آذربایجاناخبارایرانمقالات

همکاری‌های سیاسی، نظامی و امنیتی باکو و نگرانی­های امنیت ملی ایران

ژیلا احمدی- مرکز بین المللی مطالعات صلح

مرکز فرهنگی قفقاز، جمهوری ­آذربایجان پس از فروپاشی شوروی و به دست آوردن استقلال همواره سیاست‌های ضد روسی خود را در منطقه پیش گرفته و همواره بیم حضور روسیه و توسعه طلبی‌های آن کشور را دارد. این مسئله در کنار بسیاری از مسائل داخلی و خارجی دیگر(از جمله مناقشه قره ­باغ)، این کشور را به سوی آمریکا و هم پیمانان آن‌ها از جمله اسرائیل سوق داده است. در سالیان اخیر این روابط به نحو چشمگیری تقویت شده و در ابعاد مختلف گسترش یافته است. از آنجا که ایران به عنوان همسایه جنوبی جمهوری ­آذربایجان دارای قرابت­هایی نزدیک چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ وابستگی­های فرهنگی- تمدنی، روابط مطلوبی با کشورهای مربوطه نداشته، هر گونه تحرکی از جانب جمهوری آذربایجان در تمامی ابعاد با کشورهای مورد نظر می­تواند خطری در جهت منافع و امنیت ملی ایران قلمداد شود. از این رو با توجه به روابط رو به گسترش جمهوری­ آذربایجان با کشورهای مربوطه، در این نوشتار تلاش می­شود تا به این پرسش پاسخ داده شود که روابط میان جمهوری ­آذربایجان با ایالات متحده، اسرائیل و همچنین روابط این کشور با ناتو چه تهدیداتی علیه امنیت ملی ایران به دنبال دارد؟

روابط سیاسی، نظامی و امنیتی باکو – تل­آویو؛

جمهوری­ آذربایجان، برای ایجاد توازان در صحنه امنیتی و ژئوپلتیکی در نگاه خود به غرب، به جز ترکیه به اسرائیل نیز توجه داشته است. رابطه جمهوری­آذربایجان با تل‌آویو از اوایل دهه ۱۹۹۰ گسترش یافت و شامل همکاری‌های تجاری، اقتصادی و فرهنگی شد. اسراییل در دسامبر ۱۹۹۱ استقلال جمهوری­ آذربایجان را به رسمیت شناخت و در آوریل ۱۹۹۲ با این کشور روابط دیپلماتیک برقرار کرد. این روابط پس از دیدار بنیامین نتانیاهو در ۱۹۹۷ رو به گسترش نهاد. اسراییل هم‌چنین آموزش سرویس‌های امنیتی و جاسوسی آذربایجان را بر عهده گرفت و اقدام به نصب دستگاه‌های استراق سمع در طول مرز مشترک ایران و جمهوری­ آذربایجان کرد. علاوه بر این صنایع نظامی اسراییل، مهم‌ترین تأمین کننده تسلیحات جنگی آذربایجان است. هم اسراییل و هم ترکیه در طول جنگ ارمنستان – آذربایجان، از باکو پشتیبانی کردند. این مناسبات شامل همکاری‌های فرهنگی مانند برگزاری هفته فرهنگی اسراییل در جمهوری­ آذربایجان تا تعمیق مناسبات اقتصادی، نظامی، امنیتی و سیاسی می‌شود. در این راستا مقامات بلند پایه دو کشور سفرهای رسمی نیز به پایتخت‌های یک‌دیگر انجام داده و روابط‌شان را به حالت علنی در آورده‌اند. همکاری امنیتی و تجارت سلاح نیز بین دو کشور رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است. در آوریل ۲۰۱۳ اخبار اولین سفر رسمی و علنی وزیر خارجه جمهوری­آذربایجان به تل‌آویو، عمق جهت‌گیری استراتژیک جمهوری ­آذربایجان در این راستا و تشدید تنش میان تهران و باکو را نشان می‌دهد. لازم به ذکر است یکی از گزینه‌های حمله نظامی آمریکا و اسراییل علیه تأسیسات اتمی و استراتژیک ایران استفاده از خاک و آسمان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز است. در سال ۱۹۹۷ نخست وزیر وقت اسرائیل نتانیاهو، با حیدرعلی‌اف و در سال ۲۰۰۹ شیمون‌پرز در رأس هیأتی شامل ۵۰ تاجر، با الهام علی‌اف دیدار کردند. وزیر خارجه اسراییل آویگدورلیبرمن نیز در فوریه ۲۰۱۰ و در آوریل ۲۰۱۲ به باکو سفر کرد و دیدارهای مقام­های دو کشور در سطوح مختلف ادامه پیدا کرد. هم‌چنین هواپیمایی جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۹۳ پروازهای مستمری به تل‌آویو دارد و اسراییلی‌ها از جمله معدود ملیت‌هایی هستند که بلافاصله پس از فرود در فرودگاه باکو به آنان ویزا داده می‌شود. هم‌چنین جمهوری­ آذربایجان به یکی از وارد کنندگان تسلیحات از اسراییل تبدیل شده و در فوریه ۲۰۱۲ دو طرف در مورد قرارداد ۶/۱ میلیارد دلاری برای فروش هواپیماهای بدون سرنشین و سیستم موشکی ضد هوایی به جمهوری آذربایجان توافق کردند، هم‌چنین یک شرکت مشترک نظامی در حال تولید خودروهای نظامی بدون سرنشین در باکو است. در سالهای اخیر صنعت هوافضای رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از پیمان­کاران اصلی صنایع هوایی نظامی جمهوری آذربایجان بوده است و همکاری­های بسیار زیادی در زمینه­ ی تجهیزات و تاسیسات نظامی صورت پذیرفته است. سفر بنیامین نتانیاهو به جمهوری آذربایجان در ۲۰۱۶ و امضای قرارداد خرید تجهیزات نظامی و امنیتی به ارزش ۵ میلیارد دلار می‌تواند زنگ خطری دیگر برای کشورهای منطقه، خصوصاً کشورهایی که سیاست‌هایشان در تقابل با این کشورها است باشد. اسراییل در دو دهه گذشته برای نفوذ در منطقه قفقاز تلاش کرده است و به طور کلی دو هدف اصلی را دنبال می­کند؛۱- تضمین منافع ملی خود در منطقه ۲- تضعیف ایران، مقامات اسراییل اعتقاد دارند ایران با داشتن شباهت‌های تاریخی، مذهبی و فرهنگی با جمهوری آذربایجان می‌تواند یک جبهه متحد علیه اسراییل را ایجاد کند. بنابراین تل‌آویو تلاش کرده است که ایران را به عنوان یک تهدید جدی علیه امنیت و ثبات جمهوری آذربایجان معرفی کند. روابط باکو – تل‌آویو با گشایش سفارت اسراییل در آذربایجان موجبات نگرانی هر چه بیش‌تر ایران را فراهم کرد. گشایش سفارت اسراییل در زمینه حضور و نفوذ بیش‌تر اسراییل در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز است. حضور اسراییل در جمهوری آذربایجان، به گفته مقامات این کشور برای برقراری توازن منطقه‌ای بوده است. در واقع می‌توان گفت انگیزه اصلی باکو از نزدیک شدن به اسراییل یارگیری سیاسی و جلب پشتیبانی آمریکا در رابطه با بحران قره‌باغ بود. و یکی از انگیزه‌های اصلی اسراییل تحت فشار قراردادن ایران در منطقه و گسست روابط دیرینه ایران و جمهوری آذربایجان است.

روابط جمهوری ­آذربایجان و ایالات­ متحده آمریکا؛

تضمین استقلال آذربایجان می‌تواند مانع از ادامه حیات امپراتوری روسیه چه در غالب کمونیستی و یا به صورت ناسیونالیستی گردد که در راستای منافع ایالات متحده می­باشد. از سوی دیگر، همسایگی ایران با جمهوری­آذربایجان و تبلیغ تفکرات شیعی و اسلامی در آذربایجان و قفقاز می‌تواند مشکلات فراوانی را برای آمریکا فراهم آورد. اگر آذربایجان پذیرای تفکرات اسلامی باشد، این تفکرات به راحتی در میان مناطقی هم‌چون داغستان، چچن، تاتارستان و… که در کنار یک‌دیگر قرار گرفته‌اند، رواج خواهد یافت. تلاش آمریکا برای حضور در خزر و جلوگیری از عبور خطوط لوله نفت از ایران، از دیگر علل تمایل حضور آمریکا در آذربایجان می‌باشد. از طرف دیگر حضور لابی قدرتمند ارمنی‌ها در کنگره آمریکا موجب شده است که بحران در قره‌باغ از اهمیت ویژه‌ای برای ایالات­ متحده برخوردار باشد جالب آن است که آذربایجان، نیز خود سعی در جلب حمایت آمریکا در بحران قره‌باغ دارد. در واقع آذربایجان سعی دارد تا با ایجاد یک جنگ روانی در برابر ایران، ارمنستان و روسیه، راه‌های تقویت موضع خود در قبال بحران قره‌باغ را بیازماید. استقرار پایگاه‌های روسی در ارمنستان نیز در شکل‌گیری چنین خط‌مشی بی‌تأثیر نبوده است. آذربایجان هم‌چنین کوشیده است تا در جریان بحران چچن، نقش پلی ارتباطی میان این منطقه و دنیای غرب را ایفا کند. این کشور هم‌چنین با شرکت در مانور دریایی اسراییل و ترکیه در آب‌های مدیترانه، سعی در نزدیک‌سازی خود به متحدان ایالات متحده در منطقه دارد؛ این همه سبب شده است که آذربایجان مورد توجه ایالات متحده قرار گیرد و روابط نزدیکی میان دو کشور برقرار باشد که با توجه به همسایگی میان دو کشور ایران و جمهوری­ آذربایجان و روابط خصمانه میان ایران و ایالات متحده این روابط همواره نگرانی­هایی را برای ایران به دنبال داشته است.

گسترش روابط جمهوری­ آذربایجان با ناتو؛

ناتو در نگاه به شرق خود توجه خاصی به برخی از کشورهای منطقه قفقاز از جمله جمهوری آذربایجان داشته است. در واقع، طرح گسترش ناتو به سمت شرق شامل کریدوری است که با عبور از مناطق محوری در منطقه قفقاز تا مرزهای چین کشیده خواهد شد و مزایای سیاسی و امنیتی بسیاری برای کشورهای غربی و به ویژه آمریکا می­تواند در پی داشته باشد. جمهوری­ آذربایجان نیز در راهبرد نگاه به غرب خود، تمایل زیادی به درگیر کردن هر چه بیش‌تر ناتو در قفقاز جنوبی و به ویژه واگذاری پایگاه‌هایی به این سازمان، از خود نشان داده است. به همین دلیل در سال ۱۹۹۴ وارد طرح مشارکت برای صلح ناتو شده و همکاری‌های مختلفی را با آن آغاز نموده است. در چارچوب همین همکاری‌ها در پاییز ۲۰۰۳، باکو یک واحد نظامی برای شرکت در عملیات حفظ صلح در قالب نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی به افغانستان اعزام کرد. این اقدام با تأیید کاخ سفید صورت گرفت که بیش از ۵ میلییون دلار به عنوان کمک نظامی در اختیار آذربایجان قرار داد. به واسطه گرایش‌های غرب‌گرایانه آذربایجان، ایالات متحده بارها کمک‌های قابل توجهی را به این جمهوری ارائه نموده است. ویلیام تیلور معاون رئیس گروه کاری همکاری‌های اقتصادی آمریکا – آذربایجان گفته بود؛ در سال ۲۰۰۱، ایالات متحده کمکی به ارزش ۳۲ میلیون دلار به آذربایجان تضمین داده است. بخشی از این پول کمک آمریکا جهت گشایش اعتبارات خرد و ردیف اعتباری برای شرکت‌های کوچک و متوسط آذری به کار گرفته است. طرح‌هایی جهت تحقق برنامه‌های اعتباری کشاورزی و هزینه آموزش دانشجویان و فارغ‌التحصیلان آذری در ایالات متحده وجود دارند. در مجموع، دولت علی‌اف‌ها تلاش نموده زمینه حضور اقتصادی، فرهنگی و سیاسی غرب و ناتو در جمهوری آذربایجان را فراهم آورد تا از این رهگذر و با ادغام ساختارهای اقتصادی و سیاسی جمهوری آذربایجان با منافع غرب، از جمله پیوستن به طرح مشارکت برای صلح شورای آتلانتیک، عضویت در شورای اروپا، اعزام سربازان جمهوری آذربایجان به افغانستان و عراق، رویارویی با جنبش‌های اسلام‌گرایی، جمهوری آذربایجان را در جرگه کشورهای مورد حمایت غرب، وارد و در کنار تثبیت پایه‌های حکومت خود و حل مشکلات اقتصادی، بحران قره‌باغ را نیز حل کند. اگر چه حیدر علی‌اف و پسرش در تحقق هدف آخر یعنی حل بحران قره‌باغ به طور کامل و به سود این کشور، ناتوان بوده‌اند ولی گسترش همکاری‌ها با غرب، تا حدود زیادی به بهبود وضعیت داخلی و موقعیت منطقه‌ای این کشور کمک کرده است.

نگرانی­های امنیت ملی ایران

روابط تنگاتنگ ایالات­ متحده آمریکا و جمهوری آذربایجان برای ایران خوشایند نبوده است. ایران از همان اوایل استقلال آذربایجان تلاش کرد از متمایل شدن باکو به واشنگتن جلوگیری کند و در بسیاری از موارد حتی بی‌مهری‌های مقام‌های آذری را نادیده گرفت تا شاید حسن‌نیت جمهوری اسلامی ایران کارگر افتد، اما به ظاهر نگرانی مقام‌های جمهوری آذربایجان از ناحیه جمهوری اسلامی ایران آن قدر بوده که آن‌ها را به سمت آمریکا سوق دهد، اگر چه از یاد نبرده‌‌اند که با ایران و روسیه مرزهای مشترک دارند. اگر آذربایجان به ناتو بپیوندد، تمامی مرزهای شمال غربی ایران در محاصره ناتو درخواهد آمد و زمینه برای حضور هر چه بیش‌تر اسراییل بزرگ‌ترین دشمن ایران فراهم خواهد شد. این امر هم‌چنین گسترش هر چه بیش‌تر اندیشه‌های لیبرالی و لائیک در منطقه را در پی خواهد آورد. روابط گسترده باکو و تل­آویو را نیز می‌توان یکی دیگر از نگرانی‌های امنیتی عمده ایران برشمرد. هم‌چنین فعالیت و نفوذ ترکیه در منطقه به عنوان متحد آمریکا و یک دولت لائیک و روابط نزدیک آذربایجان با آن کشور نیز از جمله موارد نگرانی ایران است. ایران برای مقابله با گسترش نفوذ ترکیه در منطقه سعی می‌کند روابط نزدیکی با کشور ارمنستان داشته باشد. ارمنستان نیز به علت اختلافات دیرینه با ترکیه و مناقشه با آذربایجان علاقه‌مند به گسترش روابط با ایران است. یکی دیگر از موارد نگرانی ایران مسائل مهم در بحث اقتصاد و تأمین انرژی است که به عنوان یک مسئله راهبردی برای جهان غرب به شمار می‌آید برخی از فعالیت‌های مهم سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در جمهوری آذربایجان، تلاش جهت انزوای ژئوپلتیکی و مهار جمهوری اسلامی ایران و عبور لوله‌های نفت و گاز از محور شرق به غرب و حضور مستقیم نظامی در حوزه دریای خزر و استفاده از منابع انرژی آن، رقابت با روسیه در فضای بعد از جنگ سرد و گسترش ناتو به سوی شرق است. از سویی آذربایجان تلاش می‌کند هر چه بیش‌تر از سلطه روسیه خارج شود. البته با توجه به این‌که در این کشور نیروی متخصص و امکانات فنی برای استحصال و انتقال نفت و گاز وجود ندارد، زمینه حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در قالب کنسرسیوم‌های نفتی و سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز در آن کشور را فراهم آورده است. این‌که نفت توسط چه کشورهایی و از چه مسیر ترانزیت می‌شود تأثیرات متفاوتی را بر امنیت ملی ایران دارد و در صورتی که استحصال نفت و گاز جمهوری­آذربایجان با توافق کشورهای منطقه و همکاری کشورهای بی‌طرف انجام می‌گرفت، موجب هم‌گرایی کشورهای منطقه می‌گردید متاسفانه با فشارهای کشورهای غربی و نیز کارشکنی برخی از کشورهای منطقه، عملاً ایران از بازار انرژی خزر خارج مانده است و منافع چشم‌گیری از دست رفته است. مواضع امنیتی یاد شده از سوی دو کشور، روابط تهران – باکو را در بسیاری از موارد به چالش کشاند و آن را از نظر سیاسی به سمت بدبینی و احساس تهدید و دشمنی برد و از نظر اقتصادی نیز در شرایطی قرار داد که به زیان جمهوری اسلامی ایران منجر شد. گرایشات باکو به سمت آمریکا، اسراییل، ناتو، ترویج نگرش‌های پان‌ترکیستی، مسئله انرژی، وضعیت رژیم حقوقی دریای خزر و … از جمله موارد نگرانی­های امنیت ملی ایران به شمار می­رود. این موانع نقش موثری در عدم توسعه حداکثری روابط ایران و جمهوری­آذربایجان داشته‌اند که می­بایست با اتخاذ سیاست­های اصولی از جانب ایران با توجه به پتانسیل‌های چشم‌گیر فرهنگی-تمدنی مشترک دو طرف در جهت تعمیق و گسترش همکاری‌ها سود برند.

واژگان کلیدی: همکاری‌،سیاسی، نظامی ، امنیتی، جمهوری آذربایجان؛ نگرانی­های امنیت ملی ایران

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا