چکیده
جمهوری آذربایجان از نظر ژئوپولیتیکی مهمترین کشور قفقاز جنوبی است. این کشور مسلمان به رغم هفتاد سال سلطه نظام الحادی کمونیسم شوروی، دین اسلام را به عنوان مهمترین عنصر هویتی خویش حفظ کرده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال آذربایجان، شرایطی برای تبدیل اندیشه اسلام گرایی به جریان سیاسی اسلام گرا فراهم شد. در این میان، جریانهای اسلام گرای سنّی در مسیر بنیادگرایی و رادیکالیسم گام نهادند، اما اکثریت ۷۵ درصدی شیعی ضمن دوری از رادیکالیسم دینی و تأکید بر ” معاصر بودن ” توانستند در فضای سیاسی آذربایجان کنش گری مؤثر شوند.
این مقاله ضمن پرهیز از مطالب تاریخی ـ توصیفی، به تشریح شرایط و عواملی میپردازد که به صورت مستقیم نقش و تأثیری تعیین کننده بر محیط سیاسی جریانهای اسلام گرای شیعی دارند و در پایان اشاره ای به وضعیت مورد انتظار خواهند داشت.
مقدمه
جمهوری آذربایجان با ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع وسعت مهمترین کشور قفقاز جنوبی است. این جمهوری علاوه بر جایگاه ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی، دارای منابع غنی نفت و گاز است. جمعیت آن بالغ بر ۹ میلیون نفر است که حدود ۹۱ درصد ترکهای آذری هستند.[۲]مسلمانان ۹۳ درصد جمعیت را تشکیل میدهند که از این تعداد ۷۵ ـ ۷۰ درصد شیعه و بقیه سنی مذهب اند. دین اسلام محوریترین عنصر هویتی ملت آذربایجان است. با اینکه آذربایجانیها هفتاد سال در حاکمیت الحادی روسها با رویه های مختلفِ همانند سازی مواجه شدند، همواره بر مسلمان بودن خویش تأکید داشته و دست کم در رفتارهای اجتماعی پای بندی خویش را نشان دادهاند. [۳] رشد مساجد از ۱۶ باب در سال ۱۹۷۶ به ۲۰۰ باب در سال ۱۹۹۱ و ۱۸۰۰ باب در سال ۲۰۱۰، یکی از شاخصهای معتبر در ارزیابی جایگاه اسلام در جامعه آذربایجان است. با این حال، جریانهای اسلام گرا در جمهوری آذربایجان هنوز در بستری طبیعی و منطقی شکل نگرفتهاند و همواره با محیط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خویش درگیرند. جریانهای اسلامی جمهوری آذربایجان (سنی یا شیعه) هنوز نتوانسته اند الگویی از مناسبات سیاسی را به نمایش گذارند که ارزشهای اسلامی با اولویتهای ملی هماهنگی یابد. به همین علت، بسیاری از ناظران داخلی و خارجی جریانهای اسلامی آذربایجان را پدیده ای خارج از فضای هویتی آذربایجان تفسیر میکنند. در حالی که واقعیت قضیه این نیست. برای نمونه، جریانهای اسلامی سنی مذهب آذربایجان، با اینکه در ظاهر چهره سلفیهای وهابیت به خود گرفتهاند، در عمل رادیکالیسم را پیشه کردهاند و بخشی از آنها دست به اقدامات تروریستی به عنوان راهبرد مبارزاتی و حتی فعالیت سیاسی میزنند. این رویکرد نه تنها به انزوای عمومی آنها انجامیده است، بلکه «مردم آذربایجان» آن را در تضاد با مبانی معرفتی خویش از دین اسلام یافتهاند. البته علل این گونه رویکرد در محیط سیاسی جریانهای اسلامی سنی قابل درک است، ولی این مقاله درصدد تحلیل محیط سیاسی جریانهای اسلام گرای شیعی است، از این رو، از ورود به آن خودداری میکند.
مقاله حاضر به بررسی وضعیت نیروهای اسلام گرای آذربایجان و تحلیل شرایط و عوامل صحنه خواهد پرداخت و سرانجام چشم انداز آینده جریانهای اسلام گرا و وضعیت مورد انتظار را ترسیم خواهد کرد.
طیفهای اسلام گرای شیعی
در برآورد کارشناسانه از فضای عمومی جریانهای اسلام گرا در جامعه آذربایجان سه طیف بین مسلمانان این جمهوری دیده میشود. طیفی از آنها نتیجۀ سیاست یکسان سازی دوران حاکمیت روسها، به دین بی اعتنا هستند (حدود ۲۰ درصد) طیف بزرگی از آنها دین اسلام را به عنوان مهمترین عنصر هویتی خود پذیرفتهاند و سعی دارند جلوههایی از آیینهای اسلامی را در مناسبات اجتماعی و فرهنگی خود به نمایش بگذارند. این طیف، اسلام را در چارچوب مسائل اجتماعی ـ فرهنگی میپذیرند و علاقه ای به سیاسی شدن نشان نمیدهند (حدود ۶۵ درصد). طیف سوم از مسلمانان مایل به سیاسی کردن هویت اسلامی خویش اند و از اوایل استقلال، بخشی از آنها کنش سیاسی خود را به سیاسی کردن اعتقادات اسلامی معطوف کردهاند. (حدود ۱۵ ـ ۱۰ درصد پتانسیل گرایش سوم است) حزب اسلام جمهوری آذربایجان کانون اصلی گرایش سوم محسوب میشود. این حزب در سال ۱۹۹۲ مجوز فعالیت گرفت، اما دولت در سال ۱۹۹۶ مجوز آن را لغو کرد. با اینکه حزب اسلام اجازه قانونی برای فعالیتهای انتخاباتی ندارد، همواره در عرصه عمومی جامعه فعال بوده است. از طرفی، دهها نهاد مدنی اسلام گرا به صورت شبکه ای، بخشی از اهداف آن حزب را دنبال میکنند. رهبر حزب اسلام در حال حاضر دکتر محسن صمداف (دانش آموختۀ ایران) است. جغرافیای فعالیت حزب نیط بیشتر در شهرستان نارداران ( ۲۵ کیلومتری شهر باکو) و بخشهایی از مناطق جنوب جمهوری آذربایجان است. از شخصیتهای مؤثر و نسل جدید نخبگان اسلام گرا، حاج ایلقار ابراهیم اوغلو (تحصیل کرده فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم) است که رئیس نهاد مدنی با عنوان «آزادی وجدان و ارزشهای دینی» است. وی به علت فعالیت و مطالعه درباره حقوق بشر و عضویت در نهادهای حقوق بشر غرب شخصیتی شناخته شده برای نهادهای بینالمللی و غربی است.
کار ویژه حزب اسلام و سایر جریانهای اسلام گرای شیعی در سالهای اخیر، تبلیغ اندیشه های اسلامی، توسعه مساجد، سازماندهی هیأت های مذهبی در کشور، برگزاری راهپیمایی روز قدس، برگزاری عزاداریهای مربوط به محرم و صفر، برگزاری کنفرانس در مورد مسائل جهان اسلام به خصوص در مورد فلسطین، مخالفت با توسعه روابط رژیم صهیونیستی با جمهوری آذربایجان، مقابله با جریانهای ضد شیعی، حمایت از مواضع منطقه ای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، مخالفت با حضور ناتو و کشورهای بیگانه در آذربایجان، انتقاد از سیاستها و برنامه های ضد دینی حاکمیت و … بوده است.[۴] اهداف کلان جریانهای اسلام گرای شیعی در آذربایجان ایجاد دگرگونی اساسی در ساختار نظام سیاسی سکولار و ایجاد بسترهای لازم برای ورود نیروهای اسلام گرا به دایره مدیریتی کشور است. البته در اهداف عینی و عملیاتی بین حزب اسلام با برخی جریانهای اسلام گرا وحدت رویه و رویکرد وجود ندارد. حزب اسلام بیشتر رویکرد منطقه با کلیت حاکمیت را در پیش گرفته است، ولی جریانهای اسلامی دیگر، به خصوص نوگراها، در پی ایجاد بسترهای لازم برای مشارکت سیاسی هستند. سرعت و تأثیر گذاری جریانهای اسلام گرای شیعی در سالهای اخیر بیشتر شده است و حزب اسلام و سایر احزاب و نهادهای مدنی دینی همسو در سالهای ۲۰۱۱ ـ ۲۰۱۰ توانسته اند چندین رفتار و کنش اجتماعی ـ سیاسی مؤثر از خود نشان دهند که یکی از آخرین موارد تظاهرات در مورد قانون ممنوعیت حجاب بود که حدود دو هزار نفر در آن شرکت کردند.
ارتباطات حزب اسلام و برخی احزاب همسو و نهادهای مدنی اسلام گرای شیعی با جمهوری اسلامی ایران است. به همین علت، اکثر اتهامات وارد شده به این حزب، همکاری سازمانی با ایران است. این حزب تاکنن نتوانسته است رفتاری مستقل از خود نشان دهد و تکرار مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران، بر نوع مناسبات اجتماعی و سیاسی آن تأثیر گذاشته است.
شرایط و محیط کنشگری جریانهای اسلامگرای شیعی
جریانهای اسلام گرای شیعی آذربایجان ویژگی و مختصات خاصی دارند که در ذیل به مهمترین آنها پرداخته میشود:
۱ ـ فرهنگ سیاسی لائیک : این فرهنگ که در دوران تسلط هفتاد ساله کمونیستها بر آذربایجان تحمیل شده است، تأثیر منفی در حوزه تسری فرهنگ اسلامی در این کشور دارد. پس از فروپاشی شوروی هم آذریها برای حفظ استقلال فرهنگی خویش در مقابل ایران، هواداری از ارزشهای غرب را در دستور کار خود قرار دادند.
۲ ـ گفتمان مسلط ناسیونالیسم آذری : ملی گرایی (ناسیونالیسم) در کشورها عموماً به یکی از دو شکل ملی گرایی مدنی یا ملی گرایی قومی انجام میگیرد. ملی گرایی نوع اول ارزشهای مشترک بین تمام اقوام ساکن کشورها را مدنظر دارد و از هویت تمام اقوام حمایت میکند، ولی ملی گرایی قومی، حاکمیت را در دست یک قوم متمرکز میسازد و سایر اقوام در موقعیت ضعیف قرار میگیرند. در جمهوری آذربایجان، ناسیونالیسم آذری گفتمان غالب و مورد حمایت دولت و اکثریت ملت جمهوری آذربایجان است. در این گفتمان چندان به مباحث مذهبی توجه نمیشود. فقط دین اسلام را بخشی از هویت ترکی ـ آذری خویش تفسیر میکنند و میپذیرند. این گفتمان هویتی با توجه به تأثیرات ژرف برون مرزی، بخشی از فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مناطق قومی جمهوری اسلامی ایران را هم متأثر میسازد که باعث به چالش کشیدن جریانهای اسلامی شیعه در این کشور میشود.
۳ ـ بحران قرهباغ : بحران قرهباغ و اشغال ۲۰ درصد از اراضی جمهوری آذربایجان به عنوان عنصری جدی در شرایط صحنه جریانهای اسلام گرا نقشی دوگانه دارد : از یک سو، ملت مسلمان آذربایجان، حمایتهای دنیای مسیحی و در رأس آن روسیه، آمریکا و فرانسه از مواضع ارمنستان را درک میکند. این عامل باعث تقویت مواضع جریانهای اسلامی میشود که راهبرد ضد آمریکایی دارند. [۵] از سوی دیگر، روابط جمهوری اسلامی ایران با ارمنستان و انتقادها و تبلیغاتهایی که جامعه آذری به خصوص بخش سکولار جامعه به این روابط دارد، مواضع و موقعیت جریانهای اسلام گرای شیعی را دچار چالش میسازد.
۴ ـ نوع روابط با جمهوری اسلامی ایران : تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بین شیعیان جمهوری آذربایجان قابل توجه است. شکل گیری جریانهای اسلام گرای شیعی مستقیماً متأثر از فضای انقلاب اسلامی بوده است. به همین علت، ایران به حمایت جدی از جریانهای اسلام گرا پرداخته است و از طرفی آنها هم ارتباط خود را با جمهوری اسلامی پنهان نکرده اند.
نوع روابط ایران با جریانهای اسلامی شیعی تقریباً کارکرد و پیامی دوگانه دارد : حمایت ایران از جریانهای اسلام گرا موجب تقویت آنها میشود، در عین حال، این روابط باعث شده است جریانهای اسلام گرا بیشتر تحت فشار حاکمیت و افکار عمومی قرار گیرند، و جریانی غیر بومی تلقی شوند.
۵ ـ فقدان کادرهای سیاسی مجرب، قوی و ملی : جریانهای اسلام گرا هنوز موفق نشده اند شخصیتهایی با تجربه سیاسی و دارای وزن ملی در خود پرورش دهند. بیشتر پیشروان و رهبران جریان اسلام گرای شیعی جایگاه سیاسی مقبولی در جامعه آذربایجان ندارند. به همین علت در موضعگیریهایشان نمیتوانند معادلات ملی و منطقه ای را تشخیص دهند و در فضای سیاسی حرفه ای، قابلیت آنها به مراتب کاهش مییابد.
۶ ـ ناحیه ای و منطقه ای بودن حوزه فعالیت اسلامگراهای شیعی : جغرافیای فعالیت اکثر جریانهای اسلام گرای شیعی در جمهوری آذربایجان، شهرستان نارداران و روستاهای جنوبی هم مرز ایران است. با توجه به اینکه در نارداران زیارتگاهی هم وجود دارد، مردم این روستا از دوره شوروی، گرایش تند اسلام گرایی دارند.[۶] شهرستان نارداران که در ۲۵ کیلومتری باکو واقع شده سالهاست رفتار چالشی با جمهوری آذربایجان پیدا کرده است. ریش سفیدان این شهرستان، فضای تنش با حکومت را مدیریت میکنند. این مسأله در شرایط صحنه جریانهای اسلام گرا دو کارکرد دارد : از یک سو، در شهرستانی کوچک (در آذربایجان روستای نارداران میگویند) محصورند و مناسبات سیاسی و اجتماعیشان در قالب ادبیات سنتی ظهور و بروز میکند (ریش سفیدان نارداران) و گفتمان سنتی آنها قابلیت رقابت با سایر گفتمانها را در فضای سیاسی آذربایجان ندارد. از سوی دیگر، این شهرستان از نظر ژئوپولیتیکی به مرکز نزدیک است و کنش سیاسی آنها خیلی زود در پایتخت شنیده میشود. گفتنی است خویشاوندی تباری اکثریت اهالی شهرستان به مقاومت آنها در حوزه سیاسی کمک میکند.
تاثیرگذاری عوامل انسانی
عوامل انسانی شامل آن دسته از عناصر و نهادهای انسانی است که مواضع و اقداماتشان در مقطع زمانی برآورد میتواند بخشی از نظم و ثبات یک محیط را تحت تأثیر قرار دهد. در ذیل به عوامل انسانی مؤثر در جریانهای اسلام گرای شیعی در جمهوری آذربایجان اشاره میشود. نخست به عوامل تأثیر گذار مثبت میپردازیم.
۱ ـ حزب اسلام و سایر احزاب و نهادهای اسلامگرا
همان طور که بیان شد، حزب اسلام به عنوان کانون اسلام گرایی سیاسی در آذربایجان، فعال است. منابع غربی اعضای آن را در سال ۲۰۰۵ بیش از هفتاد هزار نفر برآورد کردند. آنها بستر اجتماعی این حزب را توده عام مردم میدانند و نخبگان جامعه بین آنها جای چندانی ندارند.[۷] در کنار این حزب، چند حزب همسو و دهها نهاد مدنی اسلامی فعال اند که به آرمان و اهداف این حزب کمک میکنند. در ذیل به اسامی برخی از آنها اشاره میشود :
-
مرکز دفاع از آزادی اعتقادات، به رهبری ایلقار ابراهیم اوغلو؛
-
حزب «اتحاد» به رهبری حاج خودات خودی اف؛
-
حزب «دموکراتیک اسلامی» به رهبری طاهر عباس اف؛
-
حزب «فضیلت» به رهبری حاج گوندوز حاجی اف؛
-
حزب «سبز» به رهبری مائیس گل علی اف؛
-
اتحادیه اجتماعی «دیرلر» به رهبری آبگل سلیمان اف؛
-
اتحادیه اجتماعی «بیرلیک» به رهبری نامیک بابا خانان.