مقالات

ایران هراسی و حضور رو به افزایش اسرائیل در جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز

روابط دو دهه ای اسرائیل و جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، هشت واحد سیاسی و دولت جدید و نوظهور در این منطقه پدیدار شد. متعاقب این رخداد سیاسی، فرصتی تاریخی برای برخی از کشورهای پیرامونی این منطقه به وجود آمد تا نسبت به این منطقه توجه کرده و در راستای پیگیری سیاست های برون مرزی و رویکرد های خارجی و بین المللی خود در این منطقه حضور یابند.فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و خلاء قدرتی که در نتیجه این فروپاشی بوجود آمد؛ فرصتی برای برخی از قدرت های منطقه ای و جهانی فراهم کرد تا از این فرصت بهره برده و در جهت حضور خود در منطقه از آن استفاده کنند.با توجه به اینکه رژیم اشغالگر اسرائیل از بدو تشکیل خود تاکنون از یک مشکل اساسی به نام انزوای سیاسی رنج می برد، لذا در راستای پیگیری «راهبرد اتحاد پیرامونی» ، از همان ابتدای فروپاشی و از سال 1992 به بعد، شروع به برقراری ارتباطات رسمی و دیپلماتیک با کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز کرد.متعاقب تلاش برای برقرای رابطه میان تل آویو با این کشورها و اقدامات مختلف صورت گرفته، امروزه حضور رسمی و دیپلماتیک این رژیم در منطقه چشم گیر است. اسرائیل در بیشتر این کشورها سفارتخانه داشته و در برخی از این جمهوری ها نیز سفیر غیر مقیم معرفی کرده است.این رژیم طی دو دهه گذشته، فعالیت های خود را به مرور در عرصه های مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی این منطقه شروع کرد و هم اکنون با جدیت به رویکرد افزایش حضور خود ادامه می دهد.

در حال حاضر از هشت کشور آسیای مرکزی و قفقاز، سفارت خانه های رژیم صهیونیستی در اکثر کشور های این منطقه (آذربایجان – گرجستان – ازبکستان – ترکمنستان – قزاقستان ) دایر شده و فعالیتهای دو سویه کاملی در سطح روابط دیپلماتیک میان دو طرف برقرار است. در برخی از کشورهای دیگر منطقه همچون ارمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان نیز اسرائیل سفیر غیر مقیم و یا آکرودیته دارد.حضور و فعالیت رژیم اشغالگر قدس در این منطقه، در تمام ابعاد و عرصه هایی که معمولا در چارچوب روابط خارجی کشورها در پیش گرفته می شود مشهود بوده و به چشم می خورد. به بیان دیگر رژیم صهیونیستی هم در عرصه های سیاسی- امنیتی هم در عرصه های اقتصادی و هم در حوزه های فرهنگی و اجتماعی با کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز وارد تعامل و همکاری شده است.اگر چه روابط کشورهای منطقه با رژیم اشغال گر قدس، فراز و فرودهایی داشته است، اما آن چیزی که در مرور روابط بیست سال گذشته اسرائیل با کشورهای منطقه جلب نظر می کند؛ سیر سعودی روابط رژیم اشغالگر قدس با کشورهای منطقه است. آخرین نمونه از گامهای برداشته شده در این زمینه، دایر کردن سفارت این رژیم در عشق آباد ترکمنستان طی ماههای گذشته، و اخیرا نیز سفر هیئتی اسرائیلی به این کشور می باشد.با وجود اینکه در چشم انداز آینده متصور است که اسرائیل تلاش کند روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تقویت کند؛ ولی به موازات آن احتمالات دیگری هم متصور است. از جمله اینکه روز به روز این نفوذ و نقش تخریبی در منطقه زیاد شده و وارد فعالیت  با وجود اینکه در چشم انداز آینده متصور است که اسرائیل تلاش کند روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تقویت کند؛ ولی به موازات آن احتمالات دیگری هم متصور است. از جمله اینکه روز به روز این نفوذ و نقش تخریبی در منطقه زیاد شده و وارد فعالیت هایی برای افزایش ناامنی در منطقه، در چارچوب افراط گرایی دینی، تحریک قومیت ها و تحرکات تروریستی گردد. هایی برای افزایش ناامنی در منطقه، در چارچوب افراط گرایی دینی، تحریک قومیت ها و تحرکات تروریستی گردد.


علل توجه رو به افزایش اسرائیل به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز

افزایش حضور اسرائیل در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز علت ها و دلایل مختلفی دارد. در درجه نخست می توان گفت که، رژیم اشغالگر قدس با توجه به انزوای سیاسی اش در منطقه خاورمیانه و کشورهای همسایه خود ( که عمدتا کشورهای اسلامی و عربی هستند)، همواره سعی کرده از فرصت های تاریخی ای که، معمولا در رخدادها و تحولات سیاسی منطقه ای و بین المللی بوجود می آید، بهره برده و فضای تنفس جدید سیاسی، در جغرافیای پیرامونی برای خویش فراهم کند. در این بین کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز هم منطقه ای پیرامونی برای این رژیم به حساب می آیند.لذا تل آویو تلاش می کند تا در این منطقه مهم و استراتژیک برای خود فضای تنفس سیاسی ایجاد کند. بنابراین در نگاه اول با این نگرش سیاسی – تاریخی، شروع به برقراری ارتباط رسمی و دیپلماتیک با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کرده است.در این مسیر متاسفانه رژیم اشغال گر قدس تا حدود زیادی به مقصود خود نایل شده است. در مورد اهداف و مقاصد دیگر رژیم اشغالگر قدس، از توجه بیشتر به منطقه مورد بحث باید گفت، در بعد اقتصادی هم این رژیم انگیزه های مضاعفی دارد. از دلایل اصلی و عمده ی اقتصادی توجه تل آویو به حوزه کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، موضوع انرژی است.از یک طرف اسرائیل مصرف کننده انرژی و وارد کننده این محصول استراتژیک و با ارزش است و در سوی دیگر برخی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز مانند ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان از ذخایر زیاد و قابل توجه نفت و گاز برخوردارند. بدیهی است که تل آویو برای تامین نیازمندی های انرژی خود از این منطقه، برنامه ریزی کرده است.

هم چنین به موازات خرید نفت و گاز از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، اسرائیل یافتن بازارهای جدید تجاری و اقتصادی در منطقه جهت فروش کالاها و خدمات صنعتی، مخابراتی، کشاورزی، دارویی و… خود به جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز را هم هدف گذاری کرده است.هم اکنون خطوط لوله انتقال نفت و گاز آذربایجان از طریق خاک گرجستان و ترکیه در حال انتقال انرژی است و یکی از مشتریان و مصرف کنندگان این محصول حیاتی و استراتژیک، رژیم اشغالگر قدس است. اسرائیل در دیگر پروژه های انتقال انرژی آسیای مرکزی و قفقاز به غرب آسیا و اروپا، همچون ترانس خزر ، به دنبال بهره مندی است و انتقال گاز ترکمنستان از راه دریای خزر، آذربایجان و ترکیه به منطقه را پیگیری و تعقیب می کند و در تلاش است علی رغم دشواری های اجرایی این پروژه و مخالفت روسیه و ایران با این اقدام، این هدف تحقق یابد.علاوه بر این موارد، رژیم اشغالگر قدس دلایل و انگیزه های فرهنگی و اجتماعی هم در توجه به کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز دارد. این بخش از توجه خود را با استفاده از اقلیت یهودی( که در برخی از کشورهای منطقه حضور دارند) انجام می دهد. در هر کدام از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، اقلیتی از یهودیان زندگی می کنند که اسرائیل با داشتن ارتباط با آنها و استفاده از لابی و نفوذ آنان در این جمهوری ها، برای اجرای برخی از برنامه های فرهنگی – اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی خود بهره می برد.در این راستا اسرائیل به حمایت و پشتیبانی از تاسیس انجمن ها و موسسات غیر دولتی یهودی، توسط اقلیت های یهودی این جمهوری ها، مبادرت کرده و در قالب این تشکل ها فعالیت می کند. انجمن یهودیان بخارا و شعبات بنیاد یهودی – صهیونیستی سوروس، از جمله این موسسات هستند که فعالیت های گوناگون و متنوعی دارند.

در بررسی علل توجه اسرائیل به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، اهمیت خود این منطقه از جهت جغرافیای سیاسی هم مد نظر است. که این فاکتور و عامل جداگانه ای برای بحث و بررسی محسوب می شود. این امر چندان نیازی به شرح و بسط زیاد ندارد. چرا که این منطقه از نظر ژئوپلتیکی و ژئو اکونومیکی منطقه ای بسیار حساس و مهم است و این امر  از یک سو رژیم اشغالگر قدس را از اساس قبول نداشته و مشروعیت آن را به عنوان یک کشور نمی پذیریم و از سوی دیگر هم، از نگاه رژیم اشغالگر قدس، جمهوری اسلامی ایران به عنوان تهدیدی برای موجودیت اسرائیل شناخته می شود. از نظر جمهوری اسلامی ایران حضور اسرائیل در هر منطقه ای، مخرب و مضر برای دولت ها و ملت های آن منطقه است. موجب شده تا هر قدرتی به این منطقه توجه کند.

از یک سو رژیم اشغالگر قدس را از اساس قبول نداشته و مشروعیت آن را به عنوان یک کشور نمی پذیریم و از سوی دیگر هم، از نگاه رژیم اشغالگر قدس، جمهوری اسلامی ایران به عنوان تهدیدی برای موجودیت اسرائیل شناخته می شود. از نظر جمهوری اسلامی ایران حضور اسرائیل در هر منطقه ای، مخرب و مضر برای دولت ها و ملت های آن منطقه است.

موقعیت جغرافیایی این منطقه که در همسایگی با چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، از منظر صهیونیست ها اهمیت فوق العاده ای دارد. حتی جدا از وجود چین و روسیه، هم مرزی این منطقه با ایران به تنهایی و فی نفسه علت مستقل و جداگانه ای است که مد نظر تل آویو است.مضاف بر اینها، باید توجه داشت که بیشتر کشورهای منطقه آسیای مرکزی وقفقاز، مسلمان نشین و بخشی از جهان اسلام هستند. از این نظر برای این رژیم بسیار قابل اهمیت است که در بخشی از جهان اسلام امکان حضور داشته و به نفوذ خود گسترش دهد.همراه و هماهنگ با این هدف، جلوگیری از گسترش اسلام خواهی و اسلام گرایی در میان توده های مردمی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، که با فروپاشی شوروری از زیر بار تحمیل افکار و عقاید پوچ و بی اساس کمونیستی و سوسیالیستی خارج شده اند، نیز از انگیزه های دیگر حضور این رژیم نامشروع در منطقه است.
در تکمیل این حلقه، موضوع اسلام هراسی و ایران هراسی نیز از مسائل مورد توجه رژیم اشغالگر قدس در منطقه است و یکی از ماموریت های اصلی سفارتخانه های این رژیم در کشورهای همسایه شمال ایران، خصوصا آذربایجان و ترکمنستان، به حساب می آید.

استراتژی اتحاد پیرامونی اسرائیل و تکیه بر روابط اسرائیل با کشورهای غیر عرب در منطقه

استراتژی اتحاد پیرامونی برای رژیم اشغالگر قدس یکی از رویکردهای مهم و حیاتی این رژیم از آغاز تاسیس بوده است. بن گورین، اولین رئیس جمهور این رژیم، واضع نظریه اتحاد پیرامونی در روابط خارجی بود که رهبران تل آویو تاکنون این راهبرد را تعقیب کرده اند.در حال حاضر نیز با توجه به بن بست این رژیم در منطقه و میان کشورهای اسلامی و عربی همسایه خود، به رغم برخی سازش کاری های بعضی از سران کشورهای عربی منطقه با تل آویو، این وضعیت ادامه دارد و ملت های منطقه همچنان مشروعیتی برای رژیم اشغالگر قدس قائل نیستند.بنابراین اسرائیل هنوز هم در انزوا بسر می برد و نتوانسته است از چنبره این شرایط آزار دهنده و نفس گیر رهایی یابد. لذا در راستای این راهبرد تلاش می کند گامی فراتر از کشورهای همسایه خود بردارد و ارتباطات خود را در دنیای بیرون از حلقه همسایگی تقویت کند. ضمن اینکه بسیاری از کشورهای این منطقه عضو سازمان همکاری (کنفرانس) اسلامی هستند و با توجه به فلسفه وجودی این سازمان( مقابله با اشغالگری قدس و مسجد الاقصی )، و با عنایت به عضویت کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در این سازمان مهم اسلامی، حضور اسرائیل در این جمهوری ها منافع چند منظوره اش را تامین می کند.طبیعتا فعالیت سفارت خانه های تل آویو در این کشورها می تواند توجه این دولت ها را به مساله اشغالگری این رژیم تحت الاشعاع قرار داده و این مسئله مهم و حیاتی برای جهان اسلام را، حد اقل در سطح این کشورها کم رنگتر کند. در هر صورت در بعد کلان مسئله، خروج از انزوا در قالب پیگیری استراتژی «اتحاد پیرامونی»، نقش بی بدیلی برای اسرائیل دارد و هیچ راهبرد دیگری از دید نظریه پردازان راهبردی این رژیم و حتی حامیان غربی آن، جای چنین نگاه استراتژیکی را نمی گیرد.اگر به این مسئله توجه داشته باشیم که اسرائیل با همه هشت کشور آسیای مرکزی و قفقاز روابط رسمی و دیپلماتیک دارد و روابط خود با این جمهوری ها را چه در قالب دایر کردن سفارتخانه و چه در قالب معرفی سفیر غیر مقیم تعقیب می کند؛ اهمیت مسئله روشن می شود. نسبتی که در هیچ منطقه جغرافیایی دیگر دنیا برقرار نیست و این خود به روشنی حکایت از اهمیت آسیای مرکزی و قفقاز  در میان 5 کشور آسیای مرکزی هم، ازبکستان پیشتاز برقراری روابط رسمی و دیپلماتیک با رژیم اشغالگر قدس بوده است و سفارت تل آویو در تاشکند، پایتخت این کشور، از سالها پیش فعالیت دارد. ترکمنستان علی رغم مدت ها مقاومت در برابر پذیرش سفیر مقیم از سوی اسرائیل در عشق آباد، متاسفانه چند ماه پیش استوارنامه شمی تزور سفیر تل آویو را دریافت نمود و رسما سفارتخانه اسرائیل در ترکمنستان شروع به کار کرد برای اسرائیل دارد.در میان 5 کشور آسیای مرکزی هم، ازبکستان پیشتاز برقراری روابط رسمی و دیپلماتیک با رژیم اشغالگر قدس بوده است و سفارت تل آویو در تاشکند، پایتخت این کشور، از سالها پیش فعالیت دارد. ترکمنستان علی رغم مدت ها مقاومت در برابر پذیرش سفیر مقیم از سوی اسرائیل در عشق آباد، متاسفانه چند ماه پیش استوارنامه شمی تزور سفیر تل آویو را دریافت نمود و رسما سفارتخانه اسرائیل در ترکمنستان شروع به کار کرد.


مهمترین اهداف کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز از توسعه روابط با اسرائیل

در کنار انگیزه هایی که رژیم اشغالگر قدس از توسعه روابط با کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد؛ حاکمان و دولت های جمهوری های این منطقه هم در روابط خود با تل آویو اهداف و مقاصدی را دنبال می کنند. البته در مدخل این بحث باید اشاره کرد که برخورد اولیه کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با تل آویو و برقراری رابطه با این رژیم احتیاط آمیز بوده است.یعنی این کشورها به راحتی تن به رابطه با تل آویو نداده اند و از سال 1992 که تلاش های تل آویو شروع شده است؛ این کشورها با احتیاط با این موضوع برخود کرده و به این امر به سادگی و به سهولت تن نداده اند. اما اصرار و سماجتی که از سوی تل آویو وجود داشته موجب شده تا کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز وارد فاز برقراری ارتباط رسمی و دیپلماتیک با این رژیم جعلی شوند.در این راستا ابتدا باید اشاره کرد که حاکمان و رهبران سیاسی کشورهای منطقه به این نکته توجه دارند که می توانند از نفوذ و لابی اسرائیل در غرب ( اروپا و آمریکا) برای پیگیری سیاست های منطقه ای و بین المللی خود، خصوصا در جهت نزدیکی به غرب استفاده کنند.در واقع با توجه به عدم وجود ساختارهای محکم و قوی سیاسی و اقتصادی در این کشورهای نو پدیدار، آنان برای تداوم استقلال خود و همچنین کاهش وابستگی به روسیه، به نقطه اتکا و پشتیبانی دیگر نیاز دارند.از این منظر با توجه به اینکه رژیم اشغالگر قدس عامل غرب در منطقه است و در واقع ارتباط با آن در امتداد رابطه با آمریکا و اروپاست؛ بهره مندی از لابی اسرائیل برای نزدیکی به غرب، برای حاکمیت های کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اهمیت دارد. در واقع کشورهای منطقه بخشی از ارتباط خود را با غرب را از کانال برقراری روابط دیپلماتیک با تل آویو دنبال می کنند.در بعد نظامی و دفاعی هم برخی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز برای ارتباط و رابطه با تل آویو، ارزش مهمی قائل هستند تا بخشی از نیازمندی های دفاعی و نظامی خود را از طریق رژیم اشغالگر قدس تامین کنند. کشورهایی از این منطقه که درگیر مناقشات منطقه ای بوده و هستند، در این ردیف قرار دارند.

آذربایجان که بر سر قره باغ با ارمنستان درگیر بوده به تل آویو در بعد نظامی توجه کرده است و گرجستان هم تلاش کرده در بحران اوستیا و آبخازیا و جنگ با روسیه بر سر این مناطق، نیازمندیهای نظامی و دفاعی خود را با کمک تل آویو تامین کند. هر دو این جمهوری ها قراردادهای نظامی متعددی با اسرائیل منعقد کرده و مقادیر زیادی سلاح و مهمات از این رژیم خریداری کرده اند. حتی برخی از کشورهای آسیای مرکزی در شرق خزر، ارتباطات و تعاملات نظامی و دفاعی با رژیم اشغال گر قدس دارند.در حوزه تبادلات اقتصادی هم، جمهوری های منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بخشی از کالاها و خدمات مورد نیاز خود را از تل آویو تامین کرده و در همین راستا، قرارداد های اقتصادی، تجاری و بازرگانی مختلفی را با اسرائیل منعقد کرده اند. در همین حوزه، رژیم اشغالگر قدس صادر کننده انواع کالاهای صنعتی، خدماتی و تکنولوژی به این منطقه است و تعدادی از این کشورها خود را نیازمند برخی از تجربیات و پیشرفت های اسرائیل می بینند.با توجه به اینکه رژیم اشغالگر قدس عامل غرب در منطقه است و در واقع ارتباط با آن در امتداد رابطه با آمریکا و اروپاست؛ بهره مندی از لابی اسرائیل برای نزدیکی به غرب، برای حاکمیت های کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اهمیت دارد. در واقع کشورهای منطقه بخشی از ارتباط خود را با غرب را از کانال برقراری روابط دیپلماتیک با تل آویو دنبال می کنند.

کاستی ها و مشکلات

 با توجه به اینکه رژیم اشغالگر قدس عامل غرب در منطقه است و در واقع ارتباط با آن در امتداد رابطه با آمریکا و اروپاست؛ بهره مندی از لابی اسرائیل برای نزدیکی به غرب، برای حاکمیت های کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اهمیت دارد. در واقع کشورهای منطقه بخشی از ارتباط خود را با غرب را از کانال برقراری روابط دیپلماتیک با تل آویو دنبال می کنند. 

اقتصادی برخی از این جمهوری ها به کشورهای خارجی، و تلاش در جهت رفع موانع و مشکلات ساختاری موجود در این منطقه، مزید بر علت شده تا توجه متقابل رهبران و دولتمردان ممالک این منطقه به اسرائیل را در پی داشته باشد.

حجم مبادلات تجاری برخی از جمهوری های آسیای مرکزی و قفقار با اسرائیل، رقم های قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد. به عنوان مثال می توان به مبادلات تجاری جمهوری آذربایجان با اسرائیل اشاره کرد که بنابر برخی گزارش های منتشر شده، بیش از 4 میلیارد دلار در سال گذشته بوده است. این در صورتی است که حجم مبادلات تجاری باکو با برخی از کشورهای بزرگ منطقه، از جمله روسیه و ایران، بسیار پائین تر از این رقم می باشد.

بررسی مقایسه ای روابط کشورهای منطقه با اسرائیل

سطح روابط هشت کشور آسیای مرکزی و قفقاز با اسرائیل متفاوت است . این جمهوری ها به تناسب شرایط و وضعیت داخلی، موقعیت منطقه ای و بین المللی خود، از سطح روابط متفاوتی با تل آویو برخوردارند. در عرصه روابط و مناسبات سیاسی سه کشور قفقاز جنوبی با دنیای خارج، جمهوری آذربایجان دارای ارتباطات بیشتری با تل آویو است.در درجه دوم گرجستان قرار دارد و ارمنستان در سطح و مرتبه ای نازلتر جای می گیرد. روابط ارمنستان با تل آویو در سطح چشم گیری نیست و رژیم اشغالگر قدس هنوز اقدام به دایر کردن سفارت در ایروان نکرده و به معرفی سفیر غیر مقیم، که در خود اسرائیل اقامت دارد، اکتفا کرده است.در میان 5 کشور آسیای مرکزی هم، ازبکستان پیشتاز برقراری روابط رسمی و دیپلماتیک با رژیم اشغالگر قدس بوده است و سفارت تل آویو در تاشکند، پایتخت این کشور، از سالها پیش فعالیت دارد. ترکمنستان علی رغم مدت ها مقاومت در برابر پذیرش سفیر مقیم از سوی اسرائیل در عشق آباد، متاسفانه چند ماه پیش استوارنامه شمی تزور سفیر تل آویو را دریافت نمود و رسما سفارتخانه اسرائیل در ترکمنستان شروع به کار کرد. در این منطقه، قزاقستان هم از سطح روابط خوبی با تل آویو برخوردار است.به طوری که سفر شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی، به قزاقستان در سه سال قبل را می توان نقطه عطفی در این پروسه تلقی کرد. در این بین تاکنون اسرائیل در جمهوری های تاجیکستان و قرقیزستان اقدام به تاسیس سفارت خانه نکرده و سفرای این رژیم در ازبکستان و قزاقستان، سفیران آکرودیته تل آویو در دوشنبه و بیشکک، پایتخت های این دو جمهوری آسیای مرکزی و قفقاز، هستند.در حوزه اقتصادی هم روابط این کشورها با اسرائیل در سطوح مختلفی است. در منطقه قفقاز، در درجه اول آذربایجان و در درجه بعدی گرجستان، دارای روابط اقتصادی خوب و قابل توجهی با رژیم اشغالگر قدس هستند. در آسیای مرکزی هم سطح روابط اقتصادی طرفین تابع برخورداری ها و مزیت های داخلی این کشورهاست. به عنوان مثال قزاقستان که کشوری دارای ذخایر نفت و گاز است، بر روابط دو طرف در این حوزه بیشتر تمرکز دارد و یا در ازبکستان، که مزیت های کشاورزی بیشتری دارد، اسرائیلی ها در صنعتی کردن آبیاری و کشاورزی این جمهوری حضور فعالی دارند.

نگاه بازیگران منطقه ای و بین المللی (ترکیه ایران چین هند روسیه و آمریکا ) به افزایش حضور اسرائیل در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز

برخی از بازیگران منطقه ای مورد اشاره، نوعی همکاری و همراهی با رژیم اشغال گر قدس در روابط بین المللی دارند. لذا از دید این کشورها، حضور رژیم اشغالگر قدس در بین کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، نه تنها رقابت و محدودیتی برای آنها ایجاد نمی کند، بلکه به نوعی همکار و شریک نیز به حساب می آیند. چنانچه روابط آمریکا و اسرائیل در این راستا قرار می گیرد.موضوع اسلام هراسی و ایران هراسی یکی از مسائل مورد توجه رژیم اشغالگر قدس در منطقه قفقاز است و یکی از ماموریت های اصلی سفارتخانه های این رژیم در کشورهای همسایه شمال ایران، خصوصا آذربایجان و ترکمنستان، به حساب می آید.یعنی حضور رژیم اشغالگر قدس در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز می تواند فرصتی برای آمریکا به شمار  موضوع اسلام هراسی و ایران هراسی یکی از مسائل مورد توجه رژیم اشغالگر قدس در منطقه قفقاز است و یکی از ماموریت های اصلی سفارتخانه های این رژیم در کشورهای همسایه شمال ایران، خصوصا آذربایجان و ترکمنستان، به حساب می آید. آید و موجب شود همکاری هایی در این منطقه، بین این دو شکل گیرد. کشوری مثل هند که بازیگری منطقه ای و در حال تبدیل شدن به قدرتی غیر قابل چشم پوشی در معادلات بین المللی است؛ خیلی به این مساله (که نفوذ رژیم اشغالگر قدس در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز چگونه است) توجه ندارد.

اما در مقابل کشورهایی همچون روسیه و چین، قطعا حضور اسرائیل را با حساسیت دنبال کرده و نفوذ این رژیم در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز برای آن ها مهم است. چرا که بخشی از توجه اسرائیل در این منطقه به حضور و فعالیت قدرتهایی چون روسیه، چین و ایران معطوف است. لذا حضور اسرائیل در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز حساسیت برانگیز است و آنها به گونه جدی و با چشم باز تحرکات اسرائیل را در منطقه دنبال می کنند.در عین حال همین توجه و ملاحظه را حتی با ضریب حساسیت بالاتر، جمهوری اسلامی ایران هم در این منطقه دارد. نگاه جمهوری اسلامی ایران به حضور اسرائیل در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، طبیعتا متفاوت و فراتر از نگاه این کشورها است.ما از یک سو رژیم اشغالگر قدس را از اساس قبول نداشته و مشروعیت آن را به عنوان یک کشور نمی پذیریم و از سوی دیگر هم، از نگاه رژیم اشغالگر قدس، جمهوری اسلامی ایران به عنوان تهدیدی برای موجودیت اسرائیل شناخته می شود. از نظر جمهوری اسلامی ایران حضور اسرائیل در هر منطقه ای، مخرب و مضر برای دولت ها و ملت های آن منطقه است. لذا از نگاه ایران، حضور رژیم اشغالگر قدس در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، قابل قبول نیست و تهران این امر را با حساسیت جدی دنبال می کند.متاسفانه امروزه در بین همسایگانی که کشور ما مرز زمینی با آنها دارد؛ دو کشور شمال غرب و شمال شرق ایران؛ یعنی آذربایجان و ترکمنستان؛ دارای روابط رسمی و دیپلماتیک با رژیم اشغالگر قدس هستند. این دو کشور مرزهای طولانی با کشور ما دارند.ترکمنستان حدود 1000 کلیومتر و آذربایجان نیز در حدود 700 کلیومتر مرز خاکی با جمهوری اسلامی ایران دارد. علاوه بر مرزهای خاکی، این دو کشور مرزهای طولانی آبی هم با جمهوری اسلامی ایران دارند.طبیعتا در هر دو کشور حضور اسرائیل، موجب حساسیت ایران است و ایران نیز باید تلاش هایی برای مهار این حضور داشته باشد. باید توجه داشت که، بخش قابل توجهی از حضور رژیم اشغالگر قدس در مرزهای ما با این دو کشور، ایجاد اخلال در نظم و امنیت کشور به شیوه های گوناگون، از قبیل تحریک قومیت ها، جاسوسی و.. است.

چشم انداز روابط منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و تل آویو

با توجه به اینکه جمهوری های منطقه آسیای مرکزی و قفقاز حساسیت های خاصی از جهات ترکیب دینی، قومی و مذهبی دارند؛ می توان نقشی تخریبی برای حضور این رژیم در منطقه قائل شد. با وجود اینکه در چشم انداز آینده متصور است که اسرائیل تلاش کند روابط خود را با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تقویت کند؛ ولی به موازات آن احتمالات دیگری هم متصور است.از جمله اینکه روز به روز این نفوذ و نقش تخریبی در منطقه زیاد شده و وارد فعالیت هایی برای افزایش ناامنی در منطقه، در چارچوب افراط گرایی دینی، تحریک قومیت ها و تحرکات تروریستی گردد. این امر می تواند کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را در یک سلسله بحران ها و مناقشات داخلی و منطقه ای وارد کند.با لحاظ احتمال وقوع چنین چشم اندازی در آینده، قدرت ها و کشورهای بزرگ منطقه ( ایران، چین و روسیه ) می توانند در یک نقطه مشترک قرار گرفته و برای جلوگیری از نقش آفرینی مخرب اسرائیل در منطقه ای که حوزه امنیتی این سه کشور به حساب می آید؛ با هم همکاری و تعامل مثبت و سازنده داشته، تا وجود اسرائیل در منطقه موجب ناامنی نگردد و عملا اجماعی از قدرت ها و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بر ضد اسرائیل شکل گیرد.

سید رضا میر محمدی
رایزن فرهنگی پیشین و کارشناس مسائل اوراسیا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا