آذربایجاناخبارتحليل هاترکیهروسیهعمومی

سهم باکو، آنکارا و مسکو از «جاده ابریشم» تل آویو

مرکز مطالعات استراتژیک و امنیتی بگین – سادات رژیم صهیونیستی اخیرا طی مقاله ای تنش های موجود بر سر منابع انرژی مدیترانه و تعریف مرزهای دریایی بین دولت ترکیه و لیبی را برای رژیم صهیونیستی مهم دانسته و آن را در تاسیس جاده «ابریشم انرژی» برای صهیونیسم ها یک فرصت طلایی بر شمرده است.

به گزارش پایگاه خبری حقایق قفقاز، مقداد حسنی، کارشناس سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در قفقاز در یادداشتی نوشته است:

قبل از اینکه بخواهیم به ماهیت و راهبرد جاده «ابریشم انرژی» رژیم صهیونیستی بپردازیم و ارتباط آن را با منابع نفتی و گازی دریای خزر بویژه منافع باکو بازگو نماییم ابتدا بایستی مختصری از تحولات انرژی و دیدگاه های مربوط به آن در داخل سرزمین های اشغالی مطالبی را متذکر و یادآور شویم:

از زمان قیومیت انگلیس بر فلسطین اقداماتی جهت اکتشاف نفت در این سرزمین انجام شده بود.

درسال ۱۹۵۲ طبق قانونی که در رژیم صهیونیستی تصویب شد کلیه امتیازات نفت از انگلستان به ایالات متحده واگذار گردید و پس از آن کشف میادین نفتی سرعت چشمگیری پیدا کرد.

روزنامه معاریو چاپ ۲۲/۱۰/۱۹۵۲ مهمترین دغدغه رژیم صهیونیستی از اکتشافات نفت را نه تنها به دلیل مزیت اقتصادی بلکه برای کاهش وابستگی به سایر کشورها و رفع برخی محدودیتها و تحریم ها اعلام نمود.

سرزمین های اشغالی یکی از فقیرترین مناطق نفتی خاورمیانه محسوب می شود و ذخایر میدان های نفتی کشف شده بسیار اندک و سریع به پایان می رسد.

روزانه ۵۰۰۰ بشکه اوج تولید نفت در سرزمین های اشغالی بود که به سال ۱۹۶۶ مربوط می شود و یعنی آن زمان ۱۰ درصد از مصرف داخلی خود را تولید می کرد و در سال ۲۰۰۴ تولید روزانه رژیم به ۳۲۰۰ بشکه بود اما مصرف آن به ۲۴۰ هزار بشکه در روز رسیده بود یعنی ۲/۱ درصد نیاز خود را می توانست تامین کند و اما امروزه تولید دولت صهیونیستی به حول و حوش ۱۰۰ بشکه در روز رسیده است.

در حوزه گاز طبیعی رژیم صهیونیستی کشف و استخراج را از سال ۱۹۹۹ آغاز نمود اما مهمترین میادین گازی با نام های تامار، لویاتان و کاریش در بین سال های ۲۰۰۹ الی ۲۰۱۳ کشف شد و تلآویو را از وارد کننده گاز به صادر کننده آن تبدیل کرد.

در سال۲۰۱۵ آمار مصارف داخلی سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب اعلام شد و پیش بینی گردید که این رقم تا سال ۲۰۳۰ به مرز ۱۷ میلیارد متر مکعب خواهد رسید.

اما نکته حائز اهمیت اینکه اگر تنها آمار سال۲۰۱۵ را ملاک قراردهیم و پیش بینی ۱۷ میلیارد را در نظر نگیریم و رژیم صهیونیستی هیچ صادراتی نداشته باشد کمتر از ۴۰ سال این منابع گازی به اتمام خواهد رسید.

در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۳ دولت نامشروع صهیونیستی با اکثریت آرای و موافقت ۱۸ وزیر تصویب نمود که ۴۰ درصد از گاز تولیدی صادر شود اما کابینه نتانیاهو با مخالفت هایی از طرف جناح ها و اشخاص رو به رو شد و کار به دادگاه عالی کشید و اشخاصی نظیر یایرلاپید وزیر دارایی وقت مدعی بود با این طرح طی ۲ دهه ۶۰ میلیارد دلار ارز آوری خواهد شد.

اختلافات همچنان ادامه داشت که در سال ۲۰۱۵ به اوج خود رسید و هزاران نفر از ساکنان سرزمین های اشغالی در ۱۶ شهر برای اعتراض به خیابان ها آمدند و فقط در تلآویو ۱۳ نفر دستگیر شدند.

در جمع مخالفان اشخاصی نظیر: پرفسوریارون زلیکا، اقتصاد دان عراقی الاصل و همچنین گونن بن یصحاق، مامور امنیتی و اطلاعاتی سابق بخش عربی شاباک نیز به سخنرانی پرداختند و سرانجام گونن مورد ضرب و شتم پلیس قرار گرفته و دستگیر شد.

معترضین این طرح را خطر بزرگ امنیتی برای رژیم صهیونیستی تلقی می کردند و دیگر دلیل اعتراض آنها محرومیت نسل های بعدی از این منابع به جهت صادرات و عدم بهینه سازی بود.

پس از سرکوب اعتراضات نهایتا صادرات گاز از مارس ۲۰۱۷ به شرکت های صنعتی اردن از میدان گازی تامار آغاز شد.

در سال ۲۰۱۹ دو دوره انتخابات کنست (پارلمان) برگزارشد و پس از شکست های پی در پی بیست و سومین انتخابات کنست به ۲ مارس ۲۰۲۰ موکول شد و در تمامی این انتخابات یکی از ابزارهای پروپاگاندا و عوام فریبی بنیامین نتانیاهو همین مسئله صادرات گاز و افزایش تولید برق از طریق سوخت فسیلی بود.

دولت نتانیاهو سال های اخیر طرح صادرات گاز به اروپا را در اولویت قرار داده است.

در مارس ۲۰۱۹ نشست مشترکی بین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، رئیس جمهور قبرس، وزیر امورخارجه آمریکا و نخست وزیر یونان برای اجرایی شدن صادرات گاز به اروپا برگزار گردید.

اکنون با توجه به مطالبی که از وضعیت نفت و گاز در سرزمین های اشغالی عرض شد به اصل موضوع بحث یعنی جاده «ابریشم انرژی» رژیم صهیونیستی باز می گردیم:

طرح صادرات گاز به اردن، مصر و اروپا و آماده سازی بستر جاده «ابریشم انرژی» از سال ۲۰۱۳ با شروع تصدی یوسی کوهن در شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی آغاز شد ( اکنون ریاست سازمان موساد را بعهده دارد ) این شخص یکی از دست های پشت پرده و حامی این طرح می باشد و نمونه بارز آن در۶ مارس۲۰۱۳ بود که با حضور در کنست به سخنرانی پرداخت و دفاع جانانه ای از صادرات گاز نمود، وی به طرحی اشاره کرد و گفت به خاطر طبقه بندی نمی توانم مطالبی را بازگو کنم، در آن جلسه نمایندگان مخالف، او را به سفسطه گویی و بهانه جویی سیاسی و امنیتی متهم کردند.

در بحث گاز چه عاملی می تواند سبب اصرار سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی بر صادرات آن باشد؟

آیا نهادهای امنیتی به آسیب های صادرات و نابودی منابع گازی سرزمینهای اشغالی واقف نیستند؟!

در جواب باید گفت: کاملا به این مسئله اشراف دارند اما به دنبال اهداف و مقاصدی هستند که در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت می تواند برای رژیم صهیونیستی منافع بزرگی را به ارمغان بیاورد.

شخصیت های امنیتی رژیم بارها اذعان داشته اند که: با صادرات گاز می توان علاوه بر درآمدهای اقتصادی یک وضعیت استراتژیک جدیدی را برای این رژیم کسب نمود و باعث بهبود روابط با کشورهای همسایه و همان مشروعیت طلبی گردید و همچنین گفته اند در میان مدت به بهانه حفاظت از مسیر انرژی و آب های اقتصادی می توانیم آمار کشتی های جنگی را افزایش دهیم و بر آب های مدیترانه سیطره پیدا می کنیم و در جنگ منطقه ای با غزه و حزب الله لبنان تسلط بیشتری داشته باشیم.

جاده ابریشم انرژی هدف بلند مدت و استراتژیک رژیم صهیونیستی می باشد، شاید مقامات بصورت صریح و رسمی هماننده مطالب فوق بدان اشاره نکرده باشند اما اظهاراتی وجود دارد که مثابه تکه های پازل تکمیل کننده نقشه این جاده می باشد.

پس از تحقق اهداف کوتاه مدت و میان مدتی که اشاره شد تلآویو وارد فاز جدیدی خواهد شد و کریدور گازی اسرائیل – اروپا به مسیر ترانزیت نفتی و گازی دیگر کشورها به ویژه کشورهای عربی تبدیل خواهد شد و حتی ترکیه ای که امروزه ظاهرا با رژیم صهیونیستی در تنش است نهایتا باید تحت تاثیر سیاست های این جاده ابریشم قرار بگیرد.

در منابع عبری زبان به صراحت اعلام شده است که این خط لوله اهرم فشار به ترکیه و علیه سیاست های ضد صهیونیستی اردوغان خواهد بود و قدرت چانه زنی اروپا در مقابل روسیه و جمهوری آذربایجان را افزایش می دهد و باعث کاهش وابستگی اروپا به آنها می شود و همچنین مانع برخی حرکات ضد اسرائیلی در اروپا خواهد شد.

شاید باکو این اظهارات را در سیاست صادرات انرژی خود بی اثر تلقی کند و ترکیه را به عنوان یک برادر و هم پیمان و حافظ منافع خویش بویژه در بحث خط لوله «تاناپ» بداند و افرادی نظیر: پرفسور براندا شافر از مخالفین سرسخت صادرات گاز رژیم صهیونیستی را از لابی گرهای خویش در سرزمین های اشغالی تصور نماید.

اما در جواب باید گفت: امروز که باکو تامین کننده ۷۰درصد نفت مصرفی رژیم صهیونیستی است و تقریبا یک معامله انحصاری محسوب می شود اما جمهوری آذربایجان در مقابل صهیونیسم بین الملل هیچگونه اراده و اختیاراتی ندارد و این معامله کاملا به نفع رژیم صهیونیستی تنظیم و اجرا می شود، حال تصور کنید یک موضوع رقابتی بین تلآویو و باکو آن هم از نوع استراتژیک پیش بیاید آن موقع جمهوری آذربایجان چه بحران ها و مشکلاتی را تجربه خواهد کرد و همچنین در طی یک دهه با توجه به تحولات منطقه سیاست خارجی ترکیه نشان داده است که اگر حداقل منافع آن به خطر بیافتد می تواند بر روی آرمان های برادری خط بطلان بکشد، بعنوان مثال با استناد به منابع عبری:

با اینکه ترکیه همواره با پان کردیسم در نزاع و تنش است اما در قبال منافع اسرائیل و صهیونیسم بین الملل از اوایل ماه مه تا اواسط آگوست ۲۰۱۵ نقش برادری با کردستان عراق را بازی کرد و در این مدت خادم ترانزیت ۱۹ میلیون بشکه از نفت کردستان عراق به پالایشگاه های حیفا و اشدود بود، نه اینکه بخواهد نقش واسطه گری و تجارتی داشته باشد زیرا قراردادهای غارت منابع عراق بین اربیل و تلاویو بسته شده بود و آنکارا مجری اوامر رژیم صهیونیستی بود.

با اینکه رژیم صهیونیستی هنوز به این روندی که گفته شد دست نیافته است اما چون برای تحقق آن در تلاش است قطعا می تواند باکو، آنکارا و مسکو را درگیر حواشی آن سازد.

برکتی که خون شهید حاج قاسم سلیمانی دارد می تواند نجات دهنده این کشورها از این مکر و حیله صهیونیستی باشد چون که فضای مبارزه با صهیونیسم بین الملل به ۲ دوره قبل از شهادت و پس از شهادت حاج قاسم تقسیم می شود و در دوره دوم، نابودی صهیونیسم جهانی با سرعت بیشتری پیگیری خواهد شد.

درنتیجه: یقینا محور مقاومت، رژیم صهیونیستی را در ایجاد این جاده ابریشم انرژی مایوس خواهد گذاشت، زیرا رژیم می داند پس از شهادت حاج قاسم تامین امنیت این کریدور تقریبا محال است.

اما کشورهایی نظیر جمهوری آذربایجان دردسرهایی را بخاطر این طرح صهیونیستی از جانب تلآویو تجربه خواهند کرد یک امر بدیهی است و همچنین تفکر جدید محور مقاومت: افزایش و گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی پس از شهادت حاج قاسم از جانب کشورهای اسلامی را یک امری نابخشودنی قلمداد می کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا