مقالات

دين و مذهب در جمهوري آذربايجان

رضا انصاري‌مهر

نگاه اجمالي به جمهوري آذربايجان

جمهوري آذربايجان كه تقريباً در 46 درجه طول جغرافيايي و 39 درجه عرض جغرافيايي واقع شده است، كشوري نيمه كوهستاني است كه بخش شرقي رشته كوههاي قفقاز در مرزهاي آن و روسيه و امتداد جنوب شرقي كوه‎هاي قفقاز كوچك نيز در سرحدات اين كشور با ارمنستان قرار گرفته است.

طول مرزهاي مشترك آذربايجان با روسيه در شمال 284 كيلومتر، با گرجستان در شمال‌غربي 322 كيلومتر، با ارمنستان در غرب 566 كيلومتر و با ايران در جنوب 432كيلومتر است. جمهوري آذربايجان با مساحتي حدود 334 مايل مربع يا 866 كيلومتر مربع از كشور سريلانكا بزرگ‌تر و هم اندازه كشور پرتغال است. آذربايجان شامل جمهوري نخجوان هم مي‌شود كه مرز مشترك آن با ايران بالغ بر 179 كيلومتر، با ارمنستان 221 كيلومتر با تركيه 9 كيلومتر است.1

1. جمعيت؛ تركيب و پراكندگي

جمعيت جمهوري آذربايجان 8325 نفر است. گفته مي‎شود جمعيت كنوني آن، ظرف مدت 33 سال دو برابر خواهد شد. آذربايجانيها وسيع‎ترين گروه قومي را تشكيل مي‎دهند. اين گروه حدود 4/87 % جمعيت آذربايجان را شامل مي‎شود. به جز آن، اقوام ديگري از جمله؛ آوارها، تاليشها، تاتارها، يهوديها، گرجيها، كردهنا، روسها، اودينها و… در اين جمهوري زندگي مي‎كنند.

2. شهرهاي بزرگ

الف) باكو: اين شهر پايتخت جمهوري آذربايجان است و در جنوب غربي شبه جزيره «آبْشِرُون» قرار دارد. اين شهر در قديم به «بادكوبه» موسوم بوده و در حال حاضر به زبان تركي به آن «باكي» گفته مي‎شود.

ب) گنجه: اين شهر دومين شهر بزرگ و از مهم‎ترين مراكز صنعتي آذربايجان است .

ج) نخجوان: اين شهر مركز خودمختار جمهوري نخجوان است و در شمال درياچه سدارس، در نزديكي مرز ايران واقع شده‎ است. در منابع قديمي از آن به «نشوي» و «نخچوان» نيز ياد شده است.اين منطقه طبق برخي روايات نخستين استراحتگاه حضرت نوح(عليه‌السلام) پس از طوفان نوح بوده و بر طبق همين روايات محل وفات حضرت نوح(عليه‌السلام) نيز در اين نواحي است. به همين دليل، قلعه‎اي كه در كنار شهر نخجوان قرار دارد، زيارتگاه مسلمانان و مسيحيان است.

د) سومگائيت: اين شهر هم صنعتي است و اهميت بسيار دارد.2

3. فرهنگ و آموزش

زبان رسمي مردم آذربايجان، يكي از شاخه‎هاي تركي جنوب غربي است كه مردمي كه در جمهوريهاي گرجستان، داغستان، ازبكستان، قزاقستان، اوكراين و همچنين ايران زندگي مي‎كنند نيز به آن سخن مي‌گويند. اين زبان از زبان قبائل «اوگوز» (oguz) آسياي مركزي در قرون هفتم تا يازدهم ريشه مي‎گيرد. خط جمهوري آذربايجان چند بار عوض شده است: تا سال 1929 خط عربي، از سال 1929 تا 1939 خط لاتيني و از سال 1939 تا 1992 خط كريلي بوده است. در طول زمان، اين زبان در ساختار تلفظي، كلمات و گرامر دستخوش تغييراتي شد. پارلمان جمهوري آذربايجان در سال 1992 استفاده از الفباي كريليك را كه از سال 1939 مورد استفاده بود كنار گذاشت و الفباي لاتين را انتخاب كرد. در حال حاضر همه رسانه‌هاي گروهي، روزنامه‎ها،‌مجلات و كتاب‎هاي منتشر شده جديد به خط لاتيني است.3

اولين مدارس در اين سرزمين در قرن پنجم ميلادي به وجود آمد. ولي قبل از آن مردم آذربايجان در راه علم و آموزش گامهاي زيادي پيش رفته بودند. بعد از فتح اين كشور به دست اعراب در قرن هفتم، در مساجد، مدرسه‎هايي براي آموزش و گسترش اسلام تأسيس شد كه در آن قواعد عربي و قرآن تدريس مي‎شد. قبل از سال 192 هم جمهوري آذربايجان به عنوان يكي از مراكز مهم آموزش در ميان مسلمانان امپراتوري روسيه بود. اولين مدارس براي دختران مسلمان اين منطقه در باكو و گنجه به همت حاجي زين‌العابدين تقي‌زاده در اوايل قرن بيستم تأسيس گرديد.

اين نكته بايد ذكر شود كه در حكومت شورايي شوروي سيستم آموزشي بسيار گسترده‌اي ايجاد شد و سطح سوادآموزي از 1/8 % در سال 1926، به بيش از 99% در سال 197 افزايش يافت و در حال حاضر بي‎سوادي در اين جمهوري ريشه‌كن شده است.به موجب آمار سال 1991 در اين جمهوري 4441 دبيرستان وجود دارد كه /38 /1 دانش آموز در آن مشغول به تحصيل‎اند. به علاوه در 8 آموزشگاه حرفه‎اي، بيش از 7 دانشجو وجود دارد. همچنين بيش از 11 دانشجو در 17 دانشگاه آموزش عالي فعاليت دارند. مهم‎ترين دانشگاه، دانشگاه دولتي باكو است كه در 1919 پايه‎گذاري شده است. اين دانشگاه داراي 16 دانشكده است.در حال حاضر 5 دانشجوي آذري در خارج از كشور تحصيل مي‎كنند كه بسياري از آنان در تركيه و ايران و بقيه در آلمان، آمريكا، مصر، سوريه و عربستان مشغول به تحصيل‎اند.جمهوري آذربايجان داراي مراكز مطالعاتي (علمي ـ پژوهشي) و مراكز فرهنگي بسيار است. در دهه 183 اولين بار نشريات ادواري در آذربايجان چاپ شده و روزنامه نيمه رسمي «اخبار تفليس» در سال 1832 در شهر تفليس انتشار خود را ‎آغاز كرد. انتشار روزنامه «اكينچي» در سال 1875 سرآغاز مطبوعات دمكراتيك در آذربايجان انجام شد. اكنون نيز روزنامه‎ها و مجلات بسياري در آذربايجان وجود دارد. آذربايجانيها در بين اقوام مسلمانان شوروي بعد از تاتارها، بيشترين كتاب را منتشر نمودند. مؤسسات انتشاراتي بسياري در اين كشور وجود دارد كه از آن ميان، پانزده مؤسسه انتشاراتي دولتي است.راديو نيز اولين بار در سال 1926 در باكو راه‎اندازي شد. يك مركز تلويزيوني هم در باكو به سال 1956 تأسيس گرديد و اكنون دو شبكه دولتي و چهار شبكه غيردولتي (شخصي) در اين كشور فعال است.4جمهوري آذربايجان يك كشور كشاورزي و صنعتي توسعه‎يافته با توازني ميان توليد ناخالص كشاورزي و صنعت است كه در مواقعي به سوي بخش صنعتي متمايل مي‎گردد. تأكيد بر صنايع سنگين به طور قابل توجهي دو صنعت نفت و گاز طبيعي را توسعه بخشيده است. اما در عين حال صنايع غذايي، برق و مهندسي نيز از اهميت فزاينده‎اي برخوردار است.5

4. تاريخ كشور

سرزمين آذربايجان كنوني از عصر حجر مسكوني بوده است. از اواخر قرن هشتم قبل از ميلاد، مادها و از اواسط قرن ششم قبل از ميلاد هخامنشيان بر اين منطقه حكومت مي‎كردند. وقتي اسكندر در اوايل قرن چهارم قبل از ميلاد امپراتوري ايران را سرنگون كرد، يكي از حكمرانان خراجگزار او به نام آتورپات حكومت مستقلي در اين منطقه تشكيل داد.6ساسانيان در اوايل قرن سوم بعد از ميلاد بر بخش عمده‎اي از اين منطقه مسلط شدند و اين محل تا حمله اعراب به ماوراي قفقاز در اواسط قرن هفتم، بخشي از امپراتوري آنان بود. پس از آن، سپاه نيروهاي اعراب هم لشكر ساساني و هم نيروهاي بيزانس را در سال 642 ميلادي شكست داد. لشكر مسلمانان به آذربايجان هجوم آورد و در مدت چند سال آن را اشغال كرد. دين اسلام در همين دوره به اين سرزمين آمد.7مغولها در اوايل قرن سيزدهم به اين كشور هجوم آوردند. در سال 1386 تيمور، فرمانرواي ماوراءالنهر، آذربايجان جنوبي را به تصرف درآورد و در شمال آذربايجان، قدرت به دست شروانشاهان «دربند» افتاد.بعد از مرگ تيمور در سال 14 5 شروانشاه ابراهيم براي مدت كوتاهي دو نيمه آذربايجان را با يكديگر متحد كرد. در سال 152 شاه اسماعيل بنيانگذار سلسله صفوي، تبريز، مركز آق قويونلي را به تصرف درآورد. با آنكه صفويان تبريز را مركز حكومت آينده خويش قرار دادند، عثمانيها بارها به تبريز حمله كردند و در فاصله سالهاي 1516 ـ 163 اين شهر را به تصرف درآوردند. اما شاه عباس موفق شد دوباره حاكميت خود را بر منطقه برقرار كند.ارتباطات تجاري ميان روسيه و آذربايجان در اواخر قرن پانزدهم آغاز شده بود و باكو مركزي مهم در مسير راه ولگا به درياي خزر بود. در سالهاي 1722 ـ 1723 سربازان روسي دربند و باكو را اشغال كردند. اما نادرشاه در سال 1735 آذربايجان را دوباره تحت حكومت ايرانيان قرار داد. بعد از مرگ او در سال 1747 قدرت به دست خان‎نشينهاي محلي افتاد.تا اوايل قرن نوزدهم، آذربايجان جزئي از حكومت قاجاريه بود و در پي ده سال جنگ ميان ايران و روسيه به تصرف اين كشور درآمد. در معاهده گلستان، ولايت باكو، شكي، شيروان، قره‎باغ و گنجه به روسيه واگذار گرديد. در سال 1828 پس از جنگي دوساله ميان ايران و روسيه، نخجوان نيز به موجب عهدنامه تركمن‎چاي، به روسيه ضميمه شد.از اوايل قرن بيستم، حضور كارگران و متخصصان روسي و اوكرايني در باكو سبب شد كه اين شهر به يكي از مراكز انقلابي روسيه تبديل گردد. پس از وقوع انقلاب اكتبر در روسيه، حزب مساوات در 28 ماه مه 1918 اين كشور را مستقل اعلام نمود و رئيس جمهور آن محمدامين رسول‌زاده (1954 ـ 1884) شد. او در سال 19 8 به تهران سفر كرده بود و در نهضت مشروطه ايران نقش مهمي ايفا كرده بود. وي بعدها هم به اين خاطر به تركيه تبعيد شد.8دولت مستقل آذربايجان تا سال 192 دوام آورد و در اين سال بلشويكها آن را به تصرف درآوردند. در آوريل همان سال، جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان تشكيل گرديد. در دوران حاكميت شوروي با اشتراكي كردن كشاورزي و توسعه ‌صنايع پيشرفتهايي در امور آموزش و بهداشت حاصل گرديد.همزمان با اجراي سياست گلاسنوست و پرستروئيكاي گورباچف در شوروي، آذربايجان شاهد رشد گرايشهاي استقلال طلبانه ارامنه قره‎باغ بود. اختلافات ارمنيها و آذريها كه در دوران شوروي بر اثر سياست اختناق و سركوب مدتها در محاق مانده بود، با پيدايش اولين آزاديهاي اجتماعي امكان بروز يافت و به شدت رو به گسترش نهاد.قابل ذكر است كه در قفقاز دشمن اصليِ اسلام روسها نبودند،‌ بلكه ارامنه بودند. ارمنيها در زمان قبل از شوروي هم با تحرك و قدرت اقتصادي برتر خويش خطر آن داشتند كه مسلمانها را به جماعتي محروم و عقب‎مانده بدل نمايند كه از پي روسهاي حاكم و ارمنيهاي ثروتمند روان بود.9ارامنه تنها دشمن تركها نبودند، بلكه كار آنان از حد و مرزهاي دشمني ملي به دشمني ديني تجاوز كرده بود. براي اين ارامنه هميشه تركان را «مسلمان» مي‌ناميدند.1

در سال 1988 اولين منازعه ميان آنان درگرفت و در پي آن هزاران نفر از آذريها از مناطق خود آواره شدند. در 12 ژوئن 1988 شوراي عالي قره‎باغ (جعلي) با تصويب قانوني، خواستار جدايي از آذربايجان و الحاق به ارمنستان گرديد. اين امر در واقع از طرف شوراي جعلي و تشكيل يافته از 16 ارمني بود و هيچ تأثير قانوني نداشت،‌ باز هم شوراي عالي آذربايجان در واكنش به اين اقدام، آن را صريحاً رد كرده و غيرقانوني شمرد. اما در 15 ژوئن شوراي عالي ارمنستان، با استناد به ماده 7 قانون اساسي، قره‎باغ را جزئي از ارمنستان اعلام نمود. در ژانوية 1989 دولت مركزي اتحاد شوروي در مسكو، تصميم گرفت براي كاهش بحران، خود رأساً ادارة ‌امور قره‎باغ را به عهده بگيرد. اين عمل كه در حقيقت كنترل قره‎باغ را از دست آذربايجان خارج مي‌ساخت، سبب شد كه دولت آذربايجان به اين قانون اعتراض بكند. اعتراض مكرر آذري‎ها به تصميم غيرمنصفانه مسكو، منجر به اعزام نيروهاي وزارت كشور شوروي به باكو شد. در جريان سركوب تظاهرات مردم مسلمان و شيعة‌ باكو ژانويه 199 ، صدها تن از اهالي باكو كه ساختمانهاي حزب كمونيست و ارامنه را محاصره كرده بودند به بهانة تهديد، حمله آنان، صدها نفر از مردم باكو را به قتل رساندند. ولي در واقع اين اقدام روسها يك نوع حمايت از «‌برادران ارامنه خود» بود. و هدف آنان سركوب تظاهرات به حق و به جاي مردم آذربايجان بود. آنان (روسها) همه جا را گلوله‎باران كردند و صدها نفر زنان و كودكان بي‎گناه كه در تظاهرات هم شركت نمي‎كردند را كشتند. برخي از آنان حتي در وقت برگشت از محل كارشان، در پارك‎ها و محل استراحتگاه‎ها و حتي در خانه‎هاي خودشان بدون اين‎ كه هيچ جرمي مرتكب شده باشند كشته شدند. بعد از اين حوادث، مردم غيور آذربايجان به تظاهرات وسيعي برخاسنتند و در نتيجه آذربايجان كه در 23 سپتامبر 199 حق حاكميت ملي و در 3 اوت 1991 استقلال خويش را اعلام نموده بود، در تاريخ هجدهم اكتبر 1991 طبق قانون مصوب شوراي عالي به استقلال كامل دست يافت.11

پس از استقلال آذربايجان و ارمنستان منازعات اين دو كشور بر سر خاك قانوني آذربايجان (قره‎باغ) به مرحلة حادتري رسيد و جنگ شروع شد. ارامنه از طرف روسيه و آمريكا و ديگر كشورهاي اروپا عملاً تأييد مي‌شد و اين كشورها از جهت مالي و نظامي تمام هزينه اين جنگ را به نفع ارمنستان به عهده گرفته بودند. در نتيجه آذربايجان كه در اين جنگ ناعادلانه تنها مانده بود و چند بار با قتل عام ارامنه رو به رو شده بود، 22 درصد خاك قانوني خود را از دست داد. ارامنه بدون هيچ قيد و بند همه مردم اين مناطق را از خاك خود بيرون راندند. جنايات ارامنه در اين سرزمين شيعه‎نشين آذربايجان، آن‎قدر فراوان است كه هيچ انساني نمي‎تواند آن را باور كند.ارامنه علاوه بر قره‎باغ (استانهاي شوشا، خانكندي، خوجالي،‌ عسكران، خوجاوند، آغدره)، 44 كيلومتر استانهاي لاچين، كلبجر، جبرائيل، فضولي، قوبادلي، زنگيلان، آغدام را هم اشغال كردند. هنوز هم يك ميليون نفر از مردم آذربايجان از سرزمين خود آواره‎اند. ولي اكنون با ميانجي‎گري بسياري از كشورها و مجامع بين‎المللي، بين اين دو كشور آتش‎بس و صلح موقت برقرار است.12واقعيت اين است كه قره‎باغ و فرهنگ و تمدن مادي و معنوي آن با تمامي عناصر تشكيل دهنده ‌آن از وحدت فرهنگي برخوردار بود.پتر وشفسكي روسي كه دربارة فرهنگ مادي، اقتصادي و معنوي اهالي قره‎باغ، باورها و اعتقاد آنان تحقيق كرده است با استناد به اطلاعات ارزشمند مردم‎شناسي، به اين نتيجه مي‎رسد كه قره‎باغ هيچ‎گاه مركز فرهنگ ارمني نبوده است. تمدن و فرهنگ قره‎باغ واحد بوده و مخصوص اهالي آذري است.13كشوري به نام ارمنستان در تاريخ جهان قدمت آن‌چناني ندارد. ارمنيها از كشورهاي مختلف به آذربايجان انتقال داده شده‎اند. اين نيز سياست منفور روسيه غاصب بود. ارمنيها در واقع در آذربايجان «مهمان» بوده‎اند، نه صاحب خانه. ولي با برخورد منصفانه و انسان‎دوستانه آذريها با آنان، ارمنيها خيلي راحت زندگي مي‎كردند و با آذريها در جامعه هيچ فرقي نداشتند. ولي متأسفانه نمك‌ نشناسي كردند.14

وضعيت دين و مذهب در جمهوري آذربايجان

قبل از ورود به اين بحث لازم است كه نگاهي به دوران شوروي سابق داشته باشيم تا بتوانيم وضعيت ديني كنوني كشور را خوب درك كنيم.

در دوران شوروي سابق

بعد از انقلاب اكتبر 1917، از سال 1924 حكومت شوروي سياست ضد مذهبي براي ريشه‎كن كردن مذاهب را در پيش گرفت. مسلمانان شوروي در سالهاي 19 5 ـ 19 4، در شهر «نيژني نوگرود» اولين بار «اتفاق مسلمين روسيه» را تأسيس كردند. اين گروه در ماه مي سال 1917 نهصد نماينده در كنگر «سانك پتربورق» داشت و خواستار اصول فدرال مسلمين روسيه و يك كشور فدرالي مستقل بود. در همان كنگره «شوراي ملي» تأسيس شد. در ماه ژوئيه سال 1917 «شوراي نظامي مسلمين روسيه» و در نوامبر همان سال «مجلس ملي مسلمين روسيه» شكل گرفت.مسلمانان نيروي بزرگي در شوروي بودند و استقلال و هويت ديني خود را مهم مي‌دانستند. اگر به تاريخ شوروي نگاه كنيم، با گروه‌هايي چون «ارتش سرخ مسلمين»، «حزب كمونيست مسلمين»،‌ «كميسرياي مسلمين» و… مواجه مي‌شويم. رؤساي شوروي از اين احساس هويت ديني مسلمانان، آن هم با اين جنب و جوش مي‌ترسيدند و اين ترس هم بي‌جا نبود. در سال 1923 مسلمانان شوروي يك دولت مستقل به نام جمهوري «توران» ـ شامل مناطق ولگاي وسطي و تاتارستان و باشقيريه و جمهوري تركي ـ مسيحي چوواش و مناطق مسلمان‎نشين قفقاز، آذربايجان،‌ داغستان ـ اعلام كردند كه آذربايجانيها در آن نقش بسيار مهمي ايفا مي‌كردند. آشكار است كه بُلشويكهاي شوروي نمي‎توانستند چنين امري را بپذيرند. آنان از سال 1923 به مبارزه با مسلمانان پرداختند و به طور كلي فعاليتهاي خود را عليه دين اسلام تشديد كردند. اين كار هم با سه شيوه انجام مي‌شد:

1. ايجاد تفرقه بين گروهها و مليتهاي مسلمان. شوروي بعد از شكست آنان، به هر مليت مسلمان، استقلال داد و حتي راضي شد به آنان سرود ملي، مجلس ملي و پرچم ملي مستقل هم بدهد، تا آنان به سبب تفرقه «ملي» و كنار گذاشتن وحدت اسلامي، زوال يابند.

2. نابودي روشنفكران، علماي ديني و قتل عام آنها.

3. جرم اعلام كردن دينداري و بسته شدن مسجدها.

با به كار گرفتن اين روشها بود كه سران شوروي به خواستة خود رسيدند.15

تحت قوانين اين رژيم، روشنفكران به سوي افكار و برنامه هاي سكولاريستي هدايت شدند. سياستهاي شوروي كه با توسعه و گسترش تعليمات همگاني، نابودي ادبيات قومي و تبديل الفبا همراه بود، به مذهب نيز رسوخ كرد و تلاش وسيعي جهت تضعيف اسلام كه مانعي در راه نوسازي سياسي و فرهنگي قلمداد مي‎شد صورت گرفت.كمونيستها اقدامات ضد مذهبي خود را در مورد اسلام با بستن هزاران مسجد و مدرسه ديني آغاز كردند، سپس به تدريج دادگاههاي شرع و سازمان اوقاف را منحل نمودند. آنان نخست حجاب اسلامي را نشانه عقب‌ماندگي و بعد ممنوع اعلام کردند. زماني كه مساعدترين شرايط براي مسلمانان جهان وجود داشت، انجام فرائض مذهبي چنان كه در كشورهاي اسلامي معمول بود، براي مسلمانان كشور آذربايجان آسان نبود. با اين همه عجيب است كه مردم اين كشور همچنان وفاداري مذهبي خويش را حفظ كرده‎اند.برنامه‎ريزي شوروي عليه دين (ATEIZMA)، علاوه بر تهاجم فرهنگي بر پايه‎هاي«علمي» هم استوار بود. شبهه‎اندازي و فريب تبليغاتي علمي عمده‎ترين اقدامات ضد ديني بود و اين هم كلاً به دو نوع انجام مي‎شد:

1. استدلالهاي ماركسيستي عليه كل مذهب: مثلاً «اسلام افيون توده‎هاي رنجبر است و آنها را از مبارزة اجتماعي بر ضد انگلهاي استثمارگر منحرف مي‌سازد» يا «اسلام مسلكي است رويا‎پرداز و ضد علمي كه روياي بهشت را به جهان ديگري حواله مي‎دهد».16

2. استدلالهاي الحادي كه ويژه مبارزه با اسلام به خصوص شيعه است. در اين استدلال اسلام در ميان تمام اديان از همه محافظه‎كارتر (حتي ارتجاعي‎تر) و غير اجتماعي‎تر است، اقتدار بزرگ‌ترها را مقدس مي‌شمارد، زنان را خوار مي‎دارد و پيروانش را به تعصب و عدم تساهل و بيگانه‎ستيزي فرا‎مي‎خواند. همچنين «مؤمنان» را بر ضد «كفار» برمي‎انگيزد و لذا مانع از توسعه دوستي ميان خلقهاي اتحاد شوروي است. اين شيوه سنن و آداب اسلامي چون «ختنه» و «روزه در ايام رمضان» را به عنوان اعمالي بدوي و وحشيانه و غيربهداشتي مورد انتقاد قرار مي‎دهد، اخلاقيات اسلام را با اخلاقيات كمونيسم در تعارض مي‎بيند و هنر و ادبيات اسلامي را متحجر و ناتوان از پيشرفت و تكامل فرض مي‌كند. خلاصه كلام آنكه براساس شبهه‌هاي آنان، اسلام به گذشته تعلق دارد، آن هم نه به «دوران سرمايه‎داري»، بلكه «عصر فئودال» و از اين رو در يك جامعه «سوسياليستي» جا و مكان ندارد.

در اتحاد شوروي تبليغات ضد مذهبي «وظايف اخلاقي» تمام «شهروندان صادق شوروي» و مخصوصاً اعضاي حزب كمونيست بود. سازمان جوانان حزب، اتحاديه‎هاي كارگري، تمام تشكيلات دولتي، از مهد كودك تا سطوح عالي دانشگاهي، همه و همه بر ضد مذهب فعاليتها و برنامه‎هاي بسيار داشتند.17

شرايط ديني جمهوري آذربايجان

جمهوري آذربايجان 97% مسلمان دارد. 83% شيعه، 14% سني و 3% هم غير مسلمان‌اند. همه شيعيان جمهوري آذربايجان دوازده‌امامي هستند. اهل‌سنت نيز اغلب حنفي و البته اندكي حنبلي‌اند.

دولت، امتيازات و محدوديتهاي قانوني

1. دين رسمي و ملي جمهوري آذربايجان اسلام است. اما بنابر قانون، دين از سياست جداست.18 روحاني نمي‌تواند فرماندار، نماينده روستايي و شهري (بلديه)، و نماينده مجلس ملي باشد. وظيفه روحاني فقط، برآوردن نيازهاي ديني و معنوي مردم است. دين اسلام ارزش ملي كشور آذربايجان و اعتقاد معنوي فردي و اجتماعي مردم به حساب مي‌آيد. و روحاني حق «دخالت مذهبي» مستقيم در سياست ندارد. دين آزاد است و هر تبعه آذربايجاني مي‌تواند هر ديني را كه مي‌خواهد قبول كند و آيينهاي مذهبي همان دين را به طور آزاد اجرا نمايد. كسي حق ندارد كسي را به خاطر قبول كردن دين و مذهبي آزار دهد. پس هركس مي‌تواند با مطالعات و راههاي ديگر دين دلخواه خود را انتخاب كند. ولي فقط دين اسلام حق تبليغ در مجموع عمومي و اجتماعي كشور را دارد. همه مسلمانان مي‌توانند آزادانه مسجد بسازند، كتاب تبليغي نشر كنند و آيينهاي دسته‌جمعي خود را به اجرا بگذارند و هر جا كه خواستند تبليغ دين اسلام را انجام دهند.19

2. اديان غير اسلام حق تبليغ در مجمع عمومي و اجتماعي ندارند. آنان فقط مي‌توانند در جايي كه براي آنان مشخص شده است براي پيروان خود تعليم و تبليغ كنند. تبليغ اديان ديگر در بين مسلمانان به طور غيرقانوني، جرم به حساب مي‌آيد. آنان فقط در چارچوب قوانين «كميته نظارت و بررسي موسسات اديان و مذاهب كشور» و با رعايت محدوديتهايي كه براي آنان در نظر گرفته شده است، حق فعاليت و تبليغ دارند. از ميان مذاهب اسلامي به جز «وهابيت»، همه مي‌توانند تبليغ كنند. فعاليت اين گروه از لحاظ قانوني ممنوع اعلام شده است.

3. عيد فطر و عيد قربان از اعياد ديني كشور و تعطيل رسمي است.

4. بي‌احترامي به قرآن كريم بنابر قانون اساسي كشور جرم محسوب مي‌شود. قرآن در ميان مسلمانان احترام بسيار دارد. وقتي رئيس جمهور آذربايجان به اين سمت منصوب مي‌گردد، در مقابل تمام نمايندگان مجلس با حضور شيخ‌الاسلام قفقاز‏، به قرآن كريم سوگند مي‌خورد و اعلام وفاداري مي‌كند. وقتي قرآن به يك مجلس عمومي آورده مي‌شود، همه به نشانه احترام از جاي خود بلند مي‌شوند.

5. بنابر قانوني اساسي، دولت موظف است‏ اسلام را به عنوان دين اكثريت مردم و ارزش معنوي ـ ملي و نيز حقوق ديني مردم را حفظ كند و براي رشد همه‌جانبه آن تلاش نمايد.

تقابل فرهنگ و دين

فرهنگ و شرايط جمهوري آذربايجان، با بقيه كشورهاي اسلامي فرق اساسي دارد. اولاً بايد در نظر گرفت كه كشور ما هفتاد سال زير سلطه حكومت شوروي بود و در مقابل تهاجم فرهنگي روسها بدون دفاع مانده بود. همچنين كشور ما از لحاظ موقعيت منطقه‌اي در شرايطي قرار دارد كه شصت درصد مرز آن با كشورهاي مسيحي مشترك است. علاوه بر اين، اين كشور در منطقه‌اي قرار دارد كه تقابل فرهنگها و تبادل فرهنگي كشورهاي مختلف در آن وجود دارد. بعد از استقلال كشور و با بهبود رابطه ما با كشورهاي غربي، همراه با تبادل تجربيات اقتصادي، «تجربيات فرهنگي» هم به سوي ما روي آورد.اكنون فرهنگ لباس رايج در کشور و نيز مسائل فرعي ديگر، با اغلب قوانين شرعي اسلامي سازگار نيست و اين نبايد در اذهان مسلمانان جهان سوء تفاهم ايجاد کند. مردم ما آشنايي ديني و ذهنيت مذهبي موجود در ايران را دارا نيستند و نمي‌توان آنان را از اين بابت سرزنش كرد. در ايران مذهب، با فرهنگ و زندگي فردي و اجتماعي مردم عجين شده است و سطح اطلاع مردم از قوانين و احكام ديني و مذهبي خود بسيار بالاست و اصلاً قابل مقايسه با كشور ما نيست. پس كساني كه اموري ضد مذهبي و ديني را در كشور ما‏ مشاهده مي‌كنند، نبايد زود قضاوت كنند و مسلمانان آذربايجان را غيرمذهبي تلقي نمايند.

ادارات مربوط به دين و مذهب

1. اداره روحانيون و شوراي مذهبي اسلامي قفقاز QMR?

اين اداره در دوران شوروي تأسيس شده است و ناظر بر روحانيون مسلمان آذربايجان، داغستان، چچن، گرجستان و ارمنستان است. در سال 1978 رياست اين مركز را شيخ‌الاسلام علي‌آقا سليمان‌اف بر عهده داشت. او در 93 سالگي درگذشت. جانشين او شيخ‌الاسلام ميرغضنفر ابراهيم‌اف نيز با فاصله كمي وفات كرد. دو سال اين پست بي‌صاحب ماند و در سال 198 شيخ‌الاسلام كنوني، حاجي‌الله شكور پاشازاده در 31 سالگي به اين سمت منصوب شد. او شيعه دوازده‌امامي است و معاونش از اهل‌سنت است. وي شخصي محترم است و نقش او در مسائل ديني و اجتماعي كشور بسيار اهميت دارد. نظارت بر مساجد کشور و تعيين روحانيون مساجد بر عهده اين اداره است.

2. سازمان نظارت‌كننده بر نهادهاي ديني DQ?DK

سازمان نظارت دولتي بر نهادهاي ديني، فعاليت خود را بعد از حوادث 11 سپتامبر در آمريكا شروع كرد. همه مؤسسات، نشريات و مدارس ديني در تحت نظارت اين سازمان است. رئيس آن شخصي به نام رافق علي‌اف است. با روي کار آمدن او حدود بيست مدرسه ديني در کشور بسته شد. وي همچنين چند مركز مسيحي غيرقانوني را كه توهين علني به اسلام كرده بود، بست.

اديان در جمهوري آذربايجان

1. دين اسلام

جمهوري آذربايجان يکي از مراکز مهم اسلامي در ساليان قديم بوده است و هنوز هم ارتباط قومي با تاريخ اسلامي و ميراث درخشان معماري و هنر شيعي دارد. بيش از پنج‌ هزار مکان با معماري اسلامي و مطابق با مذهب شيعه در اين جمهوري وجود دارد.2

سيصد مؤسسه و اجماع ديني نيز در کشور موجود است که فعاليت قانوني دارند و تحت نظارت DQIDK هستند.21

همچنين سيصد مسجد در کشور وجود دارد که فعاليت ديني و فرهنگي آنها با رعايت قوانين کشور بلامانع است، ولي بيست درصد از آنها اصلاً فعاليتي ندارند.

دانشگاه اسلامي باكو و دانشگاه اسلامي سومقاييت، از جمله مراكز دانشگاهي به شمار مي‌آيند. رشته «الهيات اسلامي» در دانشگاه دولتي باکو تدريس مي‌گردد.

الف) شيعيان

قدمت حضور شيعيان در اين سرزمين به دوران امام صادق(عليه‌السلام) برمي‌گردد. قاسم‌بن‌العلاء، يكي از نواب امام زمان(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) در شهر اران جمهوري آذربايجان بود.22 او مستقيماً با آن حضرت مكاتبه داشت و از مردم وجوهاتي مي‌گرفت و به دست حسين‌بن‌روح مي‌داد. اين سرزمين هميشه با عشق اهل‌بيت(عليهم‌السلام) زنده بوده است.

علماي شيعي آذربايجان

جمهوري آذربايجان كه يكي از مناطق مهم شيعه‌نشين در جهانِ اسلام به شمار مي‌آيد، علما و مراجع بسياري را به دنياي علمي اسلام بخشيده است. علماي آذربايجان در خارج كشور خود هم مشهورند، به طوري كه در عراق، ايران، سوريه، عربستان سعودي و…، علاوه بر تدريس دروس عالي اسلامي و تربيت شاگردان بسيار، برخي از آنها مرجعيت شيعه را هم بر عهده گرفته‌اند.

آنان علاوه بر اينكه در كشور خود مدارسي را تأسيس نموده‌اند، در كشورهاي خارجي هم حوزه‌هاي علميه بنا كرده‌اند. مساجدي نيز در كشورهايي مثل عراق و ايران، به واسطه و كمك اين بزرگان ساخته شده است و اكنون نيز باقي است.

بين علمايي كه صاحب اجتهاد و مقامات علمي بوده‌اند، افرادي هم با اشغالگران روس جنگيده و شهيد شده‌اند.23 برخي از آنها به دست بلشويكهاي شوروي كشته شده‌اند. مقامات علما و فضلاي آذربايجان در حوزه نجف نيز هميشه قابل تقدير و قدرداني بوده و زهد و اخلاق و علم خدايي آنان ورد زبان بوده است.

تعداد علماي جمهوري آذربايجان را از 5 تا 12 نفر ذكر كرده‌اند. ما عده‌اي از آنان را نام مي‌بريم:

آيت‌الله‌العظمي محمدباقر سلياني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌عبدالغني بادكوبه‌اي، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌محمدصادق برديگاني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌فاضل لنكراني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌محمدعلي نخجواني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌محمد ايرواني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌عبدالقاسم نجفي، آيت‌الله‌العظمي ميرزا‌فضل‌علي مجتهدايرواني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌عبدالقاسم اردوبادي، علامه آيت‌الله ميرزامحمدعلي غروي‌اردوبادي، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌عبدالحسين لنكراني، آيت‌الله‌العظمي شيخ‌ابراهيم شيرواني، آيت‌الله شيخ‌صدرالدين بادكوبه‌اي، آيت‌الله شيخ‌ملاآقاعابدين رمضان‌دربندي، آيت‌الله شيخ‌عبدالعظيم بادكوبه‌اي، آيت‌الله شيخ‌احمد پاياني، آيت‌الله شيخ‌يوسف ايرواني، آيت‌الله شيخ‌عبدالكريم ايرواني، آيت‌الله ميرزاابراهيم بادكوبه‌اي، آيت‌الله شيخ‌مولاآقا لنكراني، آيت‌الله مولاحسن ايرواني، آيت‌الله محمدحسن قره‌باغي، آيت‌الله ميرزاحسن قره‌باغي، آيت‌الله ميرزامحمدشريف شيرواني، آيت‌الله سيدعباس حسيني‌سلياني، آيت‌الله شيخ‌محسن نخجواني، آيت‌الله حاج‌شيخ‌ابراهيم لنكراني، آيت‌الله شيخ‌ابراهيم بادكوبه‌اي، آيت‌الله سيدابوالحسن حسيني‌شيرواني، آيت‌الله شيخ‌اسماعيل قره‌باغي‌نجفي، آيت‌الله سيدمحمد لنكراني‌نجفي، آيت‌الله شيخ‌حنيفه بادكوبه‌اي، آيت‌الله امامقلي نخجواني، آيت‌الله شيخ‌جعفر لنكراني، آيت‌الله شيخ‌احمد ايرواني، آيت‌الله شيخ‌صدرالدين لنكراني، آيت‌الله سيدمرتضي نخجواني‌نجفي، آيت‌الله شيخ‌محمدعلي گنجوي، آيت‌الله شيخ‌اسحاق لنكراني، آيت‌الله علي‌اصغر ايرواني، شيخ‌الاسلام علي‌آقا سليمان‌زاده، شيخ‌عبدالصمد نخجواني، حيدرعلي شيرواني‌غروي، مولاحسن شيرواني، آيت‌الله شيخ‌محمدتقي ايرواني، آيت‌الله محمدشريف اردوبادي‌نجفي و… .

شعراي جمهوري آذربايجان و مذهب شيعه

در سرزمين پربركت جمهوري آذربايجان، شعراي مشهور و داراي عظمت علمي و مذهبي نيز بوده‌اند كه اكنون هم مردم اين كشور به اسم آنان مفتخرند. از نظر مذهبي هم مي‌توان گفت نود درصد شعراي آذربايجان شيعه بوده‌اند. نشانه‌ها و ارزشهاي مذهبي شيعه دوازده‌امامي با شعر و آثار نظمي اين شعرا و نويسندگان آذري عجين شده است. آثار نظمي شعراي جمهوري آذربايجان تا قرن نوزدهم را، اصلاً نمي‌توان بدون تأثير مذهب شيعه در آن، تصور كرد. در نيمه دوم قرن بيستم بود كه به خاطر ترس و وحشت از رژيم كمونيست و تأثير ايده‌هاي نوين ماترياليستي در كشورمان، آثار و نشانه‌هاي مذهبي از شعر آذري ريشه‌كن شد.

اين خفقان بدان حد بود كه نويسندگان و شعراي جمهوري آذربايجان كه در مدح مذهب خود چيزي نوشته بودند و يا سرپيچي از مدح رژيم كمونيست كرده بودند، با هزار بهانه محكوم به اعدام شدند24 و يا برخي از آنها را به مناطق دور و سرد تبعيد كردند كه در آنجا از ميان رفتند.25

البته اكنون هم كه شعراي ما از آزادي محض برخوردارند، عده بسيار كمي راجع به ارزشهاي مذهبي مي‌نويسند. علت آن تعويض جو تفكر ملي و مذهبي در دوران شوروي و جايگزين كردن آن با موضوعات ديگر، بي‌اهميت جلوه دادن آن و افكار روشنفكرانه معاصر كنوني است.

اكنون به بعضي از شعرا و نويسندگان كه از قرن دوازدهم به بعد زندگي كرده‌اند و شيعه بوده‌اند و در نوشته‌هاي خويش در مدح مذهب خود سخن گفته‌اند اشاره مي‌كنيم.

ابوالعلا گنجوي، فلكي شيرواني، ابراهيم‌افضل‌الدين خاقاني، محمد فضولي، مستعلي شيرواني، مسحتي گنجوي، ملاپناه واقف، عبدالرحمن آقاشاعر، عباس‌قلي آقاباكي خان‌اف قدسي، عبدالله بي‌جاني، كربلايي والح، جعفرقلي خان‌نوا، قاسم بي‌ذاكر، كريم‌آقا فاتح، مهوشي شيرواني، عمادالدين نسيمي، شيخ‌ابراهيم قدسي‌گنجوي، آقااسماعيل ذبيح، ملاقدير شيرواني‌ناجي، حاجي ملاتقي‌زاده بيخود، سيدعظيم شيرواني، محمد صفا، عبدالله عاصي، ميرزا ابوالحسن شهيد، كربلايي‌قلي يوسفي، حسن بي‌هادي، مشهدي عبدل، ميرحمزه نگاري، ‌خرشيدبانو ناتوان، فاطمه‌خانوم كمينه، ميرزاعلي‌اصغر نورس، ميرزاجعفر جعفر، ميرزاصادق فاني، محمدسعيد اردوبادي، فقير اردوبادي، اسكندرآقا غايب بي‌اف، مصطفي‌آقا ناصر، حاج‌ابراهيم آقا‌دل بازاف‌ وحيدي، شاهنگار خانوم، ميرزامحمدتقي قمري، پر غم، اسماعيل بي‌ناكام، عاشيق پري، عاشيق علي‌اصغر، علي‌آقا واحد، حسين جاويد، ملا‌محمد حزني، ميرزا حاق‌وردي صفا، عليل قره‌باغي، محمدامين دلسوز و… .

شيعيان جمهوري آذربايجان داراي امتيازات فرهنگي، اعتقادي و مذهبي‌اند. آنان اهل‌بيت(عليهم‌السلام) را بسيار دوست دارند و به خصوص عاشق و دوستدار امام علي و امام حسين(عليهما‌السلام) هستند. شعار «الله، محمد يا علي» در اغلب ماشينها و خودروها وجود دارد. مي‌توان گفت شيعيان اين شعار را در شروع هر كاري، حتي در كارهاي غيرشرعي به كار مي‌برند.گفتني است كه شيعيان آذربايجان با مزاياي مذهب خود آشنايي لازم را ندارند، يعني از اسلام و شيعه حقيقي، آن‌چنان كه هست، مطلع نيستند و معلومات ديني آنان بسيار ضعيف و سطحي است. مثلاً آنان از‌ «عصمت امامان» چيزي نمي‌دانند و يا چنان‌كه بايد بدانند، نمي‌دانند.26 آنان توسل و شفاعت را باور دارند و بيشتر تشنه مطالب اخلاقي ائمه(عليهم‌السلام) هستند. عقد ازدواج آنان طبق قوانين شرعي شيعه انجام مي‌گيرد. احكام كفن و دفن هم همين‌طور است. مي‌توان گفت نود درصد آداب و رسوم ملي مردم از دين مبين اسلام و به خصوص مذهب شيعه نشأت گرفته و از آن متأثر شده است.در بخش روان‌شناسي شيعيان آذربايجان بايد بگوييم كه مردم ما مردمي پاكدل‏، رقيق‌القلب‏، رحيم، مهربان، شاكر و داراي عادات و روش برخورد صميمانه و بدون ريا و تعارف هستند. كمك به محرومان و نيازمندان، ميل به مشكل‌گشايي و مشكل‌زدايي، از خصوصيات مردم ماست.آنان مهمان‌پذير و مهمان‌نوازند. آن‌قدر با عاطفه‌ و احساساتي‌اند كه مي‌توان با اعمال نيك (حتي با اعمال كوچك) و صالح و خداپسند، دلشان را تسخير كرد و بر آن حاكم شد. اين مردم وفاي به عهد و وعده خود را بسيار جدي مي‌گيرند و از دروغگويي بسيار بدشان مي‌آيد.مسلمانان آذربايجان به قرآن، مساجد، منبرها و سادات احترام فراوان مي‌نهند. زيارتگاههايي نيز وجود دارد كه اغلب پر از زائر است.

محرم و صفر

همه شيعيان آذربايجان به ماه محرم و صفر اعتقاد خاصي دارند. در اكثريت اماكن شيعه‌نشين چهل روز به موسيقي گوش نمي‌دهند و سعي مي‌کنند کارهاي غيرشرعي انجام ندهند. در هيچ جاي مناطق شيعه‌نشين مراسم عروسي در ماه محرم و صفر برگزار نمي‌شود. آنان روز تاسوعا، عاشورا، سيزدهم و هفدهم محرم و دهم صفر را بدون استثناء عزيز مي‌دارند و عزاداري پرشكوهي انجام مي‌دهند. مساجد فعال مي‌شود، احسانهاي بسيار مي‌شود و مجالس پر شكوه و بزرگي برپا مي‌گردد. در همه مراكز فروش نوارهاي موسيقي، به جاي نواي موسيقي، صداي نوحه‌سرايي، مرثيه و روضه مي‌آيد. مردم در مساجد جمع مي‌شوند و مساجدي كه روحانيان آن فعال‌اند، داراي برنامه‌هاي متنوع عزاداري‌اند. در اين ايام مردم به خصوص در استانهاي جنوبي كشور (جليل‌آباد، نفت‌چالا، ماساللي، لنكران، يارديلمي، لريك و آستارا) بسيار فعال‌اند. همچنين شهر باكو، مخصوصاً روستاهاي باكو، فعاليت بسيار خوبي دارند.

رمضان

در كشور ما اكثريت مردم مايل به روزه گرفتن‌ هستند. در اين ماه جوانان و نوجوانان بسيار شوق دارند كه روزه بگيرند. برنامه‌هاي رمضاني نيز در شبكه‌هاي كشور وجود دارد. شيعياني كه در استانها و شهرستانها زندگي مي‌كنند، شب نوزدهم و بيست‌و‌يكم و بيست‌و‌سوم مراسم احيا برگزار مي‌كنند، ولي در شبكه‌هاي تلويزيوني شب قدر را بيست‌و‌هفتم رمضان ذكر مي‌كنند. در اين ماه نيز شيعيان هيچ جشن عروسي را برگزار نمي‌كنند.

مشهورترين زيارتگاههاي شيعي

1. حرم مطهر خواهر امام رضا(عليه‌السلام) حكيمه خانوم (زيارتگاه بي‌بي‌هيبت):

اين زيارتگاه در روستاي شيخ (شهر باكو ـ خانلار) قرار دارد. با استناد به بحارالانوار، ج48، ص317 و منابع تاريخي موجود، چهار نفر از اولاد و نسل امام رضا(عليه‌السلام) در آنجا دفن شده‌اند.27 مسجد بزرگي بر روي آن بنا شده است كه پنج كيلومتر از درياي خزر فاصله دارد. اين مسجد مربوط به قرن ‌سيزدهم است و در سال 1999 به دستور و حمايت حيدر علي‌اف دوباره ساخته شده است.

2. حرم مطهر خواهر امام رضا(عليه‌السلام) سكينه خانوم (زيارتگاه ناردالان):

اين زيارتگاه بزرگ و زيبا در يك روستاي مذهبي شيعه‌نشين (باكو) قرار دارد. بنابر اقوال رايج، خواهر امام رضا(عليه‌السلام) و شوهرش با بچه‌هاي خود در آنجا دفن شده‌اند.28

3. زيارتگاه پسر حضرت امام صادق(عليه‌السلام) به نام ابراهيم:

اين زيارتگاه در استان گنجه قرار دارد و مسجدي روي آن بنا شده است كه بسيار قديمي است.

مساجد معروف پايتخت (شيعي)

مسجد جمعه باكو، مسجد تازه پير، گوي مسجد و مسجد حاج سلطانعلي، مساجد مهم پايتخت به شمار مي‌آيند.

فعاليت شيعيان

فعاليت شيعيان در زمينه‌هاي تبليغي مناسب به نظر نمي‌رسد. با اينكه هفتاد درصد مساجد در دست آنهاست، نمي‌توانند سي درصد فعاليت تبليغي مساجد اهل‌سنت را هم انجام بدهند. اغلب مساجد شيعيان فقط براي نماز باز مي‌شود.

كار اساسي كه تا حالا انجام گرفته است، ترجمه سريال «امام علي(عليه‌السلام)» و «امام رضا(عليه‌السلام)» و پخش آن از شبكه SPECE در ايام محرم و رمضان است.

نواري نيز درباره امام حسين(عليه‌السلام) و واقعه عاشورا در سه طرح مختلف به مردم ارائه شده است. پنج گروه سرود نيز براي جشنهاي عروسي دينداران داريم كه چهار گروه آن طلاب فارغ‌التحصيل‌اند.

به تازگي سه مجله ديني شيعي هم چاپ مي‌شود که عبارت‌اند از: يني حكمت، معنوي صافليق و كلام.

ب) اهل‌سنت

اهل‌سنت در اقليت‌اند. اكثريت آنان حنفي، و تعدادي هم حنبلي‌ هستند.

1. حنفيان

رفتار آنان با شيعيان بسيار خوب است. تعداد كمي از آنان در جنوب و بخش عمده آنان در شمال زندگي مي‌كنند. آنان مثل شيعيان مراسم خاص پرشكوهي ندارند. با اين حال، اكنون آنان فعاليت بيشتري دارند و روز به روز زيادتر مي‌شوند.

2. وهابيون

اين گروه در همه عرصه‌ها حضور دارند و بسيار هم تأثيرگذارند. آنان در ميان معلمان دانشگاه، دانشجويان، ورزشكاران برجسته (مثلاً تيم ملي كشتي آزاد)، طبيبان، كارگران و بيكاران، كار تبليغي مي‌كنند. جوانان و افراد تحصيل‌كرده بيشتر و زودتر به آنان گرايش مي‌يابند. آنان درباره تمام اعتقادات شيعه، از نماز، صوم تا دفن و…، شبهه وارد مي‌كنند و بر ضعف اعتقاد شيعيان فقط از قرآن دليل مي‌آورند. در ظاهر خوشرفتارند و از اسم وهابي چندان خوششان نمي‌آيد، ولي همه اعتقادات و اعمال وهابي را انجام مي‌دهند. چون مردم وهابيون را دوست ندارند، از اين رو مي‌گويند ما وهابي نيستيم، بلكه سني هستيم. رئيس و امام آنان فردي آذري است كه پنج سال در مدينه تحصيل‌كرده است. نام او «قامت سليمان» است و پيروان بسيار هم در اطراف خود دارد. او امام مسجد ابوبكر (باكو) است و شاگردان بسيار دارد. وهابيان مدارس بسياري دارند، ولي چون فعاليت آنان از طرف دولت ممنوع شده است، مخفي كار مي‌كنند. با اين حال، آنان اغلب اوقات آزاد و آشكار به اسم سني حنبلي (نه وهابي) ولي با اعتقادات وهابي به تبليغ مي‌پردازند.

مساجد مشهور آنان در پايتخت (باكو) عبارت‌ است از: مسجد ابوبكر؛ مسجد شهدا؛ مسجد اژدربگ؛ مسجدي در نزديكي «مترو قره‌قارايف». بنابر نقل روزنامه OLAYLAR آنان مي‌خواهند 53 هزار دلار براي ساخت مساجد در اطراف باکو سرمايه‌گذاري کنند.

آنان سايت اينترنتي نيز دارند. azerislam.com يكي از آنها و رهبر آن علي خوان موسايو است. سايت مذکور در سال 2 4 جايزه بهترين سايت سال را از آن خود کرد. در دانشگاه دولتي باكو «گوشه الهيات» و كتابخانه باز كرده‌اند و گفته مي‌شود در سه دانشگاه ديگر نيز اين كار را كردند.29

2. مسيحيت

مسيحيان آذربايجان اگرچه در اقليت‌اند، هزينه‌ و سرمايه‌گذاري آنان در امر تبليغ بسيار زياد است. آنان تا كنون توانسته‌اند بيش از ده هزار نفر مسلمان را مسيحي كنند. رهبر آنان يك آذري تحصيل كرده در خارج (آلمان)، كشيشي است به نام «مُشوِق» است كه اكنون هم فعال است.

آنان كتابهاي بسيار، نوارها و سي‌دي‌هاي مختلف منتشر كرده‌اند. آنان در بيمارستانها، زندانها، دبستانها، دبيرستانها، چادرهاي قره‌باغيهايي كه از خاكشان بيرون شده‌اند و به وسيله پول زياد، كمك مالي و كتابهايي با چاپ عالي و پر از سخنان جذاب و عكسهاي جالب و هزاران «هديه» ديگر در فعاليت‌اند.

تا سال 1994 كتاب مقدس به 292 زبان دنيا ترجمه شده است. اما آنان هنوز هم متأسف‌اند كه سه درصد مردم جهان با كتاب مقدس به زبان خودشان آشنا نيستند.3 همه كتابهاي آنان در كشور به زبان آذري و تاليش و برخي نيز به زبان روسي است.

آنان كتاب مقدس را يك بار براي بچه‌ها، به طور خلاصه‌وار و قصه‌وار با چاپ عالي، عكسهاي رنگارنگ و تيراژ بالا، چاپ و به صورت رايگان پخش كرده‌اند.

مسيحيان انجيل را چندين بار آن هم با تيراژ بالا، همچنين با الفباي عربي به زبان آذري، با الفباي كريلي به زبان آذري و نيز با الفباي لاتين به زبان آذري چاپ كرده و رايگان بين مردم پخش كرده‌اند.

تشكيلات مسيحي فعال در آذربايجان

فعاليت اين‌گونه تشكيلات در سالهاي 1999 ـ 1997 بسيار ضعيف شده بود و دولت آذربايجان همه فعاليتهاي آنان را لغو و يا حداقل محدود كرده بود. ولي در سال 2 اين تشكيلات به طور رسمي پذيرفته شد و اكنون فعاليت آنان رسمي و آزاد است، ولي بايد برخي قوانين را هم مراعات كنند. برخي از اين گروهها عبارت‌اند از:

1. تشكيلات حمدكنندگان (شعبة تشكيلات بين‌المللي «كلام زندگي»)

2. زندگي جديد

3. نهِيما

4. مبلغان زندگي جديد مسيحي

5. ستاره‌اي در شرق

6. تازه آپاستول. اين تشكيلات 1565 عضو دارد.

7. لطف زندگي‌بخش عيسي. اين گروه در باكو دانشگاهي رسمي و دولتي دارند.

8. شهداي يه‌قوا

9. والنگتون

10 . آلمان ـ سوئس ـ لوتران

11. آدوينيستهاي روز هفتم

3. كرشنا

اين گروه هم در اقليت‌اند، اما برعكس مسيحيان در استانها فعال نيستند و فقط در باكو و اطراف آن فعال‌اند. اينان در «احمدعلي» و «قره‌قارايف» يك معبد تبليغاتي فعال دارند كه به صورت رسمي ولي با محدوديت قانوني فعاليت مي‌كند. آنان دو گروه‌اند:

1. جمعيت بين‌المللي شعور کرشنا

2. تشکيلات صورات شامد يوقا

اين گروه تا به حال افراد بسياري را به خودشان جذب كرده‌اند. آنان كتابهاي منتشر شده بسياري دارند و آنها را به طور رايگان پخش مي‌كنند. با شيعيان مهربان‌اند و ادعا مي‌كنند كه با شيعه فرق چنداني ندارند، ولي اعتقادات خود را به مردم منتقل مي‌كنند.

4. نورجيهاي تركيه

مبلغين نورجيهاي تركيه، هر دو گروه آن (طرفداران فتح‌الله گوران و پيروان امام خطيب)، سخت مشغول تبليغ در آذربايجان هستند. اولين مبلغان مذاهب غريبه كه به آذربايجان آمدند، نورجيها هستند كه در سال 199 شروع به تبليغ كردند. آنان مسجد مي‌سازند، كالجها و مدارسي را تأسيس كرده‌اند و با هزاران جلد كتاب كه به صورت مجاني پخش مي‌شود، تبليغ مي‌كنند. به گفته بعضي از منابع خبري غيررسمي، تعداد آنان در كشور شانزده هزار نفر است. شبكه STV هم كه از تركيه پخش مي‌شود، در آذربايجان نورجيها را به طور غيرمستقيم تبليغ مي‌كند.

5. بهاييت

بهاييت در جمهوري آذربايجان به عنوان اقليت مذهبي شناخته شده است و تعدادشان بسيار كم است. ولي به خاطر حمايت بعضي از كشورهاي غربي، آيين خود را به آساني تبليغ مي‌كنند و كتابهاي منتشر شده را مجاني بين مردم پخش مي‌كنند. بايد در نظر گرفت که فعاليت آنان در چهار چوب قوانين مربوط است.

شبهات و طراحان آن (چند نمونه)

مبلغان مسيحي:

1. حجاب نشانه عقب‌ماندگي است و مقتضاي زمان قرن هفتم بود، نه اكنون.

2. غرب به خاطر مسيحي بودن از همه جوانب رشد كرده است. ولي كشورهاي اسلامي به خاطر اسلام عقب مانده‌اند.

3. اسلام، دين ماتم است، شادي و آزادي ندارد، ولي مسيحيت اين‌گونه نيست.

4. پيامبر مسلمانان هوسباز و شهوت‌پرست بوده است و تعدد زنان او هم شاهد بر اين است.

5. قرآن كتابي است شامل كلمات كوتاه و افكار تكه تكه و به پايان رسيده. اين كتاب كلام خدا نيست و سخن بشري است.

مبلغان وهابي:

1. توسل و شفاعت باطل و شرك است.

2. زيارت قبور ائمه اطهار(عليهم‌السلام) حرام و شرك است.

3. سجده بر خاك و قسم به غير خدا حرام است.

4. سوگواري و عزاداري امام حسين(عليه‌السلام) حرام است.

5. مسئله امامت بدعت در دين اسلام و صرفاً امري تاريخي است، نه اعتقادي.

روشنفكران غيرمذهبي:

1. تعدد زوجات و مسئله ازدواج موقت، ظلم به نظام معنوي خانواده و نشانه عقب‌ماندگي است.

2. زنجيرزني و كلاً عزاداري امام حسين(عليه‌السلام) نشانه عقب‌ماندگي است.

3. مسئله معاد يقيني نيست و امتناع امكان وقوعي دارد.

همه اين شبهات به واسطه كتب تبليغي، نوارها و سي‌دي‌ها، روزنامه‌ها و مجلات، متون درسي، برنامه‌هاي تلويزيوني و… ارائه مي‌شود و به مردم تلقين مي‌گردد.


1. انسكلوپدي آذربايجان، ج1، ص34.

2. كشورهاي مستقل مشترك المنافع و جمهوريهاي بالتيك، ص148و15 .

3. جمهوري آذربايجان، ص31 ـ 3 ؛ اقوام مسلمانان اتحاد شوروي، ص149و15 .

4. آذربايجان ما، رافيق اسلام‌اف، زمينه كريم اوا، ص16 ـ 15.

5. انسكلوپدي آذربايجان، ج1، ص339.

6. كشورهاي مستقل و مشترك المنافع و جمهوريهاي بالتيك، ص15 و151.

7. تاريخ آذربايجان، ص12 ـ 11.

8. مسلمانان شوروي؛ گذشته، حال، آينده، ص121.

9. همان.

1 . آذربايجان حقيقتلري، مالك جباراق، ص46.

11. ‌اقوام مسلمانان شوروي، شريف آكيني، ترجمه علي خزاعي‌فر، ص69 ـ 68.

12. آذربايجان و ارمنستان، محمود علي‎اف، ص215 ـ 212.

13. جمهوري آذربايجان، دكتر بهرام اميراحمديان، ص352.

14. تاريخ آذربايجان، محمود اسماعيل، ص296.

15. مسلمانان شوروي؛ گذشته، حال و آينده، ص159 ـ 155.

16. اساس‎هاي ماركسيسم و لنين‌ايسم، ص1 6.

17. مسلمانان شوروي؛ گذشته، حال و آينده، ص86 ـ 84.

18. بنا به بند1، مادة18 قانون اساسي.

19. بنا به بند2، مادة47 قانون اساسي. قانون اساسي جمهوري آذربايجان، ص28 ـ 14.

2 . جمهوري آذربايجان، ص35.

21. روزنامة قازِت 525.

22. بحارالانوار، ج51، ص313، باب15: «ما ظهر من معجزائه».

23. فتاواي جهاد علماي آذربايجان شوروي در برابر روسها در كتابهاي مشهور تاريخي ثبت شده است.

24. بعضي از آنان هم معلوم نيست مزارشان كجاست و يا در قتل عامها در قبرستانهاي بي‌نام و نشان به طور عمومي به خاك سپرده شده‌اند.

25. در دوران شوروي آن‌چنان كه در اوايل بحث اشاره شد، همه نويسندگان و شعرا يا مجبور به نوشتن آثار بر ضد دين و مذهب بوده‌اند و يا طرز تفكر كمونيستي آن را اقتضا مي‌كرد.

26. متأسفانه، خرافات بسياري در اعتقاد شيعيان ديده مي‌شود و آنان به تأثير سحر و جادو هم بسيار باور دارند. كساني كه ادعا مي‌كنند به آنان قوه آينده‌بيني و جادويي داده شده است ـ از طرف خدا، يا علي(عليه‌السلام) ـ بسيارند.

27. انسكلوپدي جامع آذربايجان، ج2، ص22 .

28. روزنامة نبض، شمارة14، ص2.

29. روزنامة قازِت 525، سال2 5، شماره14، ص4.

3 . «انجيل» به زبان آذري، چاپ هجدهم، ص1.

منابع:

1. انسكلوپدي جامع آذربايجان، ج2، باكو، چاپ اول، 1978.

2. انسكلوپدي جامع آذربايجان (به زبان آذربايجان)، ج4، باكو، چاپ اول، 198 .

3. مسلمانان شوروي؛ گذشته، حال و آينده، الكساندر بنيگسن و مري براكس آپ، ترجمه كاوه بيات، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم، 1371.

4. جمهوري آذربايجان، وزارت كشور، دفتر مطالعات سياسي، چاپ دوم، 1375.

5. بررسي كشورشناسي جمهوري آذربايجان، دكتر بهرام اميراحمديان، انتشارات جغرافيايي نيروهاي مسلح، چاپ اول، 1382.

6. تاريخ آذربايجان، ضيا بنياداف و يوسف‌اف، باكو، آذر نشر (به زبان آذري)، چاپ اول، 1994.

7. كشورهاي مستقل مشترك المنافع و جمهوريهاي بالتيك، تهيه و تدوين گيتاشناسي ايران، چاپ اول، 1374.

8. اقوام مسلمان اتحاد شوروي، شيرين آكينر، ترجمه علي خزاعي‌فر، معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1366.

9. علماي آذربايجان (به زبان آذري)، فائق ولي‌اف، قم، انتشارات اهل‌بيت(عليهم‌السلام)، چاپ اول، 1381.

1 . تاريخ شيروان و دربند، ولاديمير فدروويچ، ترجمه محسن خادم، تهران، دايره‌المعارف اسلامي، چاپ اول، 1375.

11. صفحات اينترنتي روزنامه‌هاي «نبض» و «قازت 525» به زبان آذري.

12. بحارالانوار، ج51.

13. ماوراي قفقاز از ديرباز تاكنون، حسين كاظم‌زاده و اكبر تقوي، دفتر سياسي تبليغات اسلامي،

چاپ اول، 1379.

14. ادبيات آذري، فروع‌الدين كچارلي، آذرنشر، چاپ اول، 1961.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا