آذربایجاناخبارتحليل ها

اسرار پنهانی «جنگ کوچکِ» ناگهانی در قره باغ

«ردّ و نشان روسیه» در خطِ جبهه؛ ادعا می شود، برای باقی ماندن آذربایجان در دایره ی نفوذ مسکو، بازی های سیاسی همه جانبه و بسیار با ریسکی شروع شده است.

بعد از اعلام آتش بس در ماه می سال 1994 م. [در مناقشه ی قره باغ و جنگ بین آذربایجان و ارمنستان]، اوضاع در تمام طول خط جبهه در این مقیاس گسترده و به این شدت بحرانی و متشنج نشده بود. این وضعیت سبب می شود تا از امکان شروع جنگ جدید قره باغ سخن به میان آورده شود. در درگیری های چند روز اخیر، افراد بسیاری از دو طرف کشته و زخمی شده اند، تسلیحات نظامی بسیاری نابود شده و نیروهای نظامی جا به جایی هایی در خطوط جبهه انجام داده اند و پروازهای جنگی در مناطق مذکور انجام گرفته است. در مورد آمار کشته ها و زخمی ها و تلفات، طرفین اطلاعات متناقضی ارائه می کنند. طرف ارمنی با اصرار، آمار کشته ها و زخمی های خود را پنهان می سازد. اما بر اساس اطلاعات وزارت دفاع آذربایجان و سایر خبرها می توان گفت، طرف ارمنی در این درگیری ها با کشته ها و مجروحین بسیاری رو به رو شده است.

شدت وخامت اوضاع در جبهه ها را هم چنین می توان از ناتمام ماندن تعطیلات ذاکر حسن اف وزیر دفاع آذربایجان در ترکیه و بازگشت فوری وی به کشور و حضور در مناطق درگیری و فراخوان شورای نظامی در این مناطق از طرف ایشان، به اثبات رساند. صرفاً بعد از این فراخوان و اقدامات بود که ارتش آذربایجان هواپیماهای نظامی خود را به پرواز درآورد و تسلیحات و ادوات جنگی جدید به مناطق جنگی گسیل داشت و مواضع ارمنی ها با توپ ها و راکت های برد کوتاه و متوسط مورد حمله قرار گرفت.

چند روز است که در خط تماس [بین نیروهای دو طرف]، درگیری های شدیدی ادامه دارد، خون ها به زمین ریخته می شود، وضعیت بیش از پیش بغرنج تر و بحرانی تر شده است و «تلفات جنگی» برجسته می شود. در سال های اخیر تنها دو بار وضعیتی تقریباً مشابه این در جبهه ها ثبت شده است. اما هیچ یک از آن ها به این مقیاس نبوده و نمی شد از آن ها همانند وضعیت کنونی شروع جنگ را احتمال داد.

یکی از آن ها در ژوئن سال 2012 م. در زمان سفر هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا به قفقاز جنوبی و در آستانه ی دیدار وزرای امور خارجه ی آذربایجان و ارمنستان در پاریس و دیگری، در ژانویه ی امسال [سال 2014 م.] – باز هم در آستانه ی دیدار وزرای خارجه ی دو کشور جهت هماهنگ ساختن و برنامه ریزی دیدار روسای جمهور آذربلایجان و ارمنستان – در جبهه ها به وقوع پیوست.

تمامی کارشناسان بر این عقیده هستند که تحرکات و درگیری های اخیر در جبهه های جنگ که می تواند کاتالیزوری برای شروع جنگ جدید قره باغ در نظر گرفته شود، از طرف نیروهای مشخصی به صورت هدف مند شعله ور می شود. سوال صرفاً این است که چه کسی و با چه هدفی این درگیری ها را شعله ور می سازد؟

اگر بتوانیم تمام فرضیه ها و احتمالات را در نظر بگیریم آن زمان اعتراف خواهیم کرد که در بحرانی شدن اوضاع، هم طرف های مناقشه و هم بازی گران اساسی منطقه (روسیه و آمریکا) دارای انگیزه های سیاسی خاصی هستند.

در نشان دادن مسبب اساسی وضعیت بحرانی کنونی – که هم به آذربایجان مربوط می شود و هم ارمنستان – فرضیه و احتمال «رد و نشان روسیه» در دو شکل می تواند تظاهر پیدا کند. اگر بحران هم چنان که وزارت دفاع آذربایجان ادعا می کند از طرف ارمنستان ایجاد شده است، در این صورت هیچ شبهه ای وجود ندارد که مسکو از پشت سر ایروان آشکارا نظاره گر وضعیت موجود می باشد. چرا که ارمنستان هیچ اختیاری از خود ندارد و این کار برای آن خطرناک می باشد. اما اگر در نظر گرفته شود که این کشور کاملاً استقلال خود را از دست داده است روشن می شود که حرکت تجاوزکارانه ی انجام گرفته از طرف دشمن [ارمنستان] از خارج هدایت و برنامه ریزی می شود.

در تأیید این فرضیه و احتمال باید گفت، روسیه از روند وضعیت کنونی در اوکراین که برخلاف خواست و میل آن می باشد و تلاش غرب برای مهار طرح های نئوامپریالیستی پوتین از طریق اِعمال تحریم های گوناگون علیه این کشور و از عدم حرف شنوی آذربایجان در پیوستن به اتحادیه ی گمرکی اوراسیای روسیه آشکارا عصبانی و ناراحت شده است، مسکو با بحرانی نمودن ناگهانی اوضاع در خط جبهه به دست تابع و پیرو خود یعنی ارمنستان، گویا می خواهد به واشنگتن، بروکسل [ناتو] و هم زمان باکو خاطر نشان سازد که وی هنوز از امکان تأثیرگذاری بالایی در منطقه برخوردار است و مناقشات را تحت کنترل و نظارت شدید خود دارد.

این فرضیه به اندازه ی کافی منطقی به نظر می رسد. هم چنین به این دلیل که روسیه در طول 20 سال استقلال کشورهای قفقاز جنوبی در تمامی مشکلات این منطقه برای رویت «دست مسکو» به اندازه ی کافی نشان و ردّ به جا گذاشته است. شبهه ای نیست که این رد و نشان در وضعیت کنونی هم موجود می باشد – گفته شد که مسکو از پشت سر ارمنستان بر آذربایجان فشار می آورد.

فرضیه و احتمال دیگر این است، اگر فرض کنیم که باکو در بحرانی شدن وضعیت در جبهه ها مقصر است در این صورت، این سوال منطقی مطرح می شود که با چه هدفی و به چه منظوری؟

کاملاً متصور است که پوتین در هم فکری و مشاوره با نزدیکان و هم فکران خود (ناریشکین، روگوزین، لاواروف و…) به این نتیجه رسیده باشد که باکو برای دور شدن از غرب و حرکت به طرف اتحادیه ی گمرکی اوراسیا تلاش می کند. آذربایجان برای قبول نتایج مثبت و امتیازات واقعی (باخت ها) هم متقاعد شده بود. مادامی که قره باغ و سرزمین های اشغالی مشکل اساسی و عمده ی باکو به شمار می رود و صرفاً به خاطر این مشکل می توان هر مصالحه و گذشت ژئوسیاسیی را پذیرفت در این صورت، کاملاً واقعی  است که ایروان را از راه اجبار نظامی به گذشت سوق داد و یا برای  رسیدن به این هدف، مسکو به باکو اجازه و کارت به راه انداختن «جنگ کوچک» را داده باشد.

فوراً، سوال منطقی دیگری ایجاد می شود، اگر ایروان از مسکو حرف شنوی دارد و سلاحی در دست وی می باشد در این صورت، چرا به جای این وضعیت پیچیده به وسیله ی جنگ ساختگی، به وی توصیه و دستور لازم داده نشود؟ توضیح آن ساده است: هم برای مسکو و هم برای ایروان این توصیه می تواند مستقیماً ضربه ای به نفوذ و شهرت و اعتبار آن ها باشد. هم چنین، با این ترفند [به راه انداختن جنگ ساختگی] به راحتی و با مهارت می توانند از موانع دو کشور هم صدر در گروه مینسک عبور کنند. و این، از به راه انداختن جنگ واقعی راحت تر است.

به اعتقاد باکو، در حال حاضر در مقایسه با ارمنستان، شرایط به نفع باکو می باشد و شرایط «اِعمال زور» علیه ارمستان فراهم می باشد. اولاً، دقت و توجه روسیه به شکل جدی به مسئله ی اوکراین و مبارزه با غرب معطوف شده است. در ثانی، ارمنستان با پیوستن به اتحادیه ی گمرکی اوراسیا از منظر ژئوپلیتیکی جایگاه خود را نزد غرب از دست داده است. علاوه بر این، ارمنستان در گفت و گوهای صلح مواضع بسیار متزلزلی دارد. ایروان حتی پیشنهاد ترکیه مبنی بر این که حاضر است در ازای آزادی حتی یک شهر [از شهرهای اشغالی آذربایجان] مرز خود با این کشور [ارمنستان] را بازگشایی کند، جواب ردّ داد.

سوم این که، در سال های اخیر امکانات دیپلماتیک، نظامی – سیاسی، مالی و ژئوپلیتیکی آذربایجان به طور محسوسی افزایش یافته است. باکو با در نظر گرفتن این وضعیت خود را در درخواست گذشت های لازم حق به جانب می داند.

بدون شک، آذربایجان این حق را دارد که با جنگ و از طریق اِعمال زور مشکل قره باغ را حل کند. و باز هم بدون شک، آذربایجان در صورتی که همه ی راه کارهای مسالمت آمیز به نتیجه نرسد می تواند از این حق خود استفاده کند و باید هم استفاده کند. فقط مسئله ی اساسی در این حالت این است که تمامی ریسک ها و نتایج ارزیابی و بررسی شود و موفقیت مان در ازاء از دست دادن استقلال مان نباشد.

گفتنی است، در روزهای  اخیر خبرهایی مبنی بر دیدار روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان با حضور و میانجی گری پوتین در سوچی روسیه در هشتم آگوست [هفدهم مرداد ماه] منتشر شده است. باز هم می بینیم، روسیه در مناقشه ی قره باغ خواهان این است که ابتکار عمل را در دست داشته باشد. در این شرایط، بحرانی شدن وضعیت در خطوط جبهه، فرضیه و احتمال «رد و نشان روسیه» را تقویت می کند.

منبع: مساوات. کام

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا