تحليل ها

آیا مذاکرات صلح 20 سال به طول می انجامد؟

از زمان فروپاشی شوروی و کسب استقلال جمهوری های آذربایجان و ارمنستان در قفقاز جنوبی در سال 1991 م. و در پی شورش ارامنه در منطقه ی کوهستانی قره باغ – در آن زمان در قالب جمهوری خودمختار در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار داشت – که خواستار جدایی از جمهوری آذربایجان بودند، جنگ بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان درگرفت. در جریان این جنگ، منطقه ی قره باغ و بخش هایی از خاک جمهوری آذربایجان (شامل هفت شهر و در کل، حدود 20% اراضی جمهوری آذربایجان) به اشغال ارمنستان درآمد تا این که در سال 1994 م. آتش بس در منطقه ی قره باغ اعلام شد و حالت نه جنگ و نه صلح برقرار شد. دولت مردان آذربایجان بعد از اعلام آتش بس در جنگ با ارمنستان با نادیده گرفتن قدرت و شجاعت مردم مسلمان خود – که در جنگ قره باغ نیز به آن ها بها و میدان ندادند و شکست و را پذیرا شدند – با خواری و ذلت دست استمداد و کمک به سوی غرب و در رأس آنان آمریکا و اسرائیل برای آزادی سرزمین های اشغالی کشور خود گشودند و با در اختیار گذاشتن منابع و ثروت های این کشور در اختیار آنان و ایجاد روابط تنگاتنگ همه جانبه با آنان، به خیال خام خود در صدد بهره گیری از نفوذ و تفوق آن ها در سطح بین المللی برای فائق آمدن بر ارمنستان در این مناقشه برآمدند غافل از این که غرب و استکبار جهانی هیچ گاه از کشور مسلمان در برابر کشور مسیحی حمایت و پشتیبانی نمی کند.

کشورهای غربی بعد از اعلام آتش بس در منطقه ی قره باغ با تشکیل گروه مینسک به ریاست کشورهای آمریکا، فرانسه و روسیه به اصطلاح در صدد حل مناقشه ی قره باغ برآمدند اما هنوز بعد از گذشت تقریباً 20 سال از آن زمان کوچک ترین اقدامی در راستای حل و فصل این مناقشه به عمل نیاورده اند و با طول دادن زمان سعی در فریب آذربایجان و به فراموشی سپرده شدن موضوع قره باغ و سرزمین های اشغالی آذربایجان در اذهان مردم مسلمان این کشور و خاتمه یافتن این مناقشه به نفع ارامنه را دارند. آیا دولت مردان آذربایجان این قدر خام و فاقد تفکر سیاسی هستند که این بازی سیاسی را درک نمی کنند؟ بعید است!

بسیاری از تحیل گران بر این باورند، حکومت آذربایجان و سردمداران این کشور به عمد خواهان طولانی شدن مناقشه ی قره باغ و عدم حل و فصل آن هستند چرا که این وضعیت و شرایط نه صلح و نه جنگ به آنان امکان می دهد تا از بسیاری از تعهدات بین المللی در زمینه ی حقوق بشر و دموکراسی، برگزاری انتخابات آزاد و شفاف و عادلانه و… شانه خالی کند و اقدامات خود را در سرکوب خواسته های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به حق مردم این کشور توجیه نماید.

عده ای از آگاهان سیاسی نیز بر این عقیده اند، در دوره ای که غرب و استکبار جهانی به دنبال پیاده کردن نقشه ی خود در خاورمیانه و ایجاد خاورمیانه ی جدید است که در آن کشورهای موجود در این منطقه باید تا حدّ ممکن تجزیه شده و تضعیف گردد، امکان ندارد با واگذاری قره باغ به جمهوری آذربایجان، این کشور مسلمان را تقویت نماید. منافع غرب ایجاب می نماید، وضعیت نه صلح و نه جنگ در قره باغ ادامه داشته باشد تا دستاویزی برای حضور و اعمال نفوذ در منطقه داشته باشد و موقعیت خود را در منطقه ی قفقاز تحکیم بخشد. هم چنین، بتواند به کسب امتیازات نظامی، اقتصادی و سیاسی در این منطقه نایل شود. از عمده ترین این امتیازات می توان به قراردادهای فروش تسلیحات نظامی اسرائیلی به آذربایجان با مبالغ هنگفت در سال های اخیر به بهانه ی تقویت ارتش آذربایجان در مقابل ارمنستان اشاره کرد.

دولت مردان باکو هر از چند گاهی به دروغ دم از شروع جنگ در منطقه ی قره باغ برای آزادی سرزمین های اشغالی آذربایجان می زنند و در طبل توخالی جنگ می کوبند تا به خیال خام خود مردم این کشور را فریب داده و به سیاست بازی و چپاول ثروت های این کشور ادامه دهند چرا که اولاً، هیچ گاه عرضه و جسارت این کار را ندارند ثانیاً، اربابان آن ها هیچ گاه به آنان این اجازه را نمی دهند.

حال دولت مردان آذربایجان باید به افکار عمومی مردم مسلمان این کشور و مسلمانان جهان جواب دهند که تا کِی و تا چه زمانی مذاکرات صلح قره باغ ادامه خواهد یافت؟ آیا مذاکرات صلح 20 سال طول می کشد؟ شاید این هم از عجایب سیاست های دولت مردان باکوست!!

واحد پژوهش مرکز فرهنگی قفقاز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا