مقالات

آموزه های جهان شمول اسلام، وظیفه ای ایدوئولوژیک یا مداخله!؟

آموزه های جهان شمول اسلام ،وظیفه ای ایدوئولوژیک یا مداخله
نویسنده
سید محمد فروزان
مقطع تحصیلی
طلبه حوزه علمیه سفیران هدایت قم
چکیده :
اسلام كلمة عربي به معناي صلح،خلوص،پذيرش و تسليم است.اسلام به عنوان يك مذهب به دنبال تسليم كامل و پذيرش تعاليم و ارشادات خداوند است.
3/1 ميليارد مسلمان درجهان وجود دارد(بيش از يک پنجم جمعيت دنيا) ، كه از نژادها ، مليتها و فرهنگهاي مختلف از سراسرجهان هستند(ازجنوب فيليپين تاسواحل غربي آفريقا).
حدود 18% آنها در سرزمينهاي عرب زندگي مي‌كنند. بزرگترين جامعه اسلامي درجهان در اندونزي است و ساكنين بخشهاي مهمي از قاره آسيا و آفريقا مسلمان مي باشند. اقليتهاي قابل توجهي از مسلمانان در اتحاد جماهير اسبق شوروي، چين ، آمريكاي شمالي و جنوبي و اروپا يافت مي‌شوند.براي مسلمانان ، اسلام هم مذهب است و هم شيوه زندگي.مسلمان كسي است كه آزادانه و با اراده شخصي ، قدرت مطلق خداوند را بپذيرد و با جديت بكوشد كه زندگي‌اش را بطور كامل منطبق با تعاليم خداوند سازمان دهد. همچنين او براي ساختن ساختار اجتماعي‌اي كه ارشادات خداوند را منعكس كند فعاليت مي‌كند.قرآن آخرين كلام آشكار خداوند و منبع زيربنايي تعاليم و قوانين اسلام است.در آن به موضوعات مختلفي اعم از فوايد اساسي اسلام ، اخلاق ، پرستش ، دانش ، خرد ، ارتباط انسان و پروردگار، و روابط انسانها پرداخته شده است..تعاليم قابل فهم درباره شيوه صحيح اجراي عدالت اجتماعي، سياست ، اقتصاد ، قانون‌گذاري ، قضا، حقوق و روابط بين‌الملل قسمت مهمي از قرآن است.حديث ، تعاليم ، قول و فعل محمد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است كه دقيقاً بوسيله اصحابش نقل و گردآوري شده است.آنها آيات قرآن را شرح و كامل نموده و نمونه خوبي براي هدايت مسلمانان فراهم مي كنند. قانون اسلام قانون مذهب اسلام است كه به عربي به آن الشريعت گفته مي شود كه حاكم برزندگي مسلمانان است و مسلمانان آن را تجسم اراده ي خداوند مي‌دانند.
دولت اسلامي‌ مظهر سياسي توحيد است؛ به تعبير ديگر، دولت اسلامي‌ توحيد ،در عرصه سياسي است، و طبيعي است كه بازتاب خصايص توحيد باشد، كه از آن ها در عقيده، به اسماء حسني” تعبير مي‌ شود. اين ويژگي دولت اسلامي‌ به واسطه وصف “يداللهي” آن در زمين است. و جهاني بودن خصيصه توحيد و محض توحيد است به نحوي كه بدون توحيد، جهاني بودن حقيقي معنا ندارد، زيرا جهاني بودن كمال است و خدا است كه كمال مطلق است. جهاني بودن فضيلت است و فضيلتي وجودندارد مگر مستند به مطلق باشد.
منظور از دولت جهاني، دولتي نيست كه سلطنتش سراسر زمين را فراگيرد. دولت نبوي حتي بر جزيره العرب نيز به طور كامل حاكميت نداشت اما دولتي جهاني بود. پس ملاك جهان شمولي، مبادي و ارزش هاي والاي انساني است كه ماهيتاً ارزش هاي مطلقي هستند كه محدوديت زماني و مكاني نمي‌ پذيرند. پس دولتي كه به راستي بر مساوات و عدالت و حق قيام كند دولتي جهاني خواهدبود، زيرا اين ارزش ها بر حسب سرزمين ها و مليت ها تفاوت پيدا نمي‌ كنند.
بيش­ از هر الگوى موجود در تاريخ، الگوى اسلام با جهان­شمولى در آميخته و بر مبناى جهان­شمولى پايه­ريزى شده است. چهارده قرن قبل، ادوار طولانى پيش از اين­كه اصطلاح امروزى جهانى­سازى، جهانى­شدن و جهانى­كردن متداول و سخن روز شود، اسلام براى اولين­بار در تاريخ نه ­تنها چارچوب و نظريات و بنياد جامع جهان­شمولى را به جامعه­ي بشرى عرضه نمود، بلكه در مدت بسيار كوتاهى توانست اين جهان­شمولى را بر مبناى عقيده و ايمان در بستر و عرصه‌ی اجتماعى، سياسى، اقتصادى، علمى و فرهنگى پياده كند. دستورهاى اسلام جهان شمول است:­ «و ما أرسلنك إلا رحمة للعالمين » يعنى ­«ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم».
جهان­شمولى اسلامى از دو منظر بى­نظير است: نخست اين­كه جهان شمولى اسلامى از جنبه­ى نظرى، مكتبى و تئوريك، زاييده­ى يك جهان­بينى دقيق و منظم و جامع الهى هست كه عدالت بر آن حكم فرماست است. ديگر آن­كه اسلام تنها مكتبى است كه به اين ديدگاه جهان­شمولى در تاريخ جنبه­ى عملى داد. ظهور و گسترش اسلام در تاريخ بشريت تأثير فوق­العاده­اى در جهانى­شدن فرهنگ، اقتصاد و علوم و دانش داشت. با توجه به مطالب فوق مي توان به اين نتيجه رسيد كه صدور انقلاب از ديدگاه امام خميني، همان صدور اسلام ناب محمدي(ص) است كه جزء رسالت ها و تعهدات دولت اسلامي به شمار مي رود. و در نتيجه، حمايت از ملت هاي محروم و مستضعف و حمايت از حكومت جهاني اسلام در اين راستا، مفهوم و معنا پيدا مي كند.
حمایت مادی و معنوی از هسته های مقاومت و نهضت های آزادی بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آن که به عنوان وظیفه ای ایدئولوژیکی برای دولت اسلامی است، نقش بسیار زیادی در تأمین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزه های نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهم ترین اهرم های قدرت برای جمهوری اسلامی، موجب بازدارندگی ابرقدرت ها از عملی کردن اهداف امپریالیستی آنان در قبال منطقه و کشورمان می گردد و کمک به این مردم مبارز، به معنای استحکام بخشیدن به سنگرهای دفاعی خود است. آینده نگری و تأمین منافع بلندمدت، خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی است؛ زیرا آرمان ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی، هرگز به فلسطین و لبنان محدود نمی شود؛ بلکه آنان آرزوی سیطره بر جهان اسلام و به ویژه ام القرای آن (جمهوری اسلامی ایران) را در سر می پرورانند؛ چنان که مقام معظم رهبری می گوید: «سیاست راهبردی آمریکا، ایجاد ناامنی و بحران و جنگ در این منطقه است؛ بدانند که هر چه ناامنی را گسترش دهند، ملت ها را بر خود خشمگین تر و دنیا را برای خود ناامن تر خواهند کرد. رفتار و خوی تجاوزگرانه آمریکا و اسراییل، روح مقاومت را بیش از پیش در دنیای اسلام زنده خواهد کرد و ارزش جهاد را برای آنان نمایان تر خواهد ساخت. دنیای اسلام و جوانان مسلمان در همه کشورهای اسلامی بدانند که راه مقابله با گرگ وحشی صهیونیزم و تجاوزگری شیطان بزرگ، جز مقاومت فداکارانه نیست. تسلیم و انقیاد در برابر دولت مردان ماجراجو و فتنه گر آمریکا، برطمع و جسارت آنان می افزاید و کار را بر ملت ها سخت تر می کند. اگر لبنان تسلیم تجاوز اسراییل و آمریکا می شد و اگر جوانان مجاهد حزب الله و مردم مظلوم جنوب، رنج این دفاع مقدس را به جان نمی خریدند، محنتی بلند مدت و ذلتی روزافزون، همه ملت لبنان را تهدید می کرد و ادامه این روند تهاجمی، تمام این منطقه را در برمی گرفت. امروز، حزب الله، خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همه ملت های این منطقه است» ما انقلاب مان را به تمام جهان صادر مي كنيم، چرا كه انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنين نيفكند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاي جهان عليه مستكبران هست، ما هستيم.
در اين مقاله به بررسي دين به مثابه ائدولوژي شمول گرايي اسلام ،اموزه هاي شمول گرايانه اسلام ،يكي بودن دين و جامعيت اسلام ،،رسالت جهاني پيامبر ، اصل صدور اسلام توسط انقلاب اسلامي ،نفي سبيل و دفاع از حقوق مسلمانان ،اصل دفاع از مظلوم ،اصل جهاد ،وحدت امت اسلامي ،دفاع از نهضت هاي ازاد بخش
كليد واژه : اسلام ، جامعيت ،ائدولوژي ،جهان شمولي ،مداخله
مقدمه
قرآن کریم که عا لیترین منبع د ین ا ست وارا ده تشریعی خداوند د ر آ ن تجلی یافته است وقتی صحبت از رسالت انبیاء عمو ما وپیامبر گرامی اسلام خصوصا می نماید گستره رسا لت انبیاء را پهنه گیتی می داند و به انبیا ء ماموریت می دهد که تمام مر د م روی زمین را هدایت نماید ورحمت جهان شمول الاهی همه انسان های عرصه ی گیتی را فراگیرد در قرآن کر یم یک د سته از ایاتی وجود دارد که خطاب به همه انسان های روی زمین است
این ایات به خوبی رسالت جهان شمول پیامبر اسلام در تمام گیتی را ثابت می کند ومحدود به اقلیم جغرافیایی وگروه خاص انسانی نمی گردا ند. چون از کلمه عا لم وعالمیان و انسان با توجه به تاکید ی که در آ یات شریفه دیده می شود مانند جمیعا وکافة به خوبی روشن وآشکار می گرد د که رسا لت ختمی مرتبت جهانی است واین ا یده جهانی که امروز قدر ت های استکباری آن را مطرح می نمایند ومی خواهند جای گزین نظام بین الملل موجود نمایند یک تفکر جد یدی نیست که ره آورد تمدن مغرب زمین د ر عصر مد رن با شد بلکه ریشه در آموزه های نبوی وتعالیم وحیانی دارد برحسب عقیده عموم مسلمانان وصریح ایات قرآن مجید واحادیث شریفه، دعوت ورسالت خاتم الانبیاءمحمد(ص) یک دعوت خصوصی ومنطقه ای اقلیمی نیست که هد ف آن فقط اصلاح یک مجتمع وهدایت یک قوم وملت ورهبری حکومت یک ناحیه باشد نبوده است وقوانین اسلام واحکام آن ، نظام یک جامعه وبر نامه مردم یک کشور ووطن ویک نژاد نیستاسلام ایین عربستان نبود، موازین واحکام اسلام برای خاور میانه وآسیا وآفریقا نیست، محمد،(ص) برای هدایت بشر مبعوث گرد ید، بشر د رهر نطقه از زمین خواه آمریکا باشد ویا آفریقا خواه اروپا ویا اقیانوسیه همه جا قلمرو دعوت اسلام است، اسلام دین جامعی که به همه نیازهای بشر توجه کرده ودر موارد قابل تغییر اصول کلی بر این راه حلها اعلام داشته ودر موارد جزءیات احکام مربوط را مشخص ساخته آنچه مفیدبوده د رقالب حلا ل بر آن تاکید نموده وهر چه را که با طبیعت وفطرت آدمی سازگاری نداشته وزیانبخش بوده ممنوعیت آن را بیان نموده است گفتیم اسلام دین جامع است تنها شامل یک سلسله عبادات وتنظم رابطه شخصی با خدانیست بلکه شوءن زندگی فردی واجتماعی را در بردارد وبرای همه جنبه های زندگی از جمله حکومت دستورات دارد.
در عصر حاضر نيز با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و توفیق اسلام در ایفای نقش ایدئولوژیک برای آن ، مذهب و دین به منزله عامل جدید قدرت در نظام بین الملل مطرح شد . انقلاب اسلامی با این ایدئولوژی فراملی، ادعای غرب را به چالش کشیده است . با این حال ، بررسی علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی با رجوع صرف به چالش های ایدئولوژیکی ، و نقش مذهب به مثابه عامل جدید قدرت ، گمراه کننده خواهد بود . در این نوشتار سعی شده است تا علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در منطقه در دو سطح تحلیل ایدئولوژیک و ژئوپلتیک مورد توجه قرار گیرد.
آنچه در اين نوشتار آمده تلاش فكري براي الهام‌پذيري از معارف ديني بويژه قرآن كريم در چگونگي استخراج نكاتي پيرامون پديده جهان شمولي اسلام است ، كه در اين راستا مفهوم جهاني بودن اسلام و دلايل فقهي آن و اصول و پيامدهاي آن بويژه نسبت در عصر پيامبر با تشكيل حكومت اسلامي در فصل دوم مورد بررسي قرار گرفت.
در فصل سوم به بيان تاثير پذيري انقلاب اسلامي در ايران به عنوان نمونه اي از حكومت اسلامي و تاثير پذيري كشور هاي اسلامي و بيداري جهان اسلام اشاره شده است
در فصل چها رم جانشمولي اسلام راهي براي بيان ايدوئلوژي تشكيل حكومت جهاني اسلام با تاكيد بر اصل عدم مداخله از اصول حقوق بين اللمل مورد برررسي قرار مي گيرد .
فرضیه تحقیق:
آیا دین اسلام به عنوان یک ایدوئلوژی می تواند مطرح شود ؟آیا اسلام تنها دین کامل در جهان است ؟آیا حرکت جنبش های اسلامی و انقلاب اسلامی دفاع ا ائدولوؤی است یا مداخله ؟ آیا امریکا قادر است دررأس جهانی شدن قرار گیرد و آن را به خوبی اداره نماید؟ اگر توانایی این اقدام را ندارد، چه کسی قادر به این کار است؟ آیا اسلام توانایی این کار را دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا جهان گرایی اسلام اثبات می پذیرد؟ و سرانجام مبانی، ویژگیها، ساختار و ابزارهای جهانی شمولی آموه زههای اسلام چیست؟
روش مقاله :
در این مقاله نویسی از روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری و همچنین جستجو در اینترنت مطالب گردآوری شده است
پیشینه مقاله :
در مورد موضوع این تحقیق که با عناوین آموزه های جهان شمول اسلام وظیفه ای ایدولویک یا مداخله بررسی شد و منابع بسیاری از اینترنت و کتابخانه جستجو گردید اما مقاله ای با این عنوان یافت نشد در حالی که مقاله ها و کتب زیادی در محوریت این موضوع از جمله آموزه های جهانشمول اسلام و جهانی شدن که بی تناسب با موضوع هم نبود مورد استفاده به عنوان پیشینه مقاله فرار گرفته که در ذیل ارائه می گردد.
جهانی شدن و جهان اسلام ، شهريور ۱۳۸۸ نوشتار حاضر بر گزیده‌ای از مقالات ارائه شده در شانزدهمین کنفرانس بین‌‌المللی وحدت اسلامی با موضوع جهانشمولی اسلام و جهانی‌سازی است که علاوه بر شناساندن موضوع جهانی شدن در عرصه‌های گوناگون جهانی شدن اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی از یکسو و نمایان ساختن فرصت‌ها و تهدیدهایی که این پدیده نوظهور به همراه آورد. ازسوی دیگر براین واقعیت تکیه کنند که دین اسلام این قابلیت را داراست که با این پدیده برخورد فعال داشته باشد و از فرصت جهانی شدن بهره جوید و به رسالت جهانشمولی رسول مکرم اسلام جامه عمل بپوشاند.
موضوعات: وحدت اسلامی کنگره‌ها؛ اسلام – جهانی بودن – کنگره‌ها؛ جهانی شدن – جنبه‌های مذهبی – اسلام/ معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی جهانی شدن و آینده جهان اسلام ، دي ۱۳۸۷ العمولمه و مستقبل العالم الاسلامی در کتاب حاضر، ابتدا مفاهیم رایج جهانی شدن مورد بررسی قرار می‌گیرد و از ابزارها، وسایل و مراحل شکل‌گیری آن سخن به میان می‌آید و در فصل‌های بعدی، جهانی شدن فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و بازوها و اهرم‌های آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل‌های پایانی کتاب به طرح موضوع جهانی بودن اسلام، که آن روی سکه جهانی شدن است، می‌پردازد. جهانی بودن مبتنی‌بر برابری و مساوات، آزادی اندیشه، رافت و مهربانی و تسامح و عدالت اجتماعی، و به دور از سودجویی و استعمار و طغیان.
موضوعات: جهانی شدن؛ اسلام ـ آینده‌نگری ؛ جهانی شدن ـ جنبه‌های مذهبی ـ اسلام/ نشر احسان
فصل دوم
دين به مثابه ايدوئولوژي
آیا به درستی می توان دنیایی بدون ایدئولوژی ساخت و یا حتی تصور نمود؟ اگر ایدئولوژی را طرحی برای حیات جسمی و روحی انسان بدانیم، آیا انسانی فاقد ایدئولوژی می تواند، به صحنه روزگار پای گذارد؟ اگر نگاهی از سر تامل به نمودار تمدن انسان بر روی زمین بیاندازیم، درمی یابیم؛ که انسان سال ها و قرن های بسیاری را بدون علوم دقیق، صنایع و ابزار مدرن سپری کرده است اما نتوانسته لحظه ای را بدون آرمان و امید به ایده ای بگذراند. پیشرفت چرخ عظیم تمدن بشری همواره، مرهون امید انسان ها برای رسیدن به مطلوبی بوده است و به قولی: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد. اما بسیاری از مکاتب و مذاهب چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند و زندگی بشر را در باتلاقی از اوهام، تعصبات، خرافات و کج اندیشی ها فرو بردند؛ که هنوز هم آثار زیانبارش بر جای است.
آیا ایدوئولوژی ها مرده اند؟
ایده پایان ایدئولوژی ها در غرب معاصر، پس از جنگ جهانی دوم و شکست ایدئولوژی باوران نازیست و فاشیست شکل گرفت. این ایده، در جوامع سرمایه داری پیشرفته پس از شکست ایدئولوژی کمونیزم بازیابی شد. این نگرش، در دو محور واقعیات سیاسی و جاودانگی ایدئولوژی حرکت می نماید. دوطرف این طیف، نوعی ایدئولوژی است. ایدئولوژی تن دادن به واقعیات سیاسی و ایجاد فضای عمومی آکنده از سرخوردگی از آرمان ها و اصول و طرف دیگر این طیف، تسلیم بدون چون و چرا به جاودانگی ایدئولوژی است.شایدبتوانبرایاینایدهسهمعناراجستوجونمود.
1- ظهور ایده پایان ایدئولوژی ها به تحولات عمیقی برمی گردد؛ که این تحولات در عرصه چالش های ایدئولوژیک و سیاسی رخ داده است.1
2- خواستگاه این ایده در غرب، گروهی هستند، که دیگران را به دست کشیدن از آرمان ها و اصول ارزشی که در نظرشان به اوهام نزدیک تر است تا حقیقت، فرا می خوانند. آنها دیگران را به تن دادن به سیاست واقع بینانه و حکومت فن سالار (تکنوکرات) فرا می خوانند.
3- هدف این ایده، بستن راه بر اندیشیدن درباره دگرگونی نظام کنونی جهان است ، که مبتنی بر سلطه سرمایه داری پیشرفته و ایدئولوژی آن می باشد.
محتوای درست ایده پایان ایدئولوژی، در دو نقطه منحصر می شود؛ از یک سو، جهان شاهد فروپاشی ایدئولوژی های بزرگ تغییرطلب مانند کمونیزم، فاشیزم و سوسیالیزم است ، که در قرن بیستم محرک آمال و آرزوهای طبقات و ملت های فراوانی بودند و نیز شاهد ناپدیدشدن رجزخوانی ها برای تغییر نظام جهانی ای که برتری منظومه کشورهای پیشرفته سرمایه داری راتثبیت می کند؛ هست، از سوی دیگر، جهان شاهد مشکلات اقتصادی، اجتماعی و تربیتی در کشورهای مختلف است این مشکلات، سیر فزونی دارند. بنابراین، اهتمام جدی مبتنی بر مدیریت توانا و علوم مفید را طلب می نماید.
این دو نقطه معنای پایان ایدئولوژی را متمایز نمی سازد؛ زیرا درست است ، که بعضی از حرکت های بزرگ ایدئولوژیک که می خو است جهان را عوض نماید و از نو بسازد از بین رفته اند؛ اما فروپاشی آنها نمی تواند به معنای فروپاشی همه ایدئولوژی های تغییرطلب در جهان فردا باشد. شاهد بر این مدعا، کشور جمهوری اسلامی ایران؛ ایدئولوژی اسلام و کشور غاصب اسراییل می باشند. که مدعی ایدئولوژی یهود است.
باور عمومی بر پایان ایده ایدئولوژی بر نوع انقلابیون است ، در حالی که بسیاری از ایدئولوژی ها به دنبال تغییر اصلاحی هستند، آنها تغییرات بنیادی و حقیقی را طلب می نمایند؛ که نمی توان اهمیتش را دست کم گرفت. روی دیگر سکه پایان ایدئولوژی، حاکمیت علم و اندیشه علمی است ، که باید توسط حکومت های تکنوکرات و فن سالار تحقق یابد. حال سوالی در ذهن به وجود می آید؛ که چه کسی گفته است ؛ ایدئولوژی، تغییرطلب است یا نیست؟ حاکمیت علم و اندیشه علمی، منافاتی با فروپاشی اندیشه ایدئولوژیک ندارد. با نگاهی به اطراف و پیرامون، خود درمی یابیم؛ که ایده پایان ایدئولوژی ایده ای نادرست است.
ناکامی‌ بسیاری‌ از ایدئولوژی‌ها و اعلان‌ عصرپایان‌ ایدئولوژی‌ موجب‌ می‌ گردد که‌ دفاع‌ از ایدئولوژیک‌ بودن‌ اسلام‌ سوء تفاهماتی‌ را برانگیزد. این‌ سوءتفاهمات، ناشی‌ از وجود تلقی‌های‌ متفاوت‌ از ایدئولوژی‌ در اذهان‌ است. براساس‌ برخی‌ تفاسیر از ایدئولوژی، تلاش‌ برای‌ ایدئولوژیک‌ جلوه‌ دادن‌ دین، منجر به‌ سطحی‌نگری‌ و قشری‌گری‌ می‌شود و بر اساس‌ تلقی‌ دیگر، ایدئولوژیک‌ بودن‌ دین‌ امری‌ مثبت‌ و موجب‌ آرمان‌ بخشی‌ و ایمان‌ افزایی‌ و جهت‌دار شدن‌ زندگی‌ آدمیان‌ است. پیش‌ از قضاوت‌ درباب‌ این‌ که‌ «آیا اسلام‌ یک‌ ایدئولوژی‌ است» لازم‌ است‌ دو تلقی‌ از ایدئولوژی‌ را مقابل‌ نهیم‌ تا مشخص‌ شود که‌ ایدئولوژیک‌ بودن‌ دین‌ را به‌ کدام‌ معنا قصد کرده‌ایم. گاه‌ ایدئولوژی‌ چنین‌ تعریف‌ می‌شود:
ایدئولوژی‌ عبارت‌ است‌ از مکتبی‌ سیستماتیزه‌ و سامان‌ یافته‌ که‌ ارکان‌ آن‌ کاملاً‌ مشخص‌ شده‌ است؛ ارزش‌ها و آرمان‌ها را به‌ آدمیان‌ می‌آموزاند؛ موضع‌ آنها را در برابر حوادث‌ و سؤ‌الات‌ معین‌ می‌کند، و راهنمای‌ عمل‌ ایشان‌ قرار می‌گیرد. ایدئولوژی‌ در این‌ معنا راهنمای‌ عمل‌ و تعین‌ بخش‌ به‌ مواضع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و اخلاقی‌ آدمی‌ است.2
این‌ تلقی‌ حداکثر از ایدئولوژی‌ که‌ تبلور و تجسم‌ تمام‌ عیار آن‌ را در اندیشة‌ مارکسیسم‌ می‌یابیم، می‌کوشد همه‌ چیز را خطکشی‌ شده‌ و صریح‌ و مضبوط‌ عرضه‌کند. انسان، اقتصاد، سیاست، جامعة، تاریخ‌ و فرهنگ، بر اساس‌ تعاریف‌ و پیش‌فرض‌های‌ جزمی‌ خاص‌ تعریف‌ شده، شکل‌ آرمانی‌ و آیده‌آلی‌ آنها معین‌ شده‌ است. پیشگامان‌ این‌ ایدئولوژی‌ باید بکوشند در یک‌ مهندسی‌ اجتماعی‌ پیچیده، انسان‌ها، اقتصاد و جامعة‌ و فرهنگ‌ را طبق‌ خطکشی‌ها و خطوط‌ ترسیم‌ شده‌ در ایدئولوژی‌ سامان‌ دهند. هر امری‌ که‌ در این‌ مهندسی‌اجتماعی‌لازم‌ است، به‌طورمدون‌ و روشن‌ درایدئولوژی‌ به‌مثابة‌ یک‌مکتب‌ راهنماترسیم‌ شده‌است.
این‌ تفسیرِ‌ حداکثری‌ از ایدئولوژی، سر از قشری‌ گری‌ و سطحی‌نگری‌ و نادیده‌ گرفتن‌ بسیاری‌ از واقعیات‌ مسلم‌ دربارة‌ انسان‌ و جامعة‌ و مقولات‌ متحول‌ و متغیر آن، در می‌ آورد. جمود و جزم‌ اندیشی‌ و غفلت‌ از واقعیات‌ و سرانجام‌ در غلتیدن‌ به‌ دامان‌ ایدآلیسم‌ و آرمان‌طلبی‌ پوچ، سرنوشت‌ محتوم‌ این‌ گونه‌ ایدئولوژی‌هاست.
تفسیر دیگر از ایدئولوژی‌ آن‌ است‌ که‌ آن‌ را مجموعه‌ای‌ هماهنگ‌ از اعتقادات‌ و ارزش‌ها بدانیم؛ اعتقادات‌ و ارزش‌هایی‌ که‌ ثابت‌ و تغییرناپذیرند و انسان‌ها به‌ سوی‌ آنها و در جهت‌ الگوپذیری‌ از آنها و موزون‌ شدن‌ با آنها دعوت‌ شده‌ اند. این‌ تفسیر مد‌عی‌ نیست‌ که‌ یک‌ ایدئولوژی‌ باید به‌طور دقیق‌ و مدون، کلیة‌ ابعاد و خطوط‌ انسان‌ ایده‌آل‌ و جامعة‌ و اقتصاد و فرهنگ‌ ایده‌آل‌ را ترسیم‌ کرده‌ باشد و بدون‌ انعطاف، از همگان‌ بخواهد که‌ خود و شئون‌ مختلف‌ اجتماعی‌ خویش‌ را با این‌ قالب‌ها و الگوهای‌ تنگ‌ و خشک‌ تطبیق‌ دهند. این‌ تلقی‌ از ایدئولوژی‌ تنها بر وجود پاره‌ای‌ جهات‌ ثابت‌ و نیز جهت‌گیری‌ها و اهداف‌ کلی‌ مشخص‌ در باب‌ انسان‌ و جامعة‌ اصرار دارد. جامعة‌ مورد نظر این‌ ایدئولوژی، بی‌سمت‌ و سو و بی‌رنگ‌ و بو نیست‌ و معنای‌ جهت‌ دار و آرمانی‌ بودن، محدود شدن‌ قالب‌ها و روابط‌ اجتماعی‌ به‌ یک‌ شکل‌ و الگوهای‌ خاص‌ و تغییرناپذیر نیست.
مراد از ایدئولوژیک‌ بودن‌ اسلام‌ آن‌ است‌ که‌ این‌ دین‌ دربارة‌ انسان‌ و شئون‌ فردی‌ و اجتماعی‌ او، سخنان‌ ثابت‌ و جهت‌گیری‌های‌ مشخص‌ و غیرزمانی‌ و غیرموقت‌ دارد. تنوع‌ جوامع‌ و پیدایش‌ مناسبات‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ نو به‌ نو، مانع‌ از آن‌ نیست‌ که‌ اسلام‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مکتب‌ و ایدئولوژی‌ از انسان‌ها بخواهد که‌ رفتارهای‌ فردی‌ و اجتماعی‌ و نظام‌ ارزشی‌ و اخلاقی‌ و آرمان‌ها و ایده‌آل‌های‌ خود را با این‌ مجموعه‌ی‌ هماهنگ‌ از اعتقادات‌ و ارزش‌ها که‌ مکتب‌ و ایدئولوژی‌ اسلام‌ نام‌ دارد، هماهنگ‌ و سازگار کنند.
اسلام‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مکتب‌ و ایدئولوژی‌ هرگز اقدام‌ به‌ ترسیم‌ الگو و قالب‌ معین‌ و محدودی‌ به‌ نام‌ جامعة‌ و اقتصاد و سیاست‌ ایده‌آل‌ نکرده‌ است؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ همه‌ چیز خطکشی‌ شده‌ و مدون، راهنمای‌ عمل‌ باشد. بهترین‌ شاهد ما در این‌ اد‌عا طبیعت‌ فقه‌ اسلامی‌ است. در مجموعه‌ی‌ معارف‌ دینی، فقه‌ و شریعت‌ از همه‌ قانونمندتر است. زیرا طبیعت‌ مباحث‌ حقوقی‌ و فقهی، ارائه‌ی‌ چارچوب‌ و خط‌ کشی‌ روشن‌ در مباحث‌ است. با این‌ حال‌ شریعت‌ و فقه‌ اسلامی، هرگز بر قالب‌ و شکل‌ اجتماعی‌ خاصی، جمودانه‌ اصرار نورزیده‌ است. از همین‌ روست‌ که‌ این‌ شریعت‌ در درازنای‌ تاریخ‌ خویش، در هر قسم‌ جامعه‌ای‌ – از جامعة‌ شبانی‌ و فئودالی‌ گرفته‌ تا جامعة‌ صنعتی‌ کنونی‌ – کارآیی‌ و کاربرد داشته‌ است. این‌ انعطاف‌پذیری‌ ناشی‌ از عدم‌ قشرگری‌ شریعت‌ اسلامی‌ در عرصة‌ مباحث‌ اجتماعی‌ است. معنای‌ این‌ انعطاف‌ پذیری‌ فقدان‌ جهات‌ ثابت‌ حقوقی‌ و تشریعی‌ نیست. اسلام‌ در نظام‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ خود عدالت‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ هدف‌ و جهت‌ گیری‌ مهم‌ مطرح‌ می‌ کند؛ اما هرگز عدالت‌ مطلوب‌ خویش‌ را در فرم‌ اجتماعی‌ خاص‌ و مجموعه‌ی‌ روابط‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ خط‌ کشی‌ شده‌ و نهایی‌ عرضه‌ نمی‌کند، تا در حصار تنگ‌ این‌ روابط‌ محصور مانده‌ و تحو‌لات‌ اجتماعی‌ و تاریخی‌ و دگرگونی‌ فرم‌ اجتماعی‌ جوامع، آن‌ را منزوی‌ و مطرود کند3.)
واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ اسلام‌ در عین‌ محصورنکردن‌ خود به‌ چارچوب‌ و تصویر خاصی‌ از اجتماع، دارای‌ جهت‌گیری‌ها و آموزه‌های‌ روشنی‌ در زمینه‌های‌ مختلف‌ حقوقی، اقتصادی‌ و سیاسی‌ است. تعییراتی‌ نظیر «هوابودن‌ و ریسمان‌ و رسن‌ بدون‌ جهت‌ بودن» نادیده‌گرفتن‌ این‌ آموزه‌های‌ روشن‌ در مقولات‌ مختلف‌ است.‌‌
اسلام دین جهانی شهيد مطهري به عنوان كسي كه از اسلام ايدئولوژيك يا ايدئولوژي اسلامي دفاع مي كند ،اين گمان كه خصلت ائدولوژيك ،اسلام به تبع امواج ائدولوژيك گرايانه در غرب ،مطرح شده باشد را رد مي كند .نگاه ائدولوژيك به دين ،بي آنكه تصريحي بدان بشود،سبقت بر موضع گيري عليه و له غرب دارد و پيش آن نيز در حيات جاري مسلمانان و در تاريخ جوامع اسلامي حضور داشته است مي توان با استناد به آيه تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدقاً وَ عَدلاً (انعام 115)، ايدئولوژيك بودن اسلام را به شموليت و كمال آن نسبت داد كه همين ويژگي است كه از اسلام مكتبي تمام عيار ساخته است .4
از دیگر ادیان باز که جهان پذیر بوده و با آغوش باز انسان ها را به خود می خواند؛ دین اسلام است . اسلام، هم به معاش و هم به معاد توجه دارد. شاید بتوان ادعا نمود؛ که اسلام بر خلاف مسیحیت که پس از سه قرن توسط کنستانتین به طور رسمی پذیرفته شد؛ از همان ابتدا، به عنوان یک نظام دولتی روی کار آمد و نظریات مختلف خود را به بوته آزمایش گذاشت. پیامبر اسلام، رستگاری فرد را در همبستگی جمعی دنبال می نمود؛ یعنی با تشکیل جامعه دینی و الگو قراردادن دین به عنوان برنامه ای جامع برای تنظیم زندگی انسانی، از سیاست هم به عنوان ابزاری لازم جهت تحقق هدفش استفاده کرد تا انسانی دینی تربیت نماید. پیامبر خو است تا دین را در انسان ها به ظهور برساند؛ چون در تاریخ بشر، هیچ قبیله ای وجود نداشته است ؛ که به نوعی دین نداشته باشد.(5) انسان به نحو اجتناب ناپذیری به انواع و اقسام شیوه ها، دینی و دین ورز است و موقعیت و طبیعت انسانی اش در چنین سمت وسویی قرار گرفته است. رازهای عظیم و شگرف، بی اعتباری جهان و خودآگاهی انسانی باعث می گردد تا ارزش ها و حقایق را جست وجو نماید. این حقایق و ارزش ها همان دین است. اما این پرسش گری و جست وجوی حقایق و ارزش ها، نیازمند هدایت گری تواناست
درست است ، که بسیاری از انسان ها دیندار هستند و مساله تعلق خاطر آنها به دین به اندازه ای حائز اهمیت است ، که حتی برخی، دین را وجه اصلی امتیاز بشر دانسته اند؛ چون دین، نوعی پویش یا کنش روحی و روانی است ، که به آماده نمودن فرد در جمع و در کل کمک می نماید. نگرش های مختلفی درباره دین وجود دارد، «نگرشی حداقلی به دین» معتقد است ، که رسالت دین، تامین سعادت ابدی انسان است ، یعنی باید دلیل عمده نیاز بشر به دین را در ابدیت او دانست، او بدین دلیل خود را وامدار دین می داند؛ که دین جبران کننده شناخت ناکافی او از همه زوایای سعادت اخروی می باشد. انسان از شناخت زوایای ابدیت و سعادت خود ناتوان است. این نگرش از دین انتظار امور معنوی و اخروی را دارد. در حالی که نگرش «دین حداکثر» آن است ، که دین هنگامی می تواند معاد بشر را تامین نماید؛ که نظام معیشت او را در تمامی ابعاد «سیاست ، فرهنگ و اقتصاد» جامعه و نیز ابعاد روحی، ذهنی و عینی فرد را هماهنگ کرده باشد. پیامبر اسلام با هجرت از مکه به مدینه پس از سیزده سال جنبش دینی خود را در نگرش حداکثرگرایانه در حرکتی سیاسی بنیاد نهاد. ایشان، نظام قبیله ای شبه جزیره عربستان را زیر سوال برد و با ایجاد اتحاد، برادری و همدلی بین دو قبیله اوس و خزرج، وحدتی سیاسی و عقیدتی در مدینه به وجود آورد.6
جهانشمولي اسلام 7
دین اسلام عبارت است از تسلیم شدن و پذیرفتن تمام دستورات الهی كه ما را به سعادت هر دو دنیا می رساند و مسیر صحیح زندگی فردی و اجتماعی را فراروی ما می نهد و انتخاب دین مقدس اسلام به خاطر شایسته گی ها و خصوصیات ویژه این دین است كه در ادیان دیگر وجود نداشته است. هر چند ایمان به همه پیامبران و فرق نگذاشتن بین آنها از نظر تصدیق نبوت و نیز پذیرفتن همه پیامها و معارفی كه بر آنان نازل شده و عدم تبعیض بین آنها بر هر انسانی لازم است و تكذیب هیچ یك از پیامبران و هیچ حكمی از احكام آنها روا نیست بلكه تكذیب یك پیامبر به منزله همه ایشان و انكار یك حكم الهی، حجت به انكار همه احكام خداوند است. ولی وظیفه عملی هر امتی در هر زمانی، پیروی از دستورالعمل های پیامبر همان امت و همان زمان می باشد.جهانی بودن اسلام از ضروریات این دین الهی است. همگان هم به خوبی می دانند كه محدود به منطقه جغرافیای خاصی نبوده است. علاوه بر این پیامبر اكرم به سران كشورهایی مانند قیصر روم، پادشاه ایران و فرمانروای مصر نامه نوشتند همه را دعوت به پذیرفتن اسلام كرده و از پیامدهای كفر بر حذر داشتند. و اگر دین اسلام جهانی نبود چنین دعوت عمومی انجام نمی گرفت و سایر اقوام و ملتها هم عذری برای عدم پذیرش می داشتند. بنابراین نمی توان بین ایمان به اسلام و ضروریات عمل بر طبق این شریعت الهی تفكیكی قایل شد و در نتیجه كسی یا كسانی را از این آیین الهی مستثنی دانست.
آیات قرآنی نیز دین اسلام را برای هدایت تمام مردم می داند ”ان هو الا ذكر للعالمین“ راستی این قرآن چیزی جز تذكر برای جهانیان نیست. در این آیه تأكید شده است كه قرآن و پیامبر برای جهانیان نازل شده است.
قرآن كریم نیز از پیروزی دین جهانی اسلام بر همه ادیان سخن می گوید؛ یعنی اسلام بر همه ادیان غالب خواهد شد ”هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله و لو كره المشركون“ او كسی است كه رسول خدا را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد.
دین اسلام به دلایل زیر برترین دین الهی است:
الف) اسلام دین كامل:
یكی از ویژگیهای دین اسلام كامل بودن آن است. دلیل آن هم آیه قرآن است: ”الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا“ امروز كافران از دین شما ناامید شدند از آنها نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام ساختم و از اسلام به عنوان یك دین برای شما راضی شدم.” در آیه از اتمام نعمت و اكمال دین سخن به میان آمده است و طبق این آیه دین در یك روز خاص به كمال می رسد كه مراد از این روز روزی است كه پیامبر اكرم علی (ع) را به امامت برمی گزینند؛ یعنی پس از طرح مجموعه ای معارف و احكام یك چیز باقی می ماند كه باید مطرح شود تا دین به كمال خود برسد و آن هم امر امامت است.
البته جامعیت و كمال دین با یكدیگر در ارتباط هستند؛ یعنی می توان گفت كه دین كامل است اما جامع نیست. عدم جامع بودن دین معنایش ناقص بودن دین است، یعنی در دین باید چیزهایی می بوده كه نیست، دین دارای اجزایی است كه با جمع آن اجزا تمام می شود و پس از آنكه تمام شد اگر به هدف برسد كمال پیدا خواهد كرد. طبق آیات قرآنی دین هم تمام و جامع و هم كامل است؛ لذا انتخاب دین كامل برای مردم شایسته است.
ب) اسلام دین جامع:
جامعیت دین به دو گونه بررسی شده است: 1-جامعیت قرآن 2-جامعیت منابع دین.
گروهی از اندیشمندان اسلامی جامعیت دین را همان جامعیت قرآن دانسته اند و برای بیان جامعیت قرآن به‌ آیات استناد كرده اند. آیه ای كه تبیین بودن قرآن را مطرح كرده است: ”یوم نبعث فی كلّ اُمة شهیداً علیهم من انفسهم و جئنابك شهیداً علی هؤلاء و نزلنا علیك الكتاب تبیاناً لكل شیء و هدیً و رحمة و بشری للمسلمین“ به یاد آورید روزی را كه از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها برمی انگیزیم و تو را گواه بر آن قرار می دهیم. و ما این كتاب را بر تو نازل كردیم كه بیانگر همه چیز و مایه رحمت و هدایت و بشارت برای مسلمانان است. طبق این آیه هدف از نزول قرآن روشنگری است؛ یعنی قرآن بیانگر و روشنگر همه امور است كه نظر صحیح آن است كه قرآن بیانگر همه مسایل مربوط به هدایت انسان است.
در آیاتی نیز اشاره به این نكته شده است كه قرآن تفصیل دهنده هر چیز است: ”ما كان حدیثاً یفتری و لكن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل كل شیء“ اینها داستان دروغین نبود بلكه (وحی آسمان است و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از كتب آسمانی پیشین) قرار دارد و شرح هر چیزی (كه پایه سعادت انسان است). از آنجا كه قرآن كتاب هدایت است و برای رشد و كمال انسانها نازل شده، لذا مراد از ”تفصیل كل شیء“ محتوای برنامه پیامبر است؛ یعنی هر آنچه را كه بشر برای تكامل خود لازم دارد در قرآن آمده است.
ت) اسلام دین ثابت و جاودانه:
در قرآن از دین الهی بعنوان اسلام یاد شده است و درباره ثبات آن براهین اقامه شده است كه به بیان آن پرداخته می شود:
1- این برهان كه مبتنی است بر مبدأ فاعل دین از انضمام دو آیه حاصل می شود. آیه اول می فرماید: ”ان الذین عند الله السلام“ یعنی تسلیم و انقیاد در برابر حق تنها دینی است كه در نزد خداوند به رسمیت شناخته شده است و آیه دوم نیز می فرماید: “ما عندكم ینفذ و ما عند الله باق” یعنی آنچه در نزد شماست فناپذیر و از بین رفتنی است و آنچه در نزد خداست همیشگی و باقی است. ملحض برهان اینست كه دین اسلام نزد خداوند است و آنچه در نزد خداست باقی است پس دین اسلام باقی است.
2- در برهان دوم كه دین مبتنی بر فطرت است مبدأ قابلی دین مطرح شده است. به این بیان كه اسلام برای پرورش و شكوفایی فطرت انسانی نازل شده است و فطرت انسانی امری ثابت و تغییر ناپذیر است. چنانكه فطرت اصیل همه انسانها متحد است. آنچه كه در زندگی انسان محل تغییر است آداب، عادات و رسومی است كه متعلق به طبیعت و زندگی مادی است. اما ساختار درونی و روحی انسان كه امری خداطلب است، ثابت و مشترك بین همگان است. پس دینی كه برای تربیت فطرت انسانها تنظیم می شود ثابت و مشترك خواهد بود.8
ث) همگانى بودن دین اسلام :
برخى از دلایل همگانى بودن دین اسلام عبارتند از:
1 . دین اسلام بر اساس فطرت انسان ها پایه گذارى شده و چون فطرت در همه انسان ها مشترك است ، پس اسلام همگانى است ; چنان كه قرآن كریم مى فرماید:«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ.. .; (روم ، 30) پس روى خود را متوجه آیین پروردگار كن!این فطرتى است كه خداوند انسان ها را بر آن آفریده ; دگرگونى در آفرینش الهى نیست .» نتیجه ، این كه دین همگانى است .
2 . دین كه همان مجموعه آیات الهى در قرآن است، به «نور» (مائده ، 15)، «كتاب مبین » (حجر ، 1) و «برهان » (نساء ، 174) تعبیر شده است .
این نور براى همه افراد بشر لازم و مفید است ; پس دین اسلام همگانى است ; چنان كه خداوند مى فرماید «وَ مَا هِىَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْبَشَرِ» (مدثر ، 31) ; «وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِّلْعَــلَمِینَ ; (قلم ، 52) و اختصاصى به عصرى خاص و یا نژادى ویژه ندارد»; «وَ مَآ أَرْسَلْنَـكَ إِلاَّ كَآفَّةً لِّلنَّاسِ». (سبأ ، 28)
3 .قلمرو انذار پیامبر نیز همه افراد بشرند: «تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعَــلَمِینَ نَذِیرًا ; (فرقان، 1) زوال ناپذیر و پر بركت است كسى كه قرآن را بر بنده اش نازل كرد تا بیم دهنده جهانیان باشد»; «نذیراً للبشر; نذیر براى بشر است .» (مدثر ، 36)
4 .دعوت و ترغیب دین از همه انسان ها به تدبّر و تفكر، شاهد دیگرى بر جهانى بودن آن است : «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ ; (محمّد ، 24) چرا در قرآن تدبّر نمى كنید» .
5. تَحدّى قرآن تا قیامت و اعتراف جهانیان به عجز از آفریدن اثرى همانند آن، دلیل دیگر بر جهانى بودن دین است .
6 . اهداف دین (تزكیه ، تعلیم ، حكمت و تربیت ) براى هدایتِ همگان است; هر چند افراد لایق از آن سود مى برند: «الـم * ذَ لِكَ الْـكِتَـبُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ; (بقره ، 1 ـ 2) (بزرگ است
جامعیت اسلام از دیدگاه روایات
در احادیثی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین علیهم السلام نیزجامعیت اسلام تاکید شده است، در این جا نمونه هایی را یادآورمی شویم: 1) از پیامبر گرامی (ص) روایت شده است که در سفر حجه الوداع فرمودند: ای مردم هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک سازد، و از دوزخ دور کند، مگر این که شما را به آن امر کرده ام،و هیچ چیزی نیست که شما را از بهشت دور سازد، به دوزخ نزدیک کند. مگر این که شما را از آن نهی کرده ام (9) .
2) ابو الجارود از امام باقر (ع) روایت کرده است (10) که فرمود: هرگاه حدیثی را برای شما گفتم، شاهدی از قرآن، برای آن بخواهید. آن گاه به عنوان نمونه این حدیث را از پیامبر اکرم(ص) روایت کرد که آن حضرت از گفتگوی بیهوده، و تباه ساختن مال و ثروت، و زیاده روی در پرسش را نهی کرده است.11) در این هنگام از آن حضرت درباره این حدیث شواهد قرآنی خواسته شده، امام (ع)به آیات یاد شده در زیر استشهاد کرد: (لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس (12) ) در این آیه نجواهایی که مفید و سازنده نباشد، واتلاف وقت به شمار آید، مردود شناخته شده است، روشن است که نجوا(سخن آهسته و در گوشی) ویژگی خاصی ندارد، بلکه ملاک،«بیهودگی » است و هر گاه این ملاک در گفت گوهای دیگر نیز وجودداشته باشد، نکوهیده و مردود خواهد بود.
(و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما)13) در این آیه از سپردن اموال به دست افراد سفیه نهی شده است. فلسفه وغایت اموال، قوام و استواری زندگی بشر است و هر گونه تصرفی که با این فلسفه و غایت ناسازگار باشد، تباه کردن مال خواهد بود،خواه توسط افراد سفیه باشد، یا افراد غیر سفیه، مصرف کردن مال در مسیری که به فلسفه و غایت آن که بر پا داشتن حیات معقول بشری است، خدشه وارد می سازد کاری سفیهانه و تباه ساختن مال خواهد بود.
(لا تسالوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوکم) (14) در این آیه کریمه ازپرسش هایی که پاسخ آن ها تکالیف سنگینی برای سوال کنندگان خواهدبود. و خداوند به مقتضای اصل تسهیل در شریعت، آن ها را بیان نکرده است، نهی شده است. چنان که در ادامه آیه می فرماید:(عفا الله عنها) (15) حاصل آیه این است که هرگاه حکمی الهی توسطپیامبر اکرم (ص) بیان شد، باید از پرسش در باره پاره ای خصوصیات که موجب دشوارتر شدن تکلیف می شود خودداری کرد. وچنان که بنی اسرائیل در ارتباط با بقره بنی اسرائیل از حضرت موسی(ع)چنین سوال هایی کردند و تکلیف را بر خود دشوارتر ساختند.
از این جا به دست می آید که ملاک در نهی از پرسش، آسان سازی وظیفه است و با اصل تسهیل در شریعت، و برداشته شدن حرج ومشقت های توان فرسا (و ما جعل علیکم فی الدین من حرج) (16) هماهنگ است چنین تکالیف توان فرسایی، چه بسا موجب روی گرداندن آنان ازدین، و مایه خسران ابدی سوال کننده شود. چنان که در آیه یادشده می فرماید: (و قد سالها قوم قبلکم، ثم اصبحوا بها کافرین)17) در هر حال،بااین قرینه قرآنی روشن می شود که مقصود از سوال در حدیث پیامبراکرم (ص) سوال های مربوط به احکام دینی است. سوال های عادی، مورد نظر حدیث نبوده است، این گونه سوال ها حکم دیگری دارد که فعلا مجال بحث درباره آن نیست.
3) از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: خداوند در قرآن همه احکام مورد نیاز بشر را بیان کرده است.
سوگند به خدا، هیچ چیزی را که بشر در امر هدایت خود به آن نیاز دارد، فروگذار نکرده است، تا کسی نتواند عذر آورده، بگوید:اگر این حکم، مورد نظر خداوند بود، در قرآن بیان می شد، آگاه باشید که آن حکم در قرآن آمده است (18) .
4) از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود: خداوند، هر آن چه را که امت در مسیر هدایت خویش به آن نیازدارد، در کتاب خود فرو فرستاده و برای پیامبر (ص) بیان کرده است و برای هر چیزی حکم و قانونی است و برای آن حد، دلیلی قرار داده است، و برای کسی که از آن حد و قانون الهی تجاوزکند نیز حدی و حکمی مقرر کرده است. (19)
5) از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: هیچ امری نیست که دو نفر در آن اختلاف کنند، مگر این که برای آن اصل و قاعده ای در کتاب الهی وجود دارد، گرچه عقل افراد به آن نمی رسد. (20)
6) از امام علی (ع) روایت شده که فرمود: پیامبر اکرم (ص) در زمانی که مردم در گمراهی آشکار بسرمی بردند، با کتابی برانگیخته شد که تصدیق کننده کتب آسمانی پیشین و بیان گر حلال و حرام بود، آن کتاب قرآن است… من شمارا از آن با خبر می سازم، به تحقیق که علم گذشته و آینده، تاروز قیامت، و آن چه مربوط به حکم و داوری میان شماست در آن است، اگر از من بپرسید، شما را آگاه خواهم کرد (21) .
7) امام صادق (ع) فرمود: هیچ چیزی نیست. مگر این که حکم آن در کتاب یا سنت وارد شده است (22) .
رسالت جهانی پیامبر
ضرورت تأسیس حکومت اسلامى‏از پى‏آمدهاى مهم هجرت پیامبرصلى الله علیه وآله بر روند گسترش اسلامى در زمینه سیاسى تشکیل حکومت اسلامى در مدینه بود. که آن حضرت به عنوان رهبر حکومت در رأس آن قرار داشت. اسلام آمده بود تا خود را عرضه کند و در دنیاى بشریت در سه حوزه مرتبط با هم به تفسیر بنشیند و مشکلات زمان را از زبان وحى بیان کند. این سه حوزه انسان، حکومت و تمدن بود.
پیامبر در مکه نخستین مرحله را با تشکیل امت اسلامى طرح‏ریزى نمود، اما در مدینه آن‏را به صورت کلى و حقیقى به جهان آن روز عرضه نمود. بدینسان که طرح مسائل انسانى و اجراى احکام دینى بدون تشکیل حکومت نمى‏توانست به درستى حل گردد، بنابراین پیامبرصلى الله علیه وآله بعد از تشکیل امت اسلامى در سرزمین مدینه به انجام دومین مرحله که همانا تشکیل حکومت اسلامى بود، مبادرت ورزیدند(23).
در مکه پیامبرصلى الله علیه وآله هیچ‏گاه فرصت نیافتند تا قوانین و مقررات اسلامى را در قالب یک ساختار حکومتى ارائه دهند. اما در طول دوران ده‏ساله، مدینه با استقرار در رأس حکومت اسلامى به عنوان رهبر آن به جهان آن روز اعلام کردند، که دین اسلام تنها مجموعه‏اى از مقررات دینى نیست، بلکه در عین حال متضمن تأسیس جامعه و حکومت مستقلى است که داراى نظام حکومتى، قوانین و نهادهاى خاص خویش مى‏باشد24.
حضرت محمدصلى الله علیه وآله که در همان ابتداى رسالتش، خویش را فرستاده خدا معرفى کرد، و اعلام نمود که خداوند یکى است و از همه قدرت‏ها بالاتر است، در صورت اجراى دستورات الهى و اجراى عدالت به بهشت وعده مى‏داد، اما هیچگاه حاضر نشدند که این پیام الهى را پنهان دارند که خداوند به او دستور تشکیل حکومت «دولت» به عنوان یک پیام اصلى را داده است. شهر مکه از هیچ نظر آمادگى تشکیل حکومت اسلامى را نداشت. پس از اینکه مقدمات حضور او در شهر مدینه فراهم شد، در نخستین فرصت، تأسیس «حکومت» اسلامى را اعلام نمودند. و حکومت اسلامى در کنار امت اسلامى ستون اصلى دین جدید در مدینه را تشکیل مى‏داد
منظور از حکومت اسلامى در رسالت پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله -و دیگر پیامبران- به معنى فرمان‏بردارى مانند دیگر حکومت‏ها و حل پاره‏اى مسائل سیاسى نیست، بلکه در این زمینه مقصود از حکومت اسلامى تشکیل ساختارى دینى – سیاسى است که رهبر آن به عنوان یک امام قابل فرمان‏بردارى و اطاعت باشد. بنابراین تشکیل حکومت در اسلام امرى ضرورى است، که هم شرع اسلام و هم عقل بر وجود آن تأکید دارد. پیامبرصلى الله علیه وآله هم با توجه به تأکید این دو (عقل و شرع) پس از تحمل مشقت‏هاى بسیار و رنجهاى طاقت‏فرسا که از ناحیه سرکشان و ستمگران قریشى و دیگر عربها بر ایشان وارد شد، حکومت اسلامى را بر پا داشتند. و رهبرى آن را بر عهده گرفته و ارزشهاى والاى انسانى را در زمین حاکم نمودند، و حق و عدالت را در میان مردم اجرا کردند، تا مردم بتوانند در سایه حکومت اسلامى با راحتى، آسایش و گشایش به زندگى خود ادامه دهند.
حکومت اسلامى برخلاف دیگر حکومت‏هاى هم عصر خود، تنها تشکیلاتى ادارى – نظامى نبود که به فکر استقرار قدرت و گسترش قلمرو خویش باشد، بلکه دولتى مبتنى بر تفکر و عقیده اسلامى است. و همین اشتراک در عقیده دینى یک اتحاد سیاسى به وجود مى‏آورد که مبتنى بر وحدت فکرى و اندیشه‏اى استوار بود. حکومت تأسیس شده مدینه در حالیکه مبناى عقلى و دینى داشت، حاوى مظروفى مهم به نام اسلامى بود، به عبارت دیگر: حکومت اسلامى قالبى شد براى اسلام که در آن، قطع‏نظر از ویژگیهاى نژادى و ملیتى خاص هر یک از مسلمانان، یک وحدت زبانى، نژادى و اقلیمى وجود داشت که مبتنى بر یک وحدت دینى – عقیدتى بوده است
پیامبرصلى الله علیه وآله مى‏دانستند که براى گسترش اسلام در شبه جزیره عربستان و اجراى قوانین الهى در میان امت اسلامى در مدینه، بیش از هر چیز نیاز به یک ساختار حکومتى احساس مى‏شود. گروه‏هاى قومى متعدد، حضور عده کثیرى از یهودیان در مدینه، به ویژه تضادهاى اقتصادى که در طول دوره‏هاى پیش بین یهودیان و ساکنان مدینه (اوس و خزرج) ایجاد شده بود، ایشان را مصمم به تشکیل حکومت نمود. سندى که پیامبرصلى الله علیه وآله بعد از ورود به مدینه با ساکنان این شهر منعقد نمود، مبناى قانون حکومتى شد که هدف از آن ایجاد اتحادى بین ساکنان شهر شد، به‏طورى که همه ساکنان در هنگام منازعه با دیگر افراد حاضر در شهر، به داورى رهبرى حکومت اسلامى که پیامبرصلى الله علیه وآله بود، گردن نهادند اوج اقتدار حکومت اسلامى به عنوان یک حکومت سیاسى مستقل در مدینه باید در همین جریان تدوین قانون اساسى دانست. که نخستین منشور حکومتى در اسلام است و در واقع خود تلویحاً به تشکیل حکومت اسلامى توسط پیامبرصلى الله علیه وآله در مدینه اشاره دارد(9). یکى از پژوهشگران معاصر، تشکیل حکومت اسلامى در مدینه را در راستاى گسترش حکومت الهى و اجراى احکام اسلام در سرزمین عربستان مى‏داند، و جامعیت و گستردگى احکام و مقررات اسلامى و همچنین گستردگى اصول ادیان توحیدى را در سراسر تاریخ از عوامل مهم تشکیل حکومت مى‏داند که این عوامل با در کنار هم قرار گرفتن زمینه تشکیل حکومت اسلامى را فراهم خواهند نمود. وى معتقد است، که این عوامل هیچ‏گاه در شهر مکه در یک بستر هماهنگ قرار نگرفته تا پیامبرصلى الله علیه وآله را به تشکیل حکومت وادار نمایند، در حالیکه بلافاصله بعد از هجرت در شهر مدینه عوامل تشکیل حکومت در کنار هم قرار گرفتند، و حکومت اسلامى نخستین بار در مدینه به‏طور رسمى تأسیس گردید
اين بررسي نشان مي دهد كه پيامبر اسلام نخستين مؤسس وپايه گذار حكومت اسلامي بوده است وآن حضرت خود به پي ريزي نظام سياسي وفكري دولت اقدام كرد وبعد ازرحلت آن حضرت نيزحكومت توسعه وگسترش پيداكرد و پس از مدتي به بزرگترين قدرت جهاني درعصر خودتبديل گشت. هرچندعده اي سابقه حكومت درزمان پيامبر را انكار مي كنند وعقيده دارند كه آن حضرت صرفا رهبري ديني مسلمانان رابه عهده داشته ودولت تشكيل نداده است امابعد ازبررسي دوران حيات پيامبر به خوبي آشكار مي شود كه آن حضرت علاوه براينكه رهبري ديني مسلمانان را به عهده داشته ، رهبري سياسي جامعه اسلامي را نيز دردست داشته است،مواردي كه ذكرشد همه بيانگر وجوددولت درزمان پيامبر مي باشد.25
باظهور اسلام در مكه وپس از گسترش دعوت پيامبر وهجرت به مدينه ، دولت اسلامي بوسيله پيامبراسلام تاسيس گرديدوآن حضرت علاوه بر آموزش وتربيت ، شخصا سرپرستي ورهبري جامعه اسلامي را به عهده گرفت وبه اداره نظام اجتماعي مسلمين در بخشهاي مختلف قضاي ، فرهنگي ، سياسي، نظامي واقتصادي پرداخت. اين مسئله از نظر آيات قرآن وشواهد تاريخي چنان واضح وآشكار است كه حتي شرق شناسان غير مسلمان نيز كه تاحدودي با تاريخ اسلام آشنا شده اند بدان تصريح كردهاند.
دانشمند ايتالياي فل لينو مي گويد: حضرت محمد(ص) در يك زمان ، دين ودولت را پايه گذاري كرد وگستره اين دو در دوره زندگي اش هم سان بود.. به تعبير توماس ارنولد: پيامبر اسلام پيشواي دين ورئيس دولت بود
همان طوريكه اكثر مسلمانان به وجود دولت در زمان پيامبر اسلام عقيده دارند وآنحضرت را رهبري ديني وسياسي خود ميدانند شرق شناسان غير مسلمان نيز كه باتاريخ اسلام آشنا شده اند به وجود دولت در زمان پيامبر اذعان كردهاند چنانچه ستروتمان يكيديگر از شرق شناسان دراين ارتباط چنين مي گويد:اسلام پديده اي ديني وسياسي است زيرا بنيان گذار آن علاوه بر نبوت ، حكومت را نيز در دست داشت وبه شيوه حكومت داري كاملا آگاه بود.26
فصل سوم
انقلاب اسلامی الگوی اموزه های جهان شمول اسلام در عصر حاضر
موفقيت اسلام شيعي در ايفاي نقش ايدئولوژي انقلابي ايران، تشيع را به عنوان مهمترين کارگزار در سطح ژئوپليتيک شيعه و حتي جهان اسلام مطرح کرده است؛ بطوريکه بسياري از جنبشهاي اسلامي- چه سني و چه شيعي- انقلاب اسلامي ايران را الگوي مبارزاتي خود قرار داده اند. در واقع انقلاب ايران به همان سان که در بُعد نظري، در محدوده جغرافيايي خاصي محصور نماند و اهداف و آرمانهاي سياسي- اجتماعي جهاني را پي ريزي نمود. در حوزه عملي نيز استراتژي خويش را بگونه اي سامان داد، که دقيقا اهداف جهاني و انساني انقلاب را- که برخاسته از عقايد يک انقلاب ديني و اسلامي است- مورد توجه قرار دهد پتانسیل درونی اسلام شیعی و وجود عواملی در داخل این مذهب ، امکان ارائه تفسیر مکتبی از آن را ممکن ساخت و از طرفی وجود عناصری ، زمینه های هژمونیک شدن آن را آسان کرد؛ از جمله این موارد عدالت اجتماعی و امامت انسان صالح و توانایی بالقوه باز تفسیر یا تفسیر ایدئولوژیک در تشیع بود . به دلیل وجود مفاهیمی مانند تقیه، شهادت ، غیبت ، انتظار ، منجی گرایی و … ، امکان انتقال تفسیر مکتبی به پیروان و تسهیل روند پذیرش آن با شکل گیری عامل اجتهاد، نقش قابل توجه امام در مقام ایدئولوگ و معمار انقلاب اسلامی تشیع توانست در روند بسیج منجر به انقلاب، کارکردهای معمول یک ایدئولوژی را به نحو مطلوب انجام دهد، یعنی در انتقال آگاهی سیاسی برای صف آرایی ، نقد ترتیبات اجتماعی موجود برای زیر سؤال بردن وضع موجود ، ارائه مجموعه جدید ارزش ها و طرح کلی جامعه مطلوب و … و بالاخره موفقیت در توجیه پیروان ، مبنی بر این که بر حقانیت و عقلانیت مبتنی است، موفق شد و این موفقیت در انجام کارکردهای معمول ایدئولوژی در روند انقلاب به شکلی مطلوب به هژمونیک شدن آن انجامید. (27)
و براساس راهبردهايي همچون عدم تعهد واقعي بر مبناي اصول ايدئولوژيک ايستارهاي ضد استعماري، موقعيت منطقه اي و جغرافيايي، اهداف زير را دنبال کند: گسترش اسلام ناب(شيعي)، صدور انقلاب، تغييرات عمده در افکار عمومي و ايستارهاي ملل محروم، حمايت از مستضعفان جهان، وحدت مسلمانان جهان، استقرار عدالت جهاني و…اين اهداف در چالش با ساختار نظام بين الملل مورد نظر آمريکاست و به همين دليل هژموني آن را به مبارزه مي طلبد.
با وقوع چنین حادثه بزرگی، جهان بویژه جهان اسلام به نقش تعیین‏کننده معنویت در حل معضلات انسان معاصر پی برد و شعار بازگشت به سنت و مذهب مورد توجه همگان قرار گرفت. اما آنان که ماهیت دین اسلام را نمی‏شناسند و از درک جهان اسلام عاجزند؛ هرگز پیش‏بینی نمی‏کردند نشانه‏های سیاسی قرآن و سنت، به مسلمانان، چسبیده و از آنان فاصله نمی‏گیرد و دوباره آنان را در همه عرصه‏های زندگی با خود درگیر می‏کند.
این همان چیزی است که امروزه غربیان از آن به بازگشت دوباره مذهب به سیاست یا عصر «پست سکولاریسم» یاد می‏کنند. این عصر که بر باز گشت معنویت تأکید می‏کند علاوه بر اینکه سکولاریسم را تلطیف می‏کند به نوعی هم، به تقویت روند‏های انقلابی یا رادیکالیسم می‏انجامد.
ترکیب این سه عنصر یعنی باز گشت به مذهب، به حاشیه رفتن سکولاریسم و فرا رفتن از روش‏های اصلاحی و روی آوردن به اقدامات انقلابی، چیزی است که «راجر هاردی» آن را محصول “فرزندان خمینی» می‏خواند.
فرزندان خمینی دربرگیرنده نه مؤمنی که در رکاب او به مبارزه برخاسته بلکه همه کسانی است که پیام او را سخن خدا و پاسخ به ندای فطری خود می‏دانند.
به طور كلي، ايدئولوژي انقلاب اسلامي يك ايدئولوژي درونزا، از نظر فرهنگي اصيل، از نظر همراهان بسيار فراگير و دربرگيرنده اكثر قريب به اتفاق مردم بوده است و به همين دلايل، علي رغم قدرت بالاي رژيم پيشين، با به صحنه آمدن عموم مردم پيروزي انقلاب با سرعت خيره كننده اي به دست آمد و پس از انقلاب نيز سامان سياسي جديد به سرعت ايجاد گرديده رسميت يافت و ثبات قابل اعتمادي را پديد آورد همچنين توانست در طول 3 دهه اي كه از عمر آن مي گذرد، توطئه هاي گوناگون قدرت هاي جهاني عليه خود را پشت سر گذارده و بر مواضع خود ايستادگي نمايد.
در واقع آن چه كه در ميان اصول، مباني واهدف امام خمینی ره بارز بود و جلب توجه مي كرد و سياست خارجي ايران را تشكيل مي داد، عبارت بودند از: استقلال، صدور انقلاب، اتحاد امت اسلامي، احترام به حقوق متقابل، نفي ظلم، اصل نفي سبيل، روابط حسنه و مسالمت آميز با ديگران، دفاع از كيان اسلام و مسلمين، سياست نه شرقي، نه غربي، گسترش روابط بر اساس مباني اسلامي و انساني و كمك به نهضت هاي آزادي بخش. هم چنين رابطه با اصول سياست خارجي سعي شد تا تقدم و تأخر اصول نيز رعايت گردد. و شايد بتوان به اين مطلب اذعان كرد كه در برخي از موارد، ديدگاه ايشان از ساختار و حقوق بين الملل موجود فراتر مي رود. از جمله قرائت ايشان از اسلام كه اسلام ناب محمدي(ص) را در نظر داشتند در مقابل اسلام آمريكايي. و هم چنين ويژگي هاي ديگري مانند: ظلم ستيزي و عدم سازش، مبارزه و ايستادگي در برابر مستكبران و ستم گران كه در تضاد با آنها بود.
امروز استکبارجهانی و در راس آنها آمریکا سعی در مصادره کردن انقلاب های اسلامی منطقه به نفع خود دارد، که با نگاهی هرچند سطحی متوجه خواهیم شد که خیزش های منطقه که تماما با شعارهای اسلامی، نفی وابستگی از غرب شروع شدند. بعنوان مثال در تونس بلافاصله بعد از سقوط دیکتاتور مردم دست به اقامه نماز جمعه می‏زنند و آمدو شد به مساجد آزاد می شود. مردم بر رفع ممنوعیت حجاب تاکید می کنند و در واقع خواهان اجرای احکام اسلامی هستند. مکان‏های اصلی و اولیه شروع راهپیمایی‏ها، نماز جمعه است و مردم تحت تاثیر نظرات شوراهای علمای اسلامی خود هستند. اکنون انعکاس صدای انقلاب اسلامی ایران در سراسر جهان به گوش می سد.
به طور کلی آنچه که بر همگان روشن و واضح است، این است که انقلاب اسلامی ایران تاثیرهای گسترده ای را در ورای مرزهای خود داشته و با توجه به پیروان و هواخواهانی که پیدا کرد و به عنوان یک نیروی قابل محاسبه توسط دولت های خارجی و همچنین دولت های منطقه عنوان شده است؛ بدان خاطر که «انقلاب اسلامی در ایران به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روش ها، محتوا، نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیط منطقه و بین المللی، پدیده ای تاثیر گذار در جهان اسلام بود».(28) در مجموع تاثیر آن بر سایرین از گرایش و پذیرش ارزش ها و آرمان های انقلاب تا الگوبرداری شیوه ها و روش های اتخاذ شده، از جمله گسترش تظاهرات عمومی علیه نظام های حاکم، در نوسان بوده که این وضعیت زمینه های تهدید سایرین را فراهم آورده بود که در این راستا و در ادامه در صددیم تا به بررسی تاثیر گذاری انقلاب در میان کشورهای مختلف دربیداری جهان اسلام بپردازیم.
تاثیر انقلاب بر کشورهای جهان اسلام
از همه مهم‏تر تأثیر و بازتاب عظیمی كه انقلاب اسلامی میان شیعیان لبنان به وجودآمد،درباره نقش مقاومت اسلامی در تأمین منافع و امنیت ملی کشورمان باید گفت که هرچند نگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت های آزادی بخش، نگاهی کاملاً انسان دوستانه و در راستای انجام وظایف ایدئولوژیکی و مکتبی است، اما این موضوع، هیچ گونه امتناعی از تأمین امنیت و منافع ملی کشورمان و همچنین سایر کشورهای اسلامی و منطقه، در قبال این حمایت ها توسط مقاومت اسلامی ندارد و به عبارت دیگر، نه تنها میان وظایف ایدئولوژیکی دولت اسلامی با منافع ملی کشورمان تعارضی نیست، بلکه این دو می توانند در تعامل و هماهنگی با یکدیگر عمل کنند. ایران از سال ها پیش، با یک نگاه استراتژیک، در حین جنگ عراق، به این حقیقت دست پیدا کرد که حرکت به سمت جنگ میدانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین، در حمایت غیرقابل انکار معنوی ایران از مبارزان حزب الله جنوب لبنان و مقاومت اسلامی، تامین منافع ملی نیز می تواند لحاظ شده باشد. اگر ایالاتِ متحده نسبت به ایران کوچک ترین تعرضی بنماید، میدان های دیگری در عالم، به آتش کشیده خواهند شد16 و این، دقیقاً یکی از جنبه های مهم بازدارندگی ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به ایران است؛ موضوعی که بارها به صراحت توسط سیاست مداران و کارشناسان مسائل نظامی آمریکا و اسرائیل مطرح و آن را به عنوان مانعی بزرگ در حمله به تأسیسات هسته ای ایران برشمرده اند. پس حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین، حتی با دیدِ منفعت گرایانه نیز قابل توجیه است.
در راهبرد سخت افزاری که با حضور سران رژیم صهیونیستی در کاخ سفید تهیه و تنظیم شد؛ آمریکا تلاش می کند تا با استفاده از نگرانی برخی از سران دست نشانده کشورهای عربی از رشد خاورمیانه اسلامی و تقویت جبهه ایران و شیعیان در منطقه، موافقت آنها را جهت برخورد با حماس، حزب ا… و سوریه و سرانجام ایران جلب نماید. حمله به غزه با هدف سرنگونی دولت حماس، دستگیری و سرکوب انقلابیون و مهار انتفاضه فلسطین، تهاجم به لبنان و اشغال جنوب این کشور تا حد فاصل رودخانه لیطانی، به منظور مرعوب ساختن دولت لبنان و خلع سلاح و نابودی جنبش حزب الله، تغییر رفتار سوریه در جهت به رسمیت شناختن اسراییل و در صورت نیاز، تغییر ساختار آن کشور، سرنگونی دولت ائتلافی عراق و تضعیف گروه های اسلامی این کشور که همه در جهت قطع بازوان منطقه ای ایران است، نظام سلطه را قادر می سازد تا ضمن زمینه سازی برای اعمال محدودیت اقتصادی و فشارهای سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران، با فعال کردن گسل های قومی و فرقه ای و برهم زدن انسجام داخلی، از طریق نافرمانی مدنی و همچنین در صورت لزوم، عملیات محدود نظامی، شرایط لازم را برای تغییر رفتار و تغییر ساختار جمهوری اسلامی به عنوان کانون الهام بخش مقاومت اسلامی و ام القرای جهان اسلام، فراهم سازد
عراق به عنوان یك كشور مهم عربی با اكثریت شیعی و قدرت نفتی، كانال مناسب دیگری برای حضور و صدور انقلاب
شد
اثری که انقلاب اسلامی ایران در این جوامع گذاشت «تقویت روش‏های اصلاحی» بود؛ بدین معنا كه مردم در این جوامع سعی كردند با استفاده از ساختارهای سیاسی موجود، گرایش‏های اسلامی خود را نفوذ دهند و قدرت را بدون تغییر سیاسی در اختیار گیرند. روشی كه اسلام‏گرایان در الجزایر و هم در تركیه اعمال كردند، حركت‏های رفورمیستی و اصلاحی بود كه گام‏به‏گام با حضور فعالانه در انتخابات شهرداری‏ها و به دنبال آن در انتخابات پارلمان زمینه كسب قدرت را فراهم كردند.
انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان جنوب شرقی آسیا، پس از گذشت سال‏های اولیه ـ پیش از آنكه به عنوان الگویی اجتماعی و قابل تكرار مطرح باشد ـ به مثابه منبعی الهام‏بخش تلقی و موجب تجدید توان حركت انقلاب اسلامی در این جوامع شد.
پیروزی انقلاب اسلامی و انعكاس رسانه‏ای آن در جنوب شرقی آسیا، موجب تقویت احساس هویت مذهبی میان مسلمانان و تسریع روند تجدید حیات اسلام، آن هم در این جوامع، كه وجه بارز آن افزایش تقاضا برای مشاركت در مسایل جهانی امت اسلامی بود در شئون مختلف جامعه گردید؛ علاوه بر این، در دو دهه اخیر، نیز شاهد بر افتادن حكومت سوهارتو و روی كار آمدن اسلام‏گراها ـ در كنار سكولارها ـ در اندونزی بودیم.
پیروزی انقلاب ایران، بر تایلند نیز بی‏تأثیر نبود و راهپیمایی عظیم تایلندی‏ها در سال 1369 ش (1990 م) برای برپایی مسجد تاریخی كروزه، نمونه‏ای از تلاش مسلمانان برای ابراز هویت اسلامی خویش است.
در باب بازتاب انقلاب اسلامی بر مسلمانان آفریقا كه در توالی انقلاب اسلامی، با گذشت یك دهه، شاهد پیشرفت جبهه نجات الجزایر می‏باشیم.
این توالی و برخی تشابهات كه در شكل، محتوا، اهداف و شعارهای اسلام‏گرایان الجزایر با انقلاب اسلامی وجود دارد، پژوهشگران را در طرح این فرضیه كه «انقلاب اسلامی در برخی كشورها چون عراق و لبنان اثر فوری گذاشت و در برخی از كشورها در دهه اوّل بذرهایی پاشید كه در آغاز دهه دوم و سوم نمود پیدا كرد»، جدی تر می‏نماید.
در مصر، در دوران پیروزی انقلاب اسلامی موقعیت اخوان‏المسلمین میان مردم و جوانان تضعیف شد و شاخه‏هایی از آن نیز تجزیه و به گروه‏های جهادی و مسلحانه منشعب شدند؛ البته این امر سبب شد اخوان نزد دولت مصر تقرب بیشتری یابد.
امام خمینی(ره) با دوراندیشی تنها راه نجات ملت‏های مسلمان از حکومت‏های فاسد و فاسق را قیام همگانی و استقامت در این مبارزه می‏داند وی در سال 60 همه ابعاد و چگونگی قیام مردم مسلمان مصر را چنین بیان می‏کند.
ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند برخلاف این توطئه‏ها، همان طوری که ایران قیام کرد، آنجا هم خواهد پیروز شد. ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همان‏طور که ایران حکومت نظامی را شکست و به خیابان‏ها ریخت، آنها هم بشکنند وبه خیابان‏ها بریزند و این تفاله‏های امریکا را بیرون بریزند. ملت مصر ننشینند تا این قدرت از بین رفته دوباره دست و پای خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملت تحمیل کند.30
ایشان پیامی هم برای دول عرب دادند و به آن تاکید داشتند..
بر ملت و دولت‏های اسلامی و عربی است که… «حسنی مبارک» نسخه دوم انور سادات و دیگر خائنین به اسلام را از خود برانند که اینانند که شما را بازیچه خود قرار داده‏اند تا متعمدا یا بدون عمد سد راه شرف و عزت اسلام شوند31
فریاد امام خمینی(ره) فراتر از آسیای شرقی، در آفریقای عربی نیز تأثیرات بسیاری نهاده است. حزب نهضت اسلامی تونس نیز به رهبری راشد الغنوشی پس از پیروزی انقلاب ایران که معتقد به اجرای دستورات دینی در اداره کشور می‌باشد بشدت متأثر از امام خمینی است. غنوشی که یکی از هواخواهان امام خمینی در جهان اسلام است تنها روش آن فقید را راه‏حل نهایی جهان اسلام می‏داند.
این جنبش که هواخواهان زیادی در میان روشنفکران و طبقات متوسط شهری دارد با فرار زین العابدین بن علی از تونس مجددا فعال شده و غنوشی با باز گشت به تونس در سرنوشت آینده این کشور نقش مهمی ایفا خواهد کرد.
در مصر نیز آثار انقلابیون ایرانی مثل شهید مطهری تأثیر زیادی نهاده است. کوتاه نیامدن ایران از مسأله فلسطین و حمایت همه‏جانبه ایران از غزه و مخالفت با ابومازن و اسرائیل بسیاری از مصریان را به ایران متمایل ساخته است.
شاید این تأثیرات بیشتر بر سازمان آزادی‏بخش اسلامی مصر که از انشعابات اخوان المسلمین است و نیز جماعةالاسلامی مصر و سازمان جهاد مصر مشهود باشد. امروزه اخوان المسلمین توان انقلابی‏گری خویش را از دست داده و بیشتر روندهای اصلاح‏گرانه را در پیش گرفته است. چیزی که مصریان علاقمند به سرنوشت فلسطین نگران و آنان را بیش از پیش به ایران متمایل می‏سازد. ملت مصر بیدار و هوشیاراست.
اگرچه حماسه مردم فلسطین پدیده‏ای تصادفی نبود و سال‏هاست كه آنان با دست خالی برابر حملات وحشیانه صهیونیست‏ها مقاومت می‏كنند؛ اما واقعیت این است كه پس از انقلاب اسلامی، حركت نوینی در مبارزات مردم فلسطین آغاز شد و جوانان بی‏شماری به اسلام روی آوردند و تعداد مساجد در كرانه باختری و نوار غزه افزایش یافت.32
حزب‏اللّه فلسطین نیز كه از فرزندان انقلاب اسلامی‏اند، در زندان غزه به عنوان گروهی مبارز اعلام موجودیت كردند و دیری نگذشت كه تحت عنوان انتفاضه اسلامی مبارزه با اسرائیل را متحول ساختند.
در حقیقت انتفاضه، با آموختن درس‏های تاریخی از انقلاب اسلامی ایران بهترین راه حل را «در نجات ملت فلسطین با تكیه بر آرمان اسلامی» می‏دانند.33
مالزی و اندونزی: درکشورهای اندونزی و مالزی بدلیل وجود جامعه کثرت گرای مذهبی، جنبش های احیای اسلام فعال هستند و همزمان با انقلاب اسلامی، جنبش تجدید حیات اسلام در این منطقه نیز در حال شتاب گرفتن بود 33 و مسلمانان؛ اعم از آنکه در کشورشان اقلیت یا اکثریت بوده اند، نسبت به هویت خود آگاه تر شده بودند. به همین دلیل بر اساس نظر شمار بسیاری از ناظران اسلام معاصر در مالزی و اندونزی، اجماع عمومی بر این است که انقلاب ایران تاثیر مهمی بر عناصر آشنا به مذهب در این کشورها داشت. برخی از ناظران و مفسران رویدادهای اسلامی پیش بینی کردند که کشورهایی همانند مالزی و اندونزی می توانند تبدیل به «ایرانی دیگر» گردند
در این راستا در کشور اندونزی از آنجایی که مبلغان مسلمان و سازمان های سیاسی همواره خواستار ابراز حمایت دولتمردان خود نسبت به امام و انقلاب بودند، اما دولتمردان علی رغم سکوت ظاهری خود با نگرانی جدی به انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی می نگریستند؛34 بدان خاطر که مسلمانان اندونزیایی میان ایران و کشور خود یکسری شباهت هایی را احساس می کردند که باعث علاقه مندی آنها به انقلاب اسلامی می شد که از جمله آنهاتوان به تلاش ایران برای رهایی از سلطه یک ابرقدرت، به کارگیری درآمدهای نفتی برای توسعه کشور و استفاده از اسلام برای رهایی از چنگ کاپیتالیسم و سوسیالیم در سطح ملی و بین المللی اشاره کرد.35
فیلیپین: کشور فیلیپین با اکثریت جمعیت مسیحی، پس از رهایی از استعمار اسپانیا به تدریج تحت حاکمیت آمریکا درآمد. در کشور فیلیپین مسلمانانی که به «مورو» معروف هستند، تنها 5% از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. بسیاری از مسلمانان در این کشور، سرنگونی شاه ایران را نمونه ای از غضب الهی دانسته و آن را نشانه ای محتمل برای سرنوشت پادشاه خود دانستند36
افغانستان: تأثیر انقلاب اسلامی بر افغانستان، به دلیل اشتراکات فرهنگی و زبانی دو کشور، پیش از پیروزی انقلاب در قالب مقاومت مردم در برابر کودتای کمونیستی طرفدار شوروی نمود یافت. به فاصله 9 ماه پس از وقوع کودتای مارکسیستی در کابل، انقلاب اسلامی در ایران نیز به پیروزی رسید و به سرعت تأثیرهایی در ابعاد مبارزاتی و سیاسی افغانستان بر جای گذارد. همچنین پس از پیروزی انقلاب ایران و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی نیز ،گروه های شیعه و سنی که اکثرا نام اسلام را حمل می کردند (مجاهدین افغانی)، از انقلاب اسلامی الهام گرفته و بدون شک تأکید این گروه ها به اسلام تحت تأثیر این انقلاب صورت گرفته بود. 37همزمانی ورود نیروهای ارتش سرخ به افغانستان با اتفاقات داخلی ایران، باعث توجه و عنایت خاص مسئولان انقلاب اسلامی به این سرزمین شد و لذا در کنار آثار عمیق معنوی بر روند جهاد مردم افغانستان، تاکتیک های مبارزاتی مردمی که در جریان مبارزات گسترده مردم مسلمان ایران علیه رژیم شاه به کار گرفته شده بود، بر شیوه مبارزاتی افغان ها نیز تأثیر بسزایی گذارده و قیام های مردمی در شهرهای هرات و کابل در سال 1979 نمونه های اولیه و مهم از شیوه های جهادی مردم مسلمان ایران بود که فضای مبارزه مردم مسلمان افغانستان را دچار تحولی بنیادین کرد38و ایران نیز با استفاده از این موقعیت مردمی، به سازماندهی و انسجام گروه های مبارز و جهادی پرداخت.
با خروج نیروهای شوروی از افغانستان، مبارزات مجاهدین افغانی ماهیت دیگری پیدا کرده و از جنبه جهادی و عقیدتی، حالتی سیاسی و اقتصادی به خود گرفت و گروه های جهادی به منظور تقسیم و تثبیت قدرت خویش با یکدیگر به نزاع پرداختند که در نهایت این اختلافات منجر به جنگ داخلی در افغانستان شد. با تداوم مناقشه افغانستان و تضعیف گروه های جهادی، زمینه برای به صحنه آمدن گروه طالبان فراهم شد و آنها با حمایت های قدرت های خارجی، از جمله آمریکا و عربستان برای مدتی در موازنه قدرت از سایرین پیشی گرفتند. از جنبه سیاسی ایدئولوژیک نیز ضمن ارائه قرائت خاصی از اسلام، مدلی هم برای حکومت اسلامی و مملکت داری مطرح کردند که در تقابل با اسلام ناب بوده و لذا به تدریج با توسعه حوزه نفوذ آنها در افغانستان، تمام سرمایه گذاری ایران در افغانستان با مانع مواجه شد. پس از حادثه 11 سپتامبر، گرچه تداوم این روند با فروپاشی قدرت آنها توسط آمریکا دستخوش تغییر و تحول گردید؛ ولی ذکر این نکته ضروری است که ایران همواره با حمایت برخی گروه های اسلامی، به دنبال گسترش آرمان های اسلامی در این کشور بوده است.
پاکستان: پاکستان به عنوان یکی از همسایگان مهم ایران، از لحاظ سیاسی و اجتماعی در معرض تاثیر گذاری انقلاب اسلامی واقع شد. گرچه در توالی و تقارن انقلاب اسلامی، هیجانات مردمی و تخیلات اجتماعی در تأسی از انقلاب در پاکستان چشمگیر بود؛ اما در این کشور نیز هم زمان با انقلاب اسلامی، با کودتای نظامیان به رهبری «ضیاء الحق»، وی با تسلط بر کشور خود سردمدار احیای اسلام گردید که در این خصوص باید خاطر نشان کرد که وقوع چنین امری گرچه احتمال دارد که ناشی از الزام های تاریخی و انگیزه های شخصی باشد؛ ولی علاوه بر آن می توان ادعا نمود که تاکتیکی برای کنترل اسلام گرایی و انقلاب گرایی برخاسته از تحولات ایران بوده است
به دنبال بسط نفوذ و قدرت اجتماعی شیعه ناشی از گسترش آگاهی متاثر از انقلاب اسلامی ایران، ترس از الگوبرداری انقلاب اسلامی در پاکستان، سبب بروز عکس العمل هایی از سوی رژیم پاکستان، وهابیت، عربستان سعودی و آمریکا شد. در این زمینه دولت پاکستان نیز برای پیشگیری از تکرار حوادث مشابه انقلاب اسلامی ایران در داخل کشور پاکستان، با توجه به فراهم شدن زمینه های آن توسط شیعیان، سیاست نزدیکی بیشتر به غرب و کشورهای ثروتمند عربی حاشیه خلیج فارس را در پیش گرفت. همچنین گروه های وهابی نیز از سال 1983 خشونت های گسترده ای را علیه شیعیان در این کشور اعمال کردند که از جمله مهم ترین خشونت ها در دهه 1980، می توان به حمله وهابی ها به روستاهای شیعه نشین در شمال پاکستان، ترور مسئولان ایرانی و شهادت عارف الحسینی رهبر شیعیان پاکستان اشاره کرد که در این راستا وهابیون با کمک عربستان برای جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در این کشور اقدام های دیگری نیز انجام دادند که کمک های مالی عربستان به دولت پاکستان، اعطای وام های بدون بهره و همکاری های نظامی و امنیتی، تأسیس حوزه های علمیه، دانشگاه ها، کتابخانه ها و مساجد از جمله آنهاست. 39
هند: ایران در چشم هندی ها از یک سابقه تاریخی و الهام بخش برخوردار بوده و این امر به طور خاص نزد مسلمانان هند، به خصوص شیعیان این کشور برجسته می باشد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به عنوان یک پدیده بزرگ و شگرف، از آنجایی که توجه کلیه جهانیان به پتانسیل دینی و سیاسی اسلام جلب شده و اخبار آن در سراسر جهان منتشر شد، لذا مسلمانان هند نیز به عنوان اقلیت تحت فشار در کشور هند، در معرض تاثیر پذیری از آن قرار گرفتند که شاهد این مدعی حضور تعداد زیاد طلبه علوم دینی از کشور هند در ایران است که استقبال آنها از انقلاب اسلامی می تواند ناشی از اهداف گوناگونی باشد؛ از یکسو عرضه انقلاب و تقاضای تاریخی و معنوی مسلمانان محتمل بوده و از سوی دیگر نیز مسلمانان محروم و مستضعف همانند هندی ها که خود را مستحق دریافت حمایت های مادی از مسلمانان ثروتمند همانند ایران و سایر کشورهای خاورمیانه دانسته، احتمال گرایش و تمایل به ایران را دارد.
کشمیر: بررسی بازتاب انقلاب اسلامی در هند، ذهن همه را به سمت کشمیر معطوف می کند؛ زیرا از لحاظ تاریخی، ایران خاستگاه و پایگاه صدور و تبلیغ اسلام برای آنان بوده است و همچنین وجود عوامل همگرایی بین ایران و مردم کشمیر، از جمله دین، مذهب، فرهنگ، زبان، جغرافیا و… به گونه ای نافذ و جاذب از زمینه های تأثیرگذاری انقلاب بر ساکنین مظلوم کشمیر بوده و 40در این کشور که آن را به دلایل فرهنگی – تاریخی «ایران صغیر» خوانده اند، شعارهای انقلاب اسلامی در ناآرامی های این کشور به چشم خورده و اهالی «کشمیر آزاد» به شدت طرفدار انقلاب اسلامی اند.41 همچنین تأثیر انقلاب اسلامی بر آنها در انتخاب مساجد به عنوان پایگاه های مبارزه و همچنین شعارهای آنها، به وضوح قابل مشاهده بوده و ایران نیز همواره ظلم و تعدی کشور هند را به مسلمانان این کشور محکوم کرده است .
بنگلادش: شواهد حاکی از این است که انقلاب اسلامی ایران در بین مسلمانان بنگلادش نیز بازتابهایی داشته و زمینه های مساعد بازتاب انقلاب ایران در این کشور ناشی از سابقه تاریخی و سیاسی اسلام در این سرزمین بوده است. اسناد موجود در این زمینه حاکی از آن است که انقلاب اسلامی ایران در این کشور سبب تشکیلاتی شدن اقلیت شیعیان در آنجا شده است (اسناد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) و مهم ترین عاملی که منجر به بازتاب انقلاب ایران در آنجا شده، حضور طلاب علوم دینی در مدارس مرکز جهانی علوم اسلامی بوده و در این زمینه تشکیلات دینی که به تاسی از انقلاب اسلامی در آنجا ایجاد شده، به تبلیغ انقلاب اسلامی پرداخته اند
آسیای مرکزی و قفقاز: تاریخ منطقه آسیای مرکزی و قفقاز با فرهنگ اسلامی و سنن ایرانی گره خورده و مناطقی که اکنون به صورت جمهوری های مستقل درآمده اند، در قرون متمادی جزئی از قلمرو ایران بوده اند45 از این رو ریشه عمیق فرهنگی ایران در منطقه جمهوری های آسیای مرکزی به حدی است که علی رغم تلاش های 70 ساله حاکمیت کمونیسم، هنوز هویت این اقوام بخشی از هویت ایرانی به شمار می رود. عمق این پیوندها نه تنها رهبران جمهوری های شوروی سابق را مجبور به اعتراف های مکرر به قدرت معنوی فرهنگ ایران در این کشورها کرده؛ بلکه بسیاری از مسلمانان این منطقه برای کسب وجهه بیشتر، بارها از علائق شخصی خود به فرهنگ ایرانی دم زده اند46 و لذا این تمایل در کنار اتخاذ سیاست «نه شرقی نه غربی» و گسترش افکار انقلابی به سایر کشورها، باعث شد تا ایران تهدیدی برای شوروی به حساب آید.
علی رغم مقابله شوروی با نفوذ افکار آرمانی انقلاب اسلامی در این منطقه، اشتراکات دینی، نژادی و فرهنگی این کشورها با ایران، عاملی مهم در تاثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران بر این کشورها، تجدید حیات اسلام و تقیّد عملی آنها به اسلام بوده است. انقلاب اسلامی ایران برای آنها یکسری جذابیت هایی داشت که منافع شوروی را در خطر می انداخت که از جمله آنها عبارتنداز: وجهه ضد امپریالیستی انقلاب اسلامی، ماهیت مردمی و وعده های آن مبنی بر کنار نهادن دیوانسالاری فاسد کهن و روی کارآوردن نسل جدید از رهبران جوان مردمی و…. در این راستا وجود عواملی، همچون حضور مردم در مساجد و تبدیل امام خمینی به سمبل سیاسی در این منطقه باعث شده بود تا سیاستمداران شوروی همواره نگرانی خود را از رسوخ اسلام سیاسی – پیامد گریز ناپذیر گسترش رابطه این جمهوری ها با ایران – ابراز کرده و همیشه سعی داشتند که تا حد ممکن مسلمانان مناطق اتحاد شوروی را از ایران دور نگه دارند.47
بیداری اسلامی در بین مسلمانان شوروی قبل از آنکه به بلوغ برسد و به یک جریان نیرومند و آشکار سیاسی در مقابله با حزب کمونیست تبدیل شود، با فروپاشی شوروی مواجه شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری های جدید مستقل در آسیای مرکزی و قفقاز، تغییر بسیار مهمی به شمار می رفت که می توانست در این موقعیت موجود، اسلام را به عنوان جایگزین مطلوب برای ایدئولوژی کمونیستی مطرح نماید. ترس از تجدید حیات اسلام و گسترش اسلام انقلابی، چنان غرب را به تکاپو واداشت که با تلاش در زمینه های توسعه سیاسی و اقتصادی این منطقه، به کوتاه نگه داشتن دست ایران از منطقه پرداخته و دولت های غربی به خصوص آمریکا سعی نمودند تا با معرفی ترکیه به عنوان کشوری مدرن با تجارت آزاد و جدایی کامل دین از سیاست بعنوان سمبلی برای این جمهوری ها، به طور غیر مستقیم سیاست های خود را در این منطقه دنبال کنند.
ترکیه: ترکیه دروازه اسلام با اروپا و تنها کشور مسلمان همسایه اروپاست. روابط فرهنگی ایران با این کشور، ریشه در قرون طولانی داشته و خاستگاه اصلی این دو کشور که همواره در تمام ابعاد اجتماعی طرفین تاثیرگذار بوده است، ناشی ازاعتقاد مشترک هر دو ملت به دین اسلام بوده است.48 این دو کشور در قرون گذشته به عنوان امپراطوری های اسلامی همواره رقیب یکدیگر در عرصه های سیاسی و دینی بوده اند؛ بدان خاطر که از یکسو ایران بعد از ترکیه از حیث جمعیت بیشترین ترک زبان را داشته و از سوی دیگر نیز ترکیه جمعیت زیادی از شیعیان علوی را در خود جای می داد که عوامل فوق در کنار مجاورت سرزمینی باعث می شد تا دو امپراطوری بزرگ ایران و عثمانی همواره در عهد صفوی و قاجار با یکدیگر در رقابت باشند.
آذربايجان
آذربايجان، تنها کشور حوزه قفقاز است که مسلمان وشيعه مذهب است. اين کشور با بيش از 8 ميليون جمعيت، بزرگ ترين کشور قفقاز جنوبي به شمار مي رود. آذربايجان، پيوندهاي تاريخي، تمدني وفرهنگي عميقي با ايران دارد وزماني، بخشي از امپرارطوي ايران بوده است. ايران، تقريبا 700 کيلومتر مرز مشترک با آذربايجان دارد که د ردو طرف مرز، جمعيت آذري زندگي مي کنند.همان گون که گذشت، بيشترين تأثير معنوي ونظري انقلاب اسلامي به دليل زمينه هاي مشترک، برجمهوري آذربايجان بوده است.اهميت آذربايجان براي انقلاب اسلامي حتي در زماني که تحت انقياد شوروي قرار داشت، پوشيده نبود. تعلق خاطر تاريخي آذربايجان با همکيشان و همخونان ايراني شان به حدي بود که در آخرين سال حيات شوروي، جمعيت قابل توجهي از آذربايجاني هاي شوروي ازموانع مرزي مي گذشتند وخود را به ايران مي رساندند وخواهان ملاقات با روحانيون آذري ايراني مي شدند اين فرط اشتياق به حدي بود که درتظاهرات 1990- که به مناسبت کشتار باکو شکل گرفت- تظاهرات کنندگان عکس هاي امام خميني(ره) را درميدان آزادي باکو برافراشتند که اين مسئله، حساسيت هاي بسياري را در ديگر جمهوري هاي اتحاد جماهير شوروي و در رسانه ها ايجادکرد.48
اما پس از استقلال اين جمهوري ،سياست انقلاب اسلامي علي رغم آن که مي توانست نسبت به شرايط آذربايجان، راديکال باشد، تابع اصل حسن همجواري بوده است. وحتي در شرايطي که درجريان هاي افراطي درباکو عليه ايران فعاليت مي کردند، سياست ايران تا حدود زيادي ثابت مانده است.تنها کوشش استراتژيست هاي انقلاب اسلامي برآن بوده است که مانع از متمايل شدن باکو به سوي دشمنان انقلاب اسلامي شود ودر بسياري موارد، حتي بي مهري هاي مقامات آذري به ديده اغماض نگريسته شد، تا شايد حسن نيت جمهوري اسلامي ايران کارگر بيفتد.
ايران طي سال هاي پس از 1992 به طور فعال درجهت حل وفصل مسالمت آميز بحران قره باغ، اقدام به ميانجيگيري کرد.اما از آن جا که آذربايجان درمناسبات بين المللي، بي تجربه بود، تحت فشار آمريکا واسرائيل از سال 1995 تصميم به کاهش سطح همکاري ها با ايران گرفت. اين درحالي بود که درجريان جنگ قره باغ، ايران بيش از 20 ميليون دلار جهت کمک به انتقال آوارگان آذري مساعدت کرده بود.49
بازتاب انقلاب اسلامی بر جهان اهل‏سنت
بازتاب انقلاب اسلامی میان جوامع اهل‏سنت را می‏توان چنین بر شمرد:
، بیداری و احیاگری اسلامی، تقویت روحیه ضد استكباری و ضد سلطه بیگان ، از بین رفتن حس حقارت و خودكم‏بینی
ظهور مساجد به عنوان كانون فعالیت‏های سیاسی ، گسترش نهضت‏های رهایی‏بخش ، رفتار مذهبی، حساسیت اسلامی:
حمایت از مقدسات دینی، مطالبات سیاسی، مشاركت بین‏الملي 50
فصل سوم
جهانشمولي اسلام و حكومت جهاني موعود
در اين فصل به بررسی جهانشمولی اسلام وائدولوژی حکومت جهانی موعود را با تکیه بر اصل عدم مداخله بررسی خواهیم کرد :
در نظر داشتن تفاوت اساسي ميان اسلام و حقوق بين‌الملل از جهات تاريخي، منابع و مباني، در هر دو نظام حقوقي اصول اساسي و قواعد كلي وجود دارد. اصول كلي حقوقي و يا اصول اساسي در حقوق بين‌الملل مشابه قواعد فقهيه در كار فقيهان مسلمان است. اصول و قواعد كلي در اسلام قرنها است به عنوان اصول راهنما دستمايه فقيهان و انديشمندان مسلمان در جهت استنباط احكام است و برخي از آنها نيز در ديوان بين‌المللي مجال طرح يافته است.
سياست ترك و اعتزال در ادبيات ديني مرادف عدم مداخله است. اين سياست در عصر رسالت پايه ريزي شده است. پس از پيامبر(ص) از خلافت راشدين و امويان تا جنگ جهاني نخست روابط ميان دول اسلامي سني مذهب با دول غربي بين جنگ و صلح در گردش بوده است. اما بيشتر وضعيت مخاصماتي داشت. فتوحات قرون اوليه اسلامي در سرزمين‌هاي مسيحي و فتوحات اروپاي مسيحي در سرزمين‌هاي اسلامي از قرن شانزدهم به اين سو گواه روشني بر مداخله مسيحيت و اسلام در امور يكديگر است. منصرف از عملكرد دولت‌ها، از منشور مدينه تا منشور سازمان كنفرانس اسلامي و از دولت بسيط مدينه تا دولت جمهوري اسلامي نشانه‌هاي اصل عدم مداخله ديده مي‌شود.
از نقطه نظر مباني فلسفي و حقوقي با همه اختلاف در مكاتب و عقايد قدر مشترك همه آنها قبول اصل عدم مداخله به عنوان حقي طبيعي و ضرورتي براي سيستم و نظم موجود است. عدم مداخله نتيجه منطقي اصول حاكميت، استقلال و برابري دولت‌ها است. اما در استثناي اصل اختلاف بسيار است. مداخله براي توازن قوي، ملاحظات انساني، مذهبي و عقيدتي(ايدئولوژيك)، حفظ منافع، صيانت از خود و در صورت رضايت، مشروع و يا مستثني است.
در اسلام تفاوت منبع و مباني و اصالت فقه اسلامي ايجاب مي‌كند كه با روش متفاوتي اصل عدم مداخله شناسايي و بررسي شود. مطالعه متون ديني و مباني و اصول برگرفته از آنها مانند اصل عدالت، اصل صلح، قاعده نفي سبيل، اصل اعتزال، رفتار متقابل و اصل عدم سلطه و نيز مباني فرامتني يا پيش فقهي نظير؛ بناي عقلا، منطقة الفراغ و احكام حكومتي و مقاصد الشريعة، عدم مداخله را به عنوان يك اصل تقويت مي‌كنند. قاعده نفي سبيل و اعتزال قوي‌ترين دلايل اصل عدم مداخله در اسلام است. ليك نفي سبيل دو چهره دارد: نفي سبيل كافر بر مسلمان و نفي سبيل مسلمان بر كافر. فقهيان با قاعده معروف نفي سبيل يك سوي اين قاعده را تقويت كرده اند. صورت ديگر اين قاعده اعتزال است. براساس نفي سبيل مسلمانان موظفند از دخالت بيگانگان در امور خود جلوگيري كنند و بر پايه اعتزال حق عدم دخالت در امور ديگران را بايد محترم داشت.
بدينسان ميان اسلام و حقوق بين‌الملل در ماهيت عدم مداخله به عنوان يك اصل اساسي اختلافي نيست. بديهي است هر اصلي استثنايي دارد و اصل عدم مداخله نه در اسلام و نه در حقوق بين‌الملل مطلق نبوده و نيست.
بررسي قلمرو و آثار عدم مداخله در دو نظام حقوق بين‌الملل و اسلام نشان مي‌‌دهد مفاهيم حاكميت و استقلال و تماميت ارضي در حقوق بين‌الملل نوين در فقه اسلامي با مفاهيم و عناوين ديگري به تقويت اصل عدم مداخله پرداخته است. مفهوم «دار» نزد فقيهان اسلامي از غناي مباحث حقوق بين‌الملل خبر مي‌‌دهد گرچه اين مفهوم در زمان خود پاسخگوي وضع موجود بوده است اما اكنون به تحول مفهوم دچار شده است. امت واحده و جهانشمولي اسلام مفاهيم ارزشي و ديني هستند كه در تعارض با تابعيت‌هاي ملي قرار نمي‌‌گيرند. عدم مداخله در ‌جنگ‌هاي داخلي، عدم مداخله اقتصادي و عدم مداخله ديپلماتيك در اسلام و حقوق بين‌الملل مصاديقي از اصل عدم مداخله اند ولي قلمرو وظايف ديپلماتيك در اسلام گسترده تر و از غناي بيشتري برخوردار است. زواياي عدم مداخله اقتصادي در هر دو نظام به دليل آنكه بديل مداخله مسلحانه است نيازمند مطالعه است ولي در اسلام به نفع اصل عدم مداخله ارزيابي مي‌‌شود. رضايت به مداخله و مداخله بشر دوستانه دو استثناي مورد بحث در هر دو نظام حقوقي است. در فقه اسلامي از مورد نخست تحت عنوان «استعانت» و از مورد دوم با عناوين «استنقاذ» و «استنصار» بحث مي شود كه نشان مي‌‌دهد فقه اسلامي از پيشينه و غناي بيشتري در اين باره برخوردار است. جهاد و دعوت اسلامي بر پايه اصل صلح ماهيتي دفاعي و فرهنگي دارند ولي بر پايه اصل جنگ جهاد ماهيت هجومي دارد گرچه در شرايط كنوني اصل حاكم وفاي به عهد است.
اصل عدم مداخله مربوط به عدم مداخله قدرتها در حکومتهای مستقل جهان و احترام به نظامهای موجود و تمامیّت ارضی و سیاسی دولتها است.
این اصل امروزه به عنوان یک اصل جدّی در سازمان ملل و حقوق بینالمللی مطرح است و مناقشات سیاسی دولتها با پایه قرار دادن این اصل حل و فصل
میگردد و در ادیان سابق نیز به این اصل تکیه شده است. در سوره نساء، آیه 90 در جریان حضرت موسی(ع) آمده است که اگر به من ایمان نمی¬آورید و خدای مرا باور ندارید پس چرا در کارها و عقاید من دخالت می¬کنید و در قرآن نیز به این موضوع تأکید شده است اگر کفار خواستند در کار شما دخالت کنند عکسالعمل نشان دهید و در صورتی که به استقلال شما احترام میگذارند شما هم در کارهای آنها دخالت نکنید و ما شما را در مقابل کفار مقتدر قرار دادهایم و یا در سوره کافرون در رابطه با مردم کفر و ایمان، بیان روشنی دارد میفرماید: من آنچه را که شما پرستش
میکنید ستایش نخواهم کرد و شما هم بر آن چیزی که من پرستش میکنم ستایش نخواهید کرد پس «لکم دینکم ولی دین» برای شما باشد آنچه را که محترم میشمارید و برای من هم دین خودم محترم بماند. پس این اصل مهم و پایدار در نظامهای سیاسی جهان و روابط بین¬المللی حکومت میکند ولی با ملاحظه وضع موجود دولتها و مجامع بینالمللی معلوم میگردد که این اصل نیز در حال مخدوش شدن است زیرا دخالتهای روشن قدرتهای بزرگ در استقلال و حکومت ملتهای ضعیف بر خلاف این اصل بوده و هنوز هم بقای بر خلاف این تفکّر محترمانه در گوشه و کنار جهان مشهود است. اشغال عراق، کویت، افغانستان، غزّه و ایران در اوائل انقلاب و مناقشات حکومت روسیه در داغستان، ارمنستان، «کوزوو» و «بوسنی» در قرن معاصر و عدم جلوگیری از این تجاوزات علنی حکومتها دلیل بر انهدام این اصل در ایده زورگویان است. از جنگ جهانی اول و دوم به بعد وضع جهان هرگز بهتر نشده است بلکه بدتر هم شده است و عمق فاجعه به مراتب نسبت به گذشته ریشهدارتر شده است و امروزه اشغال حاکمیّتها و ملّتها به صورت مدرن و در سطح فرهنگی و صنعتی خیلی چشمگیرتر از سابق است و حتی از اشغال فیزیکی و نظامی دردناک¬تر است پس میتوان گفت دوران این اصل طلایی در معادلات سیاسی و نظامی و استحکام بخشیدن به امنیّت جهان بسر آمده و یا در حال کم رنگ شدن و از بین رفتن است و امید بستن به این گونه ابزار امنیّت و عدالت جهانی بیپایه است. امروزه با کوچک¬ترین اشاره استکبار جهانی، قدرت¬های اقماری آن نیز دست به قلم شده و همه منویات آن را بر علیه هر قومی و هر ملّتی باشد امضاء می¬کنند و تحریم¬های اخیر بر علیه ایران و یا تبانی سفراء جهان و تعطیلی سفارتخانه¬ها در سالهای گذشته از مصادیق عمده دخالت قدرت¬های بزرگ در امور جهان و جهانیان است
اصل رسالت جهانی و یا پذیرا بودن ماهیّت جهان از این اصل و همسویی همه ملل عالم با وحدت بشری و حکومتی و قلمرو زندگی در گستره جهان غیرقابل انکار و غیرقابل خدشه است. به عبارت دیگر امروزه نوبت شکلگیری این اصل و تحقق محتویات آن است و زمینه مادی و معنوی آن نیز فراهم آمده است دستگاههای رسانه و فوریت انتقال دردهای انسانها به همدیگر و مشاهده صحنه¬های جنایت دولتها از طریق ماهوارهها برای همه جهانیان و ابراز انزجاز و عکسالعملهای فوری ملتها در مقابل این رفتارهای جنایتکاران علیرغم اختلاف مذهب و ملیّت و نژاد و تظاهرات گسترده مردم مثلاً به نفع فلسطین و غزّه و افغانستان و ایران (با محدویتهای که دولتها ایجاد میکنند) همه حکایت از گرایش مردم به وحدت بشری دارد و در عمل نیز مواردی اتفاق افتاده است مثل وحدت اروپا از حیث مسائل سیاسی و اقتصادی، وحدت تجارت جهانی، وحدت مقررات حقوق بشر و صلیب سرخ جهانی در جهان غیر اسلام و از طرفی وحدت بشری از دیدگاه اسلام که امتیازهای بشری را در تفکّر توحیدی مطرح میکند. تفکر توحیدی همان وحدت نظام جهان و انسان است و عبارت بنیآدم در حوزه شناخت انسانها را پایه قرار داده و اختلاف در نژاد و شعوب را به عنوان عامل شناخت عرض و نسلها مطرح نموده است.
خطابات قرآن در باره انسانها با واژههای همهگیر و گسترده از قبیل «یا ایها الانسان»، «یا ایها النّاس» و یا «بنی آدم» حکایت از این ایده وحدت بشری دارد «و ما ارسلناک الاکافة للناس و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین قولوا لا اله الا الله تفلحوا» به عنوان یک خطاب جهانی از رسالت جهانی اسلام سخن میگوید با توجه بر اینکه نوبت همه ادیان آسمانی در طول زمانهای گذشته سپری شده است و اسلام به عنوان یک حکم نسخ صریح آیات گذشته تورات و انجیل است و اصرار یهود و مسیحیّت بر ادیان گذشته خود برخلاف مسلمات و حقیقت تشریع آسمانی است و سوق دادن بشریت به سوی ادیان گذشته سوق بشریت به ارتجاع و داروهای منقضی التاریخ و اثر است پس رسالت جهانی در شأن تورات و انجیل نخواهد بود بلکه رسالت جهانی سوق دادن انسانها به سوی آخرین مقررات آسمانی که همانا قرآن و اسلام مظهر آن است درست و عقلائی میباشد گستره دین اسلام به عنوان یک دین سعادت¬بخش و معرفت مشترک انسانها در جهان به همه صاحبنظران ملموس است و اساس این دین بر معرفتهای معصومین و ایدههای وحی استوار است و معلوم است که این روح عصمت و وحی با از بین رفتن پیامبر اسلام و معصومین دیگر در طول زمان طولانی میتواند این دین را نیز تهی از معارف وحی نماید ولی در جهت پیشگیری از این تفکر در اسلام طرح تفکّر مهدویّت و بقیّةالله هم به عنوان بازدارنده اسلام از تفکر تحریف و هم به عنوان شتاب دهنده جهان به سوی این ایده پیریزی شده است. پیشگوییهای پیامبر اسلام در خصوص شکلگیری امام دوازدهم (مهدی سلام الله علیه) و نحوه بزرگ شدن آن و غیبتهای این بزرگوار حتی اشاره به موقعیّت جسمانی و شمایل روحانی آن و فلسفه وجودی آن «فلو لم یبق من الدنیا الآ یوم واحد لطول الله تعالی ذلک الیوم حتی یخرج ولداً من ولدی یملأ الارض بالعدل والقسط کما ملئت با الجور والظلم» اگر از عمر دنیا نماند مگر یک روز، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا یکی از فرزندان من ظهور نماید و زمین را با عدالت و قسط ـ مسئولیتهای تعریف شده ـ پر خواهد کرد چنانچه با روند ظلم و بیمسئولیتی پر شده است) اشاره فرموده است چون در نظام طولی اسلام بقیّه الله الاعظم به عنوان ادامه عصمت و رسالت رسول الله(ص) میباشد و دین اسلام نیز به عنوان آخرین دین بشریّت است و از طرفی با پیدایش دستگاه¬های اطلاع¬رسانی، همه ملل جهان با معرفت های دین اسلام به عنوان یک تفکّر غنی و نو آشنا خواهند شد و لذا رسالت جهانی با شأن مهدی (ع) همراه خواهد شد.
یعنی نظم نوین جهانی مطرح شده از سوی دول غرب و قدرتهای شرق به علت فقد معرفت بیطرفانه و وجود آمیزههای جهل و استکباری و داشتن سوء قصد در ایجاد این نظم نوین جهانی باز بر مزاج بشریت بر نخواهد رفت و همه ملل جهان باز بوی استعمار استکبار و نفعطلبی و سروری و انحطارطلبی و دشمنی و بالاخره همه مشکلات گذشته را در مشام خود احساس خواهند کرد و آنچه بر مزاج انسانها به عنوان یک معرفت جدید، مشکلگشا، بیطرف، دقیق و غیر قابل خدشه و خادم جهان و رافع مشکل ناشی از حرکات دولتهای بزرگ و کانون عطوفت و نظام متعالی تطبیق خواهد کرد همان دین اسلام با رهبری بقیة الله
الاعظم و مهدی موعود میباشد.
ما معتقدیم تنها دین و مكتبی كهمی‌تواند جهانی باشد، چنین مكتبی است و اساسا مفهوم خاتمیت همین است. اگر مامعتقدیم پیامبر اكرم (ص) خاتم تمام انبیا است و پس از او دیگر هیچ پیامبری نیست. معنی آن این است كه این دین جهانی است؛ برای همه و برای همیشه.
ویژگي‌های حكومت جهانی موعود
حكومت جهانی اسلام چه ویژگي‌هایی برای جهانشمولی و جهانی شدن دارد؟‌ این‌جا به این نكته استدلال مي‌شود كه فرهنگ و اندیشة اسلامی، افزون بر ظرفیت و توانمندی درونی جهت جهانشمولی، از نظر عینی نیز دارای ویژگي‌هایی است كه نارسایي‌های موجود در الگوهای بشری را جبران مي‌كند. دیدگاه نظری، اندیشة حكومت جهانی اسلام بر آموزة جهانشمولی اسلام مبتنی است و این امر با فطرت و خواسته‌های معقول بشری ارتباط دارد كه جهاني‌سازی اندیشة اسلامی را از حالت تحمیلی خارج و كلّیة جوامع بشری را اقناع مي‌كند. آموزه‌های اسلامی از آن‌رو كه خواسته‌های معقول و فطری بشر را مورد توجّه دارد، از زمینه‌ها و مقتضیات مناسبی جهت فراگیر شدن و جهانگیر شدن بهره‌مند است. آموزه‌های دینی به یك نكتة مشترك میان تمام جوامع بشری باز مي‌گردد و آن خواست فطری و ماندگار بشر است. قوانین و دستورالعمل‌های اسلامی نیز دارای ماهیت فرا زمانی و فرامكانی است و از ابتدا به گونه‌ای تنظیم و تدوین شده كه خواست فطری و معقول بشر را در چارچوب فكری و فرهنگی متفاوت و متنوّعی مورد توجّه قرار داده است؛ از این‌رو منابع دینی، دینداری را امر فطری و غیر قابل دگرگونی یاد مي‌كنند؛ بنابراین، قوانین اسلامی واجد صلاحیت و مقتضیات لازم برای جهانی شدن است.
از جانب دیگر، حكومت جهانی اسلام اوصاف و ویژگي‌هایی دارد كه در صورت فقدان مانع، این الگو را نزد بشر جذّاب و گیرا مي‌سازد. مهم‌ترین این ویژگي‌ها را در محورهای ذیل مي‌توان مطرح كرد:
توحید محوری:
از مهم‌ترین ویژگي‌های حكومت جهانی اسلام است. كلّیة قوانین و تدابیر اجرایی در این حكومت بر محوریت توحید استوار است. توحید سرچشمة وحدت قانونگذاری و محور مشترك تمام جوامع بشری در جایگاه بندگان خدای یكتا است. حكومت جهانی اسلام به صورت تجلّی ارادة الاهی، بالاترین ساز و كار مدیریتی و اجرایی است. بر اساس اندیشة توحیدی، نابرابري‌های طبقاتی و نژادی رنگ مي‌بازد و همگان در صف واحد، پیرو این دین واحد و فرمانبردار قانون الاهی شناخته مي‌شوند. بدون تردید نابرابري‌های طبقاتی،‌ نژادی و خانوادگی یكی از آسیب‌های زیانبار جامعة مستقل و سالم شمرده مي‌شود. در جامعه‌ای نابرابر كه امكانات و برخورداري‌های مادّی و معنوی در اختیار طیف و طبقه خاص قرار دارد، دچار بي‌عدالتی و تبعیض خواهیم بود و وجود تبعیض و نابرابری، حكومت‌ها را با چالش مشروعیت و مقبولیت و سرانجام عدم ثبات سیاسی روبه‌رو مي‌سازد؛ امّا در جامعة جهانی اسلام، برابری همگان در پیشگاه قانون و برخورداری برابر از امكانات موجود بر محوریت اندیشة توحیدی محوری به ایجاد قانون واحد و روش واحد قانونگرایی و قانونگذاری مي‌انجامد و جامعة‌ چندپاره را به وحدت و یكرنگی مي‌رساند.
در همین زمینه امام صادق این حكومت را چنین معرفی مي‌كند: ای مفضّل سوگند به خدا كه او [مهدی (عج)] اختلاف میان ملت‌ها و ادیان را بر مي‌چیند و دین، “واحد” مي‌شود؛ همان‌گونه كه خدا فرموده است دین حقیقی نزد خدا اسلام است52
البتّه وحدت ادیان و قوانین، نیازمند تكامل و رشد افكار بشری است و زمانی كه بشر به بلوغ و رشد فكری و معنوی برسد، به صورت قهری از قوانین و ادیان متشتّت سرخورده و مأیوس خواهد شد و به دین واحد و جهانی روی خواهد آورد. و این هدف همانا هدف مشترك میان جوامع بشری است كه كلّیة انسان‌ها را به دور از تعلّقات مادّی و اعتباری بر محوریت “توحید” به هم مي‌رساند.
پرسشی كه امروزه در این مورد وجود دارد آن است كه این ایجاد یكرنگی و حاكم ساختن ساختار سیاسی و قوانین واحد بر همة جهانیان تا چه اندازه ماهیت دمكراتیك دارد. به عبارت دیگر، آیا حاكمیت اسلام بر سراسر جهان، منافی تنوّع و تكثّر آرا و احترام به آرای دیگران نیست؟ پاسخ این پرسش را به اختصار در دو نكته مي‌توان طرح كرد:
1. منتقدان حكومت جهانی اسلام، پرسش مزبور را در چارچوب جهانی شدن لیبرالیسم چگونه پاسخ مي‌دهند. مگر نه این است كه استدلال مي‌شود لیبرالیسم، یگانه الگوی موفّق و مناسب شأن و حال جوامع بشری است كه به ناچار تمام انسان‌های خردمند آن را سودمند مي‌دانند. این استدلال در حالی صورت مي‌گیرد كه سودمندی همگانی لیبرالیسم همچنان در هالة ابهام و چون و چرا قرار دارد! وجود بحران‌های فكری و معنوی در جهان لیبرال، تشدید فقر و نابرابری در سایة حاكمیت لیبرالیسم و ظهور بحران معنا و هویت، ادّعای مزبور را با تردیدهای جدی روبه‌رو مي‌سازد ؛ اما در مورد حاكمیت جهانی اسلام بحران‌ها و پرسش‌های مزبور به صورت معقول مورد توجّه قرار گرفته است و به پاسخ روشن مي‌رسد؛ بنابراین مي‌توان ادعا كرد كه حكومت جهانی اسلام به دلیل ماهیت انسانی و مورد توجّه قرار دادن مقتضیات فطری و معقول بشر با اقبال رضایتمندانة توده‌های مردم روبه‌رو خواهد شد و در این حالت شاعبه‌ای از تحمیل و اجبار وجود ندارد؛ در نتیجه، توده‌های مردم رضایتمندانه از این الگو استقبال خواهند كرد؛ زیرا آن روز یگانه راه نجات و پناهشان را مي‌یابند.
2. از سوی دیگر، دقّت در زمینه‌های تحقّق حكومت جهانی اسلام به خوبی بیانگر اهتمام اسلام به عفو و رضایت و ارادة آزاد توده‌ها است. منابع دینی اسلام، زمینه‌های تحقّق حكومت مهدی را از یك‌سو با سرخوردگی بشر از الگوهای به ظاهر فریبا و جذّاب بشری مرتبط مي‌سازد و از سوی دیگر، رشد و كمال عقلانی انسان را مطرح مي‌كند. بشر تشنة صلح و عدالت ممكن است برای مدتی سراب را جای آب گیرد و گمشدة خویش را در الگوی بشری نظیر لیبرال دموكراسی غرب بجوید؛ امّا سرانجام این تجربه به فرجام تلخ و ناكامی در ایجاد عدالت و صلح جهانی رو‌به‌رو خواهد شد و بشر درمانده را به جست و جوی پناهگاه و مأمن جدید هدایت خواهد كرد. این‌جا است كه بشر رضایتمندانه از الگوی حكومت جهانی اسلام استقبال خواهد كرد.
عدالت محوری:
عدالت در اندیشة سیاسی اسلام جایگاه اصل اساسی را دارد. اهمّیت این مقوله از نظر اسلام به گونه‌ای است كه قرآن كریم عدالت را یكی از اهداف ارسال رُسل و انزال كتاب معرفی مي‌كند (حدید (57): 31)؛ امّا اسلام در ایجاد و استقرار عدالت همواره با موانع جدی از سوی طبقاتی كه قرآن آنان را ملأ و مترف معرّفی مي‌كند، روبه‌رو است. عدالت خواست فطری و همگانی است؛ امّا این امر فطری منافع طبقات زیاده‌خواه و خود كامگان را به خطر انداخته، در نتیجه، آنان را در صف مقابل خود قرار مي‌دهد. اندیشة لیبرالیسم از منظر عدالت اجتماعی با چالش جدیدی روبه‌رو است. زیرا اصل اساسی لیبرال پذیرش نابرابری است و جهت ایجاد رقابت اقتصادی به تشویق نابرابری و ترویج آن مي‌پردازد.
دموكراسی لیبرال، توسعة اقتصادی و رفاه اجتماعی را به ارمغان مي‌آورد؛ امّا این همه مواهب در اختیار تعدادی از انسان‌ها و بخشی از جوامع بشری قرار دارد. افزایش رفاه اقتصادی و توسعة مادّی در پناه دموكراسی لیبرال كه به صورت بخشی صورت مي‌گیرد، با افزایش بي‌عدالتی و فقر جمعیت فراوانی از افراد بشر روبه‌رو خواهد بود. در چنین حالتی، زمینه‌های بهتر و مناسبی جهت استقرار عدالت اجتماعی در حوزة اسلامی ایجاد مي‌شود. از ویژگي‌های مهم و قابل توجّه حكومت جهانی اسلام، توسعه و رفاه اقتصادی عدالت محور است. این‌جا عدالت اصل اساسی است كه رفاه و توسعه بر اساس آن استوار مي‌شود.
روزی كه مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه ـ قیام كند، به عدالت حكومت مي‌كند. در دوران حكومت او، روی زمین از ستم اثری یافت نمي‌شود؛ راه‌ها امن خواهد شد؛ زمین بركات خود را خارج مي‌سازد؛ هر حقّی به صاحبش بر مي‌گردد و روی زمین پیرو هیچ دینی باقی نمي‌ماند، مگر این‌كه اسلام مي‌آورد و به ایمان اعتراف مي‌كند 53
مرحوم شهید صدر در مورد ویژگي‌ها و زمینه‌های این حكومت مي‌گوید:
با مطالعة آیات قرآن و روایات معصومان به این نكته مي‌رسیم فقط زمانی پیام اسلام به صورت كامل تحقّق مي‌یابد كه اندیشة بلند حكومت جهانی اسلام تحقّق یابد. تمام غایت‌های دروغین و موهوم رخت بر بندد؛ آن‌گاه فقط اسلام، دین حقیقی و بي‌بدیل، آیین همة مردم در شرق و غرب عالم شود؛ بی عدالتی، ظلم و نابرابری از بین برود و در مقابل، عدالت و برابری ناموس آفرینش عالم، سراسر جهان را فرا گیرد؛ حاكمیت خلفای الاهی در جای جای عالم برقرار شود و نور هدایت الاهی تابیدن گیرد و زمین از آن صالحان شود
رفاه و توسعه اقتصادی عدالت محور
بر اساس پیش‌بینی روایات رهبری دینی، عصر ظهور و حكومت جهانی اسلام با توسعه و رشد اقتصادی چشمگیری همراه است؛ امّا همان‌گونه كه آمد، این توسعه بر مبنای عدالت استوار است و تمام جوامع از این موهبت بهره‌مند می شوند. امام باقرع در حدیثی مي‌فرماید:
به محض قیام مهدی، رحمت‌ها و بركت‌های الاهی، پروا پیشگانی را كه خِرَدشان در پی آن انقلاب آسمانی كمال مي‌یابد، فرا مي‌گیرد
تحلیل و توضیح رفاه و توسعة همه جانبه این عصر را مي‌توان با مورد توجّه قرار دادن دو عامل مهم مطرح كرد: از یك‌سو بشر از نظر فن‌آوری و استخدام مواهب طبیعی به اوج ترقی و كمال مي‌رسد و از سوی دیگر، به فعلیت رسیدن ظرفیت‌ها و استعدادهای نهفته طبیعت و زمین در این دوره است كه به تعبیر احادیث؛ زمین كلّیة ذخایر، اندوخته‌ها و داشته‌های خود را بیرون مي‌ریزد. در حدیثی این نكته چنین مطرح شده:
حكومت او شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینه‌های زمین برای او ظاهر می شود و در سرتاسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند، مگر این كه آن را آباد خواهد ساخت بحث آبادانی زمین كه بیانگر اوج توسعه و رفاه اقتصادی است، از طریق مهار و تخریب نیروهای ویرانگر و نیز استخدام همه جانبة طبیعت و استخراج ذخیره‌ها و منابع طبیعی صورت مي‌گیرد.
توسعه علم و فن‌آوری
امروزه توسعة‌ علم و فن‌آوری یكی از شاخص‌های اساسی توسعه به شمار مي‌رود؛ امّا آن‌چه در نگرش پوزیتویستی مدرن و پست مدرن در تعریف علم قرار مي‌گیرد، بیشتر به علوم تجربی و علم به مفهوم Sience ناظر است. این علم گرایی یا علم محوری به طور عمده بر امور تجربی و دنیایی ناظر است و الزاماً علوم عقلی و غریزی را مدّ نظر قرار نمی دهد. در این چارچوب، رشد عقلانیت انسان نیز در مفهوم عقلانیت ابزاری مورد توجّه است. توسعة علم و فن‌آوری كه یكی از ویژگي‌های جامعة عصر ظهور به شمار مي‌رود به توسعه و رشد همه جانبه علم، عقلانیت و آگاهی ناظر است كه علم و‌آگاهی به ارزش‌ها و باورهای علوم انسانی كه در فطرت او ریشه دارد نیز در این حوزه مورد توجّه است. مي‌توان گفت: ورود بشر به این عرصه، بیانگر تحوّل فكری همه‌جانبه است كه از شرایط تحقّق ظهور و تشكیل حكومت جهانی اسلام به شمار مي‌رود. حدیثی در این زمینه جالب توجّه است كه بر اساس آن تمام داشته‌های علمی بشر فقط بخش اندكی از معارف و دانشی است كه جوامع عصر ظهور بدان دست مي‌یازند. از امام صادق† چنین نقل شده:
دانش 27 حرف یا 27 شعبه است. تمام آن‌چه پیامبران الاهی برای مردم آورده‌اند، دو حرف بیش نبود و مردم تا كنون جز آن‌دو حرف را نشناخته‌اند؛ امّا هنگامی كه خاتم ما قیام كند، 25 حرف (25 شاخه) دیگر را آشكار، و میان مردم منتشر مي‌سازد و دو حرف را به آن ضمیمه مي‌كند تا 27 حرف كامل و منتشر شود 54
بنابر حدیث مزبور جامعة عصر ظهور از نظر علم و فن‌آوری با رشد و توسعة فزاینده‌ای روبه‌رو است كه در تاریخ تلاش‌های علمی بشر بي‌سابقه است. اگر بپذیریم كه ناآگاهی بشر ریشة بیشتر نابساماني‌ها و مشكلات اجتماعی است، در چنین جامعه‌ای ریشه و علل اصلی نابهنجاري‌های اجتماعی از جا كنده خواهد شد.
دانشمندان علوم اجتماعی و سیاسی انسان را كارگزار خردمند و دارای كنش عقلانی مي‌دانند؛ امّا آیا به راستی بشر كنونی به گونه‌ای كاملاً عقلانی رفتار مي‌كند؟ تا چه اندازه از عقل جمعی تأمین كننده نفع همگان برخوردارند؟ رفتار قدرتمندان و صاحبان ثروت بیانگر آن است كه حضور انسان با برخی رفتارهایی در حوزه اجتماع رو‌به‌رو است كه عقلانیت آن مورد تردید قرار دارد؛ امّا در جامعة عصر ظهور، عقلانیت موجود به طور كامل در پناه كمال عقل آدمی تأمین مي‌شود. احتمالاً صلح و امنیت همگانی، رعایت قوانین به دور از ساز و كار كنترل كننده‌ای چون دولت پلیسی، عدم تعدّی به حقوق دیگران و سرانجام احترام به حقوق دیگران و رفتار بر اساس عدالت اجتماعی در پناه كمال عقول آدمیان در این عصر قابل فهم خواهد بود؛ زیرا در روایات داریم كه هنگام قیام قائم، عقول آدمیان كامل و افكارشان پرورش مي‌یابد و تكمیل مي‌شود 55
اسلام ـ دین آخر و دین برتر الهی ـ هم ادعای جهانی شدن و جهان گرایی دارد، و هم ابزارهای نیل به آن را در اختیار جهان گرایان مسلمان قرار می دهد.
جهان گرایی اسلامی، از طریق آیات متعدد قرآن کریم و سیره امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ اثبات پذیر است. علاوه بر آن، آیات و احادیث معصومان ـ علیهم السلام ـ ، اقدام به جهان گستری اسلامی را تکلیف مسلمانان قلمداد می کند، و به علت سازگاری اش با فطرت انسانها، امکان پذیر می داند، و نیل به آن را مایه عزت مسلمانان بر می شمارد.
نظام جهانی اسلامی بر ارکان سه گانه حاکمیت الله، امت واحد و قانون الهی استوار است، و دقیقاً به علت بهره مندی از این ارکان، عدالت را می گستراند، پیشرفت را به ارمغان می آورد، معنویت را به اوج می رساند، امنیت کامل را مستقر می سازد، رضایت مردم را در حد اعلا تأمین می کند، و وفور نعمتها را به انسان ارزانی می نماید.
رویکرد به مفهوم جهانی شدن، چه در تئوری، چه در عمل، پیشینه ای به قدمت بشر دارد؛ زیرا گرایش به جهانی شدن، نخست در ادیان الهی بروز کرد، به گونه ای که ادیان بزرگ الهی، چون یهودیت، مسیحیت و اسلام، سودای جهانی سازی داشته اند، و هر یک از آنها، درصددند امت یگانه و حکومت واحد جهانی پدید آورند؛ البته در این میان، اسلام، برترین و کامل ترین شکل جهانی سازی دینی را مطرح کرده است. «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
نتيجه گيري
اسلام دینی جهانی است وجهان گرایی اسلامی، از طریق آیات متعدد قرآن کریم و سیره امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ اثبات پذیر است.
نظام جهانی اسلامی بر ارکان سه گانه حاکمیت الله، امت واحد و قانون الهی استوار است
انقلاب اسلامی نمونه بار حکومت اسلامی است که به عنوان الگو برای جوامع اسلامی مطرح است و می تواند هدایت و رهبری آنها را برای رسیدن به حکومت جهانی بر عهده بگیرد
تحلیل پروژه بودن جهانی سازی و تلاش امریکا و غرب برای کنترل و هدایت این پروژه
دیدگاهها درباره جهانی شدن اسلام و تشریح قابلیتها، ساختارها و ویژگیهای جهانی شدن اسلامی.
در مجموع، تبیین اینکه جهانی شدن اسلامی یک پروسه است و از این رو، یک امر طبیعی در سیر تکاملی بشر تلقی می شود، و نیز طرح چهارچوبهای نظری و عملی جهانی شدن اسلامی و همچنین، منطبق سازی جهانی شدن اسلامی بر حکومت موعود حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ از ابتکارات این مقاله است
منابع :
1-براي بررسي بيشتر به مقاله ناصيف نصار رئيس دانشكده ادبيات و علوم انساني لبنان در مجله انتشارات حوزه ،شماره 47،ارديبهشت 1381 مراجعه فرمائيد
2- ويژه نامه اقتصاد اسلامي ،شماره 1، جامعه مدني يا سكولار ديني ؟!،محمد حسن قدرودان ملكي
3- همان ص103
4- مطهري ،مرتضي مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي ،مجلدات 71،قم ،دفتر انتشارات اسلامي ،1392،ص223
5- رابرت هيوم ،اديان زنده جهان ،ترجمه عبدالكريم گواهي ،دفتر تنتشارات فرهنگ اسلامي ،1396،تهران ،ص17
6- به نقل از سايت پرسمان
– علامه طباطبايي،الميزان ،ترجمه حجتي كرماني ،ج 5،ص 283و2877
8- ايه االه جوادي املي ، حسن ،تسنيم ،ج1،مركز نشر اسراء، ص31
9- ك،وسائل الشيعه ،ج12،ص27
10 – ك اصول كافي ،ج 1،كتاب فضل العلم ،باب 18،حديث 5
11- همان
12- سوره نساء:4/114
13-نساء/4/5
14سوره مائده 6/101
15-مائده 6/103
16- بقره 2/67-71 –الميزان ج6 ص153
17- مائده 5/102
18-اصول كافي ج1،كتاب فضل العلم ،باب 18 ،حديث 1
19- همان حديث 2
20- همان حديث 6
21- همان حديث 7
22- همان حديث 4
23-اختري ،محمد حسين ،جايگاه اسلام در جهان امروز ،سلسله نشست كانون گفتمان ديني ،مركز مطالعات حوزه علميه قم ،1382،صص 3و4
24- همان
25- سايت تبيان
سايت حوزه26-
27-رابين ،رايت ،شيعيان مبارزان راه خدا ،ترجمه علي انديشه ،انتشارات قوس ،صص175و174
28- ملت هاي عربي و انقلاب اسلامي ،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،دفتر برنامه ريي و هماهنگي تبليغات خارجي ،نشر بي تا ص12
فصل نامه مطالعاتي قفقاز س5،بهار 1375،ص28429-
30-امام خميني ،روح الله ،صحيفه امام ،ج15،ص285
همان ص9831-
محمدي ،منوچهر ،بازتاب انقلاب اسلامي ايران ،تهران ،پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي ،1385،ص485و48332-
. نعیمیان ذبیح الله، انقلاب اسلامی و بازتاب آن بر پاکستان، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامیWWW.irdc.ir/article.33-
34-حشمت زاده محمد باقر، تأثیرات اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385: 259.
35-. ملکوتیان مصطفی، تأثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 61، 1382: 277.
36-گلی زواره غلامرضا، شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلمان نشین، قم؛ مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1380: 286
37-. شیخ عطار علی رضا، ریشه های رفتار سیاسی در آسیای مرکز و قفقاز، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1371: 193.
38-بنیگسن الکساندر و مری براکس آپ، مسلمان شوروی، گذشته، حال و آینده، ترجمه کاوه بیات، تهران؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370:193.
39-. کدیور جمیله، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران؛ نشر اطلاعات، 1379: 129.
40-محمدی محمدی منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1385: 357
41- حشمت زاده محمد باقر، تأثیرات اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385: 203.
42-محمدی محمدی منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1385: 376 – 377.
43-. کدیور جمیله، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران؛ نشر اطلاعات، 1379: 125.
44-. ملکوتیان مصطفی، تأثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 61،
45- محمد حسين افشرده ،ژئوپولتيك قفقاز ،سياست جمهوري اسلامي ايران ،تهران ،سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران ،ج اول ،1381،ص448
– همان ،ص36546
47-همان صص104
48-همان ص360
49-همان ص370
50. ملت‏های عربی و انقلاب اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، دفتر برنامه‏ریزی و هماهنگی تبلیغات خارجی، نشر بی‏تا، ص 12
51-.شمس ولايت _سالنامه بنياد نيمه شعبان مسجد ايت الله انگجي ،1389،
(مجلسی: ج 3، ص 45)؛52-
53- (شیخ مفید، 1378: ص 343 و 344).
(مجلسی: ج 52، ص 33654-
55-(همان، ص328)
از سري مقالات ارسالي به همايش« رسالت جهاني اسلام – با تأكيد بر مسائل حوزه قفقاز»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا