تحليل ها

دلایل بی مهری غرب به احزاب مخالف جمهوری آذربایجان

از دولت کنونی در آذربایجان، آمریکا حمایت می کند

ایجاد رژیم غیردموکراتیک و غیرمردمی در جمهوری آذربایجان بخشی از «طرح خاور نزدیک جدید» آمریکا می باشد. ابرقدرت ها می خواهند آذربایجان و ترکیه را تجزیه کرده و در منطقه، دولت ارمنی دومی – «آرساخ» و «کردستان» ایجاد کنند.فرایندهای اخیر در اوکراین، برای مخالفان دولت این کشور نتیجه بخش بود. یکی از دلایل اساسی این موفقیت هم حمایت خارجی از این مخالفان بود. در آذربایجان در طول تمامی این سال ها [سال های بعد از استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق]، مخالفان حتی نتوانسته اند حمایت معنوی غرب را به دست آورند.غربی که از مخالفان اوکراین حمایت علنی به عمل آورد به چه علت تا این اندازه نسبت به مخالفان جمهوری آذربایجان بی محلی و کم توجهی می کند؟ غرب از روز اول به دفعات نشان داده است که آذربایجان را به عنوان بخشی از اروپا نپذیرفته است. وجود رژیم دیکتاتوری و غرق در فساد و رشوه خواری در آذربایجان به سود غرب می باشد. فشار بر این گونه رژیم ها و تحمیل شرایط خود بر آن ها آسان تر می باشد. وقتی پای منافع در میان باشد چشم پوشی بر دموکراسی نیز ممکن است.تصادفی نیست که نام اکثرِ بسیار سازمان های بین المللی که درگیر مسائل آذربایجان هستند، در بحث رشوه و فساد مطرح است.

از طرف دیگر، وجهه ی سفارت خانه های غرب در آذربایجان هم لکه دار است. آن ها تکیه گاه های اساسی دولت باکو هستند. اگر غرب به فکر ایجاد تغییر در آذربایجان بود در وهله ی اول، دیپلمات های جدید و مقید به اصول را به این کشور می فرستاد. گرایش اکثر سفرای کشورهای غربی در آذربایجان به اخذ رشوه و طرفداری و دفاع آنان از رژیم های دیکتاتور نیز نمونه ی بارز بی محلی و کم توجهی پایتخت های دموکراسی! [کشورهای غربی] به آینده ی کشور آذربایجان می باشد.هم چنین، دولت باکو با اتخاذ موضع سخت گیرانه علیه اسلام و اغراق بیش از حد در مورد امکان مداخله ی دین داران در فرایندهای جاری این کشور می خواهد این فکر و ایده را در نزد کارشناسان غربی شکل دهد که اگر علیف ها از حکومت کنار بروند، عامل ایران در سیاست آذربایجان برجسته و تقویت خواهد شد. در نتیجه، سیاست مداران طرفدار ایران، جمهوری آذربایجان و منطقه را تحت نفوذ خود درمی آورند.توجه به نکته ای دیگر ضروری است. حکومت آذربایجان در حال حاضر از کمک کارشناسان (نیروهای اطلاعاتی و امنیتی)، به ویژه نیروهای اطلاعاتی [رژیم] اسرائیل به صورت گسترده استفاده می کند. دولت باکو در حال حاضر به متحد اصلی لابی یهودی بین المللی که آن را شریک و برادر تنی خود می داند، تبدیل شده است. [رزیم] اسرائیل، اکثریت بسیار مخالفان آذربایجان را ضد صهیونیسم، ترک گرا و اسلام گرا به شمار می آورد. از این رو، علاقه مند به قدرت رسیدن نیروهای ملی در آذربایجان نیست. [رژیم] اسرائیل دارای امکان تأثیرگذاری بزرگ در کشور آذربایجان که دارای موقعیت ویژه ی ژئوپلیتیکی است، می باشد. یهودیان، هر خواسته و تصمیم خود را به دولت باکو تحمیل می کنند و تصمیمات مخالف با منافع خودشان را می توانند تحریم کنند. از این دیدگاه، [رژیم] اسرائیل در آذربایجان که آن را از پشت پرده اداره می کند، شانس به حکومت رسیدن نیروهای دموکراتیک ملی را با تبر می زند.

اصلی ترین نقش در سوق داده شدن مخالفان به سمت عدم موفقیت را هم سفارت آمریکا در آذربایجان ایفا می کند. ریچارد مونینگستار سفیر آمریکا در باکو در حقیقت همانند کارشناس الهام علیف عمل می کند.اقدام گاه و بی گاه دولت باکو علیه روسیه را هم می توان به عنوان بازی ظریف کارشناسان پذیرفت. واشنگتن که از عدم تغییر جدی در دیپلماسی آذربایجان مطمئن است با وادار کردن دولت باکو به اقدام علیه باکو، به فکر کاستن از فشارها و تهدیدات کرملین می باشد.یکی از دلایل مهم دیگر هم، احتمال وجود بخش مالی و مستغلات جدید در آذربایجان می باشد. چهره های شاخص و مطرح مخالفان در اوکراین، صاحبان قدرتی هستند که مالک ثروت بسیاری می باشند. نزاع و درگیری در این کشور میان صاحبان قدرت در جریان بود. این مبارزه در آذربایجان در میان «بردگان و اربابان» در جریان است.  برکنار شدن رژیم موجود در آذربایجان از حکومت، سرمایه ای نزدیک به 100 میلیارد نصیب مخالفان کرده و آن را از کنترل خارج می کند. این پول ها برای ایجاد خراب کاری و کارشکنی مورد نظر کافی است. تلخ ترین وجه موضوع هم این است که برای مصادره این پول ها هیچ گونه مکانیزمی وجود ندارد. برای نایل شدن به آن تنها از راه انقلاب می توان اقدام نمود. غرب هم خواهان انقلاب در آذربایجان نیست.در این جا، دلایل جهانی هم وجود دارد. ابرقدرت ها می خواهند آذربایجان و ترکیه را تجزیه کنند و در منطقه دولت ارمنی دوم – «آرساخ» و «کردستان» ایجاد کنند.ایجاد «آرساخ» و «کردستان» برای تغییر کامل سیمای منطقه مد نظر می باشد. این طرح مدت طولانی است که وجود دارد و داخل در طرح «شرق نزدیک جدید» می باشد.

دراین طرح، آذربایجان هم می تواند نقش مهمی ایفا نماید. به قدرت رسیدن نیروهای ملی و دموکراتیک به معنای نابودی این طرح می باشد. از این رو، تمامی ساختارهای دموکراتیک در کشور ویران می شود.ایجاد رژیم مستبد و دیکتاتور در آذربایجان در آینده بخشی از «طرح شرق نزدیک جدید» آمریکا می باشد. صرفاً از این طریق واشنگتن می تواند طرح خود را عملی سازد و «آرساخ» وعده داده شده به ارمنی ها را ایجاد نماید.برای اعلام «کردستان» تنها رام شدن آذربایجان کافی نیست بلکه هم زمان، ضروری است تا ترکیه نیز تجزیه شود و به سوی جنگ داخلی سوق داده شود. صرفاً از این منظر، طرح های «کردستان» و «آرساخ» می تواند تحقق یابد.حوادث رخ داده در حال حاضر هم به معنای به کار افتادن این طرح می باشد. غرب، اهداف خود در ویران نمودن آذربایجان و ترکیه و تجزیه آن ها را عملی می سازد. از این رو، کسانی که در آرزوی تغییرات دموکراتیک در آذربایجان هستند و در این راستا باز هم واشنگتن را به عنوان قبله ی خود انتخاب می کنند، می توان گفت که کار آنان غیر از ساده لوحی چیز دیگری نیست.

منبع: مساوات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا