پایگاه خبری حقایق قفقاز/ کریدورهای عبوری از منطقه خاورمیانه، اوراسیا و قفقاز طی سال های گذشته و در پی بروز مواردی چون تحریم های ایران و روسیه، جنگ اوکراین، تنش میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان و اخیرا نیز مشکلات ترانزیت در دریای سرخ و کانال سوئز، شاهد تغییرات گسترده ای بوده اند.
بیش از همه، مسیر موسوم به «کریدور میانی» موفق شده علیرغم تمامی موانع و مشکلات موجود بر سر راه خود همچون حمل و نقل ترکیبی در دریای خزر، یخبندان های منطقه سیبری و نا امنی به وجود آمده در پی تنش در منطقه قفقاز و دریای سیاه، طی ماه های اخیر از پیشرفت چشمگیری برخودار شده است.
با بروز مشکل در ترانزیت دریای سرخ، اکنون نگاه اروپا بیش از همه به بهره برداری از کریدور میانی در راستای برقراری ارتباطی موثر و پایدار میان شرق و غرب دوخته شده است. در همین راستا، رهبران اروپا در جریان برگزاری نشست مشترک با همتایان خود در آسیای مرکزی که در تاریخ ۱۵ فوریه و در قالب پنجمین نشست مشورتی کشورهای حوزه بالکان و دریای سیاه در یونان برگزار شد، به حمایت از این کریدور پرداخته و خواستار توسعه زیرساخت های ریلی و جاده ای مورد نیاز برای تسهیل در تردد کالاهای مورد مبادله میان شرق و غرب شدند.
اگرچه غرب تلاش کرده است تا با کنار گذاشتن ایران و روسیه از مسیرهای مبادلات باری خود با چین، فشار مضاعفی به دو کشور وارد آورد، اما باید بدانیم که مسیر کریدور میانی به عنوان گزینه اصلی غرب برای ارتباط با شرق نیز چندان خالی از چالش نخواهد بود.
با اینحال، باید دید که آیا این مسیر می تواند جایگزین مناسب و امنی برای تردد کالاهای اروپا آن هم به جای مسیر دریای سرخ و کانال سوئزی باشد که بیش از ۱۲ درصد کالاهای تجاری جهان را از خود عبور می دهد؟
اگرچه غرب تلاش کرده است تا با کنار گذاشتن ایران و روسیه از مسیرهای مبادلات باری خود با چین، فشار مضاعفی به دو کشور وارد آورد، اما باید بدانیم که مسیر کریدور میانی به عنوان گزینه اصلی غرب برای ارتباط با شرق نیز چندان خالی از چالش نخواهد بود.
هزینه ها و مشکلات ناشی از حمل ترکیبی در دریای خزر
نخستین نکته ای که در خصوص این مسیر وجود دارد؛ لزوم استفاده از حمل و نقل ترکیبی برای دور زدن مسیرهای ایران و روسیه است که هزینه و مدت زمان مورد نیاز برای حمل بار را تا حد بسیار چشمگیری افزایش خواهد داد. اگرچه، اهداف سیاسی بروکسل برای زیر سوال بردن نقش تهران و مسکو در ترانزیت میان غرب و شرق بیش از هزینه حمل کالا از طریق کریدور میانی اهمیت دارد؛ اما باید دید اقتصاد تضعیف شده اروپا تا چه میزان هزینه های مازاد ناشی از حمل ترکیبی در این مسیر را تاب خواهد آورد.
موضوع دیگری که در مساله حمل ترکیبی بار از دریای خزر باید مورد توجه قرار گیرد، مساله تامین کشتی های باری مورد نیاز است. با توجه به ماهیت دریای خزر به عنوان یک دریاچه، مسیرهای حمل دریایی و کشتی های فعال در آن از حیث اندازه و تعداد با آب های آزاد تفاوت بسیار زیادی دارد. در حقیقت، نوع کشتی ها و تعداد آنها، پاسخگوی حمل بار میان شرق و غرب نیستند.
حضور سنگین ایران و روسیه در آب های خزر
مساله بسیار مهمی که در این میان وجود دارد، حضور ناوگان دریایی ایران و روسیه در آب های دریای خزر بوده که به صورت طبیعی نمی تواند مساله خوشایندی برای اروپا باشد. اگرچه بروکسل سعی دارد ایران و روسیه را از درآمدهای ارزی حاصل از ترانزیت محروم نماید، اما حقیقت امر این است که بخش بزرگی از دریای خزر تحت سیطره مسکو و تهران بوده و در صورت بروز هرگونه بحران، به سادگی می توان بر شریان بار عبوری از خزر فشار وارد نمود. لذا، به نظر می رسد امنیت پایدار دریای خزر تنها تا زمانی برای بارهای غرب ادامه خواهد داشت که امنیت ملی ایران و روسیه تامین شود.
نکته دیگر که باید در این خصوص به آن توجه داشت اینکه، در حال حاضر دریای خزر در حال تبدیل شدن به هاب انرژی و کالای تولید شرق برای اتحادیه اروپا است. گاز صادراتی ترکمنستان و جریان بار از دو بندر «آکتائو» و «ترکمن باشی» در شرق دریای خزر و یا ساخت هاب توزیع بار بندر اَلِت در جمهوری آذربایجان همگی گواه بر این مساله هستند. لذا، به نوعی می توان گفت که امنیت زنجیره تامین کالا و انرژی اروپا در حال گره خوردن با امنیت ایران و روسیه است. در چنین شرایطی، نمی توان گفت که عبور بار از کریدور میانی، به منافع مسکو و تهران کاملا ضربه خواهد زد.
اهمیت عبور کریدور زنگزور از خاک ایران
خوشبختانه پس از کشمکش های فراوان بر سر مسیر کریدور زنگزور و لزوم حفظ منافع ملی ایران، الهام علی اف رئیس جمهوری آذبایجان چندی پیش اعلام کرد که این کریدور می تواند از داخل خاک ایران عبور نماید. هرچند، بخشی از موضع جدید باکو بر اساس افزایش تنش با ارمنستان اتخاذ گردیده، اما عملیاتی شدن چنین طرحی بسیار مطلوب خواهد بود.
همانطور که می دانیم، کریدور زنگزور در حقیقت، بخشی از کریدور میانی محسوب شده و قرار است بخشی از بار مبادلاتی میان چین و غرب از این کریدور عبور نماید. لذا، در صورت تحقق چنین طرحی، ساخت این کریدور نه تنها به ضرر منافع ملی ایران نخواهد بود، بلکه غرب و همسایگان شمالی ایران را بیش از حالت فعلی به ایران وابسته خواهد کرد. به یاد داشته باشیم که هر قدر میزان وابستگی اقتصادی کشورها به یکدیگر بیشتر شود، امنیت متقابل آنها نیز به همان نسبت برای یکدیگر حائز اهمیت خواهد بود. لذا، به نظر می رسد تمرکز سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز می بایست روی عبور زنگزور از داخل خاک ایران متمرکز شود.
با این اوصاف، اگرچه کریدور میانی به لحاظ اقتصادی به درآمدهای ارزی حاصل از ترانزیت ایران آسیب وارد خواهد کرد، اما باید به یاد داشت که از منظر امنیتی، رونق این کریدور منجر به اهمیت یافتن بیشتر امنیت ایران برای غرب خواهد شد. به خصوص، اگر کریدور زنگزور از داخل خاک ایران عبور نماید، این اهمیت این دوچندان خواهد شد.