گزارش نیوزویک از حضور رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و تأثیر آن بر روابط باکو و تهران
کارشناس شورای امور بینالملل روسیه، معتقد است که همکاری بین آذربایجان و رژیم صهیونیستی تنها بی اعتمادی بین باکو و تهران را تشدید میکند
به گزارش پایگاه خبری حقایق قفقاز، نیکیتا اسمگین، کارشناس شورای امور بینالملل روسیه، معتقد است که همکاری بین آذربایجان و اسرائیل تنها بی اعتمادی بین باکو و تهران را تشدید میکند. با این حال، او به نیوزویک گفت: «البته همکاری به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آذربایجان بهعنوان نماینده اسرائیل عمل میکند. بنابراین، در شرایط کنونی، مشارکت عملگرایانه بین ایران و آذربایجان امکانپذیر است، اگرچه روابط باکو با اسرائیل احتمالاً به عنوان یک عامل منفی برای توسعه آن تلقی خواهد شد».
نیوزویک در گزارشی به بررسی رابطه تهران و باکو در سایه تعمیق رابطه جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی پرداخته و می نویسد:
همزمان که ایران عمیقتر درگیر بحرانهایی می شود که در حال حاضر خاورمیانه را ویران میکند، جمهوری اسلامی به همکاری بیشتر با همسایه مسلمان شیعه خود که مدتهاست آن را متهم به برقراری روابط نزدیک با دشمن اصلی خود یعنی اسرائیل کرده، چشم دوخته است.
قمار ایران، بهبود روابط با آذربایجان علیرغم مشارکت فزاینده باکو با اسرائیل، تغییر قابل توجهی را در منطقه ای در تقاطع قاره ها و منافع رقابتی قدرت های بزرگ از جمله روسیه و ایالات متحده نشان می دهد. اما اصطکاکهای ریشهدار در قفقاز و خارج از این محدوده، همچنان تهدیدی برای شعلهور کردن مجدد رقابتها و از بین بردن مشارکت شکننده و رو به رشد بین باکو و تهران است.
تنها چند روز پس از آغاز جنگ بین اسرائیل و جنبش فلسطینی حماس در غزه در اکتبر گذشته، ایران یک توافقنامه تاریخی را با آذربایجان برای ایجاد یک مسیر ترانزیتی موسوم به کریدور ارس امضا کرد که به آذربایجان اجازه دسترسی به استان نخجوان را از طریق خاک ایران میدهد. این معامله به عنوان گامی حیاتی در جهت جلوگیری از یک گزینه بحث برانگیزتر، معروف به کریدور زنگزور، تلقی می شود که باعث می شد آذربایجان تلاش کند مسیر ارتباطی ایران و ارمنستان را برای رسیدن به نخجوان از بین ببرد.
پیش از این، آذربایجان و ارمنستان به عنوان دو رقیب در قفقاز جنوبی برای دهه ها بر سر منطقه جدایی طلب قره باغ کوهستانی با هم درگیر بودند. این منطقه هرچند در اختیار ارمنستان بود اما از منظر بین المللی به رسمیت شناخته نشده بود. در سپتامبر سال گذشته میلادی ، در بحبوحه پیروزی های قاطع، آذربایجان با کمک اسرائیل و ترکیه این منطقه را به محدوده سرزمینی خود بازگرداند.
ایران که به طور سنتی از ارمنستان حمایت می کند، به سمت تنظیم مجدد رویکرد خود حرکت کرده است. در بحبوحه تلاش های مداوم برای بهبود روابط با باکو در پی حمله مرگبار به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران در ژانویه سال گذشته، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران تا آنجا پیش رفت که در دیدار سه شنبه گذشته با جیحون بایراموف همتای آذربایجانی خود از شکل گرفتن فصل جدیدی در روابط میان تهران و باکو سخن گفت.
اما همانطور که امیل آودالیانی، استاد دانشگاه اروپایی در تفلیس، گرجستان، به نیوزویک گفت: «این بدان معنا نیست که جمهوری اسلامی از توازن قدرت در قفقاز جنوبی خوشحال است».
یک دغدغه مشترک
محرک اصلی آشتی جمهوری آذربایجان و ایران، تمایل متقابل برای ثبات منطقه ای، حسن نیت ژئوپلیتیکی و چشم اندازهای اقتصادی است؛ به ویژه کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب (INSTC) که یک مسیر ریلی قابل توجه و البته تا حدودی بلندپروازانه را پیش بینی می کند هند را به روسیه از طریق آذربایجان و ایران متصل می کند.
این استاد دانشگاه اروپایی در تفلیس به نیوزویک می گوید: «ایران و آذربایجان اکنون هر دو علاقه مند به نزدیکی به هم هستند، زیرا در سایه این نزدیکی تجارت آنها رشد می کند، عملیات کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب در حال گسترش است و به نظر می رسد باکو جاه طلبی های خود را برای باز کردن کریدور زنگزور کاهش داده است. تهران در تلاش برای عادی سازی روابط پیچیده سنتی خود است و بر همین اساس بهبود رابطه با آذربایجان هم در قالب استراتژی سیاست خارجی ایران می گنجد. از طرفی، آذربایجان نمیتواند اوضاع آشفته در رابطه با ایران را تحمل کند، زیرا این کشور هنوز باید با ارمنستان به توافق صلح دست یابد و در حال حاضر از زمان سقوط قرهباغ، انتقادهای جمعی غرب از باکو در این زمینه ادامه دارد.
کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب در صورت تحقق، میتواند مسیری را برای دور زدن تحریم ها در میدان تجارت جهانی برای ایران و روسیه فراهم کند. هر دو این کشورها با محدودیتهای اقتصادی اعمال شده توسط واشنگتن مواجه شدهاند.
اسرائیل نفوذ خود را گسترش می دهد
تنش های زیربنایی همچنان پویایی بین باکو و تهران را تحت الشعاع قرار داده است، به ویژه روابط رو به رشد بی سر و صدا بین آذربایجان و اسرائیل که از زمان آغاز جنگ تمام عیار بر سر قره باغ کوهستانی در سپتامبر 2020 تقویت شده است. اسرائیل اکنون یک تامین کننده خارجی تسلیحات به آذربایجان و بزرگترین مشتری نفت این کشور شده است. دو کشور همچنین مکانیسم های اشتراک اطلاعاتی را در میان سایر زمینه های همکاری ایجاد کرده اند.
«فواد شهبازوف» تحلیلگر سیاسی، که پیش از این به عنوان پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و تحلیلگر ارشد در مرکز مطالعات استراتژیک خدمت می کرد، می گوید: شراکت بین آذربایجان و اسرائیل پدیده جدیدی نیست، اگرچه پس از جنگ دوم قره باغ در سال 2020 به طور چشمگیری عمیق تر شد. قبل از این درگیری، آذربایجان رویکرد محتاطانه ای را برای روابط دفاعی همه جانبه با اسرائیل در پیش گرفته بود. باکو همچنین به طور منظم با تهران به ویژه از طریق گفت و گوها درباره کریدور حمل و نقل بین المللی شمال – جنوب تعامل داشت.
با این حال، جنگ اخیر تغییرات اساسی در منطقه ایجاد کرد و ایران با بسیج نیروهای خود در نزدیکی مرزهای خود با ارمنستان و آذربایجان به درگیری پاسخ داد. جمهوری اسلامی در سالهای 2021 و 2022 نیز میزبان رزمایشهای نظامی گسترده در این منطقه مرزی بود.
شهبازوف گفت: آذربایجان به نوبه خود «گامی به عقب برنداشت، اما در عوض آشکارا و با صدای بلند از مشارکت دفاعی با تل آویو در رسانههای دولتی تمجید کرد. زیرا اسرائیل یکی از معدود کشورهایی است که فناوریهای پیشرفته و مدرن دفاعی آذربایجان را تأمین میکند».
وی با اشاره به مبادلات اطلاعاتی آذربایجان و اسرائیل افزود: بنابراین، باکو برای مشارکت اسرائیل ارزش زیادی قائل است و آن را وزنهای در برابر تهدیدات ایران میداند. در واقع، پس از جنگ 2020، شرکتهای اسرائیلی برای مشارکت در بازسازی قرهباغ جنگزده پس از جنگ، بهویژه در زمینه کشاورزی، رابطه خود با باکو را تعمیق بخشیدند. پس از فروپاشی آرتساخ در سال گذشته، آذربایجان حتی شراکت خود را با اسرائیل برای دستیابی به مهمات مدرن اضافی و پهپادهای احتمالی افزایش داد.
تفرقه بینداز و حکومت کن
فراتر از رقابت ژئوپلیتیکی آذربایجان و ایران، یکدیگر را به ایجاد ناآرامی از درون متهم کردهاند. برای ایران، برقراری روابط با شبه نظامیان متشکل از مسلمانان شیعه یک استراتژی کلیدی در سیاست خارجی بوده است. شیعیان، اکثریت جمعیت ایران، عراق و آذربایجان و اقلیت های قابل توجهی در تعدادی از کشورهای دیگر را تشکیل می دهند.
برخی از مشهورترین نیروهایی که ادعای بیعت با محور مقاومت دارند، عبارتند از حزب الله لبنان، انصارالله یمن که با نام های حوثی ها شناخته می شوند، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و سازمان های مختلف در عراق، سوریه، یمن، بحرین و فراتر از آن.
این گروه ها به دنبال مبارزه با نفوذ اسرائیل، ایالات متحده و گروه های شبه نظامی مسلمان سنی فوق محافظه کار مانند القاعده و دولت اسلامی(داعش) هستند. در میان این اسامی، مقاومت اسلامی آذربایجان که «حسینیون» نیز نامیده می شود، کمتر برای مخاطبان بین المللی شناخته شده است.
شهبازوف می گوید: در سال 2021، در بحبوحه وخامت روابط بین باکو و تهران، مقامات آذربایجان به سمت سرکوب جوامع مذهبی طرفدار ایران در آذربایجان حرکت کردند، ده ها نفر را دستگیر کردند و به دنبال سرکوب نفوذ ایران در این کشور بودند. «حسینیون به دلیل ماهیت سکولار جامعه آذربایجان و وجهه منفی ایران در میان مردم پس از جنگ 2020 نتوانست از حمایت گسترده مردم محلی برخوردار شود. »
تهران نیز با ناآرامی های داخلی مرتبط با آذربایجان دست و پنجه نرم کرده است. ایران کشوری با 88 میلیون نفر جمعیت، یک کشور چند قومی با اکثریت فارس اما اقلیت قابل توجهی از آذری ها است که بر اساس برخی تخمین ها تا یک چهارم جمعیت را تشکیل می دهد. گروه های مستقر در باکو مانند جنبش بیداری ملی آذربایجان جنوبی به دنبال اتحاد جامعه آذری ایران با آذربایجان بوده اند.
«احمد کاظمی» استاد حقوق بینالملل و محقق ارشد اوراسیا در تهران می گوید: همانطور که حسینیون در آذربایجان نتوانست مانند سایر جنبشهای «محور مقاومت» از قدرت برخوردار شود، آذریهای ایران هم در برابر تلاشهای طولانی مدت برای تحریک تجزیه طلبی مقاومت کردهاند. آذریها در «شکلدهی» تاریخ ایران، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشتهاند و همیشه برای اقتدار و ارتقای ایران ایستادهاند. هرگز یک جنبش جداییطلبی بومی در مناطق آذرینشین ایران وجود نداشته است. در عوض، جنبشهای تصنعی و با حمایت خارجی توسط نهادهایی مانند تزارهای روسیه، شوروی استالینیستی و عثمانیها شکل گرفته که همگی به دلیل مقاومت آذریها شکست خوردهاند.
آتش زیر خاکستر
در حالی که قفقاز با توجه به تسلط شوروی بر این منطقه در طول قرن بیستم غالباً در حوزه نفوذ روسیه به تصویر کشیده میشود، اما قرنهاست که قفقاز برای ایران اهمیت تاریخی داشته است. کاظمی گفت: «قفقاز هزاران سال است که بخشی از ایران بوده و از نظر تاریخی، ایران «کشور میزبان» در این منطقه محسوب میشود. قفقاز بخشی از حوزه تمدنی، فرهنگی و تاریخی ایران محسوب می شود.
در چنین فضایی، رابطه آذربایجان با اسرائیل بسیاری را در داخل ایران حساس کرده است. سردار سرتیپ محمدرضا آشتیانی وزیر دفاع ایران روز چهارشنبه در دیدار سورن پاپیکیان همتای ارمنی خود گفت: نباید اجازه دهیم منطقه قفقاز به میدان رقابت بین دیگران تبدیل شود، در غیر این صورت ثبات و امنیت هر کشوری به خطر می افتد. .
ترکیه، یکی از اعضای ناتو و یکی دیگر از قدرت های تاریخی که برای نفوذ در قفقاز رقابت می کند، خود را به یک چالش اصلی برای روابط تهران با منطقه قفقاز تبدیل کرده است. در همین حال، گرم شدن روابط بین آذربایجان و اسرائیل، یکی دیگر از متحدان ایالات متحده، نگرانیهایی را در ایران نسبت به استقرار «اسرائیل دوم» در قفقاز برانگیخته است. این اصطلاح به طور سنتی در مورد منطقه نیمه خودمختار اقلیم کردستان عراق کاربرد داشت که گهگاه مورد حمله موشکی جمهوری اسلامی قرار گرفته است. ایران نیز مانند عراق، سوریه و ترکیه، میزبان جمعیت قابل توجهی کرد همراه با گروه های کردی است که به دنبال ایجاد یک کشور مستقل هستند.
با این حال کاظمی تاکید کرد که جمهوری آذربایجان با توجه به جمعیت اکثریت شیعه، موقعیت استراتژیک به عنوان حائل بین ایران و روسیه و منابع انرژی فراوان، همواره جذابیت خاصی برای رژیم اسرائیل داشته است. وی گفت که مقامات اسرائیل «مکرراً از جمهوری آذربایجان به عنوان «وطن دوم یهودیان» یاد کردهاند که البته از نظر تاریخی بیاساس است.
سازش تهران با رابطه باکو – تل آویو
نیکیتا اسمگین، کارشناس شورای امور بینالملل روسیه، معتقد است که همکاری بین آذربایجان و اسرائیل تنها بی اعتمادی بین باکو و تهران را تشدید میکند. با این حال، او به نیوزویک گفت: «البته همکاری به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آذربایجان بهعنوان نماینده اسرائیل عمل میکند. بنابراین، در شرایط کنونی، مشارکت عملگرایانه بین ایران و آذربایجان امکانپذیر است، اگرچه روابط باکو با اسرائیل احتمالاً به عنوان یک عامل منفی برای توسعه آن تلقی خواهد شد».
این کارشناس با اشاره به رابطه در حال تقویت ایران و روسیه در حوزه های اقتصادی، نظامی و سیاسی می گوید: حفظ روابط مثبت با باکو برای ایران ضروری است، زیرا بخش قابل توجهی از محموله های نظامی بین روسیه و ایران از آذربایجان عبور می کند. ایجاد کریدور ارس فرصت ها را برای روابط تجاری روسیه و ایران و توسعه کریدور شمال و جنوب بیشتر می کند.