پایگاه خبری حقایق قفقاز/ در طول سالهای اخیر تحولات مربوط به منطقه قفقاز جنوبی تبدیل به یک مسئله مهم در میان نخبگان سیاسی و رسانه ای و به تبع آن افکار عمومی کشورمان شده است
وضعیتی که نشاندهنده اهمیت موضوع و همچنین تأثیر آن در امنیت ملی از جهات گوناگون دارد؛ بنابراین پردازش این موضوع باید با حساسیت و بدون خطا صورت گیرد تا منافع ملی تحت تأثیر اتفاقات این منطقه قرار نگیرد.
رژیم صهیونیستی، ترکیه و انگلیس با ایجاد بسترهای همگرایی با جمهوری آذربایجان بیشترین ثأثیر را بر رفتار دولت الهام علی اف دارند و صهیونیستها با دادن سلاح و پهپادهای پرشمار به دولت آذربایجان و با فعال سازی رسانههای مختلف و متعدد، در حال القاسازی این گزاره هستند که اسرائیل عامل مهمی در پیروزی دولت آذربایجان در جنگ قره باغ بوده است.
در واقع صهیونیستها به همراه ترکیه بیشتر بهدنبال نفوذ خود در منطقه هستند. از طرف دیگر گفته میشود از میزان سرمایهگذاری صورت گرفته در منطقه و بهخصوص کشور آذربایجان بالای ۷۰ درصد آن توسط انگلیسیها و عوامل وابسته به این کشور است.
آمریکا و فرانسه نیز درصدد حمایت از دولت ارمنستان هستند. به طوری که ایالات متحده دومین سفارتخانه بزرگ خود را در ایروان پایتخت ارمنستان دارد که میزان کارمندان آن چند برابر سفارت هند با جمعیت و مساحت چندین برابری ارمنستان است.
واکاوی و بررسی روند کشورهای بیرونی در منطقه نشان میدهد غرب با یک معادله چندوجهی به دنبال حضور و نفوذ خود در منطقه است تا بتواند در مرحله اول کشورهای تأثیرگذار در قفقاز از جمله ایران و روسیه را محدود کند و در مرحله دوم ساختار ژئوپلتیکی منطقه قفقاز را تغییر دهد و با ایجاد کدهای ژئوپلتیکی مانع تحقق کریدور شمال- جنوب باشد و در نتیجه منافع خود را بدون تأثیرگذاری مخالفانش دنبال کند.
از این رو رفتار فرانسه و آمریکاییها در ارمنستان و نفود ترکیه بههمراه رژیم صهیونیستی و انگلیس در جمهوری آذربایجان به طور علنی نشان میدهد در یک معادله چند وجهی تفکر غربی توسعه و نفوذ همهجانبه خود را در دو کشور ارمنستان و آذربایجان دنبال میکند.
انتظار میرود در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران نیز راهبرد خود را با تعریف تاکتیکهای متفاوتی در منطقه دنبال کند. از این رو پیشنهاد میشود: الف: ایران به عنوان یک کشور مادر در منطقه قفقاز میتواند با فعالسازی دیپلماسی فرهنگی و عمومی نفود و حضور خود را گسترش دهد و افکار عمومی منطقه را با خود همراه سازد. بنابراین در عین حال که وضعیت ارامنه در ساختار حقوق بشری را دنبال می کند، باید از طریق دیپلماسی عمومی رویکرد ایران در به رسمیت شناختن قرهباغ به عنوان خاک آذربایجان را میان افکار عمومی این کشور در اولویت خود قرار دهد. فراموش نکنیم رژیم صهیونیستی و ترکیه و بعضاً دولت الهام علی اف با ایجاد معمای امنیتی برای مردم آذربایجان به دنبال جداسازی آنها از کشور ایران است.
ب: ترکیه تلاش میکند از اهمیت وجه اشتراک میان جمهوری آذربایجان و ایران( مذهب) بکاهد و در عین حال با مطرح کردن زبان ترکی بهعنوان وجه اشترک بین آذربایجان و ترکیه، زمینههای نفوذ آنکارا در قفقاز را فراهم کند. بنابراین انتظار می رود رسانهها و دستگاه دیپلماسی از طریق مذهب افکار عمومی این کشور را در کنار ایران قرار دهند. تأکید بر این موضوع بخش اعظمی از سیاستهای ضدایرانی رژیم و تفکر توسعه طلبانه اردوغان را با شکست روبهرو میسازد.
ج: جمهوری اسلامی ایران با در پیش گرفتن سیاست موازنه، میتواند با دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان روابط حسنه داشته باشد و نباید بر اساس مدل برخی از طیفها و افراد به دنبال برهم زدن روابط خود با یکی از این کشورها باشد. همان طوری که در ۳۰ سال گذشته در کنار ارمنستان و محل وصل نخجوان به آذربایجان بوده، باید همان سیاست را همچنان ادامه دهد.