اردبیل
متن کامل خطبه های نماز جمعه اردبیل
بسم الله الرحمن الرحیم
خودم و همه ی عزیزان را به تقوای الهي دعوت می کنم.معنای ساده ی تقوا این است که انسان با حساب و کتاب زندگی کند،چرا که خداوند متعال این عالم را از روی حساب خلق کرده است.چشم، گوش و کارهایی که انسان انجام می دهد باید از روی حساب بوده و مواظب باشد که مثلاً؛ کاری که انجام می دهد باعث شکسته شدن قلب دیگران نشود، یا با انجام کاری پایه گذار بدعتی نشود و یا باعث ریختن آبروی دیگری نگردد.
گاهی انسان یک حرفی را می گوید که افراد سخن چین، آن حرف را به گونه ای ترویج می دهند که باعث ریخته شدن خون انسانها می گردند.در روایت است، کسی را به عرصه محشر می آورند در حالیکه خون به صورت او پاشیده اند،اعتراض می کند،می گویند حرفی زدی ،دهان به دهان گشت تا منجر به ریختن خون بیگناه شد ،تو در آن سهیم هستی؛إن تقوی الله حمت اولياء الله محارمة (نهج البلاغه خطبه 112)
انسان متقی هر کارش از روی حساب است، مخصوصاً قلب او حساب و کتاب دارد و هر محبت ،بغض، عداوت و کینه ای را در قلب اش جای نمی دهد. در زبان عربی به انگور، کَرم گفته می شود، پیامبر(ص) فرمودند”لا تقولوا للعنب الکرم” به انگور نگویید، کَرم.- کَرم به باغی گفته می شود که دیوار داشته باشدو چون باغ انگور دیوار دارد به همین خاطر به انگور می گفتند کَرم- “وإنما الكرم قلب المؤمن” کَرم- آن باغی که دیوار دارد – قلب مؤمن است.” قلب المومن بين اصبعي الرحمن، يقلبه كيف يشاء” (بحارالانوار، ج 72، ص 48) قلب مؤمن بین دو انگشت خداوند قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف می کند، نه اعتبارات ، زرق و برق دنیا و یا محبت مادی؛ اَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ(مناجات خمس عشره از شرط چهارم کلمه ی لا إله إلاّ الله، حضرت امام علی بن الحسین علیهما السّلام ) اگر انسان بتواند این ها را از روی حساب مدیریت کند به او اهل تقوا گفته می شود. در اینصورت در قلب انسان ملکه ای مانعه درست شده و مانع انجام امور نادرست می گردد.
تقوا این نیست که زیر زبان سنگی بگذاریم تا آن حرف هایی را که شایسته نیست گفته نشود،نخیر! پیامبر(ص)دو بار به قلبشان اشاره فرمودند و گفتند “التقوى هاهنا”یعنی جایگاه تقوا در قلب است. و وقتی در قلب ملکه ی مانعه درست شود آنوقت در خواب هم انسان بر خودش مسلط خواهد بود.مرحوم صدوق که یکی از علمای بزرگ بودند، می فرمایند: “بنده یادم نمی آید در خواب با یک صحنه ی نامشروع محتلم شده باشم.”- یعنی از نظر روانی نیز بر خود مسلط بود. شهید مطهری از قول مرحوم شیخ عبدالکریم حائری- که مؤسس حوزه علمیه قم بودند- می فرمودند:” اگر من در خواب هم نامحرمی را ببینم چشمانم را می بندم.” به این ها می گویند اهل تقوا.
متقی نسبت به اینکه، کجای کارش مشکل داشته ویا کجا خطایی انجام داده است حساس بوده و آن را جبران می کند. معصوم می فرماید:” خوشا به حال کسی که در قیامت وقتی نامه ی اعمالش را بررسی می کنند، زیر هر خطایی یک استغفار نوشته شده باشد”؛ یعنی سریعاً بعد از هر گناهی استغفار باید کرد وگرنه زهر و سَمّ آن تمام وجود انسان را مسموم خواهد نمود.در قرآن آمده است«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ» (اعراف-آیه201)” متقّی کسی است که اگر شیطان در جایی او را به خطا و اشتباه گرفتار کرد و وی را مسّ نمود،فورا متوجه شده وآن را جبران می کند.”
روزی دیدند که مرحوم” شیخ عباس قمی” وقتی بر روی منبر می رود از روی کتاب می خواند از ایشان پرسیدند: چرا بر خلاف سابق شما بر روی منبر کتاب می برید؟جواب دادند : در خواب دیدم که روزه ام را می خورم، خیلی فکر کردم که این چه خوابی است که می دیدم ؟آخر، به این نتیجه رسیدم که بعضی از روایات را اشتباه می خوانم-یکی از مبطلات روزه این است که از قول معصوم مطلبی به غلط نقل شده و به ایشان نسبت داده شود- فوراً متوجه گشته و حال با خودم کتاب را سر منبر می برم تا روایات را از روی کتاب و درست بخوانم. چقدر خوب است که در جامعه این ملکه تقوا بر اعمال همه حاکم شود.
عزیزان! بحثمان این است که؛ از مقامات بزرگ انسان این انسان است که نفس و روحش برای خلوت و انس و نجوی و مغازله با خداوند متعال استعداد کسب کرده باشد، به این امتیاز در این عالم مقام می دهند. معیار مقامات این است ، چقدر نفس انسان استعداد پیدا کرده که با حق انس پیدا کند.
ما جایی در اروپا سوار آسانسور شدیم، دیدیم به در و دیوارش تعداد زیادی عکس سگ چسبانده اند، بنده سوال کردم که چرا این آسانسور پُر از عکس سگ است؟ جواب دادند: در این آپارتمان خانمی با یک سگی زندگی می کرد و با آن انس گرفته بود چند روز پیش این سگ مرد ،این خانم بعد از مرگ سگش بسیار متاثر و محزون شد حالا عکس آن را به در و دیوار آسانسور چسبانده است.
امام سجاد(ع) می فرماید اگر در دنیا همه بمیرند و فقط من بمانم وقرآن، من احساس تنهایی نمی کنم.چقدر خوب است که انسان با معارف عرشی انس بیابد، چرا ذائقه ها در روزگار ما سقوط کرده اند ؟ چقدر خوب است که ذائقه انسان در نجوا با خداوند متعال تنظیم شود، از آیات قرآن برمی آید که این باعث عروج انسان می شود و خداوند خریدار این روحیه است و مقامات میدهد. خداوند متعال به پیامبر(ص) اول می گوید: نماز شب بخوان بعد، از مقامات صحبت می کند« وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا»(اسراء-آیه79) یک مقامی که خداوند به آن لقب محمود می دهد، یعنی مقامی که خداوند خودش آنرا تعریف می کند،ما نمی توانیم آن را تصوّر کنیم. بعضی مواقع اینطور است که خداوند وقتی از بندگانی صحبت می کند می فرماید: نِعمَ العبد، « وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ »(ص-آیه30) چه خوب بنده ای بود! انسان اگر در نگاه خدا نعم العبد شد، خداوند هم می گوید من هم به تو لبیک ویژه ای می گویم« وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجيبُونَ »(صافات-آیه25) چه پاسخگوی خوبی برای او بودیم.
به این خاطر است که در تحصیل کمالات خلوت کردن ، انس یافتن و از شب استفاده نمودن تأثیر به سزایی دارد. شب را از دست ندهید، استاد بنده همیشه می فرمود: شب در تحصیل کمالات حسابی دیگر دارد،و این را خود خداوند فرموده است که: « إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِیلًا »(المزمل – آیه 6) قسمتی از شب بسیار خاصّ است و در این لحظه آنچه بر زبان جاری می شود بشدت با قلب موافق است یعنی سخن،سخن قلبی است،یعنی شب تأثیر دارد. پس بر شب سوار باشید و نگذارید که شب بر شما سوار شود.
جيفه الليل است و بطال النهار هر که او شد غرهی اين طبلخوار
حضرت امام حسن عسگری(ع) می فرمایند:” اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ” وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.( مسند الامام العسکری، ص290) در این حدیث حضرت به امتطاءتعبیر کرده،یعنی “مطیّه”کردن شب و مطیّه به مرکب می گویند. حضرت پیامبر(ص)،امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را بر پشتشان سوار می کردندو حضرت علی به ایشان گفتند” نعم المطیه لهما انت یارسول الله؟ قال رسول الله: ونعم الراکبان هما “( صحیح ترمذی،ج13،ص194) چه خوب مرکبی هستی شمابرای این دو، ای رسول خدا(ص)؟ رسول خدا(ص)نیزفرمود: وچه خوب سوارانی هستند آن دو! – شب رابرای خود مطیّه قرار دهید وسوار بر آن شوید؛ الآن هر یک از ما سوار بر مرکبی شده ایم که ما را با خود می برد،مثل تسمه نقّاله اما به کدام جهت ؟ برخی سوار برمرکب دروغ ، برخی بر رشوه ،برخی بر کار حرام و برخی سوار بر بی عفتی هستند ؛ خانمها ،آقایان آیا فکر کردید که این مرکب شما رابه کدام جهت می برد؟حضرت علی (ع) در دعای صباح خطاب به خداوند متعال عرضه می دارد” فَبِئْسَ الْمَطِیَّهُ الَّتِى امْتَطَتْ نَفْسى مِنْ هَواها ” ، پس چه بد مرکبى است این مرکب هوا و هوس که نفس من بر آن سوار شده است. حضرت در ادامه می فرماید:” فَواهاً لَها لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَ مُناها وَ تَبّاً لَها لِجُرْاَتِها عَلى سَیِّدِها وَ مَوْلاها ” پس واى بر این نفس که گمانهاى باطل و آرزوهاى بیجایش در نزد او جلوه کرد-دزدی را زیبا می بیندو برسر دیگران کلاه گذاشتن را زرنگی می داند- و نابود باد که بر آقا و مولاى خویش دلیرى کرد.حضرت می فرماید: اگر می خواهید به خدا برسید و راه نزدیک باشدو از راه میانبر بروی، بر مرکب شب سوار شوید.
آنکه را نیمه شب،سجده رب مغتنم است ره صدساله ما در نظرش یک قدم است
از روایات هم این موضوع قابل برداشت است که رسیدن به مقامات معنوی،از درست شدن نفس است، که این نفس به گونه ای تربیت شود ، اعتلا بیابد و رشد کند که بتواند در محضر خداوند به عبادت بایستاد و از این امر لذت ببرد؛ نه مثل بعضی افراد که چند ساعت جلوی آینه می ایستند واز نگاه کردن به خود لذت می برند، در آینه به خود نگاه کردن که هنر نیست، جسم خود را تیمار کردن هنر نیست، نفس باید طوری باشد که در محاذات حق بایستد و شعاع حق به آن بتابد” حَتّى تُقيمَ رُوحي بَيْنَ ضِياءِ عَرْشِكَ ” یعنی خدایا مرا در جایی قرار بده که نور عرش تو به نفس من برسد. دعاها را بخوانید،مفاهیم بسیار عالی در این دعاها وجود دارد. امام باقر عليه السّلام می فرماید: خداوند به دو علت به ابراهیم(ع) مقام عنایت فرمود” إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ “( معاني الأخبار-ترجمه محمدى ج2 ص 247) – چرا خداوند به ابراهیم فرمود که با من دوست باش، این درخواست خدا بود و نه ابراهیم، شروع کننده این کار خود خدا بود« وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً »( سوره نساء، آیه 125) ابراهیم(ع) به گونه ای خودش را پاک و تمیز نمود و صفا پیدا کرد که خداوند به چشم مشتری به او نگاه کرد و به او فرمود که می خواهم با تو دوست باشم. این نشان می دهد که در ایشان یک استعدادی هست که توانسته اند نسبت به این خطاب صبر داشته باشند و از شوق قالب تهی نکند چون این دوستی امر بسیار خطیری است.- خداوند به ابراهیم فرمود می خواهم با تو دوست باشم به دو علت، یک علت این بود که ابراهیم دست و دلباز و بخشنده بود- این پولهایتان را انباشته نکنید و برای دیگران و ورثه خزانه دار نباشید- علت دیگر این است که ابراهیم(ع) شب زنده داری می کرده است.
………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..