آذربایجاناخبارتحليل هاعمومیفیلمویژه

به بهانه ی شهادت حضرت رقیه (س) / فیلم

امروز روز شهادت حضرت رقیه(س) دختر خردسال امام حسین (ع) است.

پایگاه خبری حقایق قفقاز / سرزمین کربلا جدا از دلاوری ها و جانفشانی های بزرگ مردان قیام، از حماسه کودکانی که در این سفر جاودانه، هم پای ایثارگران و جانبازان عاشورا، نوای حضور سرودند، خاطره ها بر لوح سینه دارد. کودکان بی گناهی که طعمه آتش افروزی پست ترین آفریدگان خدا شدند و در جنگی نابرابر قربانی زراندوزی و زور مداری حریص ترین انسان ها گشتند. کودکانی که در خون طپیدن پدران و برداران خود را پیش روی خویش دیدند، مبارزه با ستم و فریاد در برابر جنایات را آموختند و به پدران و برادران خویش اقتدا نمودند. آنان اگر چه نجنگیدند، اما حضور و شهادتشان نقش مهمی در عزت و عظمت ابعاد قیام، و نیز شتاب بخشیدن در فروپاشی بنیان ظلم و استبداد در جامعه اسلامی داشت.

دختر سه ساله امام حسین (ع) یکی از این کودکان است. پنجم ماه صفر مصادف است با روز شهادت او که “رقیه ” نام داشت. کودکی که گویی هنوز صدای التماس و درخواست او برای دیدن پدر، در کوچه پس‌کوچه‌های تاریک تاریخ بشری به گوش می‌رسد. این روز را به همه مسلمانان و ظلم ستیزان تسلیت می گوییم.

امام حسن مجتبی(ع)، هنگام شهادت به برادرش امام حسین(ع) وصیت نمود که پس از او با همسرش “ام اسحاق” وصلت کند. امام حسین(ع) به سفارش برادر عمل کرد و ثمره آن ازدواج، دختر نازدانه ‏ای به نام رقیه شد. با تولد حضرت رقیه(س) در سال 57 قمری، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازه ‏ای یافت. دیری نپایید که ام اسحاق، جان به جان آفرین تسلیم کرد و رقیه کوچک از نعمت مادر محروم شد. امام حسین(ع) او را در آغوش پر مهر خویش، بزرگ کرد و پیوسته به خواهرش زینب(س) سفارش می ‏فرمود که برای رقیه(س) مادر باشد و به او محبّت کند. پرستاری‏ های حضرت زینب(س) و سفارش ‏های امام حسین(ع)، پیوندی عمیق، بین حضرت زینب و حضرت رقیه پدید آورده بود.

اصولاً کودک، روانى لطیف و ظریف دارد؛ روانى که جز مهربانى برنمى ‏تابد. او ظرفیت عتاب و تندى ندارد و زود مى‏ رنجد و مى‏ گرید. مهربانى ضرورى‏ ترین نیاز کودک است. بدین جهت، امام سجاد(ع) آن را اولین حق کودک برمى‏ شمرد و بر حق تربیت و تعلیم مقدم می دارد. به عبارتی، کودک، پیش از نشستن در کلاس تربیت و تعلیم، باید نسیم خوش مهربانى و عطوفت را تجربه کند و اقلیم وجودش از بوى خوش مهربانى عطرآگین گردد.

امام سجاد (ع ) در صحیفه سجادیه حقّ کودک خردسال را : «مهربانی نمودن با او، پرورش، آموزش، گذشت و بخشیدن او، پرده پوشی [بر عیوب]، ملایمت، یاری کردن، و پوشاندن خطاهای کودکانه او می داند » زیرا که مدارا با کودک، و عدم تحریک وی [با عیبجوئی و خرده گیری]، موجب هدایت و رشد او خواهد شد. حضرت رقیه، دختر سه ساله امام حسین در پرتو این بزرگواران وجودش از محبت و عشق آکنده بود.

او در خانواده خود جز مهر و نیکی نیاموخته بود. دست تقدیر او را در سفر کربلا با پدر همراه ساخت. گویی اراده الهی بر آن تعلق گرفته بود که این کودک سه ساله نیز با مظلومیت خود پیام رسان حماسه کربلا باشد.

یکی از افراد سپاه یزید می‏ گوید: در کربلا من در میان دو صف لشکر ایستاده بودم، دیدم دخترکی از حرم امام حسین بیرون آمد، دوان دوان خود را به امام رسانید، دامن آن حضرت را گرفت: ای پدر، به من نگاه کن! من تشنه ‏ام. این تقاضا چون نمکی بر زخم‏های دل امام بود و او را منقلب کرد، بی ‏اختیار اشک از چشمانش جاری گردید و فرمود: «دخترم، رقیه! خداوند تو را سیراب کند؛ زیرا او وکیل و پناه‏گاه من است». پس دست کودک را گرفت و او را به خیمه برد و به خواهرانش سپرد و به میدان بازگشت.

مدتی از واقعه عاشورا گذشته بود، کاروان اسیران کربلا به شهر شام رسیده بود. کودکی با چهره ای خاک آلود و کبود در خرابه ای کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. او که صحنه های عطش خانواده، غارت خیمه ها را با دو چشم خود دیده بود و از وحشت مردی که گوشواره هایش را از گوش هایش کشیده بود، خود را بیشتر به عمه اش می چسباند..  جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید:

-عمه جان! اینان کجا می روند؟

-عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.

-عمه! مگر ما خانه نداریم؟

-چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است.

-عمه! پدرم کجاست؟

– به سفر رفته.

طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین کجاست؟ اکنون او را دیدم. زنان اهل بیت که می کوشیدند شهادت پدران را از کودکان پنهان کنند، هرچه کردند نتوانستند او را ساکت کنند.

خبر را به یزید رساندند، او دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند تا ساکت شود. سر مطهر و نورانی امام حسین (ع )را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل رقیه کوچک قرار دادند. پرسید: این چیست؟ من که غذا نخواستم!

گفتند: مگر پدرت را نمی خواستی؟ این سر پدر توست.

دخترک با دست های کوچک و لرزان خود سرپوش طبق را کنار زد، سر را که دید، رنگ از رویش پرید، وحشت زده و ناباورانه سر را برداشت و در آغوش کشید، بر پیشانی و لب های پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد:

یَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِی خَضَبَکَ بِدِمَائِکَ؟ یَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَکَ؟ مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی رگ های گردنت را برید؟  چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.

دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه گمان کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه او را در همان خرابه مدفون نمودند.

سرمقدس حسین (ع ) را بردند در حالی که بازهم آیات الهی را تلاوت می کرد:  “وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون”و به زودی کسانی که ظلم کردند، خواهند فهمید که به چه جایگاهی داخل خواهند شد.

***********

این چنین است که جریان کربلا محدود به واقعه عاشورا نمی شود؛ چراکه پس از آن با ادامه حرکت کاروان اسرا، مبارزه خاندان اهل بیت با یزید همچنان ادامه داشت. ادامه نهضت حسینی را می‌توان از خطبه‌های غرای امام سجاد (ع) تا نقش بیدارگری حضرت زینب(س) در شهرهای بزرگی چون کوفه و شام دانست. چه بسیار مسیحیان و یهودیانی که به وسیله کاروان اسرا از حقیقت آگاه شدند و از همه پررنگ‌تر آن که، حتی خانواده یزید، خصوصاً همسر او با دیدن اهل بیت پیامبر در اسارت از او بیزاری جستند و جزو محبین خاندان عصمت و طهارت شدند و همراه با حضرت زینب(س) به سوگواری و عزاداری شهدای کربلا پرداختند.

در میان کاروان دلسوختگان، رقیه (س)سند گویا و برهان بزرگی است بر حقانیت قیام امام حسین علیه السّلام / او نماد مظلومیت و غربت حق در زمانه‌ پس از رحلت پیامبر است، او رسواکننده سیاهکارانی است که داعیه جانشینی رسول خدا را سر دادند ولی رفتارهای ددمنشانه شان  اوج توحش و سنگدلی دژخیمان دستگاه بنی ‌امیه را برای همیشه تاریخ به اثبات رساند، و رقیه کوچک فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در این سرزمین شد.

قبر نورانی حضرت رقیه(س) در سوریه نه‌ تنها نماد مظلومیت خاندان اهل بیت(ع) است؛ بلکه پرچم هدایتی است برای همه نسل‌های آینده‌ای که به زیارت این مرقد و شخصیت ارزشمند می‌روند.

سالروز شهادت دختر گرامی امام حسین (ع )، را می توان با توجه به کودکان و روحیه لطیف آنها در جامعه کنونی ارج نهاد و مظلومیت و ستم آنان را فریاد کرد. چرا که در هر دین و آئینی، خواه آسمانی باشد و خواه غیر آسمانی، کودکان موجوداتی عزیز و بی گناه بشمار می روند و تجاوز به حد و حدود آنها را از اخلاق انسانی بدور می دانند.  در هیچ نقطه ای از هستی و هیچ اندیشه ای، کشتن طفل بی گناه را بر نمی تابد. به عبارت دیگر، در تمامی مذاهب و ادیان از کودک به عنوان امید و تحرک، زیبایی و سمبل صداقت و عصمت و فطرتِ پاک کودکانه یاد می شود؛.و سازمانهای بین المللی با داعیه دفاع از حقوق کودک، روزی را به نام او اختصاص می دهند اما امروز  کودکان بیشماری در یمن، بحرین، فلسطین، سوریه، لیبی، تونس، مصر و … در بدترین شرایط های ساخت دست بشر روزگار می گذرانند. مشاهده تصاویر دلخراش کودکان بر ویرانه ها و خرابه ها از ماهواره ها و شبکه های تلویریونی، خاطره مظلومیت دختر گرامی امام حسین (ع ) را زنده می کند و این پیام را می رساند که تنها راه رهایی از سلطه جهانخواران، مقاومت، ایستادگی و دفاع از کرامت انسانی است.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا