به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز به نقل از ایسنا، اینها جملات جالبی نیستند؛ اما چند مضمون ساده و روزمره سریالهای ترکیهای است که متاسفانه طرفداران پر و پا قرصی در ایران پیدا کردهاند؛ سریالهایی که 24 ساعته تکرار میشوند و آنقدر برخی را معتاد خود کردهاند که گاهی حتی به علت نتواستن تماشای آن به دلایل مختلف، قسمتهایی از آنها را ضبط می کنند تا مبادا از تماشای قسمتی محروم مانده باشند تا جایی که حتی تعریف دیگران از آنچه در سریال گذشته، نیز برایشان کافی نیست!
اما هنوز جای امید در ایران باقی است، چرا که مانند دنیای عرب و خاورمیانه گریبانگیر مسئله “جنبههای سیاه سریالهای ترکی” نشده است و هنوز نیز موضوعِ “ضرر سریالهای ترکی بر فرهنگ و زندگی مردم” موضوع پایان نامههای سیل عظیمی از دانشجویان نشده است، اما این موضوع برای دانشجویان عرب با اقبال زیادی روبروست و کافی است که کلید واژههای “Turkish soaps and Arab world ” را جست و جو کرده تا تعداد زیادی مقاله و خبر در این رابطه برای شما مهیا شود.
عبارت”جنبههای تاریک سریال های ترکی” ترجمه تنها یکی از مقالاتی است که برگرفته از مستندی به نام “Kismet” ساخته کشور یونان و نامزد بهترین مستند جشنوارههای مختلف از جمله فستیوال فیلم آمستردام است که در رابطه با فجایع اجتماعی سریالهای ترکیه ای در کشورهای حوزه بالکان نظیر بلغارستان و یونان، شرق میانه، آفریقای شمالی و دنیای عرب است.
این مستند وقایعی را به تصویر میکشد که چگونه سریالهای ترکی مانند نور و فاطما گل و… در روابط اجتماعی و مذهبی زنان و به ویژه در دنیای عرب و مسلمانان رخنه کرده است و اینکه چطور پدیدههایی نظیر تجاوز جنسی و سونامی طلاق در این کشورها دقیقا به علت شروع پخش این سریالها رو به افزایش رفته است.
در این مستند نشان میدهد زنان این کشورها چنان مجذوب مضمون این سریالها شدهاند که برای مثال زنان مصری در صورت عدم اجازه همسرانشان برای مشاهده این سریالها، پنهانی در غیاب شوهرانشان به تماشای آنها میپردازند.
آمار کشورهای تماشاگر این سریالها نیز نشان میدهد که نام گذاری برای فرزندان پس از پخش این سریالها اکثرا برگرفته از شخصیت سریالهای ترکی بوده است.
طبق گزارش جامعه رسانه عربی (arabmediasociety) آمار رسمی وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه نشان میدهد سفرهای توریستی از کشورهای عربی به ترکیه رشد بسیار بیسابقهای داشته است؛ این ارقام برای عربستانیها 34 درصد، کویتیها 75 درصد و 1379 درصد برای اماراتیها عنوان شده است که دلیل این افزایش سفر به علت پخش صحنههای زیبا از طبیعت و سایر مکانهای توریستی این کشور در این سریالها عنوان شده است.
سخنان بیپرده در مورد خشونت، تجاوز، روابط خصوصی نامشروع، خیانت و … به طور تابوشکنی در این سریالها مدام تکرار میشود و با چینشهایی حساب شده در مورد شخصیتها، مدل زندگی و لباس پوشیدن، وسایل خانه و … این حس را به بیننده القا میکند که گویی این صحنهها در دنیای واقعی هستند، اما از چشم ما پنهان است. نقش هوشمندانه شخصیتها نیز گاهی نشان میدهد که برای مثال میتوان همسر و فرزند داشت و عشق دیگری نیز داشت و اما هنوز در عین حال پدر خوب و همسر وفاداری بود! میتوان عاشق همسر شخص دیگری شوید، چرا که شما عاشقتر از آن فرد هستید و این امر مجاز و عادی است و البته حق شماست!
باید خاطرنشان کرد که تمام این مضمونهای قبیح در کنار مضمونهای بسیار در خور توجه و مهم نظیر مستقل بودن و زحمت کشیدن زنان بدسرپرست، دورهمیهای شاد خانوادگی حتی با وجود فقر و … قرار داده شده تا بار منفی این محتواهای غیراخلاقی منطقیتر به نظر برسد.
البته که خیانت و امثال آن پدیدههایی کاملا اجتماعی است و در همه جوامع و البته ایران قطعا وجود دارد، اما هیچگاه آنقدر که در این سریالها عادی و روزمره نشان میدهند برای فرهنگ ایرانی حداقل عادی نیستند و قبیح شمرده میشوند.
البته مسئله قبحشکنی این سریالها تنها دامنگیر مسلمانان و فرهنگ ایرانی نیست، بلکه کشوری نظیر یونان و مقدونیه که مسیحیت در آن رواج دارد نیز تابوشکنیها و ناهنجاریهای اجتماعی این سریالها را به عنوان پیامد منفی برمیشمرند تا جایی که اعضای کلیسای ارتدوکس یونان در مورد مسائل فرهنگی این سریالها اعلام انزجار کرده و پارلمان مقدونیه نیز پخش این سریالها را ممنوع کرده است.
ابعاد این سریالها نیز گاهی از بعد فرهنگی فراتر رفته و به سیاست نیز وارد شده تا جایی که به نقل از سایتهای خبری ترکیه نظیر” seanews” یا “Hürriyet Daily News” عبدالله گل عنوان کرده هنگام ملاقات با مقامات رسمی امارات، داستان سریالهای ترکی موضوع اصلی این دیدارها را تشکیل داده و اینکه اماراتیها در مورد پایان این سریالها دائم از او سوال میکنند! چرا که همیشه همسرانشان هنگام پخش این سریالها پای تلویزیون مینشینند!
اما کاملا واضح است که این سریالها طرفداران بسیاری را از کودک و نوجوان، جوان و پیر، تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده …. دارد و از حق نگذریم که تاثیر زیادی بر زندگی روزمره افراد گذاشته است و تقریبا هرجا که قدم بگذاری حتما شخصی است که در مورد این سریالها در حال ایده پردازی است؛ چرا که هر فردی به نوعی با شخصیتها همذات پنداری کرده است و این احساس را دارد که مشکلات شخصیتهای سریال به نوعی دیگر با مشکلات و مسائل زندگی آنها هم راستاست که این امر ناشی از تیزهوشی سازندگان سریالهای ترکی است.
گاهی متاسفانه حتی کودکان پنج شش ساله را میتوان دید که شخصیتهای داستانی و اتفاقات پیش آمده آنان را برای شما با جزییات تمام تعریف میکنند بدون آنکه درکی از زشتی آن وقایع داشته باشند و به طبع آن شاید همین دیالوگهای کوتاه نامناسب در ذهن کودک نهادینه شود و بستر انحطاط های اخلاقی را از همین سنین خردسالی پیش روی آنان قرار دهد.
البته میتوان یکی از دلایل تمایل مردم برای تماشای این قبیل سریالها را ضعف بعضی برنامههای صدا و سیما دانست که نتوانسته میل مردم برای تماشا را درک کرده و آنها را راضی نگه دارد، یا گاهی کیفیت برنامهها با وجود زمان زیاد اختصاص داده شده به آنها انقدر پایین است که بیننده با کلافگی به تماشای برنامههای ماهوارهای روی میآورد تا جایی که حتی تمایل به دیدن یک تیزر تبلیغاتی چند دقیقهای تلویزیونهای ملی را نیز از دست میدهند.
به نظر میرسد باید ابتدا دلیل اقبال بعضی برنامههای تلویزیونی مانند خندوانه و سریالهایی نظیر پایتخت و… را پیدا کرد و سپس سیاست ساخت برنامهها را به آن سو سوق داد، چرا که این قبیل برنامهها نشان دادهاند که حتی برای یک ساعت نیز میتوان مردم را به دیدن برنامههای تلویزیون ملی ترغیب کرد.
شاید به یقین میتوان گفت که به جز چند سریال و برنامههای تلویزیونی، اغلب برنامههای صدا و سیما از سلیقه بینندگان فاصله زیادی گرفته است. برای مثال یک برنامه زنده بیرنگ و لعاب با دکوراسیون تکراری را تنها دو مجری با پرحرفیها و خاطرات خود آنقدر خسته کننده ارائه میدهند که مجالی برای مصاحبه با مهمان نیست، مسابقه تلویزیونی که بعد از چند سال همان روال خسته کننده را دارد، سریالهایی که مضمونش همواره به ازدواج ختم میشود یا برنامههای خانواده که کیفیت پایینی از نظر محتوا دارند و هر روز با مدل سلام و احوالپرسی تکراری و نمادین آغاز و با شعری خاتمه مییابد و چه و چه که تعدادشان نیز کم نیستند.
اما کاملا پرواضح است که صدا و سیما برای جبران لطمههای احتمالی سریالهای ترکی باید چارهای بیندیشد، چرا که فاصله گرفتن از فرهنگ ایرانی و پذیرش فرهنگی نظیر آنچه در سریالهای ترکیهای نمایش داده میشود را میتوان تا حدی به گردن صدا و سیما انداخت؛ چون همانطور که ترکیه تنها و تنها از طریق صدا و سیما مردم را به سوی خود جذب کرده است صدا و سیمای ایران نیز باید بتواند یا حداقل باید مردم ایران را به تماشای برنامههای پرمحتوای ایرانی ترغیب کند تا مانع از وقوع عواقب خطرناک سریالهای ترکیهای نظیر رشد طلاق و عادی سازی رفتارهای ناهنجار شود.
نوشتار از: الهه سیف الدین