تحليل ها

مناقشه ی قره باغ، عرصه ی وزن کشی سیاسی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای

مناقشه ی بین کشورها بیش تر بر سر مناطق حساس و استراتژیک, منابع زیرزمینی, تحمیل ایدئولوژی یک کشور بر دیگری یا بر اساس پیمان های امنیت جمعی در جهت حفظ منافع مشترک اعضا صورت می گیرد. لشکرکشی به لیبی هم زمان با تحولات سیاسی در شاخ آفریقا، نمونه ی بارز پیمان امنیت جمعی (ناتو) برای حفظ  منافع مشترک کشورهای عضو ناتو بود.!

نزاع بیست ساله ی دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه ی استراتژیک قره باغ کوهستانی که از اقمار اتحاد سوسیالیستی شوروی سابق به شمار می روند و لاینحل ماندن این بحران ژئواستراتژیک بین دو کشور متخاصم با نقض آتش بس شکننده,  تاکنون تلفات سنگین انسانی به جای نهاده است.  وجود این بحران در منطقه ی قفقازجنوبی که از ابعاد قومی- سیاسی و فرهنگی به بی ثباتی معروف شده و مسائل امنیتی متداخل موجود در این نقطه ی استراتژیک  نه تنها سه دولت قفقاز جنوبی بلکه به منافع ملی  کشورهای همسایه نیز آسیب وارد کرده است.سیاست قومی و نژادی اتحاد جماهیر شوروی مبنی بر عدم انطباق مرزهای قانونی با مرزهای فرهنگی به گونه ای بود که اقوام مختلف برای مشکلات باید به حکومت مسکو رجوع می کردند به این ترتیب، وابستگی آنان به مسکو بیش تر می شد. علاوه بر این, تقسیم بندی نابرابر قدرت بین جمهوری های قفقاز می توانست نوک تیز مخالفت ها را از مسکو منحرف کرده و به اهداف دیگری متوجه سازد.

اختلافات قومی, نژادی, تنوع سنن فرهنگی و هویت متفاوت مردمان ساکن در قره باغ کوهستانی که بر اساس سیاست سلطه جویانه  روسیه تزاری شکل گرفته بود با امپراطوری گسسته اتحاد جماهیر شوروی در پایان دهه های 1988 آغازگر اختلافاتی شد که پتانسیل تبدیل شدن  به مشکلات بزرگ تر و فرامنطقه ای را به همراه دارد. اگر چه ارامنه و آذری ها به مدت هزار سال  باهم زیسته اند اما از نظر فرهنگی و مذهبی در نزاع بوده اند زیرا که آذری ها مسلمان شیعه و ارمنی ها مسیحی هستند. ادعای ارضی ارمنستان نسبت به قره باغ کوهستانی مسأله ای است که طی دهه های متمادی  حکومت اتحاد جماهیر شوروی پنهان نگه داشته  شده  و همواره موضوع جدال دائمی بین ارامنه و آذری ها بوده است. آغاز این جدال منطه ای در قفقاز جنوبی با خواسته های تجزیه طلبانه ی ارامنه قره باغ  همراه بود.  با آغاز درگیری طرفین؛ آذری های ساکن قره باغ مجبور به کوچ اجباری به خاک آذربایجان شدند. در روند این کوچ اجباری، ارامنه ی ساکن جمهوری آذربایجان نیز به منطقه ی قره باغ  آذربایجان کوچ کردند. ذهنیت منفی تاریخی ارامنه نشأت گرفته از روند سرکوب های دوران عثمانی به ویژه قتل عام ها و تبعیدهای اجباری  و این که در حال محاصره توسط ترک ها هستند، در شکل گیری این بحران تأثیر عمیقی  برجای گذاشته است. اِعمال سیاست های تبعیض علیه یک دیگر که طرفین یک دیگر را شهروند درجه دو محسوب کرده و وجود گرایشات ملی گرایانه شدید در دو کشور، هرگونه سازش در مورد مناقشه ی قره باغ را به اعتراض هایی در دو کشور تبدیل کرده است .

اختلاف و تداوم این بحران منطقه ای, در عمل دو کشور را به سمت قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای سوق داده است، قدرت هایی که با چشم طمع به این بحران نگریسته و دامنه ی مداخلات خود را بین طرفین درگیر افزایش داده اند؛ از یک سو کرملین از این بحران سوء استفاده کرده و ارمنستان را به عنوان یکی از جا پاهای بزرگ خود در منطقه انتخاب و استقرار واحدهای نظامی اش را در پایگاه های خود در خاک ارمنستان قوت بخشیده است. با استناد به وجود شتاب مثبت در روند نزدیکی بین روسیه و ارمنستان, روسیه تحت شرایط موجود نمی تواند در سطحی یکسان با ارمنستان و جمهوری آذربایجان  مناسبت داشته  باشد زیرا روسیه در مسیری حرکت می کند که ارمنستان در آن مسیر قرار دارد.در طول بیست سال منازعه, روسیه با حمایت از ارمنستان در سطوح دیپلماتیک, لجستیکی و نظامی در صحنه نبرد میدانی, عامل مهم جدایی قره باغ از خاک جمهوری آذربایجان گردید. روسیه با انعقاد قراردادهای سنگین نظامی بین طرفین درگیر و به تبع  آن فروش تسلیحات  مدرن روسی, در عمل توازن قوا را در منطقه برهم زده و طرف ارمنی با ادعای توسعه طلبی  به دفعات بی شمار به نقض آتش بس یک جانبه اقدام کرده است. !

از سوی دیگر، غرب و در رأس آن ها آمریکا با اعطای کمک های مالی و نظامی به جمهوری آذربایجان درصدد تثبیت موقعیت خود در منطقه ژئواستراتژیک  قفقفارجنوبی برآمده اند. دسترسی به چاه های عظیم نفت باکو قدرت های غربی را که در چند سال اخیر با مشکل تأمین انرژی مواجه هستند و درصددند با دور زدن روسیه و قطع وابستگی به منابع انرژی آن, عملاً از چرخه خریداران روسیه به سمت باکو روانه شده و با ابراز تمایل دولت مردان باکو برای خرید تسلیحات نظامی شان درآمد هنگفتی را نصیب شرکت های ساخت تسلیحات نظامی خود کنند، درآمدهایی که با بازارگرمی کشورهای غربی با توجه به تحولات سیاسی و بحران های اقتصاد جهانی می تواند درصدی از مشکلات اقتصادی شان را حل نماید.اتخاذ استراتژی دو پهلوی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در خصوص بحران قره باغ را می توان در جهت تأمین منافع حداکثری از این بحران قلمداد کرد، بحرانی که قره باغ را به عرصه ای برای منفعت جویی قدرت های بزرگ تبدیل کرده است. راهبرد دوگانه ی قدرت های مزبور در مناقشه ی قره باغ  این منازعه را به مسأله ای در عرصه ی  وزن کشی های سیاسی قدرت های  بزرگ دنیا تبدیل کرده است .با توجه به اینکه افکار عمومی جهانیان از روند حل و فصل مناقشه ی قره باغ به سمت یک بازی سیاسی برد-برد به نفع ارمنستان پیش رفته است، مسأله ی قره باغ از نظر مجامع بین المللی به مسأله ای مهم که حل آن به عنوان ضرورت مطرح بشود ؛ تبدیل نشده است. به لحاظ حقوقی، تقابل دو اصل  لزوم خدشه ناپذیر بودن استقلال و تمامیت ارضی یک کشور (جمهوری آذربایجان) با اصل تعیین سرنوشت ملت ها (مردم قره باغ) دستیابی به توافقی در مورد این بحران را سخت تر کرده است. !!

حسینیان- لیلا

هیأت علمی دانشگاه پیام نورمشکین شهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا