.

گروه های نفوذی در این کشور از جمله عوامل غربی ها، صهیونیست ها و عربستانی ها با ابزار قرار دادن برخی ظرفیت های انفعالی حکومت آذربایجان، سعی دارند تا اهداف خود را پیش ببرند و در این راستا در مجموع فشارهای لازم را وارد می کنند و در این راستا نیز افراد ضد دینی که در داخل نهادهای حکومتی آذربایجان نفوذ کرده اند زمینه را برای مهار گروه های اسلام گرا فراهم می کنند. ممنوعیت حجاب در مدارس، تخریب مساجد، جلوگیری از انجام مراسمات مذهبی، مجموع این اتفاقات اولا برای مهار حرکت های اسلامی بوده و ثانیا در موضوع موازنه منفی نیز پیام مثبتی است به غربی ها، صهیونیست ها  وغیره که نشان دهد یک وضعیت سکولار  در جامعه ایجاد شده و می توان به این رویکرد اعتماد کرد.

در حالی که همانطور که مقام معظم رهبری از منظر راهبردی فرموده اند “پشتوانه جمهوری آذربایجان هویت اسلامی است”. و اگر این پشتوانه را از دست بدهد دیر یا زود با سلب اعتماد، غربی ها، صهیونیست ها و دیگران در پی ساقط کردن حاکمان خواهند بود. همانطور که در ترکیه و قطر قصد انجام این کار را داشته‌‌اند.

آناج: ترکیه بعد از کودتا کدام راهبرد را در جمهوری آذربایجان دنبال خواهد کرد؟ ناسیونالیسم یا اسلامگرایی؟

 میری: هوشمندی که ترکیه نه تنها در جمهوری آذربایجان بلکه در کل منطقه پسا شوروی داشته است  را می توان به صورت یک پکیج در نظر گرفت.به طوریکه ترکیه در جاهایی که توانسته است از ناسیونالیسم ترکی استفاده کرده است. در جاهایی که نتوانسته از این سیاست بهره ببرد از منظر اقتصادی نگاه کرده است. و در جاهیی که نتوانسته از سیاست اقتصادی استفاده کند از فعالیت های آکادمیک و تاسیس دانشگاه ها استفاده کرده است. در بعضی مناطق حتی از هر سه موضوع بهره برده و سعی کرده است تا رویکردی چند جانبه داشته باشد. بعد از کودتا هم ترکیه با بررسی فعالیت‌‌های گولن به محدودیت های خود بیشتر پی برده است. یعنی به عبارت دیگر فرهنگ شیعه ای که در آنجا وجود دارد، تاریخ و پس زمینه شیعی این اجازه را نمی دهد که ترکیه در زمینه مسائل مذهبی نفوذ بیشتری داشته باشد. ولی یک نکته که نباید از آن غافل شد کار کردن بر روی هویت مشترکی است که آرام آرام بین ترکهای ترکیه و ترک های آذری در حال شکل گیری است. در واقع هر دو به دلیل تضادهایی که با روسیه و ارمنستان دارند همگرایی هایی به همدیگر داشته اند. و از این مهم تر ارتباطی است که هر دوی این ها در بسته امنیتی که آمریکا تعریف کرده دارند و این همگرایی از منظر امنیت ملی برای ما نقطه خطری است.

حاجی زاده:  به نظر می‌‌آید ترکیه بعد از کودتا که مرزبندی خود را با تشکیلات گولن (نورچی ها) شفاف کرده است با کشورهای عربی مثل عربستان  نیز که به حمایت از سلفی گری و نیروهای تکفیری می پردازند مرزبندی خود را مشخص خواهد کرد. اما در سطح تحلیل نهایی جمهوری اسلامی و جریان شیعی منطقه را رقیبی برای خود تلقی کرده و در این رابطه سعی خواهد کرد تا سیاست‌‌های خود را پیش برد.

آناج: نگرش جمهوری اسلامی ایران نسبت به اسلام گرایان جمهوری آذربایجان را چگونه تحلیل می کنید؟اهداف راهبردی ایران در قبال اسلام گرایی در جمهوری آذربایجان چه می باشد؟

  میری: یکی از نقاط قوت جمهوری اسلامی ایران در برخی موارد اجرای استراتژی های خود از ِقبل حاکمیت است. مثلا اگر یک حرکتی بخواهد در جهان عرب شکل بگیرد و حاکمیت پشت این جریان باشد معمولا آن جریان قوت و قدرت بیشتری خواهد داشت. ولی ما در استراتژی های خود به یک ظرافت هایی مخصوصا در مورد جمهوری آذربایجان نیاز داریم. چون قاطبه مردم شیعه هستند این ها ایران را مرجع، مامن و پناهگاه شیعه می دانند و به همین خاطر خودشان اقبال دارند. به عنوان مثال حاکمیت می تواند با ظرافت بیشتر حوزه مرجعیت را از حوزه حاکمیت در استراتژی های مرتبط با جمهوری آذربایجان تفکیک کند. و مرجعیت را به مثابه یک نهاد دینی متولی امور جمهوری آذربایجان بداند و حاکمیت در مورد جمهوری آذربایجان بیشتر نقش مستشاری داشته باشد. همانطور که می دانیم بسیاری از طلاب جمهوری آذربایجان خودشان با رغبت آمده اند و زمانی هم که بر می گردند دچار مشکل می شوند. یک نکته دیگر هم اینکه ما باید دنبال راه حل های زود بازده نباشیم.

حکومت علی اف ها در دو دهه آینده دچار بحران مشروعیت خواهد شد زیرا حکومتی که مشروعیت خود را از مردم نگرفته باشد فرو خواهد پاشید. دیگر با جریان و سریان آزاد اطلاعات و  وجود رسانه های ارتباط جمعی نمی شود مملکتی مثل آذربایجان و ترکمنستان را مثل صد سال پیش اداره کرد. از این منظر اگر استراتژی ای هم برای جمهوری آذرباییجان داریم باید هوشمندانه باشد. یک نکته دیگر هم اینکه برای ورود به جمهوری آذربایجان با توجه به ظرفیت های قومی ،فرهنگی و زبانی که در ایران وجود دارد باید از ظرفیت آذری ها یا ترک های ایران برای بالانس کردن رابطه استفاده شود.

حاجی زاده: از لحاظ فرهنگی و هویتی تفاوتی بین جمهوری آذربایجان و ایران وجود ندارد.حتی در سال ۱۹۱۸ نیز با اینکه ایران خود در وضعیت نابسامانی قرار داشت باز هیئتی با عنوان هیئت قفقازیه از سوی ایران به آذربایجان عازم شد و تا دقایق آخر تلاش کرد تا جمهوری آذربایجان در آن زمان استقلال خود را در مقابل روس ها حفظ نماید.اما کشورهایی که امروز چشم به منابع نفتی جمهوری آذربایجان دارند از جمله انگلیس، آمریکا و فرانسه حتی کوچکترین تلاشی برای حفظ استقلال آن ها نکردند. به لحاظ منافع و مصالح استراتژیک نیز باید گفت که تهدید در جمهوری آذربایجان بسیار جدی است. آمریکایی ها علنا اعلام کرده اند که دوستان ما با برنامه های مختلف و متعدد وارد آذربایجان شده اند تا آذربایجان را در راستای اهداف راهبردی خود پیش ببریم. با طرح پیشنهادی آمریکا در واقع برنامه منسجم و واحدی برای عربستان، کویت، امارات، اسرائیل و آمریکا در جمهوری آذربایجان تعریف شده است که عبارت است از؛ ۱٫تهی کردن جامعه از هویت واقعی با روند سکولاریزاسیون ۲٫ وابسته کردن نهادهای اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی و حتی نهادهای انتخاباتی به غرب ۳٫قطب بندی در نظام آموزشی کشور(تفکیک دانش آموختگان حوزوی و دانشگاهی) ۳٫ تخریب و زیر سوال بردن مرجعیت رهبران جریان های اسلامی به بهانه های مختلف. تمامی این ها به عنوان روندی است که آمریکایی ها به صورت سیستماتیک آن را تحت عنوان “استراتژی واحد” مدیریت می کنند.

اما ایران در مقابل این برنامه های آمریکا از جریانات اسلامی حمایت می کند و با برخی از آن ها از جمله حزب “اسلام” که اصول فعالیت های آن ها کاملا با اصول و اهداف متعالی جمهوری اسلامی ایران همپوشانی دارد با حفظ استقلال این احزاب، و مبتنی بر منافع و مصالح مشترک دو کشور و مردم از آن ها حمایت می کند.یعنی برخلاف صهیونیست ها، آمریکایی ها و برخی کشورهای منطقه که سعی دارند تا با ایجاد گروه های سیاسی در داخل کشور و فشار بر حکومت  از دولت جمهوری آذربایجان امتیاز بگیرند. ایران سعی دارد با حمایت از اسلام گرایان منافع و مصالح و حقوق مردم جمهوری آذربایجان را با حفظ استقلال آن ها تامین نماید. در این راستا ایران می تواند با استفاده از ظرفیت های دینی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موجود در داخل از جمله در آذربایجانِ ایران از آن ها حمایت کند. کمک به تقویت روابط جمهوری آذربایجان با کشورها، نهادها و سازمان های  اسلامی که این به نوبه خود مانع سوق یافتن مردم آذربایجان به سمت سلطه  غربی ها و صهیونیست ها خواهد شد. و طبق دیدگاه مقام معظم رهبری “با مردمی شدن حکومت ضریب امنیتی دولت بالا خواهد رفت”.  جمهوری اسلامی می تواند با کمک به ترمیم رابطه بین مردم و جریانات اسلام گرا با دولت جمهوری آذربایجان این واقعیت را در سطح دنیا و منطقه روشن نماید که بین جریان های سلفی-تکفیری در آسیای مرکزی و جریانات اسلام گرا در جمهوری آذربایجان و بعضی کشورهای دیگر آسیای مرکزی رابطه این همانی وجود ندارد.

در پایان دکتر میری، با اشاره به این که بحث، بیشتر سیاق سیاسی و استراتژیک داشته است. از دغدغه مردم شناختی و جامعه شناختی خود در این زمینه یاد کرد. اینکه برخلاف تصور رایج شناخت خوبی از جامعه (جمهوری) آذربایجان در ایران وجود ندارد. جامعه ای که با تغییر و تحولات پیش آمده در حدود ۱۵۰ سال گذشته زبان ترکی آذربایجانی زبان معیار آن شده و به عنوان زبان نوشتاری از آن استفاده می شود. در ذیل این مفهوم موسیقی، هنر، ادبیات، فولکلور و نمایشنامه هایی که خلق شده روحیات و خلقیات مردم آذربایجان را در مقایسه با دیگر نقاط ایران به گونه ای تغییر داده است. یعنی امروز ما با جامعه ای روبرو هستیم که شخص با وجود اینکه خود را شیعه می داند، ۱۲ امام و ۱۴ معصوم را می پذیرد ولی به عنوان مثال کنسرت و موسیقی موجود در جامعه را در منافات با فرهنگ شیعی نمی داند. لذا برای فهم جامعه آذربایجان رویکرد روابط بین المللی و سیاسی که داریم این نگرش باید با یک نگاه اتنوگرافیک و مردم شناختی تلفیق شود. در برآیند این نگرش هاست که ما می توانیم یک نگاه جامع نسبت به جمهوری آذربایجان داشته باشیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا