اخبارایراندسته‌بندی نشدهعمومی

سیری در۸۰ سخن امام هادی(ع)؛جدال و نزاع اعتماد را از بین می برد

-۱- اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ
هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.
(مستدرک الوسائل، ج۹ ص ۱۴۶)

۲- أَلدُّنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ اَخَرُونَ
دنیا بازاری است که پاره ای از مردم در آن سود برند و پاره ای دیگر زیان کنند.
(مستدرک الوسائل، ج۹ ، ص ۵۱۲)

۳- ألحِکمَهُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَهِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.
(بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۷۰)

۴- اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَهَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَهِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَهِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً
خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
(اعلام الدین، ص ۵۱۲)

۵- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمه، ج۷، ص۴۵۴)

۶- من رضی عن نفسه کثر الساخطون
هر که از خود راضی باشد ، خشم گیران بر او زیاد خواهند بود. .
منتهی الامال ج ۲ ص ۴۸۰

۷- مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَهٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا† بِطوُسٍ وَ هُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَهَ رَحِمٍ
کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا† را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که انجام گناه و یا قطع رحم را طلب کند.
(وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۵۶۹)

۸- اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَ الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ
حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.
(بحارالانوار، ج۶۹، ص ۲۰۰)

۹- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَهِ بِالأَعمالِ
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
(بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۶۸)

۱۰- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمه، ج۷، ص۴۵۴)

۱۱- مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّه
کسی که ارزش و شخصیت خود را پست شمارد، از شرّ او آسوده مباش
(میزان الحکمه، ج۳، ص ۴۴۱)

۱۲- أَلهَزلُ فُکاهَهُ السُّفَهاءِ وَ صَناعَهُ الجُهّالِ
مسخره کردن (و بذله گویی) دیگران، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۶۹)

۱۳- مَن تَواضَعَ فِِی الدُّنیا لِاخوانِهِ فَهُوَ عِندَ اللهِ مِنَ الصِّدّیقینَ وَ مِن شیعَهِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طالبٍ† حَقّاً
کسی که در معاشرت با برادران دینی خود، تواضع کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب خواهد بود.
(احتجاج، ج۱، ص ۴۶۰)

۱۶- لَو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً شُعباً لَسَلَکتُ وادِیَ رَجُلٍ عَبَدَاللهَ وَحَدَهُ خالِصاً
اگر مردم در راههای مختلف حرکت کنند. هر آینه من در مسیر و وادی مردی حرکت خواهم کرد که خدا را به تنهایی خالصانه عبادت می کند.
(میزان الحکمه، ج۳، ص ۶۰)

۱۷- ألعُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ اِلَی الغَمطِ وَ الجَهلِ
خودپسندی مانع تحصیل علم است و انسان را بسوی نادانی و خواری می کشاند.
(بحارالنوار، ج۶۹، ص ۲۰۰، میزان الحکمه، ج۶، ص ۴۶)

۱۸- مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیهِ
کسی که پر مدّعی و از خود راضی باشد (یعنی تنها کار خود را می پسندد) ؛ مردم نسبت به چنین شخصی خشمگین و بدبین خواهند شد.
(بحارالانوار، ج۱۷، ص ۲۱۵)

۱۹- ألحِکمَهُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَهِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.
(بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۷۰)

۲۰- أقبِل عَلی شَأنِکَ فَاِنَّ کَثرَهَ المُلقِ یَهجِمُ عَلَی الظَّنِّ وَ اِذا حَلَلتَ مِن أخیکَ فی مَحَلِّ الثِّقَهِ فَاعدِل عَنِ المُلقِ اِلی حُسنِ النِّیَّه
شخصیت خود را محترم شمار و تملق مکن چون تملق موجب سوءظن می گردد، زمانی که برادرت را مورد وثوق یافتی از تملق احتراز کن و نسبت به او حُسن نیّت داشته باش.
(محجّه البیضاء، ج۵ ، ص ۲۸۳)

۲۲- عَلَیکُم بِالوَرَعِ فَاِنَّهُ الدّینُ الَّذی نَلازِمُهُ وَ نُدینُ اللهَ تَعالیَ بِهِ وَ نُریدُهُ مِمَّن یُوالینا لاتَتعَبُونا بِالشَّفاعَهِ
با ورع و باتقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند از ما (با عدم رعایت تفوا) شفاعت نخواهید و ما را به زحمت نیندازید.
(وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۲۴۸)

۲۳- لَو قُلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقِیَّهِ کَتارِکِ الصَّلاهِ لَکُنتُ صادِقاً
اگر بگوییم تارک تقیه همچون تارک نماز است، هرآینه سخن راستی گفته ام.
(وسائل الشیعه، ج۱۶، ص ۲۱۲)

۲۴- سُئِلَ عَنِ الحِلمِ فَقالَ: هُوَ أن تَملِکَ نَفسَکَ وَ تَکظُمَ غَیظَکَ و لایَکُونُ ذالِکَ اِلّا مَعَ القُدرَهِ
از امام هادی (علیه السلام) معنای حلم را پرسیدند، فرمودند: مالک نفس خود باشی و خشم خود را با وجود قدرت و توانایی بر انتقام، فرو خوری.
(مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص ۲۹۲)

۲۵- مَا استَرَحَ ذُو الحِرصِ؛
انسان حریص، آسایش ندارد
(مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۶۲)

۲۶- اَلغَضَبُ عَلی مَن لاتَملِکُ عَجزٌ وَ عَلی مَن تَملِکُ لُؤمٌ
خشم و غضب بر مردم نشانه ناتوانی است و بر زیر دستان علامت فرو مایگی و پستی است.
(مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۱۲)

۲۷- لَو عَرَفُوا ما یُؤَدّی اِلَیهِ المَوتُ مِنَ النَّعیمِ لَأَستَدعُوهُ وَ أحَبُّوهُ أشّدُّ ما یَستَدعی العاقِلُ الحازِمُ اَلدَّواءَ لِدَفعِ الآفاتِ؛
اگر مردم می دانستند مرگ چه نعمتی در پی دارد هر آینه آن را طلب کرده و بیش از انسان عاقلی که دوا را برای مداوای دردش دوست دارد، دوست می داشتند.
(معانی الاخیار، ص ۲۹۰)

۲۸- راکِبُ الحَرُونِ أسیرُ نَفسِهِ، وَ الجاهِلُ أسیرُ لِسانِهِ
کسی که بر اسب سرکش هوای نفس سوار است او در حقیقت اسیر نفس امّاره خویش است و انسان نادان نیز در اسارت زبان خویش است.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص۳۶۹)

۲۹- اِنّ للهِ بِقاعاً یُحِبُّ أن یُدعی فیها فَیَستَجیبَ لِمَن دَعاهُ وَ الحَیرُ مِنها
به راستی مکانهایی برای خداوند متعال وجود دارد که دوست دارد در آنها به درگاهش دعا کنند تا به مرحله اجابت برسد و حائر حسین † یکی از آن مکانهاست.
(تحف العقول ، ص ۴۸۲)

۳۰- رُبِّ اِبنَهٍ خَیرٌ مِن اِبنٍ
امام هادی (علیه السلام) در جواب یحیی بن زکریا که از آن حضرت خواسته بود تا از خدا بخواهد فرزندی را که در رحم همسرش است، پسر باشد فرمودند: چه بسا دختری که از پسر بهتر باشد.
(بحارالانوار، ج۵، ص ۱۷۷)

۳۲- ألقُوا النِّعَمَ بِحُسنِ مَجاوَرَتِها وَ التَمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشُّکرِ
نعمتها را به خوبی در اختیار دیگران قرار دهید و با شکرگزاری از آنها، نعمتها را افزایش دهید.
(مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۳۶۹)

۳۳- اِنَّ مَوضِعَ قَبرِهِ (أی الرضا†) لَبُقعَهٌ مِن بُقاعِ الجَنَّهِ لایَزُورُها مُؤمِنٌ اِلّا أعتَقَهُ اللهُ تَعالی مِنَ النّارِ وَ أدَلَّهُ دارَ القَرارِ
به راستی مزار جدم، بقعه ای از بقاع بهشت است که هیچ مؤمنی آنجا را زیارت نمی کند مگر آن که خداوند او را از آتش جهنم نجات می دهد.
(وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۵۶۹)

۳۴- وَاعلَمُوا اَنَّ النَّفسَ أقبَلُ شَیءٍ لِما أُعطِیَت وَ أمنَعُ شَیءٍ لِما مُنِعَت
بدانید که نفس آدمی آنچه را که مطابق میل اوست به آسانی می پذیرد و اما چیزهایی که مورد میل و قبول او نیست بسیار سخت می پذیرد.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۱)

۳۵- اُذکُر مَصرَعَکَ بَینَ یَدَی أهلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمنَعُکَ وَ لا حَبیبٌ یَنفَعُکَ
هنگام جان دادن در برابر خانواده، خود را به یادآور که نه طبیبی می تواند مرگ را از تو دور بگرداند و نه دوستی می تواند تو را یاری نماید.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۰؛ میزان الحکمه، ج۱۰، ص ۵۷۹)

۳۶- ألمِراءُ یُفسِدُ الصَّداقَهَ القَدیمَهَ وَ یُحَلِّلُ العُقدَهَ الوَثیقَهَ وَ أقَلُّ مافیهِ أن تَکُونَ فیهِ المُغالَبَهُ أُسُّ أسبابِ القَطیعَهِ
جدال و نزاع، دوستان قدیمی را از یکدیگر جدا نموده و اعتماد و اطمینان را از بین می برد تنها چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است و آن هم سبب جدایی است.
(بحارالانوار، ج ۷۵ ، ص ۳۷۰؛ میزان الحکمه ج۵، ص ۳۰۸)

۳۷- مَن أطاعَ الخالِقَ فَلَم یُبالِ بِسَخَطِ المَخلُوقینَ وَ مَن أسخَطَ الخالِقَ فَلیَیقَنَ أن یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ المَخلُوقینَ
هر کس از خدا اطاعت کند از خشم مخلوق و مردم نمی ترسد و آنکه خدا را به خشم آورد پروردگار، وی را دچار خشم مخلوق خود می نماید.
(سفینه البحار، ج۲، ص ۳۴۳)

۳۸- مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی وَ مَن أطاعَ اللهَ یُطاعُ
کسی که از خدا بترسد از او می ترسند و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد.
(بحارالانوار، ج۶۸، ص ۱۸۲)

۳۹- أَلشّاکِرُ أسعَدُ بِالشُّکرِ مِنهُ بِالنِّعمَهِ الَّتی أوجَبَتِ الشُکرَ لَأَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ و الشُکرُ نِعَمٌ وَ عُقبی
شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۶۵؛ تحف العقول، ص ۴۸۳)

۴۰- ألعِتابُ مِفتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِنَ الحِقدِ
خشم و خشونت ، کلید گرانباری است و لکن خشم از کینه توزی بهتر است.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۰).

چهل مروارید دیگر از صدف وجود امام هادی علیه السلام

گویند سخنان و نوشته های هر کس مبیّن روحیات و شخصیت وی می‌باشد. امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: معرفِ هر کس زبان اوست و تا هنگامی که سخن نگفته در پشت زبانش پنهان است. کسی که به منبع فیض الهی وصل است سخنان پُر مغز و گرانبهایی ارائه می‌دهد که انسان ساز و سرنوشت ساز است. در این مقاله برخی از غنچه های کلام امام هادی علیه السلام را دستچین نموده و برای بهره گیری، تقدیم عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت می‌نماییم.

۱- شکر و شاکر

«الشاکِرُ أَسعَدُ بِالشکر مِنهُ بِالنعمَهِ الَتی أَوجَبَتِ الشکرَ لاَِنَّ النعَمَ مَتاعٌ وَ الشکرُ نِعَم وَ عُقبی.»؛
شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمند تر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است. زیرا نعمت، کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمتِ دنیا و آخرت است.

۲- جایگاه اجابت دعا

«إِنَّ لله بِقاعًا یُحِبُّ أَن یُدْعی فیها فَیَستجیبَ لِمَن دَعاهُ وَ الحَیْرُ مِنها.»؛
همانا برای خداوند بقعه‌هایی است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت رساند، و حائر – حسین علیه السلام- یکی از آن‌هاست.

۳- خدا ترسی

«مَنِ اتقَی الله یُتقی، وَ مَنْ أَطاعَ الله یُطاعُ، وَ مَنْ أَطاعَ الْخالِقَ لَم یُبالِ سَخَطَ الَمخلوقینَ؛ و مَنْ أَسْخَطَ الخالِقَ فَلییقَنَ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَط الَمخلوقینَ.»؛
هر کس از خدا بترسد، مردم از او بترسند، و هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هر که مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگان ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می‌شود.

۴- اطاعت خیرخواه

«مَن جَمَعَ لَکَ وُدَّهُ وَ رَأیَهُ فَاجْمَع لهُ طاعَتکَ.»؛
هر که دوستی و نظر نهاییاش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.

۵- اوصاف پروردگار

«إِنَّ الله لا یُوصَفُ إِلاّ به ما وَصَفَ بِهِ نفسَهُ، وَ أَنّی یُوصَفُ الَّذی تعْجِزُ الحَواسُّ أَنْ تدرکَهُ وَ الاَْوهامُ أَن تنالَهُ وَ الخَطَراتُ أَنْ تحُدَّهُ وَ الاْبصارُ عَنِ الاِحاطَهِ بِهِ. نأی فی قربهِ وَ قَرُبَ فی نَأیِهِ، کَیَّفَ الکَیْفَ به غیرِ أَن یُقالَ: کَیفَ، وَ أَیَّنَ الایْنَ بلا أَنْ یُقالَ: أَینَ، هُوَ مُنقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیَّهِ، أَلواحِدُ الاْحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ وَ تقَدّسَت أَسماؤُهُ.»؛
به راستی که خدا، جز بدانچه خودش را وصف کرده، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کُنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد؟ او با همه نزدیکیاش دور است و با همه دوریاش نزدیک. کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون این که خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان بر کنار است. یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

۶- اثر بخش خداست، نه روزگار

«لا تعْدُ ولا تجعَل لِلایامِ صُنعًا فی حُکم ِالله.»؛
از حدّ خود تجاوز نکن و برای روزگار هیچ اثری در حکم خدا قرار نده.

۷- نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا

«مَن أَمِنَ مَکرَالله وَ أَلیمَ أَخذِهِ، تکبَّرَ حَتی یَحِلَّ بهِ قَضاؤُهُ وَ نافِذُ أَمْرِهِ، وَ مَن کانَ عَلی بَینه مِن رَبِّهِ هانَتْ عَلیهِ مَصائِبُ الدنیا وَ لوْ قرِضَ وَ نشِرَ.»؛
هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده زندگی کند، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خدا پرستی، محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، اگر چه مقراض- قیچی- شود و ریز ریز گردد.

۸- تقیّه

«لوْ قلتُ إِنَّ تارِکَ التقِیهِ کتارِکِ الصَّلوهِ لکنتُ صادِقا.»؛
اگر بگویم کسی که تقیّه را ترک کرده، مانند کسی است که نماز را ترک کرده، راست گفته‌ام.

۹- جبران نقص

«لِبَعض مَوالیهِ: عاتِب فلانا وَ قل لهُ: إنَّ اللهَ إِذا أَرادَ به عبد خَیرًا إِذا عُوتِبَ قَبِلَ.»؛
امام علی النقی علیه السلام به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده ای خواهد، وی را توبیخ نماید، پس هر گاه توبیخ شود، بپذیرد. [و در صدد جبران نقص خود برآید.]

۱۰- دنیا جایگاه آزمایش

«إِن الله جَعَلَ الدنیا دارَ بَلوی وَالاخِرَهَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدنیا لِثوابِ الاْخِرَهِ سَبَبًا وَ ثَوابَ الاْخِرَهِ مِنْ بَلوَی الدنیا عِوَضًا.»؛
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش ساخته و آخرت را سرای رسیدگی قرار داده است، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.

۱۱- ستمکار بردبار

«إنَّ الظالِمَ الحالِمَ یَکادُ أَنْ یُعفی علیهِ بحِلمِهِ؛ و إِنَّ المحِقَّ السفیهَ یَکادُ أَنْ یُطفِیءَ نورَ حقهِ بِسَفههِ.»؛
به راستی ستمکار بردبار، چه بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و صاحب حق نابخرد، چه بسا که به سفاهت خود، نور حقِّ خویش را خاموش کند.

۱۲- آدم بی شخصیّت

«مَنْ هانتْ عَلیهِ نَفسُهُ فَلا تأمَنْ شَرَّهُ.»؛
کسی که خود را پست شمارد، از شرّ او در امان مباش.

۱۳- دنیا جایگاه سود و زیان

«أَلدنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.»؛
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می‌برند و دسته ای زیان می‌بینند.

۱۴- حسد و خودخواهی

«أَلحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالبُ المَقتِ، وَالعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طلبِ العِلمِ داع إِلَی الغَمطِ وَ الجَهلِ، وَالبُخلُ أَذمُّ الاخلاقِ وَ الطَّمَعُ سَجِیَّه سَیئَهٌ.»؛
حسد، نیکویی‌ها را نابود سازد، و دروغ، دشمنی آوَرَد، و خود پسندی مانع از طلب دانش و خواهان خواری و جهل گردد، و بخل ناپسندیده‌ترین خُلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.

۱۵- پرهیز از تملق

«قالَ أَبوالحَسَنِ الثّالِثِ علیه السلام لِرَجُل وَ قَدْ أَکثَرَ مِن إِفراطِ الثناءِ عَلَیهِ: أَقبِل عَلی شَأنِکَ، فَإِنَّ کَثرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ عَلَی الظنَهِ وَ إِذا حَللتَ مِنْ أَخیکَ فی مَحَلِّ الثقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ الْمَلَقِ إِلی حُسْنِ النیَّهِ.»؛
امام هادی علیه السلام به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند:از این کار خود داری کن که تملقِ بسیار، بد گمانی به بار می‌آورد و اگر اعتماد برادر مؤمنت از تو سلب شد از تملق او دست بردار و حسن نیّت نشان ده.

۱۶- جایگاه حُسن ظنّ و سوء ظنّ

«إِذا کانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَنْ یَظُنَّ بأَحَد سُوءً حَتی یَعلَمَ ذلِکَ مِنهُ، وَ إِذا کانَ الجَورُ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لاَِحَد أَن یَظُنَّ بِأَحَد خَیرًا ما لَمْ یَعلَم ذلِکَ مِنهُ.»؛
هر گاه در زمانه ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بد گمانی به دیگری حرام است، مگر آن که – آدمی- بدی از کسی ببیند؛ و هر گاه در زمانه ای ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتی که – آدمی- خیری از کسی نبیند، نباید به او خوشبین باشد.

۱۷- بهتر از نیکی و زیباتر از زیبایی

«خَیرٌ مِنَ الخَیرِ فاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَ الجَمیلِ قائِلهُ، وَ أَرجَحُ مِنَ العِلمِ حامِلهُ، وَ شَرّ مِنَ الشرِّ جالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ الهَولِ راکِبُهُ.»؛
بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.

۱۸- توقّع بیجا

«لا تطلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدَرتَ عَلَیهِ، ولاَالوَفاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ بهِ، وَلاَ النصحَ مِمَّنْ صَرَفتَ سُوءَ ظنِکَ إِلَیْهِ، فَإِنما قَلبُ غَیْرِکَ کقَلبِکَ لهُ.»؛
از کسی که براو خشم گرفته ای، صفا و صمیمیّت مخواه و از کسی که به وی خیانت کرده ای، وفا مطلب و از کسی که به او بدبین شده ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش، که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آن‌هاست.

۱۹- برداشت نیکو از نعمت‌ها

«أَلقوا النعَمَ به حسن مجاورت‌ها وَ التمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشکرِ عَلیْها، وَاعلَمُوا أَنَّ النفسَ أَقبَلُ شَیء لِما أَعطَیتَ وَ أَمنَعُ شَیء لِما مَنَعْتَ.»؛
نعمت‌ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی رو آورنده‌ترین چیز است به آنچه به او بدهی و بازدارنده‌ترین چیز است از آنچه که از او بازداری.

۲۰- خشم به زیردستان

«أَلغضَبُ عَلی مَنْ تملِکُ لُؤمٌ.»؛
خشم بر زیردستان از پستی است.

۲۱- عاقّ والدین

«أَلعُقوقُ ثکلُ مَنْ لمْ یَثکَلْ.»؛
نافرمانی فرزند از پدر و مادر، داغِ داغ نادیدگان است.

۲۲- تأثیر صله رحم در ازیاد عمر

«إِنَّ الرَّجُلَ لیَکونَ قَدْ بَقِی مِنْ أَجَلِهِ ثلاثونَ سَنَهً فَیَکُونُ وُصُولاً لِقَرابَتِهِ وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیَجعلُهَا الله ثَلاثَهً وَ ثَلاثینَ سَنهً، وَ إِنَّهُ لیَکونَ قَدْ بَقِی مِن أَجَلِهِ ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ سَنَهً فَیَکونُ عاقّا لِقرابَتِهِ قاطِعًا لِرَحِمِهِ، فَیَجعَلهَا الله ثَلاثَ سِنینَ.»؛
چه بسا شخصی که از عمرش سی سال باقی مانده باشد ولی به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به ۳۳ سال برساند؛ و چه بسا کسی که از مدّت عمرش ۳۳ سال باقی مانده باشد، به خاطر آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند آن را به سه سال برساند.

۲۳- نتیجه عاقّ والدین

«أَلعُقوقُ یُعَقبُ الْقلهَ وَ یُؤَدّی إِلَی الذلهِ.»؛
نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند.

۲۴- بیطاقتی در مصیبت

«أَلمُصیبَه لِلصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلجازِع إِثنانِ.»؛
مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بیطاقتی می‌کند دوتاست.

۲۵- همراهان دنیا و آخرت

«أَلناسُ فِی الدنیا بِالاموالِ وَ فِی الاخِرَهِ بالاعمال.»؛
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.

۲۶- شوخی بیهوده

«أَلهَزلُ فَکاهَه السفهاءِ وَ صَناعَه الجُهّال.»؛
مسخرگی، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.

۲۷- زمان جان دادن

«أذکُر مَصْرَعَکَ بَینَ یَدَی أَهلِکَ، وَلا طبیبٌ یَمنعُکَ وَلاحَبیبٌ یَنفعُکَ.»؛
وقت جان دادن خود را نزد خانواده‌ات به یاد آر که در آن هنگام طبیبی جلوگیر مرگت و دوستی نفع رسانت نباشد.

۲۸- نتیجه جدال

«أَلمِراءُ یُفسِدُ الصِّداقَهَ القَدیمَهَ وَ یُحَلِلُ العُقدَهَ الوَثیقَهَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ أَنْ تکونَ فیهِالمُغالبَه وَ المُغالَبَه أُسُّ أَسبابِ القَطیعَهِ.»؛
جدال، دوستی قدیمی را تباه می‌کند و پیوندِ اعتماد را می‌گسلد و کمترین چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است، که آن هم سبب جدایی می‌شود.

۲۹- حکمت ناپذیری دل فاسد

«أَلحِکمَه لا تنجَعُ فِی الطباعِ الفاسِدَهِ.»؛
حکمت، اثری در دلهای فاسد نمی‌گذارد.

۳۰- درک لذت

«أَلسَّهَرُ أَلذُّ لِلمَنامِ وَالْجُوعُ یَزیدُ فی طیبِ الطَّعام.»؛
شب بیداری، سبب لذتبخشی خواب، و گرسنگی سبب خوش خوراکی در طعام ناب است.

۳۱- اسیر زبان

«راکِبُ الحَرُون أَسیرُ نفسِهِ، وَالجاهِلُ أَسیرُ لِسانِهِ.»؛
کسی که اسیر هوای نفس خویش است؛ گویا بر اسب سرکش، سوار است، و نادان، اسیر زبان خویش است.

۳۲- تصمیم قاطع

«أُذکُرْ حَسَراتِ التفریطِ بِأَخذِ تقدیمِ الحَزمِ.»؛
افسوسِ کوتاهی در انجام کار را با گرفتن تصمیم قاطع جبران کن.

۳۳- خشم و کینه توزی

«أَلعِتابُ مِفتاحُ الثقالِ، وَالْعِتابُ خَیرٌ مِنَ الحِقدِ.»؛
خشم و تندی، کلیدِ گرانباری است و خشم، شدیدتر از کینه توزی است.

۳۴- ظهور مقدَّرات

«أَلمَقادیرُ تریکَ مالا یَخْطُرُ بِبالِکَ.»؛
مقدَّرات، چیزهایی را بر تو نمایان می‌سازد که به فکرت خطور نکرده است.

۳۵- خود خواهان مغضوب

«مَن رَضِی عَنْ نفسِهِ کَثرَ السّاخِطونَ عَلَیهِ.»؛
هر که از خود راضی باشد، خشمگیران بر او زیاد خواهند بود.

۳۶- تباهی فقر

«أَلفقرُ شَرَهُ النفسِ وَ شِدهُ القنوطِ.»؛
فقر، مایه آزمندی نفس و سببِ ناامیدی زیاد است.

۳۷- راه پرستش

«لو سَلکَ الناسُ وادِیًا شُعَبًا لَسلکتُ وادِی رَجُل عَبَدَالله وَحدَهُ خالِصًا.»؛
اگر مردم به راه های گوناگونی روند، من به راه کسی که خدا را خالصانه می‌پرستد خواهم رفت.

۳۸- آثار گوشتخواری

«مَن ترَکَ اللحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَ خُلقهُ وَ مَنْ أَکَلَ اللحْمَ أَربَعینَ صَباحًا ساءَ خُلقهُ.»؛
کسی که چهل روز گوشت نخورد، بد خُلقی پیدا کند، و کسی که چهل روز پی در پی نیز گوشت بخورد اخلاقش بد شود.

۳۹- یگانگی خدا

«لم یَزلِ الله وَحْدهُ لا شَیءَ مَعَهُ، ثمَّ خَلقَ الاشیاءَ بَدیعًا وَاخْتارَ لِنفسِهِ أَحسَنَ الاْسْماءِ.»؛
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود، سپس اشیاء را به صورت نوظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

۴۰- فروتنی

«أَلتواضُعُ أَنْ تعطِی الناسَ ما تحِبُّ أَنْ تعْطاهُ.»؛
فروتنی آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا